آل عمران ١٥٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=سپس فرود آورد بر شما پس از اندوه برای آرامش خماری را گیجی را که فرامی گرفت گروهی از شما را و گروهی دیگر را سرگرم داشته بود جانهای ایشان گمان می‌بردند به خدا ناروا را گمان جاهلیت می‌گفتند آیا ما را است از امر چیزی بگو همانا امر همه آن از آن خدا است نهان می‌داشتند در دلهای خود آنچه را آشکار نمی‌کردند برای تو می گفتند اگر ما را از امر چیزی می‌بود کشته نمی‌شدیم در اینجا بگو اگر می‌بودید در خانه‌های خویش همانا برون می‌آمدند آنان که نوشته شده بود بر ایشان کشته شدن به سوی آرامگاه‌های خود و تا بیازماید خدا آنچه را در سینه‌های شما است و تا پاک کند آنچه را در دلهای شما است و خدا دانا است بدانچه در سینه‌ها است‌
|-|معزی=سپس فرود آورد بر شما پس از اندوه برای آرامش خماری را گیجی را که فرامی گرفت گروهی از شما را و گروهی دیگر را سرگرم داشته بود جانهای ایشان گمان می‌بردند به خدا ناروا را گمان جاهلیت می‌گفتند آیا ما را است از امر چیزی بگو همانا امر همه آن از آن خدا است نهان می‌داشتند در دلهای خود آنچه را آشکار نمی‌کردند برای تو می گفتند اگر ما را از امر چیزی می‌بود کشته نمی‌شدیم در اینجا بگو اگر می‌بودید در خانه‌های خویش همانا برون می‌آمدند آنان که نوشته شده بود بر ایشان کشته شدن به سوی آرامگاه‌های خود و تا بیازماید خدا آنچه را در سینه‌های شما است و تا پاک کند آنچه را در دلهای شما است و خدا دانا است بدانچه در سینه‌ها است‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره آل عمران | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::154|١٥٤]] | قبلی = آل عمران ١٥٣ | بعدی = آل عمران ١٥٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::79|٧٩]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره آل عمران | نزول = [[نازل شده در سال::15|٣ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::154|١٥٤]] | قبلی = آل عمران ١٥٣ | بعدی = آل عمران ١٥٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::79|٧٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«أَمَنَةً»: امن. آرامش. مفعولٌ‌به یا مفعوٌل‌له است. «نُعَاساً»: چرت. بدل است. «أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ»: خودشان برای خودشان اهمّیّت دارند و خویشتن را می‌پایند و بس. «ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ»: همچون گمان جاهلیّت. یا: همچون گمان اهل جاهلیّت. (ظَنَّ) بدل است. «هَل لَّنَا مِنَ الأمْرِ شَیْءٌ»: مگر فتح و پیروزی نصیب ما می‌شود؟ هرگز! مگر در کار و بار خود اختیاری نداریم؟ اگر داشتیم چنین و چنان می‌کردیم و ... «یُخْفُونَ»: پنهان می‌دارند. «لا یُبْدُونَ»: آشکار نمی‌کنند. «بَرَزَ»: بیرون آمد (نگا: بقره / . «مَضَاجِع»: جمع مَضْجَع، آنجا که انسان در آن دراز می‌کشد و بر پهلو می‌افتد. مراد خوابگاه مرگ و قتلگاه است. «لِیَبْتَلِیَ»: تا بیازماید. «لِیُمَحِّصَ»: تا سره و خالص سازد (نگا: بقره / و آل‌عمران / .
«أَمَنَةً»: امن. آرامش. مفعولٌ‌به یا مفعوٌل‌له است. «نُعَاساً»: چرت. بدل است. «أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ»: خودشان برای خودشان اهمّیّت دارند و خویشتن را می‌پایند و بس. «ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ»: همچون گمان جاهلیّت. یا: همچون گمان اهل جاهلیّت. (ظَنَّ) بدل است. «هَل لَّنَا مِنَ الأمْرِ شَیْءٌ»: مگر فتح و پیروزی نصیب ما می‌شود؟ هرگز! مگر در کار و بار خود اختیاری نداریم؟ اگر داشتیم چنین و چنان می‌کردیم و ... «یُخْفُونَ»: پنهان می‌دارند. «لا یُبْدُونَ»: آشکار نمی‌کنند. «بَرَزَ»: بیرون آمد (نگا: بقره / . «مَضَاجِع»: جمع مَضْجَع، آنجا که انسان در آن دراز می‌کشد و بر پهلو می‌افتد. مراد خوابگاه مرگ و قتلگاه است. «لِیَبْتَلِیَ»: تا بیازماید. «لِیُمَحِّصَ»: تا سره و خالص سازد (نگا: بقره / و آل‌عمران / .

