الكهف ١١٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=بگو جز این نیست که من بشری هستم مانند شما وحی می‌شود به سویم که خدای شما است خداوند یکتا پس آنکه امید دارد ملاقات پروردگار خویش را باید بکند کرداری شایسته و شریک نگرداند به پرستش پروردگار خویش کسی را
|-|معزی=بگو جز این نیست که من بشری هستم مانند شما وحی می‌شود به سویم که خدای شما است خداوند یکتا پس آنکه امید دارد ملاقات پروردگار خویش را باید بکند کرداری شایسته و شریک نگرداند به پرستش پروردگار خویش کسی را
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::110|١١٠]] | قبلی = الكهف ١٠٩ | بعدی = الكهف ١١١  | کلمه = [[تعداد کلمات::25|٢٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::110|١١٠]] | قبلی = الكهف ١٠٩ | بعدی = الكهف ١١١  | کلمه = [[تعداد کلمات::25|٢٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«أَنَّمَا إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ»: نائب فاعل فعل (یُوحی) است. «یَرْجُو»: می‌خواهد. امیدوار است. الف زائدی در رسم‌الخطّ قرآنی در آخر دارد. «یَرْجُو لِقَآءَ رَبِّهِ»: می‌ترسد از حاضر شدن در پیشگاه او برای حساب و کتاب. خواهان دیدار و ملاقات او است. چشم به راه ثواب و جزای او است. «بِعِبَادَةِ»: در عبادت و پرستش. حرف (بِ) به معنی (فی) است.
«أَنَّمَا إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ»: نائب فاعل فعل (یُوحی) است. «یَرْجُو»: می‌خواهد. امیدوار است. الف زائدی در رسم‌الخطّ قرآنی در آخر دارد. «یَرْجُو لِقَآءَ رَبِّهِ»: می‌ترسد از حاضر شدن در پیشگاه او برای حساب و کتاب. خواهان دیدار و ملاقات او است. چشم به راه ثواب و جزای او است. «بِعِبَادَةِ»: در عبادت و پرستش. حرف (بِ) به معنی (فی) است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۲


ترجمه

بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما؛ (امتیازم این است که) به من وحی می‌شود که تنها معبودتان معبود یگانه است؛ پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!

بگو: جز اين نيست كه من بشرى مثل شما هستم [با اين تفاوت‌] كه به من وحى مى‌شود كه خداى شما خدايى يگانه است. پس هر كس به لقاى پروردگارش اميد دارد بايد عمل شايسته كند و كسى را در عبادت پروردگارش شريك نسازد
بگو: «من هم مِثل شما بشرى هستم و[لى‌] به من وحى مى‌شود كه خداى شما خدايى يگانه است. پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد، و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.»
بگو: جز این نیست که من مانند شما بشری هستم (دعوی احاطه به جهان‌های نامتناهی و کلیه کلمات الهی نکنم، تنها فرق من با شما این است) که به من وحی می‌رسد که خدای شما خدای یکتاست، پس هر کس به لقای (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدایش احدی را با او شریک نگرداند.
بگو: جز این نیست که من هم بشری مانند شمایم که به من وحی می شود که معبود شما فقط خدای یکتاست؛ پس کسی که دیدار [پاداش و مقام قرب] پروردگارش را امید دارد، پس باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نکند.
بگو: من انسانى هستم همانند شما. به من وحى مى‌شود. هرآينه خداى شما خدايى است يكتا. هر كس ديدار پروردگار خويش را اميد مى‌بندد، بايد كردارى شايسته داشته باشد و در پرستش پروردگارش هيچ كس را شريك نسازد.
بگو من بشری همانند شما هستم، با این تفاوت که به من وحی می‌شود که خدای شما خدای یگانه است، حال هر آن کس که امید در لقای پروردگارش بسته است، کار نیکو پیشه کند و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نیاورد
بگو: همانا من آدميى هستم همچون شما كه به من وحى مى‌شود كه خداى شما خداى يگانه است. پس هر كه اميد ديدار پروردگار خويش دارد بايد كار نيك و شايسته كند و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.
(ای پیغمبر!) بگو: من فقط انسانی همچون شما هستم (و امتیاز من این است که من پیغمبر خدایم و آنچه گفت: بگو؛ می‌گویم) و به من وحی می‌شود که معبود شما یکی است و بس. پس هرکس که خواهان دیدار خدای خویش است، باید که کار شایسته کند، و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نسازد.
بگو: «من تنها بشری همانند شمایم. (اما) به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است. پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد، باید کاری شایسته کند و هیچ کس را، در پرستش پروردگارش (با او) شریک نسازد.»
بگو جز این نیست که من بشری هستم مانند شما وحی می‌شود به سویم که خدای شما است خداوند یکتا پس آنکه امید دارد ملاقات پروردگار خویش را باید بکند کرداری شایسته و شریک نگرداند به پرستش پروردگار خویش کسی را


