۱۶٬۲۶۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
«'''كَذَلِك كِدْنَا لِيُوسف مَا كانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فى دِينِ الْمَلِكِ إِلا أَن يَشاءَ اللَّهُ ...'''»: | «'''كَذَلِك كِدْنَا لِيُوسف مَا كانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فى دِينِ الْمَلِكِ إِلا أَن يَشاءَ اللَّهُ ...'''»: | ||
كلمه «'''كذلك '''» اشاره است به نقشه اى كه يوسف براى گرفتن و نگهداشتن برادر خود بكار برد، و اگر آنرا كيد ناميد براى اين بود كه برادران از آن نقشه سر در نياورند و اگر مى فهميدند بهيچ وجه به دادن برادر خود بنيامين رضايت نمى دادند، و اين خود كيد است | كلمه «'''كذلك '''» اشاره است به نقشه اى كه يوسف براى گرفتن و نگهداشتن برادر خود بكار برد، و اگر آنرا كيد ناميد براى اين بود كه برادران از آن نقشه سر در نياورند و اگر مى فهميدند بهيچ وجه به دادن برادر خود بنيامين رضايت نمى دادند، و اين خود كيد است. | ||
چيزى كه هست اين كيد به الهام خداى سبحان و يا وحى او بوده كه از چه راه برادر خود را باز داشت نمايد و نگهدارد و بهمين جهت خداى تعالى اين نقشه را، هم كيد ناميده و هم به خود نسبت داده و فرمود: «'''كذلك كدنا ليوسف '''». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۰۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۰۸ </center> | ||
و چنين نيست كه هر كيدى را نتوان به خداوند نسبت داد، آرى او از كيدى منزه است كه ظلم باشد، و همچنين مكر و اضلال و استدراج و امثال آن را نيز در صورتى كه ظلم شمرده نشوند مى توان به خداوند نسبت داد. | و چنين نيست كه هر كيدى را نتوان به خداوند نسبت داد، آرى او از كيدى منزه است كه ظلم باشد، و همچنين مكر و اضلال و استدراج و امثال آن را نيز در صورتى كه ظلم شمرده نشوند مى توان به خداوند نسبت داد. | ||
<span id='link216'><span> | <span id='link216'><span> | ||
و جمله «'''ما كان لياخذ اخاه فى دين الملك الا ان يشاء اللّه '''» بيان علتى است كه باعث اين كيد شد، و آن اين است كه يوسف مى خواست برادر خود را از مراجعت به كنعان بازداشته نزد خود نگهدارد، و اين كار را در دين و سنتى كه در كشور مصر حكمفرما بود نمى توانست بكند، و هيچ راهى بدان نداشت ، زيرا در قانون مصريان حكم سارق اين نبود كه برده صاحب مال | و جمله «'''ما كان لياخذ اخاه فى دين الملك الا ان يشاء اللّه '''» بيان علتى است كه باعث اين كيد شد، و آن اين است كه يوسف مى خواست برادر خود را از مراجعت به كنعان بازداشته نزد خود نگهدارد، و اين كار را در دين و سنتى كه در كشور مصر حكمفرما بود نمى توانست بكند، و هيچ راهى بدان نداشت ، زيرا در قانون مصريان حكم سارق اين نبود كه برده صاحب مال شود. | ||
بهمين جهت يوسف به امر خدا اين نقشه را عليه برادران ريخت كه پيمانه را در خرجين بنيامين بگذارد، آنگاه اعلام كند كه شما سارقيد، ايشان انكار كنند و او بگويد حال اگر در خرجين يكى از شما بود كيفرش چه خواهد بود؟ ايشان هم بگويند: كيفر سارق در دين ما اين است كه برده صاحب مال شود، يوسف هم ايشان را با اعتقاد و قانون دينى خودشان مواخذه نمايد. | |||
و بنابراين صحيح است بگوييم يوسف نمى توانست در دين ملك و كيش مصريان برادر خود را بازداشت كند، مگر در حالى كه خدا بخواهد، و آن حال عبارتست از اينكه آنها با جزايى كه براى خود تعيين كنند مجازات شوند. | و بنابراين صحيح است بگوييم يوسف نمى توانست در دين ملك و كيش مصريان برادر خود را بازداشت كند، مگر در حالى كه خدا بخواهد، و آن حال عبارتست از اينكه آنها با جزايى كه براى خود تعيين كنند مجازات شوند. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۷: | ||
البته احتمال هم دارد كه جمله مذكور اشاره به اين باشد كه خداى تعالى فوق هر صاحب علمى است ، و مراد از عليم را خداى سبحان بگيريم ، و در جواب اينكه پس چرا عليم را نكره و بدون الف و لام آورد بگوييم : براى اين بود كه از باب تعظيم زبان را از تعريف او نگهدارد. | البته احتمال هم دارد كه جمله مذكور اشاره به اين باشد كه خداى تعالى فوق هر صاحب علمى است ، و مراد از عليم را خداى سبحان بگيريم ، و در جواب اينكه پس چرا عليم را نكره و بدون الف و لام آورد بگوييم : براى اين بود كه از باب تعظيم زبان را از تعريف او نگهدارد. | ||
<span id='link218'><span> | <span id='link218'><span> | ||
==گفتگوى يوسف «ع»، با برادران == | ==گفتگوى يوسف «ع»، با برادران == | ||
«'''قَالُوا إِن يَسرِقْ فَقَدْ سرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ ...'''»: | «'''قَالُوا إِن يَسرِقْ فَقَدْ سرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ ...'''»: |
ویرایش