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۶


ترجمه

سپس بدنبال این غم و اندوه، آرامشی بر شما فرستاد. این آرامش، بصورت خواب سبکی بود که (در شب بعد از حادثه احد،) گروهی از شما را فرا گرفت؛ اماگروه دیگری در فکر جان خویش بودند؛ (و خواب به چشمانشان نرفت.) آنها گمانهای نادرستی -همچون گمانهای دوران جاهلیت- درباره خدا داشتند؛ و می‌گفتند: «آیا چیزی از پیروزی نصیب ما می‌شود؟!» بگو: «همه کارها (و پیروزیها) به دست خداست!» آنها در دل خود، چیزی را پنهان می‌دارند که برای تو آشکار نمی‌سازند؛ می‌گویند: «اگر ما سهمی از پیروزی داشتیم، در این جا کشته نمی‌شدیم!» بگو: «اگر هم در خانه‌های خود بودید، آنهایی که کشته‌شدن بر آنها مقرر شده بود، قطعاً به سوی آرامگاه‌های خود، بیرون می‌آمدند (و آنها را به قتل می‌رساندند). و اینها برای این است که خداوند، آنچه در سینه‌هایتان پنهان دارید، بیازماید؛ و آنچه را در دلهای شما (از ایمان) است، خالص گرداند؛ و خداوند از آنچه در درون سینه‌هاست، با خبر است.

