الحج ٣١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=یکتاپرستان برای خدا نه شرک‌ورزندگان بدو و آنکه شرک ورزد به خدا پس گوئیا درافتاده است از آسمان تا بربایدش پرنده یا بپراکندش باد به جائی دور (یا رانده)
|-|معزی=یکتاپرستان برای خدا نه شرک‌ورزندگان بدو و آنکه شرک ورزد به خدا پس گوئیا درافتاده است از آسمان تا بربایدش پرنده یا بپراکندش باد به جائی دور (یا رانده)
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الحج | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::31|٣١]] | قبلی = الحج ٣٠ | بعدی = الحج ٣٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::22|٢٢]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الحج | نزول = [[نازل شده در سال::15|٣ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::31|٣١]] | قبلی = الحج ٣٠ | بعدی = الحج ٣٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::22|٢٢]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«حُنَفَآءَ»: جمع حَنیف، حقّگرایان و دوری گزیدگان از باطل. مخلصین (نگا: بقره /  آل‌عمران /  و ). حال ضمیر (و) در فعل (إِجْتَنِبُوا) است. «غَیْرَ»: عطف بر (حُنَفآءَ) و حال است. «خَرَّ»: سقوط کرد. فرو افتاد. «السَّمَآءِ»: مراد آسمان ایمان است. شخص به هنگام سقوط از آن بر اثر اضطراب فراوان، احساس بی‌وزنی و بی‌ارجی در درون روح و جان خود می‌کند و خویشتن را بی‌پایگاه می‌بیند. «الطَّیْرُ»: مراد پرندگان هواها و هوسها است که افکار شخص را پریشان می‌سازند. «تَهْوِی بِهِ»: او را پرت می‌کند. وی را به پائین می‌اندازد. «الرِّیحُ»: مراد ابلیس ملعون است که کافر را در وادی ضلالت سرگردان و ویلان می‌سازد و هلاک و تباهش می‌نماید. «سَحِیقٍ»: بسیار ژرف. دور افتاده و پرت.
«حُنَفَآءَ»: جمع حَنیف، حقّگرایان و دوری گزیدگان از باطل. مخلصین (نگا: بقره /  آل‌عمران /  و ). حال ضمیر (و) در فعل (إِجْتَنِبُوا) است. «غَیْرَ»: عطف بر (حُنَفآءَ) و حال است. «خَرَّ»: سقوط کرد. فرو افتاد. «السَّمَآءِ»: مراد آسمان ایمان است. شخص به هنگام سقوط از آن بر اثر اضطراب فراوان، احساس بی‌وزنی و بی‌ارجی در درون روح و جان خود می‌کند و خویشتن را بی‌پایگاه می‌بیند. «الطَّیْرُ»: مراد پرندگان هواها و هوسها است که افکار شخص را پریشان می‌سازند. «تَهْوِی بِهِ»: او را پرت می‌کند. وی را به پائین می‌اندازد. «الرِّیحُ»: مراد ابلیس ملعون است که کافر را در وادی ضلالت سرگردان و ویلان می‌سازد و هلاک و تباهش می‌نماید. «سَحِیقٍ»: بسیار ژرف. دور افتاده و پرت.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۶


ترجمه

(برنامه و مناسک حج را انجام دهید) در حالی که همگی خالص برای خدا باشد! هیچ گونه همتایی برای او قائل نشوید! و هر کس همتایی برای خدا قرار دهد، گویی از آسمان سقوب کرده، و پرندگان (در وسط هوا) او را می‌ربایند؛ و یا تندباد او را به جای دوردستی پرتاب می‌کند!

