۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
اين | اين سوره، پيرامون استهزاء كفار به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» سخن می گويد كه نسبت جنون به آن جناب داده و قرآن كريم را هذيان ديوانگان خوانده بودند. پس در حقيقت، در اين سوره، رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را تسلاى خاطر داده، و وى را به صبر و ثبات و گذشت از آنان سفارش مى كند، و نفس شريفش را خوشحال و مردم را بشارت و انذار می دهد. | ||
و اين | و اين سوره، به طورى كه از آياتش بر مى آيد، در مكه نازل شده است. ولى صاحب مجمع البيان، از حسن نقل كرده كه آيه «وَ لَقَد آتَينَاكَ سَبعاً مِنَ المَثَانِى» را استثناء نموده و گفته كه اين آيه در مدينه نازل شده است. همچنين آيه «كَمَا أنزَلنَا عَلَى المُقتَسِمِينَ الَّذِينَ جَعَلُوا القُرآنَ عِضِينَ»، ولى اشكال اين قول، به زودى ذكر خواهد شد. | ||
در اين | در اين سوره، آيه «فَاصدَع بِمَا تُؤمَر * وَ أعرِض عَنِ المُشرِكِين...» قرار دارد، كه با يك مسأله تاريخى در باره شروع دعوت اسلامى قابل انطباق است، و آن مسأله، اين است كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» در اول بعثت، دعوت خود را علنى نكرد و تا مدت سه و يا چهار و يا پنج سال پنهانى دعوت می نمود. زيرا اوضاع آن قدر نامساعد بود كه اجازه چنين اقدامى نمی داد. لذا در اين مدت، آحادى از مردم را كه احتمال می داد دعوتش را قبول كنند، ملاقات می كرد، و دعوت خود را پنهانى با آنان در ميان می گذاشت، تا آن كه خداى تعالى، با آيه مذكور، اجازه اش داد تا دعوتش را علنى كند. | ||
و اين مطلب تاريخى | |||
و اين مطلب تاريخى را، روايات وارده از طريق شيعه و سنّى نيز، تأييد مى كند كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» در اول بعثت، تا چند سال دعوت خود را براى عموم مردم علنى نكرد، تا آن كه خداى تعالى، آيه «فَاصدَع بِمَا تُؤمَر * وَ أعرِض عَنِ المُشرِكِينَ * إنَّا كَفَينَاكَ المُستَهزِئِين» را فرستاد. آن جناب به ميان مردم آمد و دعوت خود را عمومى و علنى كرد. بنابراين، می توان گفت كه سوره مورد بحث، مكى است و در ابتداى علنى شدن دعوت نازل شده است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۳۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۳۹ </center> | ||
و از جمله آيات | و از جمله آيات برجسته اى كه در اين سوره واقع شده و حقايق بسيار مهمى از معارف الهى را در بر دارد، آيه «وَ إن مِن شَئٍ إلّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إلّا بِقَدَرٍ مَعلُومٍ»، و آيه «إنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ إنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» است. | ||
«'''الر تِلْك آيَاتُ الْكتَابِ وَ قُرْآنٍ مُّبِينٍ'''»: | |||
اشاره «تلك» به آيات كريمه، و مقصود از «كتاب»، قرآن است. و اگر قرآن را نكره و بدون الف و لام آورده، براى اشاره به عظمت كتاب الهى است، همچنان كه كلمۀ «تِلكَ» كه براى اشاره به دور به كار مى رود، بر همين مطلب دلالت مى كند. | |||
و معناى آيه، اين است كه: بر خلاف آنچه كفار پنداشته و تو را ديوانه خوانده و كلام خداى را استهزاء كرده اند، اين آيات بلندمرتبه و رفيع الدرجه اى كه ما به تو نازل كرديم، آيات كتاب الهى است. آيات قرآن عظيم الشأن است، كه جدا كننده حق از باطل است. | |||
ممكن هم هست منظور از «كتاب»، لوح محفوظ باشد. چون از برخى از آيات قرآن بر مى آيد كه قرآن در لوح محفوظ است و از همان لوح محفوظ نازل گشته. مانند آيه «إنَّهُ لقَُرآنٌ كَرِيمٌ * فِى كِتَابٍ مَكنُونٍ»، و آيه «بَل هُوَ قُرآنٌ مَجِيدٌ * فِى لَوحٍ مَحفُوظٍ». | |||
بنابراين احتمال، جملۀ «تِلكَ آيَاتُ الكِتَابِ وَ قُرآنٍ مُبِينٍ»، به منزله خلاصه اى از آيه «وَ الكِتَابِ المُبِين * إنَّا جَعَلنَاهُ قُرآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ وَ إنَّه فِى أُمِّ الكِتَابِ لَدَينَا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ» خواهد بود. | |||
<span id='link98'><span> | <span id='link98'><span> | ||
ویرایش