المؤمنون ٤١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=پس گرفتشان خروشی به حقّ و گردانیدیمشان خاشاکی به روی سیل پس دور باد برای گروه ستمگران‌
|-|معزی=پس گرفتشان خروشی به حقّ و گردانیدیمشان خاشاکی به روی سیل پس دور باد برای گروه ستمگران‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره المؤمنون | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::41|٤١]] | قبلی = المؤمنون ٤٠ | بعدی = المؤمنون ٤٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره المؤمنون | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::41|٤١]] | قبلی = المؤمنون ٤٠ | بعدی = المؤمنون ٤٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«الصَّیْحَةُ»: صدای مهیب. مراد صدای شدید طوفان باد است که همراه با آن است. چرا که عاد، یعنی قوم هود با طوفان باد نابود شده‌اند (نگا: حاقّه / . برخی از مفسّرین به سبب واژه (صَیْحَة) این آیات را درباره ثمود، یعنی قوم صالح دانسته‌اند؛ زیرا قوم صالح با صدای مرگبار رعد از میان رفته‌اند (نگا: هود / ). در اینجا واژه (صَیْحَة) به معنی مطلق عذاب نیز می‌تواند باشد. «غُثَآءً»: خس و خاشاک و چوبها و چیزهائی که سیلاب با خود می‌آورد. (نگا: اعلی / . «بُعْداً»: (نگا: هود /  و  و  و ).
«الصَّیْحَةُ»: صدای مهیب. مراد صدای شدید طوفان باد است که همراه با آن است. چرا که عاد، یعنی قوم هود با طوفان باد نابود شده‌اند (نگا: حاقّه / . برخی از مفسّرین به سبب واژه (صَیْحَة) این آیات را درباره ثمود، یعنی قوم صالح دانسته‌اند؛ زیرا قوم صالح با صدای مرگبار رعد از میان رفته‌اند (نگا: هود / ). در اینجا واژه (صَیْحَة) به معنی مطلق عذاب نیز می‌تواند باشد. «غُثَآءً»: خس و خاشاک و چوبها و چیزهائی که سیلاب با خود می‌آورد. (نگا: اعلی / . «بُعْداً»: (نگا: هود /  و  و  و ).

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۷


ترجمه

سرانجام صیحه آسمانی آنها را بحق فرو گرفت؛ و ما آنها را همچون خاشاکی بر سیلاب قرار دادیم؛ دور باد قوم ستمگر (از رحمت خدا)!

|پس صيحه آنها را، به حق فرو گرفت و آنها را [چون‌] خاشاكى قرار داديم. پس نفرين بر گروه ستمكاران
پس فرياد [مرگبار] آنان را به حقّ فرو گرفت، و آنها را [چون‌] خاشاكى كه بر آب افتد، گردانيديم. دور باد [از رحمت خدا] گروه ستمكاران.
تا آن‌گاه که صیحه و بانگ آسمانی (عذاب) آنها را بگرفت و ما آنان را خار و خاشاک بیابان ساختیم، که ستمکاران را (از رحمت الهی) دوری باد.
پس فریاد مرگبار [عذاب] آنان را بر [پایه وعده به] حقِّ [ما] فرو گرفت، و آنان را چون خاشاک روی سیل قرار دادیم؛ پس قوم ستمکار [از رحمت خدا] دور باد.
پس به حق، بانگى سخت آنان را فرو گرفت. مانند گياه خشكشان كرديم. اى، نصيب مردم ستمكاره دورى از رحمت خدا باد.
آنگاه بانگ مرگبار آنان را به حق فرو گرفت، و آنگاه آنان را همچون خاشاک گرداندیم، نفرین بر ستم‌پیشگان [مشرک‌]
پس بانگ آسمانى- عذاب- به حق- وعده يا فرمان راستين خداوند- آنان را بگرفت، و همچون خاشاكشان كرديم پس دورى [و هلاكت‌] باد مردم ستمكار را.
ناگهان صدای بلند (و مرگبار طوفان باد) آنان را - به سبب استحقاقی که داشتند - فرو گرفت، و ما ایشان را بسان خس و خاشاک (سیلاب درهم کوبیده و تکّه‌تکّه روی هم انباشته) کردیم. ستمکاران (از رحمت خدا) دور و نابود شوند.
پس فریاد (مرگبار) آنان را بحق فرو گرفت. پس آنها را (چون) خاشاکی گردانیدیم. پس دورباش بر گروه ستمکاران!
پس گرفتشان خروشی به حقّ و گردانیدیمشان خاشاکی به روی سیل پس دور باد برای گروه ستمگران‌


