النحل ١٠٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=آنکه کفر ورزد به خدا پس از ایمانش مگر آنکه وادار شود بناخواه حالی که دلش آرمیده است به ایمان و لیکن آنکو گشاده باشد به کفر سینه او پس بر ایشان است خشمی از خدا و ایشان را است عذابی بزرگ | |-|معزی=آنکه کفر ورزد به خدا پس از ایمانش مگر آنکه وادار شود بناخواه حالی که دلش آرمیده است به ایمان و لیکن آنکو گشاده باشد به کفر سینه او پس بر ایشان است خشمی از خدا و ایشان را است عذابی بزرگ | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::106|١٠٦]] | قبلی = النحل ١٠٥ | بعدی = النحل ١٠٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::27|٢٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«أُکْرِهَ»: مجبور گردد. وادار شود. «قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ»: دل او ثابت بر ایمان و ماندگار بر آن است. «مَن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً»: کسی که از کفر خوشحال و بدان معتقد گردد. واژه (صَدْراً) تمییز است. «شَرَحَ»: مراد از شرح صدر، باز کردن آن برای قبول و پذیرش چیزی است (نگا: أنعام / طه / ، شرح / . | «أُکْرِهَ»: مجبور گردد. وادار شود. «قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ»: دل او ثابت بر ایمان و ماندگار بر آن است. «مَن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً»: کسی که از کفر خوشحال و بدان معتقد گردد. واژه (صَدْراً) تمییز است. «شَرَحَ»: مراد از شرح صدر، باز کردن آن برای قبول و پذیرش چیزی است (نگا: أنعام / طه / ، شرح / . |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۸
ترجمه
النحل ١٠٥ | آیه ١٠٦ | النحل ١٠٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُکْرِهَ»: مجبور گردد. وادار شود. «قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ»: دل او ثابت بر ایمان و ماندگار بر آن است. «مَن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً»: کسی که از کفر خوشحال و بدان معتقد گردد. واژه (صَدْراً) تمییز است. «شَرَحَ»: مراد از شرح صدر، باز کردن آن برای قبول و پذیرش چیزی است (نگا: أنعام / طه / ، شرح / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰۶ - ۱۱۱،سوره نحل
- تهديد شديد عليه كفارى كه بعد از ايمان آوردن كافر و مرتد شدند
- معناى مهر زدن خدا بر دل ها و گوشها و ديدگان كفار
- وعده جميل به مهاجرانى كه جهاد نموده صبورى كردند
- در قيامت هركسى به فكر خود بوده و از خود دفاع مى كند
- بحث روايتى (رواياتى درباره تقيه در ذيل آيه : ((الا من اكره ...)) ونزول آن درباره عمار ياسر و...)
نکات آیه
۱- میل و گرایش به کفر پس از پذیرش ایمان (ارتداد)، موجب خشم شدید الهى است (من کفر بالله من بعد إیمنه ... فعلیهم غضب من الله)
۲- لزوم پایدارى بر ایمان، پس از ورود به جرگه مؤمنان (من کفر بالله من بعد إیمنه ... فعلیهم غضب من الله)
۳- جواز تقیه در دین و اظهار لفظى کفر در شرایط اجبار و اکراه، با وجود ایمان استوار قلبى (إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمن)
۴- برخى از مسلمانان صدراسلام (مانند عماریاسر) به خاطر فشارهاى شدید کافران - على رغم ایمان باطنى خود - الفاظ کفرآمیز بر زبان جارى کردند. (من کفر بالله من بعد إیمنه إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمن) طبق شأن نزولى که درباره آیه آمده است، قضیه مربوط به عماریاسر است که از شدت شکنجه، سخنان کفرآمیز بر زبان جارى کرد.
۵- باورهاى قلبى انسان، ملاک واقعى ایمان و کفر اوست. (إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمن)
۶- بر زبان راندن کلمات کفرآمیز در شرایط عادى و بدون اجبار و اکراه، جایز نیست. (من کفر بالله من بعد إیمنه إلاّ من أُکره ... فعلیهم غضب من الله)
۷- مؤمنان واقعى، منزه از کمترین تردید در مورد حقانیت ایمان و عقیده خویش (و قلبه مطمئنّ بالإیمن) برداشت فوق، بر این اساس است که منظور از «مطمئن بودن به ایمان» اطمینان داشتن به حقانیت و درستى باورهاى خود باشد.
۸- ارتداد، پذیرش قلبى کفر بدون هیچ اجبار و اکراهى و پس از اظهار ایمان (من کفر بالله من بعد إیمنه ... و لکن من شرح بالکفر صدرًا)
۹- ممنوعیت تقیه و اظهار لفظى کفر، براى کسانى که عمل آنان راه گرایش به کفر را براى دیگران بگشاید. * (و لکن من شرح بالکفر صدرًا) برداشت فوق، بر این احتمال استوار است که «لکن» استدراک از «من أکره» باشد; یعنى، در شرایط اکراه تقیه جایز است مگر براى کسى که تقیه وى موجب شود که مؤمنان دیگر در ایمان سست شوند و به کفر گرایش پیدا کنند.
۱۰- اکراه و اجبار، از موجبات رفع تکلیف است. (من کفر ... إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمن) از اینکه خداوند اجازه فرموده است که در شرایط اکراه و اجبار، مى توان گفتار کفرآمیز به زبان آورد، به دست مى آید که تکلیف در شرایط اکراه و اجبار برداشته مى شود.
