النحل ٤٨: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=آیا ننگریستند بدانچه بیافرید خدا از چیزی که سایهافکن گردد سایههای آن از راست و چپ سجدهکنان برای خدا حالی که آنانند فروتنان | |-|معزی=آیا ننگریستند بدانچه بیافرید خدا از چیزی که سایهافکن گردد سایههای آن از راست و چپ سجدهکنان برای خدا حالی که آنانند فروتنان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::48|٤٨]] | قبلی = النحل ٤٧ | بعدی = النحل ٤٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::21|٢١]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«یَتَفَیَّأُ»: برمیگردد. منتقل میشود. در رسمالخطّ قرآنی (یَتَفَیَّؤُا) است و الف زائدی در آخر دارد. «ظِلالُهُ»: سایههای آن (نگا: رعد / ). «سُجَّداً»: سجدهکنان. حال (ظلال) است. «دَاخِرُونَ»: خاضعان و فروتنان. از مصدر (دُخُور) به معنی خواری و کوچکی است. «وَهُمْ دَاخِرُونَ»: حال دوم (ظلال) است. | «یَتَفَیَّأُ»: برمیگردد. منتقل میشود. در رسمالخطّ قرآنی (یَتَفَیَّؤُا) است و الف زائدی در آخر دارد. «ظِلالُهُ»: سایههای آن (نگا: رعد / ). «سُجَّداً»: سجدهکنان. حال (ظلال) است. «دَاخِرُونَ»: خاضعان و فروتنان. از مصدر (دُخُور) به معنی خواری و کوچکی است. «وَهُمْ دَاخِرُونَ»: حال دوم (ظلال) است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷
ترجمه
النحل ٤٧ | آیه ٤٨ | النحل ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَتَفَیَّأُ»: برمیگردد. منتقل میشود. در رسمالخطّ قرآنی (یَتَفَیَّؤُا) است و الف زائدی در آخر دارد. «ظِلالُهُ»: سایههای آن (نگا: رعد / ). «سُجَّداً»: سجدهکنان. حال (ظلال) است. «دَاخِرُونَ»: خاضعان و فروتنان. از مصدر (دُخُور) به معنی خواری و کوچکی است. «وَهُمْ دَاخِرُونَ»: حال دوم (ظلال) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ... (۰) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي... (۲) أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ يَسْجُدُ... (۳)
ثُمَ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ... (۰) السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ... (۱) اللَّهُ وَلِيُ الَّذِينَ آمَنُوا... (۰) يَا أَيُّهَا النَّبِيُ إِنَّا... (۳)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
نکات آیه
۱- دعوت خداوند از انسانها براى مطالعه و دقت در پدیده هاى مادى و گردش سایه هاى آنها (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل) برداشت فوق مبتنى بر نکات زیر است : ۱. فعل «رأى» هرگاه به «إلى» وصل شود، متضمن معناى «نظر» است و «نظر» در لغت به معناى تأمل در چیزى با نگاه است. ۲- مرجع ضمیر «یروا» در آیه، احتمال دارد «ناس» باشد. ۳- همزه استفهام، انکارى توبیخى است و نتیجه آن دعوت به مطالعه است.
۲- دعوت خداوند از مشرکان، براى مطالعه و دقت در پدیده هاى مادى و گردش سایه هاى آنها (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله) مرجع ضمیر «یروا» در این برداشت «مشرکان» مى باشد که در آیات قبل از آنان سخن به میان آمده است.
۳- دعوت خداوند، براى مطالعه و دقت در حرکات و آثار منظومه شمسى (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل) دعوت براى ژرف نگرى در سایه هاى پدیده هاى مادى، مى تواند إشعار به مطالعه در منظومه شمسى باشد; چه اینکه گردش سایه اجسام، معلول خود آنها نیست; بلکه حاصل طلوع و غروب و گردش منظومه شمسى است.