|در حالى كه مخلصان خدا باشيد، نه مشرك به او. و هر كس به خدا شرك آورد، بدان ماند كه گويى از آسمان افتاده و مرغان، او را مى‌ربايند يا تندباد، او را به نقطه‌اى دور پرتاب مى‌كند
در حالى كه گروندگان خالص به خدا باشيد؛ نه شريك‌گيرندگان [براى‌] او! و هر كس به خدا شرك ورزد چنان است كه گويى از آسمان فرو افتاده و مرغان [شكارى‌] او را ربوده‌اند يا باد او را به جايى دور افكنده است.
و خاص و خالص بی‌هیچ شائبه شرک خدا را پرستید، و هر کس به خدا شرک آرد (در عجز و بیچارگی) بدان ماند که از آسمان درافتد و مرغان (در فضا) بدنش را به منقار (قطعه قطعه) بربایند یا بادی تند او را به مکانی دور (از هر وسیله نجات) درافکند.
در حالی که برای خدا حق گرا باشید [و در مناسک حج] به او شرک نورزید. و هر کس به خدا شرک ورزد، گویا چنان است که از آسمان سقوط کرده و پرندگان [شکاری] او را می ربایند، یا باد او را به جایی دور دست می اندازد.
روى آوردگان به خدا باشيد و شرك نياوردگان به او؛ و هر كس كه به خدا شرك آورد، چونان كسى است كه از آسمان فروافتد و مرغ او را بربايد يا بادش به مكانى دور اندازد.
برای خداوند پاکدین باشید و به او شرک نورزید، و هرکس به خداوند شرک ورزد، گویی از آسمان درافتاده و پرنده‌ای او را در ربوده، یا باد او را به جایی دوردست درانداخته است‌
در حالى كه خداى را راست‌دينان با اخلاص باشيد نه انبازگيرندگان به او، و هر كه براى خدا انباز گيرد چنان است كه از آسمان فرو افتد پس مرغان او را بربايند يا باد او را در جايى دور اندازد.
حقّگرا و مخلص خدا باشید، و هیچ گونه شرکی برای خدا قرار ندهید. زیرا کسی که برای خدا انبازی قرار دهد، انگار (به خاطر سقوط از اوج ایمان به حضیض کفر) از آسمان فرو افتاده است (و به بدترین شکل جان داده است) و پرندگان (تکّه‌های بدن) او را می‌ربایند، یا این که تندباد او را به مکان بسیار دوری (و درّه‌ی ژرفی) پرتاب می‌کند (و وی را آن چنان بر زمین می‌کوبد که بدنش متلاشی و هر قطعه‌ای از آن به نقطه‌ای پرت می‌شود).
در حالی که از غیر خدا رویگردان شده (و) به او شرک نورزید. و کسی که به خدا شرک ورزد چنان است که گویی از آسمان فرو افتاده، پس مرغان او را می‌ربایند، یا باد او را به پرتگاهی دور - خردکننده- و نابسامان می‌افکند.
یکتاپرستان برای خدا نه شرک‌ورزندگان بدو و آنکه شرک ورزد به خدا پس گوئیا درافتاده است از آسمان تا بربایدش پرنده یا بپراکندش باد به جائی دور (یا رانده)


الحج ٣٠ آیه ٣١ الحج ٣٢
سوره : سوره الحج
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حُنَفَآءَ»: جمع حَنیف، حقّگرایان و دوری گزیدگان از باطل. مخلصین (نگا: بقره / آل‌عمران / و ). حال ضمیر (و) در فعل (إِجْتَنِبُوا) است. «غَیْرَ»: عطف بر (حُنَفآءَ) و حال است. «خَرَّ»: سقوط کرد. فرو افتاد. «السَّمَآءِ»: مراد آسمان ایمان است. شخص به هنگام سقوط از آن بر اثر اضطراب فراوان، احساس بی‌وزنی و بی‌ارجی در درون روح و جان خود می‌کند و خویشتن را بی‌پایگاه می‌بیند. «الطَّیْرُ»: مراد پرندگان هواها و هوسها است که افکار شخص را پریشان می‌سازند. «تَهْوِی بِهِ»: او را پرت می‌کند. وی را به پائین می‌اندازد. «الرِّیحُ»: مراد ابلیس ملعون است که کافر را در وادی ضلالت سرگردان و ویلان می‌سازد و هلاک و تباهش می‌نماید. «سَحِیقٍ»: بسیار ژرف. دور افتاده و پرت.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - خدا، پروردگارى بى شریک است. (حنفاء للّه غیر مشرکین به) «حنفاء» جمع «حنیف» و حال براى فاعل «فاجتنبوا»است. «حنف» نیز (مصدر «حنیف») به معناى گرویدن است. «لام» در «للّه» به معناى «إلى» است. یعنى: «اجتنبوا التقرب من الأوثان حالکونکم مائلین منها إلى اللّه; از نزدیک شدن به بت ها پرهیز کنید، در حالى که گروندگان خالصى باشید از آنها به خدا». به هر حال آیه فوق، بیانگر ربوبیت یگانه خدا، نفى ربوبیت غیر او، لزوم پرستش خدا، روى برتافتن از پرستش غیر او و بالاخره ارزش یکتاپرستى و مقام والاى موحدان و زشتى بت پرستى و پیامدهاى شوم آن است.

۲ - لزوم روى برتافتن از غیر خدا و گرویدن به خداى یگانه (فاجتنبوا الرجس من الأوثن ... حنفاء للّه)

۳ - ضرورت پرهیز از پرستش غیر خدا (غیر مشرکین به)

۴ - مثل کسى که به خدا شرک مىورزد، مثل کسى است که از آسمان فرو افتد و طعمه مرغان شکارى گردد. (و من یشرک باللّه فکأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطیر) «خرّ و خُرور» (مصدر «خرّ») به معنا سقوط و فرو افتادن است. «خرّ من السماء»; یعنى، از آسمان فرو افتاد. «خَطف» (مصدر «تخطف») نیز به معناى ربودن است. «خطفته الطیر»; یعنى، پرنده او را ربود. بنابراین معناى جمله یاد شده چنین است: هر کس به خدا شرک بورزد، چنان است که گویا از آسمان فرو افتاده و پرنده شکارى او را ربوده است. گفتنى است که تشبیه در آیه فوق، از باب تشبیه معقول به محسوس است;یعنى، مشرک - که با روگرداندن از خداى متعال و فرو افتادن در پاى بت ها، در واقع از اوج کمالات انسانى سقوط مى کند و در دام شیطان گرفتار مى شود - به کسى تشبیه شده است که از آسمان فرو افتد و طعمه پرندگان شکارى شود.

