النساء ٥٨: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=همانا خدا فرمانتان دهد که بازگردانید سپردهها را به اهل آنها و اگر داوری کنید میان مردم آنکه داوری کنید به داد چه خوب است آنچه خدا اندرز دهد شما را بدان همانا خداوند است شنوندهای بینا | |-|معزی=همانا خدا فرمانتان دهد که بازگردانید سپردهها را به اهل آنها و اگر داوری کنید میان مردم آنکه داوری کنید به داد چه خوب است آنچه خدا اندرز دهد شما را بدان همانا خداوند است شنوندهای بینا | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::18|٦ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::58|٥٨]] | قبلی = النساء ٥٧ | بعدی = النساء ٥٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::26|٢٦]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«الأمَانَاتِ»: امانتها. هر چیز که حق دیگران بدان تعلّق گیرد و نگهداری و پسدادن آن به صاحب آن واجب باشد. دانش امانت است. مال امانت است. تکالیف خدا و ودائع مردم امانت است. «حَکَمْتُمْ»: داوری کردید. «نِعِمَّا»: بهترین چیز. اصل آن: نِعْمَ ما است. | «الأمَانَاتِ»: امانتها. هر چیز که حق دیگران بدان تعلّق گیرد و نگهداری و پسدادن آن به صاحب آن واجب باشد. دانش امانت است. مال امانت است. تکالیف خدا و ودائع مردم امانت است. «حَکَمْتُمْ»: داوری کردید. «نِعِمَّا»: بهترین چیز. اصل آن: نِعْمَ ما است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۸
ترجمه
النساء ٥٧ | آیه ٥٨ | النساء ٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الأمَانَاتِ»: امانتها. هر چیز که حق دیگران بدان تعلّق گیرد و نگهداری و پسدادن آن به صاحب آن واجب باشد. دانش امانت است. مال امانت است. تکالیف خدا و ودائع مردم امانت است. «حَکَمْتُمْ»: داوری کردید. «نِعِمَّا»: بهترین چیز. اصل آن: نِعْمَ ما است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
نکات آیه
۱- وجوب بازگرداندن امانتها به صاحبان آن (انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها)
۲- اهمیّت ویژه امانتدارى و بازگرداندن امانت به صاحب آن (انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها) آوردن کلمه «انّ» و اسناد امر به اسم جلاله (اللّه) و نیز ایراد فرمان با جمله خبریّه «یأمرکم»، دلالت بر اهمیّت و اعتناى بسیار به شأن امانت دارد.
۳- لیاقت و اهل بودن، شرط واگذارى مسؤولیتها و مقامها به افراد (انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها) از مهمترین مصادیق امانت، مسؤولیتها و مقامهایى است که در اجتماع به افراد واگذار مى شود.
۴- وجوب مراعات عدالت و قضاوت (انّ اللّه یأمرکم ... و اذا حکمتم بین النّاس ان تحکموا بالعدل)
۵- اهمیّت خاص عدل و داد در قضاوتها و داوریها (انّ اللّه یأمرکم ... و اذا حکمتم بین النّاس ان تحکموا بالعدل)
۶- حقانیّت قرآن و پیامبر اسلام، امانتى الهى که اهل کتاب وظیفه دار بیان آن بودند. (ام یحسدون النّاس على ما اتیهم اللّه من فضله ... انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها)
۷- یهود، خائن به امانتها و داورانى ستمگر (یقولون ... هؤلاء اهدى من الذین امنوا ... اذا حکمتم بین النّاس ان تحکموا بالعدل) جمله «ان تحکموا بالعدل» مى تواند اشاره باشد به حکومت و قضاوت ناعادلانه یهود درباره مؤمنان ; آنگاه که راه مشرکان را به صواب نزدیکتر معرفى کردند.
۸- مراعات عدل و داد در قضاوت، حق تمامى انسانها (و اذا حکمتم بین النّاس ان تحکموا بالعدل)
۹- لزوم تشکیل حکومت و برقرارى نظام قضایى عادلانه در جامعه اسلامى* (انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها و اذا حکمتم بین النّاس ان تحکموا بالعدل) لازمه اداى امانت به اهلش و سپردن مسؤولیتها به افراد لایق و قضاوت عادلانه در میان مردم، وجود تشکیلات حکومتى و قضایى میان مردم است.
۱۰- اداى امانت به صاحبان آن و رعایت عدالت در قضاوت، از مصادیق اعمال صالح (و الذین امنوا و عملوا الصالحات ... انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها) ظاهراً جمله «انّ اللّه» پس از جمله «عملوا الصالحات»، اشاره به برخى از مصادیق اعمال صالح دارد که همان اداى امانت و قضاوت عادلانه مى باشد.