۴- انسانها با مشاهده پدیده هاى مادى و تحولاتشان، باید به مطالعه عمیق درباره آنها بپردازند. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل) همزه «ألم یروا» توبیخى بوده و «رأى» به معناى دیدن است. اینکه خداوند مردم را به خاطر ندیدن اشیاى مادى مورد سرزنش قرار مى دهد; بى شک ندیدن و نگاه نکردن به آنها نیست; چه اینکه مردم اشیاى مادى را مى بینند. بنابراین سرزنش آنان باید به خاطر ژرف اندیشى نکردن درباره آنها باشد.
۵- پدیده هاى مادى و پیدایش و گردش سایه هاى آنها از راست و چپ، از آیات خداوند است. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل) مورد سرزنش قرار دادن کسانى که به اشیاء و گردش سایه هاى آنان نظر عمیق نمى کنند، قطعاً به خاطر خود آنان نیست; بلکه از این جهت است که با نظر به آنها مى توان به خداوند پى برد.
۶- مشرکان به خاطر ژرف اندیشى نکردن در پدیده هاى مادى، مورد سرزنش خداوند قرار گرفتند. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل)
۷- پدید آمدن اجسام سایه دار و گردش آن سایه ها، به دست خداوند است. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل)
۸- گردش سایه هاى اجسام، نشانگر سجده، انقیاد و تذلل آنها در برابر خداوند است. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل سجّدًا لله و هم دخرون)
۹- با مطالعه ژرف موجودات مادى، مى توان انقیاد و تذلل آنها را در برابر خداوند به دست آورد. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل سجّدًا لله و هم دخرون)
۱۰- توجه به انقیاد و تذلّل پدیده هاى مادى در برابر خداوند، زمینه ساز تسلیم شدن انسان در برابر اوست. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء ... سجّدًا لله و هم دخرون) دعوت به ژرف اندیشى درباره سجده و تذلّل موجودات مادى در برابر خداوند، در واقع دعوت به عبرت آموزى از آنهاست.
۱۱- همه پدیده هاى مادى با خضوع تمام، خداوند را سجده مى کنند. (أو لم یروا ... من شىء ... سجّدًا لله و هم دخرون) «داخر» در لغت به معناى ذلیل است و جمله «و هم داخرون» حال براى «ظلال» مى باشد.
۱۲- انقیاد و خضوع کامل سایه ها در برابر خداوند، ارزشى والا به آنها بخشیده است. (من شىء یتفیّؤا ظلله ... سجّدًا لله و هم دخرون) ضمیر «هم» براى ذوى العقول به کار مى رود و استعمال آن درباره «ظلال» مى تواند مشعر به نکته فوق باشد.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: اهمیت مطالعه آفرینش ۴، ۶; دعوت به مطالعه آفرینش ۱، ۲، ۳
- آیات خدا: آیات آفاقى ۵
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۲
- تسلیم: زمینه تسلیم به خدا ۹، ۱۰
- خدا: خالقیت خدا ۷; دعوتهاى خدا ۱، ۲، ۳; سرزنشهاى خدا ۶
- ذکر: آثار ذکر انقیاد موجودات ۱۰; آثار ذکر خضوع موجودات ۱۰
- سایه ها: آثار انقیاد سایه ها ۱۲; آثار خضوع سایه ها ۱۲; ارزش سایه ها ۱۲; انقیاد سایه ها ۸; خضوع سایه ها ۸; دعوت به مطالعه گردش سایه ها ۱، ۲; سجده سایه ها ۸; گردش سایه ها ۵، ۸; منشأ گردش سایه ها ۷
- سجده: سجده بر خدا ۸، ۱۱
- مشرکان: دعوت از مشرکان ۲; سرزنش مشرکان ۶
- منظومه شمسى: مطالعه حرکت منظومه شمسى ۳
- موجودات: آثار مطالعه در موجودات مادى ۹; انقیاد موجودات ۹، ۱۱; خضوع موجودات ۱۱; خلقت موجودات سایه دار ۷; سجده موجودات ۱۱; موجودات مادى ۵