۱۱- اسلام و کفر، تنها به زبان و گفتار نیست. (من کفر بالله من بعد إیمنه إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمن و لکن من شرح بالکفر صدرًا فعلیهم غضب من الله) از آن جایى که خداوند کسانى که به زبان کافر شوند ولى قلباً مؤمن باشند را، از زمره کافران نشمرده و بلکه آنان را مؤمن دانسته است، مطلب فوق استفاده مى شود.
۱۲- اسلام، آیینى انعطاف پذیر و منطبق با هر شرایط و تحولات (من کفر ... إلاّ من أُکره ... و لکن من شرح بالکفر صدرًا فعلیهم غضب من الله) از اینکه خداوند اجازه فرمود که در شرایط اکراه و اجبار گفتار کفرآمیز به زبان آورد به دست مى آید که اسلام، آیینى است با هر شرایط و تحولات اجتماعى در زندگى بشر قابل انطباق و انعطاف پذیر است و شرایط و تحولات زندگى بشرى را در احکام خویش لحاظ کرده است.
۱۳- مرتدان، مورد غضب و خشم خداوندند. (من کفر بالله من بعد إیمنه ... فعلیهم غضب من الله)
۱۴- مرتد، داراى عذابى بزرگ است. (من کفر بالله من بعد إیمنه ... لهم عذاب عظیم)
۱۵- عذاب بزرگ، نمود خشم شدید الهى است. (فعلیهم غضب من الله و لهم عذاب عظیم)
روایات و احادیث
۱۶- «عن أبى عبدالله(ع) قال: ... ما فرض على القلب من الإیمان فالأقرار و المعرفة ... و هو قول الله عزّوجلّ «إلاّ من أکره و قلبه مطمئنّ بالإیمان ...»...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: آنچه که از ایمان بر قلب واجب شده، اقرار و معرفت است ... و این است قول خداى عزّوجلّ «إلاّ من أکره و قلبه مطمئنّ بالإیمان...»...».
۱۷- «عن أبى عبدالله(ع): ... أنزل الله عزّوجلّ فیه (عماربن یاسر) «إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمان»...;[۲] از امام صادق(ع) روایت شده است: ... خداى عزّوجلّ آیه «إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمان» را درباره [عماربن یاسر] نازل فرموده است ...».
۱۸- «بکربن محمد عن أبى عبدالله(ع) قال: إن التقیة ترس المؤمن و لا إیمان لمن لاتقیة له، قلت: جعلت فداک أرأیت قول الله تبارک و تعالى: «إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمان» قال: و هل التقیة إلاّ هذا;[۳] بکربن محمد از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: تقیه سپر مؤمن است و ایمان ندارد کسى که تقیه نکند. بکر گفت: به امام عرض کردم: فدایت شوم! رأى شما درباره سخن خداى تبارک و تعالى «إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمان» چیست؟ حضرت فرمود: آیا تقیه غیر از این است؟»
۱۹- «عن أبى عبدالله(ع) قال رسول الله(ص): رفع عن أمتى أربع خصال ... و ما أکرهوا علیه ... و ذلک قول الله عزّوجلّ ... «إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمان»;[۴] از امام صادق(ع) روایت شده است که رسول خدا(ص) فرمود: چهار چیز از امت من برداشته شده ... [یکى از آنها] چیزى است که با اکراه بر آنها تحمیل شود ... و این است فرموده خداى عزّوجلّ: إلاّ من أُکره و قلبه مطمئنّ بالإیمان».
موضوعات مرتبط
- اجبار: آثار اجبار ۱۰
- احکام ۶: احکام ۶ ثانوى ۳، ۱۰، ۱۹
- ارتداد: آثار ارتداد ۱; مفهوم ارتداد ۸
- اسلام: انعطاف پذیرى اسلام ۱۲; تاریخ صدر اسلام ۴; حقیقت اسلام ۱۱; ویژگیهاى اسلام ۱۲
- اطمینان: مراد از اطمینان قلب ۱۶
- اکراه: آثار اکراه ۱۰
- ایمان: اهمیت استقامت در ایمان ۲; اهمیت ایمان قلبى ۱۱; ملاک ایمان ۵
- تقیه: احکام تقیه ۳، ۹; اهمیت تقیه ۸; تقیه جایز ۳; تقیه ممنوع ۹
- تکلیف: عوامل رفع تکلیف ۱۰
- خدا: موجبات غضب خدا ۱; نشانه هاى غضب خدا ۱۵
- دین: نفى اکراه در دین ۱۹
- عذاب: اهل عذاب ۱۴; عذاب بزرگ ۱۴، ۱۵; مراتب عذاب ۱۴
- عقیده: آثار عقیده ۵
- عماریاسر: ایمان عماریاسر ۱۷; تقیه عماریاسر ۴; کفر اکراهى عماریاسر ۴
- کافران: آثار تهدیدهاى کافران صدراسلام ۴
- کفر: اظهار لفظى کفر ۳، ۶، ۹; تشویق به کفر ۹; حقیقت کفر ۱۱; ملاک کفر ۵
- گرایشها: گرایش به کفر ۱
- مؤمنان: اطمینان مؤمنان ۷; تنزیه مؤمنان ۷
- مرتدان: عذاب مرتدان ۱۴; غضب بر مرتدان ۱۳
- مسلمانان: اظهار لفظى کفر مسلمانان صدراسلام ۴
- مغضوبان خدا ۱۳:
- مکره: احکام مکره ۱۹