الكهف ١٠٩ آیه ١١٠ الكهف ١١١
سوره : سوره الكهف
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَنَّمَا إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ»: نائب فاعل فعل (یُوحی) است. «یَرْجُو»: می‌خواهد. امیدوار است. الف زائدی در رسم‌الخطّ قرآنی در آخر دارد. «یَرْجُو لِقَآءَ رَبِّهِ»: می‌ترسد از حاضر شدن در پیشگاه او برای حساب و کتاب. خواهان دیدار و ملاقات او است. چشم به راه ثواب و جزای او است. «بِعِبَادَةِ»: در عبادت و پرستش. حرف (بِ) به معنی (فی) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- پیامبر(ص)، مأمور یادآورى و تأکید بر جنبه بشرى خود در قبال تصوّرات بى جا و نامعقول از وى است. (قل إنّما أنا بشر مثلکم) «إنّما» دال بر حصر است. قصر اضافى در «قل إنّما أنا بشر» قصر موصوف بر صفت است; یعنى، پیامبر(ص) بشر است، نه موجودى ماوراى آن. این نوع قصر، در موقعیّتى ابراز مى گردد که مخاطب، تصوّرات دیگرى درباره متکلم دارد و متکلم، درصدد منقلب کردن آن ها است.

۲- پیامبر(ص) مأمور پیش گیرى از خرافه پردازى کوتاه فکران درباره شخصیت اش است. (قل إنّما أنا بشر مثلکم) فرمان «قل إنّما...» - به قرینه ذیل آیه - از آن جهت صورت گرفته است که جلوى توهّمات شرک آلود جاهلان گرفته شود و براى پیامبر(ص) رتبه اى خارج از پیامبرى در نظر گرفته نشود، مانند آنچه مسیحیان درباره «مسیح» پنداشتند.

۳- حضرت محمد(ص)، منهاى وحى و نبوت، بشرى عادى است. (إنّما أنا بشر مثلکم یوحى إلىّ)

۴- دستیابى پیامبر(ص) بر علوم بى کران الهى، در محدوده وحى است. (قل لو کان البحر ... قل إنّما أنا بشر مثلکم یوحى إلىّ)

۵- انتظار آگاهى پیامبر(ص) از تمامى حقائق بى انتهاى هستى، توقّعى غیراصولى و بى جا است. (قل لو کان البحر ... قل إنّما أنا بشر مثلکم یوحى إلىّ)

۶- رهبران الهى، همواره، باید مردم را از غلّوگرایى بازداشته و مقام خود را برتر از آنچه هست، وانمود نکنند. (قل إنّما أنا بشر مثلکم) گرچه آیه، خطاب به پیامبر(ص) است، ولى بنابر ویژگى هاى قرآن، این رهنمود، فرمانى عمومى، مخصوصاً به رهبران و پیشوایان دینى است تا همواره، این نکته را به مردم یادآورى کنند که آنان نیز بشرند، تا مبادا شائبه هاى الوهیّت و نظایر آن در ذهن مردم شکل بگیرد.

