النور ٦٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=جز این نیست که مؤمنان آنانند که ایمان آوردند به خدا و پیمبرش و هر گاه با او باشند در کاری همگانی نروند تا دستوری از او خواهند همانا آنان که دستوری خواهند از تو آنانند که ایمان آرند به خدا و پیمبرش پس هر گاه دستوری خواستند از تو برای پاره کارشان پس دستوری ده به هر که خواهی از ایشان و آمرزش خواه برای ایشان از خدا که خدا است آمرزنده مهربان‌
|-|معزی=جز این نیست که مؤمنان آنانند که ایمان آوردند به خدا و پیمبرش و هر گاه با او باشند در کاری همگانی نروند تا دستوری از او خواهند همانا آنان که دستوری خواهند از تو آنانند که ایمان آرند به خدا و پیمبرش پس هر گاه دستوری خواستند از تو برای پاره کارشان پس دستوری ده به هر که خواهی از ایشان و آمرزش خواه برای ایشان از خدا که خدا است آمرزنده مهربان‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره النور | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::62|٦٢]] | قبلی = النور ٦١ | بعدی = النور ٦٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::43|٤٣]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النور | نزول = [[نازل شده در سال::22|١٠ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::62|٦٢]] | قبلی = النور ٦١ | بعدی = النور ٦٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::43|٤٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«أَمْرٍ جَامِعٍ»: کار مهمّی که مردمان برای مشورت و یا شرکت در آن گرد می‌آیند، از قبیل جهاد و جمعه و جماعت و عیدین. «إسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ»: مراد طلب بخشش قصور آنان در تشخیص مهمّ و مهمّتر است.
«أَمْرٍ جَامِعٍ»: کار مهمّی که مردمان برای مشورت و یا شرکت در آن گرد می‌آیند، از قبیل جهاد و جمعه و جماعت و عیدین. «إسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ»: مراد طلب بخشش قصور آنان در تشخیص مهمّ و مهمّتر است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۸


ترجمه

مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند و هنگامی که در کار مهمّی با او باشند، بی‌اجازه او جایی نمی‌روند؛ کسانی که از تو اجازه می‌گیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آورده‌اند! در این صورت، هر گاه برای بعضی کارهای مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که می‌خواهی (و صلاح می‌بینی) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است!