سپس از پى آن غم، آرامشى بر شما نازل كرد، خوابى كه جمعى از شما را فرا گرفت و گروهى كه تنها در فكر جان خويش بودند گمان‌هاى نادرستى، در باره‌ى خدا چون گمان دوره‌ى جاهليّت داشتند، مى‌گفتند: آيا ما را از اين كار چيزى هست؟ بگو: سر رشته همه كارها به دست خد
سپس [خداوند] بعد از آن اندوه، آرامشى [به صورت‌] خواب سبكى، بر شما فرو فرستاد، كه گروهى از شما را فرا گرفت، و گروهى [تنها] در فكر جان خود بودند؛ و در باره خدا، گمانهاى ناروا، همچون گمانهاى [دوران‌] جاهليت مى‌بردند. مى‌گفتند: «آيا ما را در اين كار اختيارى هست؟» بگو: «سررشته كارها [شكست يا پيروزى‌]، يكسر به دست خداست.» آنان چيزى را در دلهايشان پوشيده مى‌داشتند، كه براى تو آشكار نمى‌كردند. مى‌گفتند: «اگر ما را در اين كار اختيارى بود، [و وعده پيامبر واقعيت داشت،] در اينجا كشته نمى‌شديم.» بگو: «اگر شما در خانه‌هاى خود هم بوديد، كسانى كه كشته شدن بر آنان نوشته شده، قطعاً [با پاى خود] به سوى قتلگاههاى خويش مى‌رفتند. و [اينها ] براى اين است كه خداوند، آنچه را در دلهاى شماست، [در عمل‌] بيازمايد؛ و آنچه را در قلبهاى شماست، پاك گرداند؛ و خدا به راز سينه‌ها آگاه است.
پس از آن غم، خدا شما را ایمنی بخشید که خواب آسایش، گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی هنوز در غم جان خود بودند و از روی نادانی به خدا گمان ناحق می‌بردند (از روی انکار) می‌گفتند: آیا ممکن است ما را قدرتی به دست آید؟ بگو: تنها خداست که بر عالم هستی فرمانرواست. (منافقان از ترس مؤمنان) خیالات باطل خود را که در دل می‌پرورند با تو اظهار نمی‌دارند، (با خود) می‌گویند: اگر ما را قدرت و پیروزی بود (شکست نمی‌خوردیم) و در اینجا کشته نمی‌شدیم. بگو: اگر در خانه‌های خود هم بودید باز کسانی که سرنوشت آنان (در قضای الهی) کشته شدن است (از خانه‌ها) به پای خود به قتلگاه بیرون می‌آمدند، تا خدا آنچه در سینه دارید بیازماید و آنچه در دل دارید پاک و خالص گرداند، و خدا از راز درون سینه‌ها آگاه است.
سپس بعد از آن اندوه و غم، خواب آرام بخشی بر شما فرود آمد که گروهی از شما را [که بر اثر پشیمانی، دست از فرار برداشته به سوی پیامبر آمدید] فرا گرفت، و گروهی که فکر حفظ جانشان آنان را [در آن میدان پر حادثه] پریشان خاطر و غمگین کرده بود، و درباره خدا گمان ناحق و ناروا هم چون گمان هایِ [زمانِ] جاهلیت می بردند [که چون خدا وعده پیروزی داده پس پیروزی بدون هر قید و شرطی حقّ مسلّم آنان است! اما وقتی شکست خوردند درباره وعده خدا دچار تردید شدند و] گفتند: آیا ما را در این امر [پیروزی] اختیاری هست؟ بگو: یقیناً اختیار همه امور به دست خداست. [این نیست که چون خدا وعده پیروزی به شما داده بدون قید و شرط برای شما حاصل شود، پیروزیِ وعده داده شده، محصول صبر و تقوا، و شکست معلول سستی و نافرمانی است]. آنان در دل هایشان چیزی را پنهان می کنند که برای تو آشکار نمی سازند، می گویند: اگر ما را در این امر [پیروزی] اختیاری بود [و وعده خدا و پیامبر حقیقت داشت] در اینجا کشته نمی شدیم. بگو: اگر شما در خانه های خود هم بودید کسانی که کشته شدن بر آنان لازم و مقرّر شده بود، یقیناً به سوی خوابگاه های خود [در معرکه جهاد و جنگ] بیرون می آمدند. و [تحقّق دادن این برنامه ها] به سبب این است که خدا آنچه را [از نیّت ها] در سینه های شماست [در مقام عمل] بیازماید، و آنچه را [از عیوب و آلودگی ها] در دل های شماست، خالص و پاک گرداند؛ و خدا به آنچه در سینه هاست، داناست.
آنگاه، پس از آن اندوه، خدا به شما ايمنى ارزانى داشت، چنان كه گروهى را خواب آرام فرو گرفت. اما گروهى ديگر كه چون مردم عصر جاهلى به خدا گمانى باطل داشتند، هنوز دستخوش اندوه خويش بودند و مى‌گفتند: آيا هرگز كار به دست ما خواهد افتاد؟ بگو: همه كارها به دست خداست. آنان در دل خود چيزى را پنهان مى‌دارند كه نمى‌خواهند براى تو آشكارش سازند. مى‌گويند: اگر ما را اختيارى بود اينجا كشته نمى‌شديم. بگو: اگر در خانه‌هاى خود هم مى بوديد، كسانى كه كشته‌شدن بر آنها مقرر شده است از خانه به قتلگاهشان بيرون مى‌رفتند. خدا آنچه را كه در سينه داريد مى‌آزمايد و دلهايتان را پاك مى‌گرداند و خدا به آنچه در دلهاست آگاه است.
سپس، پس از آن غم و محنت، آرامشی [به صورت‌] خوابی سبک بر شما نازل کرد که گروهی از شما را فراگرفت، و گروهی دیگر هم بودند که فقط در غم جان خویش بودند و اندیشه‌های ناسزاواری درباره خداوند داشتند که همچون پندارهای جاهلیت بود، می‌گفتند آیا ما را در این کار اختیاری هست؟ بگو سررشته همه کارها به دست خداوند است، و در دل خویش چیزهایی می‌نهفتند که بر تو آشکار نمی‌کردند، می‌گفتند اگر ما را در این کار اختیاری بود، در اینجا کشته نمی‌شدیم، بگو اگر در خانه‌های خویش هم بودید، کسانی که کشته شدن در سرنوشتشان نوشته شده بود، [با پای خویش‌] به قتلگاه خویش رهسپار می‌شدند، تا بدین‌سان خداوند نیات شما را بیازماید، و آنچه در دل دارید بپالاید، و خداوند به راز دلها آگاه است‌
سپس از پى آن غم، ايمنى و آرامشى بر شما فرستاد كه گروهى از شما را خوابى سبك فرا گرفت. و گروهى در انديشه خويشتن بودند، به خدا گمان ناروا داشتند، گمان دوران جاهليت. مى‌گويند: آيا ما را از اين كار- جنگ و نتيجه آن- چيزى- اختيارى- هست؟ بگو: همه كارها خداى راست. در دلهاى خويش چيزى را نهان مى‌دارند كه براى تو آشكار نمى‌كنند. مى‌گويند: اگر ما را از اين كار چيزى- اختيارى- بود در اينجا كشته نمى‌شديم. بگو: اگر در خانه‌هاى خود [هم‌] مى‌بوديد، كسانى كه كشته شدن بر آنان نوشته شده بود هر آينه به سوى بسترهاى مرگشان بيرون مى‌آمدند، [تا آنچه خدا مى‌داند بشود] و تا خداى آنچه را كه در سينه‌هاى شماست بيازمايد و آنچه را كه در دلهاى شماست پاك كند و بپالايد و خداوند بدانچه در سينه‌هاست- نيتها- داناست.
سپس به دنبال این غم و اندوه، آرامشی به گونه‌ی خواب سبکی بر شما چیره کرد که گروهی از (مؤمنان راستین) شما را فرا گرفت، و گروه دیگری تنها در بند خود بودند و درباره‌ی خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند (و بر سبیل انکار) می‌گفتند: آیا چیزی از کار (پیروزی و نصرتی که پیغمبر به ما وعده داده بود) نصیب ما می‌شود؟ بگو: همه‌ی کارها (اعم از پیروزی و شکست) در دست خدا است. (آنان در حین گفتن این سخن) در دل خود چیزهائی را پنهان می‌دارند که برای تو آشکار نمی‌سازند. (به خود) می‌گویند: اگر کار به دست ما بود (و یا: اگر برابر وعده‌ی محمّد، سهمی از پیروزی داشتیم،) در اینجا کشته نمی‌شدیم. بگو: اگر (برای جنگ بیرون نمی‌آمدید و) در خانه‌های خود هم بودید، آنان که کشته‌شدن در سرنوشتشان بود، به قتلگاه خود می‌آمدند و (در مسلخ مرگ کشته می‌شدند. آنچه خدا خواست - بنا به مصلحتی که خود می‌دانست - در جنگ احد شد) تا خداوند آنچه را که در سینه‌ها دارید بیازماید و تا آنچه را که در دلها دارید خالص و سره گرداند، و خداوند بدانچه در سینه‌ها (از اسرار و رازها) است آگاه است.
سپس (خدا) پس از آن اندوه، آرامشی (به صورت) خوابی کم و سبک، بر شما فرو فرستاد، (که) گروهی از شما را فرا گرفت. و گروهی (که) همتشان (تنها) درباره‌ی خودشان بود، درباره‌ی خدا، گمان‌های ناروا، همچون گمان‌های (دوران) جاهلیّت می‌برند (و) گویند: «آیا ما را در این کار اختیاری هست‌؟» بگو: «(سررشته‌ی) کارها به‌راستی یکسره برای خداست.» آنان چیزی را در خودهاشان نهان می‌دارند که برای تو آشکار نمی‌دارند. گویند: «اگر ما را در این کار اختیاری بود (و وعده‌ی پیامبر واقعیت داشت) در اینجا کشته نمی‌شدیم.» بگو: «اگر شما در خانه‌های خود (هم) بودید، کسانی که کشته شدن بر آنان نوشته شده، بی‌گمان (با پای خودشان) سوی بسترها(ی مرگ‌)شان می‌رفتند؛ و برای اینکه خدا آنچه را در سینه‌هایتان (پنهان) است بیازماید، و برای آنکه آنچه در دل‌هایتان (پنهان) می‌دارید، پاک و خالص گرداند. و خدا راز درون سینه‌ها را بسی می‌داند.»
سپس فرود آورد بر شما پس از اندوه برای آرامش خماری را گیجی را که فرامی گرفت گروهی از شما را و گروهی دیگر را سرگرم داشته بود جانهای ایشان گمان می‌بردند به خدا ناروا را گمان جاهلیت می‌گفتند آیا ما را است از امر چیزی بگو همانا امر همه آن از آن خدا است نهان می‌داشتند در دلهای خود آنچه را آشکار نمی‌کردند برای تو می گفتند اگر ما را از امر چیزی می‌بود کشته نمی‌شدیم در اینجا بگو اگر می‌بودید در خانه‌های خویش همانا برون می‌آمدند آنان که نوشته شده بود بر ایشان کشته شدن به سوی آرامگاه‌های خود و تا بیازماید خدا آنچه را در سینه‌های شما است و تا پاک کند آنچه را در دلهای شما است و خدا دانا است بدانچه در سینه‌ها است‌