۱۱- فرمان به اداى امانت به اهل آن و قضاوت عادلانه، از مواعظ بسیار نیکوى الهى به مردم (انّ اللّه یأمرکم ... انّ اللّه نعمّا یعظکم به)
۱۲- خداوند، موعظه گر بندگان (انّ اللّه نِعمّا یعظکم به)
۱۳- لطف و عنایت و خیرخواهى خداوند نسبت به بندگان (انّ اللّه نعمّا یعظکم به) با توجّه به کلمه «موعظه» که در آن خیرخواهى و لطف و عنایت موعظه کننده نهفته است.
۱۴- موعظه، روشى مفید براى دعوت مردم به نیکیها (انّ اللّه نعمّا یعظکم به) چون خداوند بهترین پاداشها را براى تربیت برمى گزیند، معلوم مى شود موعظه از روشهاى بسیار مفید براى تربیت مردم است.
۱۵- خداوند، همواره سمیع (شنوا) و بصیر (بینا) است. (انّ اللّه کان سمیعاً بصیراً)
۱۶- خداوند، شنواى احکام صادره از سوى قاضیان و حاکمان (و اذا حکمتم بین النّاس ان تحکموا بالعدل ... انّ اللّه کان سمیعاً بصیراً)
۱۷- هشدار خداوند به خیانتکاران در امانت و ستمگران در قضاوت (انّ اللّه ... انّ اللّه کان سمیعاً بصیراً)
۱۸- توجه به سمیع و بصیر بودن خداوند، زمینه عمل به احکام و فرامین او (انّ اللّه یامرکم ... انّ اللّه کان سمیعاً بصیراً)
روایات و احادیث
۱۹- هر کدام از امامان معصوم، عهده دار واگذارى ودایع امامت به امام پس از خود (انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الهى اهلها) امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: امر اللّه الامام الاوّل ان یدفع الى الامام الّذى بعده کلّ شىء عنده.[۱]
۲۰- اوامر و نواهى خداوند، امانتهاى اوست. (انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الهى اهلها) از امام باقر و امام صادق (ع) درباره آیه فوق روایت شده است: امانات اللّه تعالى اوامره و نواهیه ... .[۲]
۲۱- حاکمان، عهده دار اجراى عدالت در جامعه (و اذا حکمتم بین النّاس ان تحکموا بالعدل) امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: ... انّهم هم الحکّام او لا ترى انّه خاطب بها الحکام.[۳]
موضوعات مرتبط
- ائمه (ع): امامت ائمه (ع) ۱۹ ; مسؤولیت ائمه (ع) ۱۹
- احکام:۱، ۴
- اسماء و صفات: بصیر ۱۵، ۱۸ ; سمیع ۱۵، ۱۸
- امانت: احکام امانت ۱ ; استرداد امانت ۱، ۲، ۱۰، ۱۱ ; اهمیّت امانت ۱۱ ; خیانت در امانت ۷، ۱۷
- امانتدارى: اهمیّت امانتدارى ۲
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۸
- اهل کتاب: مسؤولیت اهل کتاب ۶
- تبلیغ: روش تبلیغ ۱۴
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۱۸
- جامعه: عدالت در جامعه ۲۱ ; نیازهاى جامعه اسلامى ۹
- حکومت: اهمیّت حکومت ۹
- خائنان: هشدار به خائنان ۱۷
- خدا: امانت خدا ۶، ۲۰ ; اوامر خدا ۱۱، ۲۰ ; خیرخواهى خدا ۱۳ ; لطف خدا ۱۳ ; موعظه خدا ۱۱، ۱۲ ; نواهى خدا ۲۰ ; هشدار خدا ۱۷
- خیر: روش دعوت به خیر ۱۴
- ذکر: آثار ذکر ۱۸
- رهبرى: مسؤولیت رهبرى ۲۱
- عدالت: اهمیّت عدالت ۴، ۵، ۸، ۲۱
- عمل: موارد عمل صالح ۱۰
- قاضى: حکم قاضى ۱۶
- قرآن: حقّانیّت قرآن ۶
- قضاوت: اهمیّت قضاوت ۱۶ ; ظلم در قضاوت ۷، ۱۷ ; عدالت در قضاوت ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱
- محمد (ص): حقّانیّت محمد (ص) ۶
- مدیریت: شرایط مدیریت ۳ ; لیاقت در مدیریت ۳
- مردم: حقوق مردم ۸
- موعظه: آثار موعظه ۱۴
- نظام اجتماعى:۲۱
- نظام قضایى:۹
- واجبات:۱، ۴
- یهود: خیانت یهود ۷ ; قضاوت یهود ۷