المؤمنون ٤٠ آیه ٤١ المؤمنون ٤٢
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الصَّیْحَةُ»: صدای مهیب. مراد صدای شدید طوفان باد است که همراه با آن است. چرا که عاد، یعنی قوم هود با طوفان باد نابود شده‌اند (نگا: حاقّه / . برخی از مفسّرین به سبب واژه (صَیْحَة) این آیات را درباره ثمود، یعنی قوم صالح دانسته‌اند؛ زیرا قوم صالح با صدای مرگبار رعد از میان رفته‌اند (نگا: هود / ). در اینجا واژه (صَیْحَة) به معنی مطلق عذاب نیز می‌تواند باشد. «غُثَآءً»: خس و خاشاک و چوبها و چیزهائی که سیلاب با خود می‌آورد. (نگا: اعلی / . «بُعْداً»: (نگا: هود / و و و ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - نزول عذابى فراگیر بر نخستین جامعه پس از نوح، در پى استمداد پیامبر آنان از خداوند (قال ربّ انصرنى ... فأخذتهم الصیحة)

۲ - نابودى جامعه پس از نوح، تنها با یک فریاد مرگ بار (صیحه) (فأخذتهم الصیحة بالحقّ) «صیحة» مصدر عددى و به معناى یک فریاد است.

۳ - تگذیب گران حق ستیز، سزاوار عذاب مرگ بار استیصال (فأخذتهم الصیحة بالحقّ) کلمه «بالحقّ» را به دو صورت مى توان تفسیر کرد: الف) جامعه پس از نوح، به خاطر کفر و تکذیب گرى شان، مستحق عذاب بودند. ب) نزول عذاب صیحه بر آن قوم، حکمى بر پایه حق و عدل بود. برداشت فوق، براساس تفسیر اول مى باشد.

۴ - عذاب استیصال، کیفرى بر اساس حق و به دور از کمترین بى عدالتى نسبت به کافران و تکذیب گران (فأخذتهم الصیحة بالحقّ)

۵ - تبدیل شدن کافران حق ستیز به موجوداتى بى جان - همچون خس و خاشاک - در پى نزول عذاب (فجعلنهم غثاءً) «جعل» (مصدر «جعلنا») در جمله بالا، به معناى گردانیدن و تغییر دادن از صورتى یا حالتى، به صورت یا حالت دیگر است. «غثاء» نیز به خس و خاشاک روى آب گفته مى شود.

۶ - ستم کاران، مورد لعن و نفرین خداوند (فبعدًا للقوم الظلمین) نصب «بُعداً» به عنوان مفعول مطلق براى فعل محذوف مى باشد; یعنى، «بعدوا بُعداً». گفتنى است که «بُعداً» از جمله مصدرهایى است که همواره به جاى فعل مى آید; یعنى، دور باد[از رحمت خدا] گروه ستم کاران!

۷ - ظلم و بیدادگرى، مایه دور شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او (فبعدًا للقوم الظلمین)

۸ - بیدادگرى جامعه پس از نوح، عامل نابود شدن آنان با عذاب قهر الهى (فبعدًا للقوم الظلمین) به کارگیرى اسم ظاهر (القوم الظالمین) به جاى ضمیر (لهم) بیانگر این نکته است که جامعه پس از نوح، به جهت آن که مردمى ستم کار بودند، گرفتار عذاب الهى شده و از بین رفتند.

۹ - کیفرهاى الهى، برخاسته از عملکرد ظالمانه خود انسان ها است. (فأخذتهم الصیحة بالحقّ ... فبعدًا للقوم الظلمین)

موضوعات مرتبط

  • حق: آثار عذاب حق ناپذیران ۵; عذاب استیصال حق ناپذیران ۳; کیفر حق ناپذیران ۳; هلاکت حق ناپذیران ۵
  • خدا: عوامل غضب خدا ۷; موجبات عذابهاى خدا ۸
  • رحمت: عوامل محرومیت از رحمت ۷
  • صالح(ع): استمداد صالح(ع) ۱
  • ظالمان: لعن بر ظالمان ۶
  • ظلم: آثار ظلم ۷
  • عذاب: اهل عذاب ۳، ۴; عدالت در عذاب ۴; عذاب با صیحه آسمانى ۲
  • عمل: آثار عمل ناپسند ۹
  • قوم ثمود: آثار ظلم قوم ثمود ۸; تاریخ قوم ثمود ۱، ۲; عذاب قوم ثمود ۱، ۲; عوامل هلاکت قوم ثمود ۸
  • قوم عاد: آثار ظلم قوم عاد ۸; تاریخ قوم عاد ۱، ۲; عذاب قوم عاد ۱، ۲; عوامل هلاکت قوم عاد ۸
  • کافران: آثار عذاب کافران ۵; تبدیل کافران به خاشاک ۵; حقانیت عذاب کافران ۴; عذاب استیصال کافران ۴; هلاکت کافران ۵
  • کیفر: موجبات کیفر ۹
  • لعن: مشمولان لعن خدا ۶
  • هود(ع): استمداد هود(ع) ۱

منابع