|جز اين نيست كه مؤمنان [واقعى‌] كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش گرويده‌اند، و هنگامى كه با پيامبر در كارى عمومى گرد آيند، جايى نميروند مگر از او اجازه بگيرند. در حقيقت كسانى كه از تو كسب اجازه مى‌كنند، آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند. پس چون بر
جز اين نيست كه مؤمنان كسانى‌اند كه به خدا و پيامبرش گرويده‌اند، و هنگامى كه با او بر سر كارى اجتماع كردند، تا از وى كسب اجازه نكنند نمى‌روند. در حقيقت، كسانى كه از تو كسب اجازه مى‌كنند؛ آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند. پس چون براى برخى از كارهايشان از تو اجازه خواستند، به هر كس از آنان كه خواستى اجازه ده و برايشان آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است.
مؤمنان حقیقی آنهایی هستند که به خدا و رسولش ایمان (و انقیاد کامل) دارند و هرگاه در کاری اجتماعشان به حضور رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) لازم باشد حاضر آیند و تا اجازه نخواهند هرگز از محضر او بیرون نمی‌روند. و (ای رسول ما) آنان که از تو اجازه می‌خواهند اینان به حقیقت اهل ایمان به خدا و رسولند، پس چون از تو اجازت طلبند که بعضی مشاغل و امور خود را انجام دهند از آنان هر که را خواهی اجازه ده و بر آنها از خدا طلب مغفرت و آمرزش کن، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
مؤمنان فقط آنانند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند، و هنگامی که بر سر کار مهمی [که طبیعتاً مردم را گرد هم می آورد] با پیامبر باشند تا از او اجازه نگیرند [از نزد او] نمی روند. به راستی کسانی که [برای رفتن] از تو اجازه می گیرند، آنانند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند. پس هنگامی که برای برخی از کارهایشان از تو اجازه می خواهند، به هر کدام از آنان که خواستی اجازه بده و از خدا برای آنان آمرزش بخواه؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
مؤمنان كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده‌اند. و چون با پيامبر در كارى همگانى باشند، تا از او رخصت نطلبيده‌اند نبايد بروند. آنان كه از تو رخصت مى‌طلبند، كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده‌اند. پس هنگامى كه از تو براى پاره‌اى از كارهايشان رخصت خواستند، به هر يك از آنان كه خواهى رخصت بده و برايشان از خدا آمرزش بخواه، كه خدا آمرزنده و مهربان است.
همانا مؤمنان کسانی هستند که به خداوند و پیامبر او ایمان دارند و چون با او در کاری همداستان شدند [به جایی‌] نمی‌روند مگر آنکه از او اجازه بگیرند بی‌گمان کسانی که از تو اجازه می‌گیرند همان کسانی هستند که به خداوند و پیامبر او ایمان دارند، و چون برای بعضی از کارهایشان از تو اجازه خواستند، به هر کس از آنان که خواستی اجازه بده و برای آنان از خداوند آمرزش بخواه، چرا که خداوند آمرزگار مهربان است‌
همانا مؤمنان كسانى‌اند كه به خدا و پيامبر او ايمان آورده‌اند و چون با او
مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و پیغمبرش ایمان دارند و هنگامی که در کار مهمّی (چون جهاد) با او باشند، بدون اجازه‌ی وی (به جائی) نمی‌روند (و تک و تنها رهایش نمی‌کنند). کسانی که از تو اجازه می‌گیرند آنان واقعاً به خدا و پیغمبرش ایمان دارند. پس هرگاه از تو برای انجام بعضی از کارهای خود اجازه خواستند، به هرکس از ایشان که می‌خواهی (و صلاح می‌بینی) اجازه بده، و از خدا برای آنان آمرزش بخواه. بی‌گمان خدا بخشایشگر و مهربان است (و با مغفرت و رحمت خود، اجازه خواستن و به دنبال مصالح خویش رفتن ایشان را که نوعی قصور در چنین اوقات بشمار است می‌بخشد).
مؤمنان تنها کسانی‌اند که به خدا و پیامبرش گرویده‌اند و هنگامی که با او بر سر کاری اجتماعی بودند، تا از وی اجازه نخواهند (از نزد حضرتش) به در نروند. بی‌گمان کسانی که از تو اجازه خواهند، (هم)آنانند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند. پس چون برای برخی از کارهاشان از تو اجازه خواستند، برای هر کس از آنان که (بنا بر مصلحت) خواستی اجازه ده و برایشان پوشش بخواه، که خدا بی‌گمان پوشنده‌ای رحمتگر بر ویژگان است.
جز این نیست که مؤمنان آنانند که ایمان آوردند به خدا و پیمبرش و هر گاه با او باشند در کاری همگانی نروند تا دستوری از او خواهند همانا آنان که دستوری خواهند از تو آنانند که ایمان آرند به خدا و پیمبرش پس هر گاه دستوری خواستند از تو برای پاره کارشان پس دستوری ده به هر که خواهی از ایشان و آمرزش خواه برای ایشان از خدا که خدا است آمرزنده مهربان‌


النور ٦١ آیه ٦٢ النور ٦٣
سوره : سوره النور
نزول : ١٠ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمْرٍ جَامِعٍ»: کار مهمّی که مردمان برای مشورت و یا شرکت در آن گرد می‌آیند، از قبیل جهاد و جمعه و جماعت و عیدین. «إسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ»: مراد طلب بخشش قصور آنان در تشخیص مهمّ و مهمّتر است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - ایمان به خدا و رسول او، دو رکن ایمان و از اوصاف مؤمنان راستین است. (إنّما المؤمنون الذین ءامنوا باللّه و رسوله) حصر در «إنّما المؤمنون...» اضافى و از باب قصر موصوف بر صفت است و براساس آنچه که در شأن نزول آن آمده آیه شریفه، در ارتباط با منافقان نازل شده است. بر این اساس پیام آیه چنین خواهد بود: «ایمان حقیقى، داراى دو رکن اساسى است: ایمان به خدا و ایمان به رسول او، و مؤمنان راستین داراى چنین اوصافى اند».