آل عمران ١٥٣ آیه ١٥٤ آل عمران ١٥٥
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمَنَةً»: امن. آرامش. مفعولٌ‌به یا مفعوٌل‌له است. «نُعَاساً»: چرت. بدل است. «أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ»: خودشان برای خودشان اهمّیّت دارند و خویشتن را می‌پایند و بس. «ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ»: همچون گمان جاهلیّت. یا: همچون گمان اهل جاهلیّت. (ظَنَّ) بدل است. «هَل لَّنَا مِنَ الأمْرِ شَیْءٌ»: مگر فتح و پیروزی نصیب ما می‌شود؟ هرگز! مگر در کار و بار خود اختیاری نداریم؟ اگر داشتیم چنین و چنان می‌کردیم و ... «یُخْفُونَ»: پنهان می‌دارند. «لا یُبْدُونَ»: آشکار نمی‌کنند. «بَرَزَ»: بیرون آمد (نگا: بقره / . «مَضَاجِع»: جمع مَضْجَع، آنجا که انسان در آن دراز می‌کشد و بر پهلو می‌افتد. مراد خوابگاه مرگ و قتلگاه است. «لِیَبْتَلِیَ»: تا بیازماید. «لِیُمَحِّصَ»: تا سره و خالص سازد (نگا: بقره / و آل‌عمران / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- فروفرستادن خوابى آرام بخش از سوى خداوند بر پیکارگران احد، به دنبال اندوههایى که در آن کارزار بر ایشان گذشت. (ثمّ انزل علیکم من بعد الغمّ امنة نعاساً) «امنة» (آرامش خاطر)، مفعول براى «انزل» است و «نعاساً» به معناى خواب، عطف بیان و یا بدل از «امنة» است.