۷- هیچ معبودى براى آدمیان، جز خداى یگانه وجود ندارد. (أنّما إلهکم إله وحد)

۸- توحید و یگانگى خدا، شاخص ترین پیام هاى عقیدتى وحى شده بر پیامبر(ص) است. (یوحى إلىّ أنّما إلهکم إله وحد)

۹- انسان موحّد، همواره، باید در هواى رسیدن به رضایت خداوند باشد. (إلهکم إله وحد فمن کان یرجوا لقاء ربّه) فعل ماضى (کان) در کنار فعل مضارع (یرجوا) بر استمرار دلالت دارد و «فاء» تفریع، گویاى برداشت بالا است.

۱۰- برپایى قیامت و حضور آدمیان نزد خداوند، لازمه یگانه معبود بودن او است. (أنّما إلهکم إله وحد فمن کان یرجوا لقاء ربّه)

۱۱- قیامت، روز لقاى پروردگار و مشاهده نمودهاى روشن وى است. (فمن کان یرجو لقاء ربّه) مسلّم است که مراد از لقاى پروردگار، برخوردى حسّى با او نیست; چون، چنین امرى هم از نظر عقل و هم از نظر متون دینى، محال است (لاتدرکه الأبصار). بنابراین، به قرینه «فلیعمل عملاً صالحاً»، مراد از لقاى پروردگار، مواجه شدن با رضایت و پاداش هاى او در روز قیامت است.

۱۲- تنها راه رسیدن به رضایت خداوند و پاداش هاى او، انجام دادن اَعمال صالح و پرستش خالصانه او است. (فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صلحًا و لایشرک بعبادة ربّه أحدًا)

۱۳- باور به معاد، حتى در حدّ گمان و امید، اهرمى کارامد در گرایش به عمل صالح و به دور از شرک و ریا است. (فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صلحًا و لایشرک بعبادة ربّه أحدًا)

۱۴- ایمان و عقیده در صحنه عمل تبلور مى یابد. (فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صلحًا)

۱۵- در بینش الهى، ایمان به مبدأ و معاد، از عمل صالح تفکیک ناپذیر است. (إلهکم إله وحد فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صلحًا) ارتباط جملات این آیه به هم با حرف «فاء» - که معناى تفریع دارد - بر این معنا شاهد است که هریک از این مراحل، لازمه انفکاک ناپذیر مرحله قبل است; یعنى، موحّد باید به لقاى پروردگار امیدوار باشد و کسى که این چنین است، بایستى عمل صالح پیشه کند.

۱۶- امیدِ به آینده اى برتر، در تنظیم زندگى سالم و تصحیح رفتار و باورهاى انسان، نقش دارد. (فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صلحًا و لایشرک بعبادة ربّه أحدًا)

۱۷- هیچ موجودى - حتى پیامبران - براى قرار گرفتن در کنار خدا، به عنوان شریک، صلاحیّت ندارند. (قل إنّما أنا بشر مثلکم ... إلهکم إله وحد ... و لایشرک بعبادة ربّه أحدًا)

۱۸- صلاح عمل، تنها در پرتو خلوص و خالى بودن از کمترین شائبه شرک میسّر است. (فلیعمل عملاً صلحًا و لایشرک بعبادة ربّه أحدًا) جمله «و لایشرک...» مى تواند به منزله تفسیر براى «فلیعمل...» باشد.

۱۹- اعتقاد به یگانگى خداوند، (توحید نظرى) باید با عبادت خالصانه او و ترک پرستش غیر او (توحید عملى) همراه باشد. (إلهکم إله وحد فمن کان ... و لایشرک بعبادة ربّه أحدًا)

۲۰- توجه به ربوبیّت خداوند، برانگیزاننده انسان به عبادت خالصانه او و پرهیز از شرکورزى است. (و لایشرک بعبادة ربّه أحدًا)

۲۱- ایمان به توحید و نبوت و معاد و دعوت به انجام دادن عمل صالح، چکیده دعوت پیامبر(ص) است. (قل إنّما أنا بشر ... و لایشرک بعبادة ربّه أحدًا) جمله «یوحى إلىّ ...» نبوت و «أنّما إلهکم...» توحید و «یرجو لقاء ...» معاد و «عملاً صالحاً» عمل صالح را مطرح کرده است.