۲ - حضور در کنار پیامبر(ص) و رهبرى جامعه اسلامى براى امور مهم اجتماعى و مشاوره و کنکاش پیرامون یک مسأله عمومى، از اوصاف مؤمنان راستین (إنّما المؤمنون الذین ءامنوا باللّه و رسوله و إذا کانوا معه على أمر جامع لم یذهبوا) «أمر جامع» به مسأله اى گفته مى شود که در خور این باشد که مردم به خاطر آن اجتماع کنند و به مشاوره و فراگیرى و حل و فصل آن بپردازند. کلمه «مع» نیز افاده کننده معناى مشارکت است.

۳ - حل و فصل امور مهم اجتماعى و فراخوانى مردم براى مشاوره و کنکاش پیرامون مسائل عمومى، از وظایف و اختیارات پیامبر(ص) و رهبرى جامعه اسلامى (إنّما المؤمنون الذین ءامنوا باللّه و رسوله و إذا کانوا معه على أمر جامع لم یذهبوا حتّى یستئذنوه)

۴ - مؤمنان راستین، به هنگام حضور در کنار پیامبر(ص) و رهبرى جامعه اسلامى، براى حل و فصل امور مهم اجتماعى، بدون اذن خواستن به دنبال کار دیگرى نمى رفتند. (إنّما المؤمنون الذین ءامنوا باللّه و رسوله و إذا کانوا معه على أمر لم یذهبوا حتّى یستئذنوه)

۵ - اجازه خواستن از پیامبر(ص) و رهبر امت اسلامى براى ترک حضور در امور اجتماعى و حل و فصل مسائل عمومى، از اوصاف مؤمنان راستین است. (إنّ الذین یستئذنونک أُولئک الذین یؤمنون باللّه و رسوله)

۶ - حضور در کنار رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره و کنکاش در مسائل عمومى، امرى لازم و بایسته (إنّما المؤمنون الذین ءامنوا باللّه و رسوله و إذا کانوا معه على أمر جامع لم یذهبوا حتّى یستئذنوه)

۷ - ترک حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره در مسائل عمومى بدون اذن خواستن، نشانه نفاق و ضعف ایمان است. (و إذا کانوا معه على أمر جامع لم یذهبوا حتّى یستئذنوه إنّ الذین یستئذنونک أُولئک الذین یؤمنون باللّه و رسوله) برداشت یاد شده، با توجه به شأن نزول آیه شریفه است که درباره منافقان مى باشد و این آیه، در حقیقت تعریضى است به آنان.

۸ - اجازه خواستن از رهبرى جامعه اسلامى، براى ترک حضور در جمع اهل حل و فصل مسائل اجتماعى، به منظور پرداختن به امور مهم زندگى شخصى، امرى جایز و روا است. (و إذا کانوا معه على أمر جامع لم یذهبوا حتّى یستئذنوه ... فإذا استئذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن) «شأن» به معناى کار مهم و بزرگ است (مفردات راغب). هر چند این واژه در مطلق کارها نیز به کار مى رود; ولى به قرینه مقام و آمدن تعبیر «لبعض شأنهم» (برخى از شؤون آنان) مقصود از آن در آیه شریفه، امور مهم و بزرگ است; زیرا مراد از برخى از شؤون، قطعاً امور کوچک نیست. از این رو بسیارى از مفسران (مانند طبرسى، آلوسى، ابن عاشور و...) بر همین نظریه اتفاق دارند.

