گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۷: خط ۴۷:


==اشاره به اينكه همه ملائكه واسطه هاى بين خدا و خلق هستند ==
==اشاره به اينكه همه ملائكه واسطه هاى بين خدا و خلق هستند ==
«'''جَاعِلِ الْمَلَائكَةِ رُسلاً أُولى أَجْنِحَةٍ مَّثْنى وَ ثُلَاث وَ رُبَاعَ ...'''»:
«'''جَاعِلِ الْمَلَائكَةِ رُسُلاً أُولى أَجْنِحَةٍ مَّثْنى وَ ثُلَاث وَ رُبَاعَ ...'''»:


كلمه ملائكه جمع ملك - به فتحه لام - است ، كه موجوداتى هستند مخلوق خدا، و واسطه هايى بين او و بين عالم مشهود، كه آنان را موكل بر امور عالم تكوين و تشريع كرده است ، و بندگان محترمى هستند كه هرگز خدا را در هر صورتى كه به ايشان فرمان بدهد نافرمانى نمى كنند، و به هر چه ماءمور شوند انجام مى دهند.
كلمۀ «ملائكه»، جمع مَلَك - به فتحه لام - است، كه موجوداتى هستند مخلوق خدا، و واسطه هايى بين او و بين عالَم مشهود، كه آنان را موكّل بر امور عالَم تكوين و تشريع كرده است، و بندگان محترمى هستند كه هرگز خدا را در هر صورتى كه به ايشان فرمان بدهد، نافرمانى نمى كنند، و به هرچه مأمور شوند، انجام مى دهند.


بنابراين ، جمله «جاعل الملائكة رسلا» اشعار بلكه دلالت دارد بر اينكه تمام ملائكه - چون كلمه ملائكه جمع است و در آيه با الف و لام آمده افاده عموم مى كند - رسولان و واسطه هايى بين خدا و بين خلق هستند، تا اوامر تكوينى و تشريعى او را انجام دهند، و ديگر وجهى ندارد كه ما كلمه «رسل» را كه در آيه است اختصاص دهيم به آن ملائكه اى كه بر انبياء نازل مى شدند. با اينكه قرآن كلمه «رسل» را بر ملائكه اى كه واسطه وحى نبودند نيز اطلاق كرده ، از آن جمله فرموده : «حتى اذا جاء احدكم الموت توفّته رسلنا» و نيز فرموده : «ان رسلنا يكتبون ما تمكرون» و نيز فرموده : «و لما جاءت رسلنا ابراهيم بالبشرى قالوا انّا مهلكوا اهل هذه القرية».
بنابراين، جملۀ «جَاعِلِ المَلائِكَةِ رُسُلاً»، إشعار، بلكه دلالت دارد بر اين كه تمام ملائكه - چون كلمۀ «ملائكه»، جمع است و در آيه، با الف و لام آمده، افاده عموم مى كند - رسولان و واسطه هايى بين خدا و بين خلق هستند، تا اوامر تكوينى و تشريعى او را انجام دهند. و ديگر وجهى ندارد كه ما كلمۀ «رُسُل» را كه در آيه است، اختصاص دهيم به آن ملائكه اى كه بر انبياء نازل مى شدند. با اين كه قرآن، كلمۀ «رُسُل» را بر ملائكه اى كه واسطه وحى نبودند، نيز اطلاق كرده.
 
از آن جمله فرموده: «حَتّى إذَا جَاءَ أحَدَكُمُ المَوتُ تَوَفّتهُ رُسُلُنَا». و نيز فرموده: «إنّ رُسُلُنَا يَكتُبُونَ مَا تَمكُرُونَ». و نيز فرموده: «وَ لَمّا جَاءَت رُسُلُناَ إبرَاهِيمَ بِالبُشرَى قَالُوا إنّا مُهلِكُوا أهلَ هذِهِ القَريَة».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶ </center>
<span id='link5'><span>
<span id='link5'><span>


و كلمه «اءجنحة» جمع جناح است ، كه در پرندگان به منزله دست انسان است ، و پرندگان به وسيله آن پرواز مى كنند، و به فضا مى روند و برمى گردند، و از جايى به جاى ديگر نقل مكان مى كنند.
و كلمۀ «أجنحة»، جمع جناح است، كه در پرندگان به منزله دست انسان است، و پرندگان به وسيلۀ آن پرواز مى كنند، و به فضا مى روند و بر مى گردند، و از جايى به جاى ديگر نقل مكان مى كنند.
 
وجود فرشتگان نيز مجهز به چيزى است كه مى توانند با آن كارى را بكنند كه پرندگان آن كار را با بال خود انجام مى دهند، يعنى ملائكه هم مجهز به چيزى هستند كه با آن از آسمان به زمين و از زمين به آسمان مى روند، و از جايى به جاى ديگر كه ماءمور باشند مى روند، قرآن نام آن چيز را «جناح= بال» گذاشته ، و اين نامگذارى مستلزم آن نيست كه بگوييم ملائكه دو بال نظير بال پرندگان دارند، كه پوشيده از پر است ، چون صرف اطلاق لفظ مستلزم آن جناح ، نيست ، همچنان كه الفاظ ديگرى نظير جناح نيز مستلزم معانى معهود نمى باشد مثلا، وقتى كلمه عرش و كرسى و لوح و قلم و امثال آن را درباره خداى تعالى اطلاق مى كنيم ، نمى گوييم عرش آنها و كرسى و لوح و قلمش نظير كرسى و لوح و قلم ماست ، بله اين مقدار را از لفظ جناح مى فهميم كه : نتيجه اى را كه پرندگان از بالهاى خود مى گيرند، ملائكه هم آن نتيجه را مى گيرند، و اما اينكه چطور آن نتيجه را مى گيرند از لفظ جناح نمى توان به دست آورد.
وجود فرشتگان نيز مجهز به چيزى است كه مى توانند با آن كارى را بكنند كه پرندگان آن كار را با بال خود انجام مى دهند، يعنى ملائكه هم مجهز به چيزى هستند كه با آن از آسمان به زمين و از زمين به آسمان مى روند، و از جايى به جاى ديگر كه ماءمور باشند مى روند، قرآن نام آن چيز را «جناح= بال» گذاشته ، و اين نامگذارى مستلزم آن نيست كه بگوييم ملائكه دو بال نظير بال پرندگان دارند، كه پوشيده از پر است ، چون صرف اطلاق لفظ مستلزم آن جناح ، نيست ، همچنان كه الفاظ ديگرى نظير جناح نيز مستلزم معانى معهود نمى باشد مثلا، وقتى كلمه عرش و كرسى و لوح و قلم و امثال آن را درباره خداى تعالى اطلاق مى كنيم ، نمى گوييم عرش آنها و كرسى و لوح و قلمش نظير كرسى و لوح و قلم ماست ، بله اين مقدار را از لفظ جناح مى فهميم كه : نتيجه اى را كه پرندگان از بالهاى خود مى گيرند، ملائكه هم آن نتيجه را مى گيرند، و اما اينكه چطور آن نتيجه را مى گيرند از لفظ جناح نمى توان به دست آورد.


۱۴٬۴۱۸

ویرایش