۵ - کسى که به خدا شرک مىورزد، مانند کسى است که از آسمان فرو افتد و باد او را به جایى دور بیفکند. (و من یشرک باللّه ... أو تهوى به الریح فى مکان سحیق) جمله «أو تهوى به الریح...» عطف است بر «تخطفه الطیر». «هُوىّ» (مصدر «تهوى»)، به معناى سقوط و فرو افتادن است و هرگاه با «باى» تعدیه بیاید، به معناى اسقاط و فرو افکندن مى شود. «هوت به الریح»; یعنى، باد او را فروافکند. «سُحق» (مصدر «سحیق») به معناى بُعد و دور بودن است و «مکان سحیق»; یعنى، جایى دور. بنابراین تقدیر جمله فوق چنین مى شود: «من یشرک باللّه فکأنّما تهوى به الریح فى مکان سحیق; هر کس به خدا شرک بورزد، چنان است که گویا از آسمان فرو افتاده و باد او را به جایى دور افکنده است». گفتنى است که در جمله یاد شده مشرک - که با روى برتافتن از عبادت خداى یگانه و فرو افتادن در زیر پاى بت ها و پرستش آنها، در واقع از اوج هدایت و روشنایى به نهایت ضلالت و تاریکى سقوط مى کند - به کسى تشبیه شده است که از آسمان فرو مى افتد و باد او را به جایى دور که راهى براى نجات نباشد فرو مى افکند.

۶ - شرک ورزیدن به خداى یگانه، فرو افتادن از اوج کمالات انسانى و تبدیل شدن به طعمه شیطان و گرفتار گشتن در دام او است. (و من یشرک باللّه فکأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطیر)

۷ - کفر ورزى و پرستش غیر خدا، سقوط از اوج هدایت، نور و روشنایى، به حضیض ضلالت، ظلمت و تاریکى است. (و من یشرک باللّه ... أو تهوى به الریح فى مکان سحیق)

۸ - پرستش خداى یگانه و روى برتافتن از عبادت غیر او، رهایى از دام شیطان و دستیابى به اوج کمال است. (حنفاء للّه غیر مشرکین به ... فتخطفه الطیر)

۹ - ایمان به خداى یگانه و پرستش خالصانه او، دستیابى به اوج هدایت، نور و روشنایى است. (حنفاء للّه غیر مشرکین به ... فتخطفه الطیر)

روایات و احادیث

۱۰ - «عن زرارة قال سألت أباجعفر(ع) من قول اللّه «حنفاء للّه غیر مشرکین به» ما الحنفیّة قال: هى الفطرة التى فطر الناس علیها، فطر اللّه الخلق على معرفته; زراره گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم که[منظور از ]«حنفیت» در قول خداوند «حنفاء للّه غیر مشرکین به» چیست؟ فرمود: همان فطرتى است که خدا مردم را بر آن خلق کرده است. خدا خلق را بر معرفت خود، آفریده است».[۱]

موضوعات مرتبط

  • آسیب شناسى شخصیت :۶
  • انحطاط: عوامل انحطاط ۶، ۷
  • ایمان: آثار ایمان به توحید ۹; ایمان به خدا ۲
  • تشبیهات قرآن: تشبیه به آسمان فرو افتاده ۴، ۵; تشبیه به طعمه مرغان شکارى ۴
  • تکامل: عوامل تکامل ۸
  • توحید: آثار توحید عبادى ۸; توحید ربوبى ۱
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱
  • خداشناسى: فطرت خداشناسى ۱۰
  • شرک: آثار شرک ۶; آثار شرک عبادى ۷; اهمیت اجتناب از شرک ۲
  • شیطان: دامهاى شیطان ۶; عوامل نجات از شیطان ۸
  • عبادت: آثار اخلاص در عبادت ۹; اجتناب از عبادت غیر خدا ۳
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۴، ۵
  • کفر: آثار کفر ۷
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۷
  • مشرکان: اغواپذیرى مشرکان ۶; تشبیه مشرکان ۴، ۵
  • هدایت: عوامل هدایت ۹

منابع

  1. محاسن برقى، ج ۱، ص ۲۴۱، ح ۲۲۳; بحارالأنوار، ج ۳، ص ۲۷۹، ح ۱۲.