۲- خواب آرامش بخش به دنبال هجوم پى در پى اندوهها، موهبتى الهى به بندگان (ثمّ انزل علیکم من بعد الغمّ امنة نعاساً)

۳- خواب از عوامل آرام بخش انسانهاى اندوهگین و حاضر در کوران مشکلات (ثمّ انزل علیکم من بعد الغمّ امنة نعاساً) بنابر اینکه «امنةً» مفعول له براى «نعاساً» باشد.

۴- وضعیّت اندوهگین و پر دلهره و اضطراب مسلمانان پس از کارزار احد (ثمّ انزل علیکم من بعد الغمّ امنة نعاساً)

۵- خواب آرام بخش، تنها پیکارگران خداجوى نبرد احد را فراگرفت. (ثمّ انزل ... امنة نعاساً یغشى طائفة منکم) به قرینه «طائفة قد اهمّتهم ... »، طائفه اوّل حمل بر کسانى مى شود که همّتشان دین و خدا بود.

۶- آنانکه در نبرد احد تنها به فکر خویش بودند (خودگزینان)، غرق در اضطراب و دلهره و محروم از خواب آسوده و آرام بخش (ثمّ انزل ... یغشى طائفة منکم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم)

۷- خداجویى و آخرت طلبى، زمینه ساز ایجاد قابلیّت براى بهره مندى از موهبت آرامش روحى (یغشى طائفة منکم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم)

۸- دنیاطلبى و خودگزینى آدمى، موجب محرومیّت وى از موهبت آرامش روحى (ثمّ انزل ... یغشى طائفة منکم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم)

۹- مسلمانان در پیکار احد متشکّل از دو جناح، خداجویانِ آخرت طلب و خودگزینانِ دنیاخواه بودند. (یغشى طائفة منکم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم)

۱۰- پندارهاى جاهلى مسلمانانِ خودگزین و دنیاطلب احد، نسبت به خداوند (و طائفة قد اهمّتهم ... یظنّون باللّه غیر الحقّ ظنّ الجاهلیّة)

۱۱- بینش جاهلى مسلمانان احد نسبت به خداوند، برانگیزنده حسِّ خودگزینى و دنیاطلبى در وجود ایشان (و طائفة قد اهمّتهم ... یظنّون باللّه غیر الحقّ ظنّ الجاهلیّة) به نظر مى رسد جمله «یظنّون باللّه ... »، به منزله علّتى باشد براى جمله «و طائفة قد اهمّتهم انفسهم».

۱۲- بینش غلط و جاهلى نسبت به خداوند، از عوامل خودگزینى و دنیاطلبى (و طائفة قد اهمّتهم انفسهم یظنّون باللّه غیر الحقّ ظنّ الجاهلیّة)

۱۳- بینشها و شناختهاى آدمى، مؤثّر در شکل گیرى خواسته هاى وى (و طائفة قد اهمّتهم انفسهم یظنّون باللّه غیر الحقّ ظنّ الجاهلیّة)

۱۴- خودگزینى و دنیاطلبى، منحرف کننده بینش توحیدى آدمى و عقاید دینى اوست. (و طائفة قد اهمّتهم انفسهم یظنّون باللّه غیر الحقّ ظنّ الجاهلیّة) بنابر اینکه «یظنّون باللّه ... » نتیجه «قد اهمّتهم» باشد، نه بیان علت آن.