۹ - ترک حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى، به منظور پرداختن به امور زندگى شخصى، بدون اذن خواستن، حرام و ممنوع است. (و إذا کانوا معه على أمر جامع لم یذهبوا حتّى یستئذنوه ... فإذا استئذنوک لبعض شأنهم فأذن)

۱۰ - مسلمانان، تنها براى مسائل مهم زندگى شخصى، مى توانند محضر رهبرى را در حل و فصل امور اجتماعى ترک کنند. (فإذا استئذنوک لبعض شأنهم فأذن) از این که خداوند اذن خواستن را مقید و محدود کرد که براى کارهاى مهم باشد، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

۱۱ - پذیرش و یا رد درخواست مردم مبنى بر پرداختن به امور زندگى شخصى، به جاى همکارى در حل و فصل امور اجتماعى، از اختیارات و وظایف پیامبر(ص) و رهبرى جامعه اسلامى و به تشخیص اینان است. (فإذا استئذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم)

۱۲ - رهبران جامعه اسلامى، باید در اعمال سیاست هاى کلان اجتماعى خود نسبت به مردم، انعطاف پذیر و واقع بین باشند. (فإذا استئذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم) از این که خداوند پرداختن به امور زندگى را به جاى حل و فصل مسائل مهم اجتماعى به خواست و مصلحت اندیشى پیامبر(ص) منوط کرده است، به دست مى آید که پرداختن به مسائل عمومى و اعمال سیاست هاى کلان اجتماعى از سوى رهبرى، باید با توجه به واقعیت هاى موجود در جامعه و مصالح مردم باشد و نسبت به آنان انعطاف پذیر باشد.

۱۳ - اعمال اجتهاد و مصلحت اندیشى در حل و فصل امور اجتماعى، از اختیارات پیامبر(ص) و رهبران جامعه اسلامى است. (و إذا کانوا معه على أمر جامع ... فإذا استئذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم)

۱۴ - اصل رهبرى و مدیریت اجتماعى و نیاز جامعه به آن، امرى پذیرفته شده و مسلم در نگاه وحى (و إذا کانوا معه على أمر جامع لم یذهبوا حتّى یستئذنوه ... فأذن لمن شئت منهم) از این که خداوند رها کردن حل و فصل مسائل اجتماعى را، منوط به اجازه پیامبر(ص) دانسته است، به دست مى آید که رهبرى و مدیریت اجتماعى، امرى مسلم و ضرورى شمرده شده است و بر این اساس، باید مردم از آن مقام کسب تکلیف کنند.

۱۵ - دعا و طلب مغفرت براى آنانى که به منظور رسیدگى به امور مهم زندگى شخصى، اذن ترک حضور در حل و فصل مسائل اجتماعى داده شده است، توصیه خداوند به پیامبر(ص) (فإذا استئذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه)

۱۶ - مغفرت و آمرزش را باید از خدا طلبید. (و استغفر لهم اللّه)

۱۷ - پرداختن به امور مهم زندگى شخصى، به جاى حل و فصل مسائل اجتماعى، با اذن رهبرى، خطایى است نیازمند به استغفار به درگاه الهى. (فإذا استئذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه) توصیه خداوند به طلب مغفرت کردن پیامبر(ص) براى کسانى که به اذن او عرصه حل و فصل امور اجتماعى را ترک مى کنند حاکى از این است که این عمل چون به اذن آن حضرت انجام گرفته جایز است; ولى در عین حال خطایى است که باید براى آن استغفار کرد.

۱۸ - انجام کارهاى عمومى و حل و فصل مسائل اجتماعى در هر حال، در اولویت نخست و از پرداختن به امور فردى و شخصى مهم تراست. (و إذا کانوا معه على امر جامع ... فإذا استئذنوک لبعض شانهم فاذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه) خطا بودن ترک عرصه حل و فصل مسائل اجتماعى، به منظور رسیدگى به کارهاى شخصى - که از طلب مغفرت کردن پیامبر(ص) استفاده مى شود - برداشت یاد شده را افاده مى کند.

۱۹ - دعا و استغفار پیامبر(ص) براى مردم، مؤثر در جلب غفران و رحمت الهى براى آنان و مورد عفو و آمرزش قرار گرفتن ایشان (و استغفر لهم اللّه إنّ اللّه غفور رحیم) از توصیه خداوند به پیامبر(ص) که براى مردم طلب مغفرت کند به دست مى آید که دعا و استغفار آن حضرت در آمرزش آنان نقش ویژه دارد.