روایات و احادیث

۲۲- «عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله: «...و لایشرک بعبادة ربّه أحداً»: «فهذا الشرک شرک ریاء» ; از امام صادق(ع) درباره این سخن خدا «...و لایشرک بعبادة ربّه أحداً» روایت شده: این شرک، شرک ریا است».[۱]

۲۳- «الحسن بن على الوشّاء قال: دخلت على الرضا(ع) و بین یدیه إبریق یرید أن یتهیأ منه للصلاة. فدنوت منه لأصبّ علیه فأبى ذلک و قال: ... أما سمعت اللّه عزّوجلّ یقول: «من کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعبادة ربّه أحداً» وها أنا ذا أتوضأ للصلاة و هى العبادة فأکره أن یشرکنى فیها أحد ; حسن بن على وشّاء گفت: بر امام رضا(ع) وارد شدم. در مقابل ایشان، ظرف آبى بود که مى خواست از آن (وضو بگیرد و) براى نماز آماده شود. نزدیک شدم که آب را بر دست اش بریزم، امام نپذیرفت و فرمود: مگر نشنیده اى که خداى عزّوجلّ مى فرماید: «...و لایشرک بعبادة ربّه أحداً»؟ من، اکنون مى خواهم براى نماز، وضو بگیرم و آن عبادت است و خوش ندارم کسى با من در آن شریک گردد».[۲]

موضوعات مرتبط

  • اخلاص: آثار اخلاص ۸
  • امیدوارى: آثار امیدوارى ۱۶; آثار امیدوارى به معاد ۱۳
  • انسان: حشر انسان ها ۱۰
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۶، ۲۰
  • ایمان: آثار ایمان ۱۴; آثار ایمان به معاد ۱۳; ایمان به توحید ۲۱; ایمان به خدا ۱۵; ایمان به معاد ۱۵، ۲۱; ایمان به نبوت ۲۱; ایمان و عمل صالح ۱۵; دعوت به ایمان ۲۱
  • پاداش: موجبات پاداش ۱۲
  • توحید: آثار توحید ۱۰; اهمیت توحید ۸; توحید عبادى ۷
  • توقعات بیجا ۵:
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۷
  • خدا: اهمیت رضایت خدا ۹; بى نظیرى خدا ۱۷; جلب رضایت خدا ۹; عوامل رضایت خدا ۱۲
  • خرافات: مبارزه با خرافات ۲
  • ذکر: آثار ذکر ربوبیت خدا ۲۰
  • رهبران دینى: مسؤولیت رهبران دینى ۶
  • ریا: آثار ریا ۲۲; موانع ریا ۱۳
  • شرک: اعراض از شرک ۱۹; رد شرک ۱۷، ۲۳; شرک عبادى ۲۲; عوامل اجتناب از شرک ۲۰; موانع شرک ۱۳
  • عبادت: اخلاص در عبادت ۱۹; اهمیت اخلاص در عبادت ۱۲; عوامل اخلاص در عبادت ۲۰
  • عقیده: عقیده به توحید ۱۹; عوامل تصحیح عقیده ۱۶
  • عمل: عوامل تصحیح عمل ۱۶
  • عمل صالح: اهمیت عمل صالح ۱۲; دعوت به عمل صالح ۲۱; زمینه عمل صالح ۱۳، ۱۴، ۱۸
  • غلوّ: مبارزه با غلوّ ۶
  • قیامت: برپایى قیامت ۱۰; ظهور حقایق در قیامت ۱۱; لقاءالله در قیامت ۱۱; ویژگیهاى قیامت ۱۱
  • محمد(ص): اعلام بشربودن محمد(ص) ۱; بشربودن محمد(ص) ۳; دعوت محمد(ص) ۲۱; رسالت محمد(ص) ۱، ۲; محدوده علم محمد(ص) ۵; محمد(ص) و خرافات ۲; منشأ علم محمد(ص) ۴; وحى به محمد(ص) ۳، ۴، ۸
  • موحدان: مسؤولیت موحدان ۹
  • وحى: تعالیم وحى ۸; نقش وحى ۴

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۴۷; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۴۹۶، ح ۱.
  2. کافى، ج ۳، ص ۶۹، ح ۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۱۶- ، ح ۲۷۶.