۱۵- تردید برخى از مسلمانان نبرد احد در حقّانیّت اسلام و وعده رسول خدا (ص) به پیروزى مسلمانان بر دشمنانشان (و طائفة ... یقولون هل لنا من الامر من شىء) برخى از مسلمانان گمان مى کردند چون به اسلام گرویده اند و اسلام دین حق و الهى است، باید همه امور بر طبق خواسته آنان پیش رود; ولى آنگاه که شکست خوردند، به تردید افتادند و گفتند گویا اختیار امور به دست ما نیست و در نتیجه اسلام دین حق نیست و وعده هاى رسول خدا (ص) بى مورد است.

۱۶- پندار اینکه خداوند نباید مسلمانان را مبتلا به شکست کند، پندارى جاهلانه و باطل (یظنّون باللّه غیر الحقّ ... یقولون هل لنا من الامر من شىء)

۱۷- شکستها و حوادث ناگوار، موجب تردید مسلمانان سست اندیشه در مورد حقّانیّت پیامبر (ص) و وعده هاى خدا به پیروزى آنان (طائفة ... یقولون هل لنا من الامر من شىء)

۱۸- تدبیر تمامى امور جهان و پیروزى در نبردها، در دست خداوند است. (قل انّ الامر کلّه للّه)

۱۹- پندار حاکمیّت غیر خداوند (شرک افعالى) در تدبیر امور هستى، پندارى جاهلانه و باطل (یظنّون باللّه غیر الحقّ ظنّ الجاهلیّة ... قل انّ الامر کلّه للّه) «اِنّ الامر ... » مى رساند که گمان جاهلى، اعتقاد به تأثیر مستقل غیر خداوند در امور هستى است. و این خود نوعى از شرک است.

۲۰- بینش خدامحورى، بینشى حقّ، توحیدى و عالمانه (یظنّون باللّه غیر الحقّ ظنّ الجاهلیّة ... قل انّ الامر کلّه للّه)

۲۱- برخورد منافقانه خودمحوران و دنیاطلبان مسلمان با رسول خدا (ص) (و طائفة قد اهمّتهم انفسهم ... یخفون فى انفسهم ما لایبدون لک)

۲۲- انکار حقانیّت رسول خدا (ص) و نادرست پنداشتن وعده هاى الهى به پیروزى، چیزى است که خودگزینان شرکت کننده در نبرد احد از رسول خدا پنهان مى داشتند. (و طائفة ... یخفون فى انفسهم ما لایبدون لک)

۲۳- ترس مسلمانان خودگزین و دنیاطلبِ احد از افشاى موضع جاهلانه و شرک آمیزشان در برابر رسول خدا (ص) (و طائفة قد اهمّتهم انفسهم ... یخفون فى انفسهم ما لایبدون لک)

۲۴- تبلیغات سوء، شک برانگیز و شرک آلوده مسلمانان سست اندیشه احد، پس از پایان آن کارزار (یقولون لو کان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا)

۲۵- شهادت برخى از پیکارگران احد و شکست در آن کارزار، موجب تردید مسلمانان سست اندیشه (یقولون لو کان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا)

۲۶- پیروزى و فتح یا شکست و شهادت مسلمانان، نشانه حقّانیّت و یا باطل بودن اسلام نیست. (ظنّ الجاهلیّة ... یقولون لو کان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا)

۲۷- پندارهاى جاهلانه نسبت به خداوند، منشأ تردید در حقّانیّت اسلام و وعده هاى خدا و رسول (ص) (یظنّون باللّه غیر الحقّ ... یقولون لو کان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا)

۲۸- مرگ آدمى و کیفیّت آن، برخاسته از تقدیر خداوند است. (قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم)

۲۹- شهادت در راه خدا، از مقدّرات الهى است. (قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم)

۳۰- فراز از میدان نبرد و رویارویى با سختیها، مانع مرگ مقدّر آدمى نیست. (قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم)

۳۱- مسلمانان آخرت طلب و خداخواه احد، مشتاقان شهادت و رهسپار به سوى قتلگاه خویش (قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم) على رغم اینکه آیه درباره توحید افعالى است و بیان این معنا که امور به دست خداوند است، خروج براى شهادت را به خود مبارزان نسبت داد تا اشاره به اشتیاق آنان به شهادت کند. کاربرد کلمه «مَضجع» (خوابگاه) به جاى قتلگاه، مؤیّد این معناست.