۲۰ - خداوند، غفور (آمرزنده) و رحیم (مهربان) است. (إنّ اللّه غفور رحیم)

۲۱ - طلب مغفرت و آمرزش خواهى از خداوند، بى شک مورد استجابت او قرار خواهد گرفت. (و استغفر لهم اللّه إنّ اللّه غفور رحیم) جمله «إنّ اللّه غفور رحیم» تعلیل براى جمله «و استغفر لهم اللّه» است و در حقیقت وعده اى است به استجابت چنین دعایى; یعنى، اى پیامبر! استغفار کن براى آنان; چون خداوند آمرزنده و مهربان است و به آمرزش و برخورد مهربانانه، وعده کرده است.

موضوعات مرتبط

  • آمرزش: منشأ آمرزش ۱۶
  • احکام ۹: احکام اجتماعى ۹
  • استغفار: اجابت استغفار ۲۱
  • اسماء و صفات: رحیم ۲۰; غفور ۲۰
  • ایمان: ارکان ایمان ۱; ایمان به خدا ۱; ایمان به محمد(ص) ۱; نشانه هاى ضعف ایمان ۷
  • خطاکاران: استغفار براى خطاکاران ۱۷
  • رحمت: زمینه رحمت ۱۹
  • رهبران دینى: اختیارات رهبران دینى ۱۱; استیذان از رهبران دینى ۵، ۸; انعطاف پذیرى رهبران دینى ۱۲; اهمیت استیذان از رهبران دینى ۴; اهمیت مشاوره با رهبران دینى ۶; اهمیت همکارى با رهبران دینى ۶; ترک استیذان از رهبران دینى ۹;ترک مشاوره با رهبران دینى ۷; ترک همکارى با رهبران دینى ۷; مسؤولیت اجتماعى رهبران دینى ۳; مسؤولیت رهبران دینى ۱۲، ۱۳; مشاوره با رهبران دینى ۲; مصلحت اندیشى رهبران دینى ۱۳; نقش استیذان از رهبران دینى ۱۷; واقع بینى رهبران دینى ۱۲; همکارى با رهبران دینى ۲
  • زندگى: اهتمام به زندگى شخصى ۹; زندگى شخصى ۱۰
  • مؤمنان: روش برخورد مؤمنان راستین ۴، ۵; صفات مؤمنان راستین ۱، ۲، ۵; مسؤولیت اجتماعى مؤمنان ۲; مشارکت اجتماعى مؤمنان ۲
  • محرمات ۹:
  • محمد(ص) : آثار استغفار محمد(ص) ۱۹; آثار دعاى محمد(ص) ۱۹; اجتهاد محمد(ص) ۱۳; اختیارات محمد(ص) ۱۱; استیذان از محمد(ص) ۵; اهمیت استیذان از محمد(ص) ۴; توصیه به محمد(ص) ۱۵; مسؤولیت اجتماعى محمد(ص) ۳; مسؤولیت محمد(ص) ۱۳; مشاوره با محمد(ص)۲; مصلحت اندیشى محمد(ص) ۱۳; همکارى با محمد(ص) ۲
  • مردم: استغفار براى مردم ۱۵; دعا براى مردم ۱۵; دعوت از مردم ۳
  • مشارکت اجتماعى: اهمیت مشارکت اجتماعى ۶، ۱۸; ترک مشارکت اجتماعى ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۱۵; شرایط ترک مشارکت اجتماعى ۱۰
  • مشکلات: اهمیت حلّ مشکلات اجتماعى ۶، ۱۷، ۱۸; بى اعتنایى به مشکلات اجتماعى ۹; حلّ مشکلات اجتماعى ۳، ۴، ۱۳
  • مشاوره: دعوت به مشاوره ۳
  • نفاق: نشانه هاى نفاق ۷
  • نیازها: نیاز به رهبرى ۱۴; نیازهاى اجتماعى ۱۴

منابع