۳۲- حضور پیکارگران خداجوى در صف رزمندگان احد، حتى در صورت شرکت نکردن دنیاطلبان خودخواه (قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم)

۳۳- مرگ، امرى مقدّر و فراتر از آن است که اندیشه هاى بشرى به زمان آن راه یابد. (یقولون ... ما قتلنا ههنا قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم)

۳۴- حوادث ایّام، جنگها، سختیها، مصیبتها و مرگ، آزمایش الهى است. (لبرز الّذین ... و لیبتلى اللّه ما فى صدورکم)

۳۵- آزمایشهاى الهى براى آشکار نمودن گرایشهاى درونى مردمان است ; نه اطّلاع یافتن خداوند از آنچه در درون ایشان مى گذرد. (و لیبتلى اللّه ما فى صدورکم ... و اللّه علیم بذات الصّدور) جمله «و اللّه علیم ... » این حقیقت را بازگو مى کند که آزمایش الهى در جنگ اُحد «صرفکم عنهم» براى این نبود که خداوند مؤمن واقعى را از غیر آن تشخیص دهد، چرا که خداوند به آنچه در سینه ها مى گذرد آگاه است ; بنابراین آزمایش الهى براى آشکار نمودن درون افراد خواهد بود.

۳۶- حوادث تلخ پیکار احد، موجب برملا شدن جناح دنیاطلب و خودمحور، از میان مسلمانان آخرت طلب خداجو (و لیبتلى اللّه ما فى صدورکم)

۳۷- انحراف در رفتار و کردار آدمى، ناشى از انحراف در گرایشهاى درونى و انگیزه هاى او (و لیبتلى اللّه ما فى صدورکم و لیمحّص ما فى قلوبکم) چون رفتار خارجى و اعمال ظاهرى (فرار از جنگ، اظهار تردید در حقانیّت اسلام و ... ) در این آیات نشانه تشخیص درون سینه ها معرّفى شده، معلوم مى گردد که رفتار و کردار آدمى نتیجه افکار اوست.

۳۸- حوادث ایّام جنگ، سختیها و مصیبتهاى در راه خدا، زمینه خالص شدن اندیشه مؤمنان از عقاید جاهلیّت و پالایش درون آنان از خواسته هاى دنیایى و مادّى (یظنّون باللّه غیر الحقّ ... و لیبتلى اللّه ما فى صدورکم و لیمحّص ما فى قلوبکم) «لیمحّص» از مادّه تمحیص به معناى خالص سازى از عیبها و نقصهاست و این جمله بیانگر هدفى دیگر از اهداف شکست در نبرد احد است.

۳۹- پالایشِ درونى اهل ایمان و سازندگى آنان، هدف خداوند از ابتلاى آنان به مشکلات و سختیها (و لیمحّص ما فى قلوبکم)

۴۰- خلوص و پاکیزگى درون، در گرو حضور آدمى در هنگامه هاى دشوار (و لیمحّص ما فى قلوبکم)

۴۱- آگاهى خداوند به اسرار انسانها و انگیزه هاى آنان (منکم من یرید الدّنیا ... و اللّه علیم بذات الصّدور)

۴۲- توجّه انسان به دانایى خداوند به انگیزه ها و کنشهاى درونى برحذردارنده وى از موضعگیریهاى ناروا (یظنّون باللّه ... یخفون فى انفسهم ... و اللّه علیم بذات الصّدور)

موضوعات مرتبط

  • آخرت:۳۱
  • آخرت‌طلبى:۳۱، ۳۶ آثار آخرت‌طلبى ۳۱، ۳۶ ۷
  • آسایش: عوامل آسایش ۱، ۲، ۳، ۵، ۶
  • آفرینش: تدبیر آفرینش ۱۸، ۱۹
  • اخلاص: زمینه اخلاص ۳۸، ۴۰
  • اسلام:۲۷ تاریخ صدر اسلام ۲۷ ۱، ۴، ۵، ۶، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۵،، ۱۷، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۳۱، ۳۲، ۳۶
  • اطمینان: زمینه اطمینان ۷ ; عوامل اطمینان ۳، ۵، ۶ ; موانع اطمینان ۸
  • اضطراب:۴
  • افشاگرى:۲۳
  • امتحان:۱۶، ۳۹ ابزار امتحان ۱۶، ۳۹ ۳۴ ; امتحان ۱۶، ۳۹ با جنگ ۳۴ ; امتحان ۱۶، ۳۹ با سختى ۳۴ ; امتحان ۱۶، ۳۹ با شکست ۱۶ ; امتحان ۱۶، ۳۹ با مرگ ۳۴ ; امتحان ۱۶، ۳۹ با مصیبت ۳۴ ; فلسفه امتحان ۱۶، ۳۹ ۳۵، ۳۹
  • اندوه:۱، ۴
  • انسان: اسرار انسان ۴۱ ; گرایش انسان ۳۵ ; نیازهاى انسان ۱۳
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۱، ۳۷، ۴۲
  • ایمان: آثار عملى ایمان به آخرت ۳۱
  • بصیرت: آثار بصیرت ۱۳
  • پیروزى:۲۶ عوامل پیروزى ۲۶ ۱۸ ; وعده به پیروزى ۲۶ ۱۵، ۲۲
  • ترس:۲۳
  • جنگ:۳۴ آثار جنگ ۳۴ ۳۸ ; فرار از جنگ ۳۴ ۳۰
  • جهاد:۲۵
  • جهانخبینى: توحیدى ۱۸، ۲۰
  • حقانیت:۱۷، ۲۲ ملاک حقانیت ۱۷، ۲۲ ۲۶
  • خدا: احاطه خدا ۱۸ ; حاکمیت خدا ۱۹ ; عطایاى خدا ۱، ۲ ; علم خدا ۳۵، ۴۱، ۴۲ ; وعده خدا ۱۷، ۲۲، ۲۷
  • خواب: آثار خواب ۱، ۲، ۳
  • خودسازى: زمینه خودسازى ۳۹
  • دنیاپرستى: آثار دنیاپرستى ۸، ۱۴ ; دنیاپرستى در مسلمانان ۹، ۱۰، ۲۱، ۲۶ ; عوامل دنیاپرستى ۱۲
  • دنیاپرستان:۲۲ ترس دنیاپرستان ۲۲ ۲۳
  • راه خدا:۲۹، ۳۱
  • رفتار: پایه‌هاى رفتار ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۳۷
  • سختى:۳۴ آثار سختى ۳۴ ۳۸، ۳۹، ۴۰ ; روش تسهیل سختى ۳۴ ۳
  • سودجویى: آثار سودجویى ۸ ; سودجویى در مسلمانان ۹، ۱۱
  • شخصیّت: عوامل شکل‌گیرى شخصیّت ۳۸، ۳۹، ۴۰
  • شرک: زمینه شرک ۲۴ ; شرک افعالى ۱۹
  • شک:۱۵، ۱۷، ۲۴، ۲۵ به اسلام ۲۷ ; منشأ شک ۱۵، ۱۷، ۲۴، ۲۵ ۲۷
  • شکست:۱۶، ۲۶ آثار شکست ۱۶، ۲۶ ۱۷، ۳۶ ; آثار شکست ۱۶، ۲۶ در جهاد ۲۵
  • شهادت:۲۵، ۲۹، ۳۱
  • عقیده: آثار عقیده ۳۷ ; عقیده باطل ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۱۹، ۲۷، ۳۸
  • علم: آثار علم ۱۳، ۴۲
  • غزوه احد:۱، ۴، ۵، ۶، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۵، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۳۱، ۳۲، ۳۶
  • قضا و قدر:۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۳
  • گرایش:۳۵، ۳۷
  • گمراهى: زمینه گمراهى ۲۷ ; عوامل گمراهى ۱۴، ۳۷ ; گمراهى در گرایش ۳۷
  • مجاهدان: احد ۱، ۵، ۹، ۱۵، ۲۲، ۲۵، ۳۱، ۳۲
  • محمّد (ص):۲۱، ۲۲، ۲۳ حقانیت محمّد (ص) ۲۱، ۲۲، ۲۳ ۱۷، ۲۲ ; وعده محمّد (ص) ۲۱، ۲۲، ۲۳ ۲۷
  • مرگ:۳۴ تقدیر مرگ ۳۴ ۳۰، ۳۳ ; منشأ مرگ ۳۴ ۲۸
  • مسلمانان:۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ آخرت‌طلبى مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ ۳۱، ۳۶ ; اضطراب مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ ۴ ; اقسام مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ ۹ ; امتحان مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ ۱۶ ; اندوه مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ ۱، ۴ ; پیروزى مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ ۲۶ ; شک مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ ۱۵، ۱۷، ۲۴، ۲۵ ; شکست مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ ۲۶ ; مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ صدر اسلام ۱۵، ۱۷، ۲۱، ۲۴ ; نفاق در مسلمانان ۱۰، ۱۱، ۲۳، ۳۶ ۲۱
  • مصیبت:۳۴ آثار مصیبت ۳۴ ۳۸
  • مؤمنان: امتحان مؤمنان ۳۹ ; عقیده مؤمنان ۳۸
  • نفاق: در مسلمانان ۲۱
  • هدایت: عوامل هدایت ۴۲

منابع