۱۶٬۲۶۳
ویرایش
خط ۲۲۲: | خط ۲۲۲: | ||
<span id='link252'><span> | <span id='link252'><span> | ||
و «شرح صدر»، به معناى گشادگى سينه است، تا ظرفيت پذيرفتن سخن را داشته باشد. و چون شرح صدر به خاطر اسلام است، و اسلام عبارت است از تسليم در برابر خدا و آنچه او اراده كرده و او هم، جز حق را اراده نمى كند، در نتيجه، شرح صدر براى اسلام، به اين معنا خواهد بود كه انسان وضعى به خود بگيرد كه هر سخن حقى را بپذيرد و آن را رد نكند. | |||
البته معناى اين حرف اين نيست كه هر سخنى را | البته معناى اين حرف اين نيست كه هر سخنى را هرچه باشد، كوركورانه بپذيرد، بلكه با بصيرت نسبت به حق و شناختن راه رشد، آن را مى پذيرد. و به همين جهت، دنبالش اضافه كرده: «فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِن رَبّه»، و با آوردن كلمۀ «عَلَى»، او را به سواره اى تشبيه كرد كه بر نورى سوار شده، راه مى پيمايد، و از هرچه بگذرد (هرچه كه بر دلش بگذرد)، آن را به خوبى مى بيند و اگر حق باشد، آن را از باطل تميز مى دهد. به خلاف گمراهى كه در سينه اش شرحى و ظرفيتى نيست، تا گنجايش حق را داشته باشد، و نيز بر مركبى از نور سوار نيست، تا حق را از باطل تميز دهد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۸۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۸۸ </center> | ||
و | و جملۀ «فَوَيلٌ لِلقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِن ذِكرِ اللّه»، تفريع بر جمله قبلى است. چون دلالت مى كند بر اين كه اشخاص قاسيةُ القلوب - با در نظر داشتن اين كه قساوت قلب و سختى آن، لازمۀ نداشتن شرح صدر و نور قلبى است - با آيات خدا متذكر نمى شوند، و در نتيجه، به سوى حقى كه آيات خدا بر آن دلالت مى كند، راه نمى يابند. و به همين جهت، دنبالش فرموده: «أُولَئِكَ فِى ضَلَالٍ مُبِين». | ||
و در اين آيه | و در اين آيه شريفه، «هدايت»، به لازمه اش تعريف شده، كه همان شرح صدر و نورانيت قلب باشد، و «ضلالت» هم به لازمه اش، يعنى قساوت قلب از ذكر خدا. | ||
در | در سابق، در تفسير آيه «فَمَن يُرِد اللّهُ أن يَهدِيَهُ يَشرَح صَدرَهُ لِلإسلام...» نيز، گفتارى در معناى «هدايت» ايراد كرديم، بدان جا مراجعه فرماييد. | ||
«'''اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسنَ الحَْدِيثِ كِتَاباً مُّتَشابِهاً مَّثَانىَ ...'''»: | «'''اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسنَ الحَْدِيثِ كِتَاباً مُّتَشابِهاً مَّثَانىَ ...'''»: | ||
اين آيه | اين آيه شريفه، نسبت به آيه قبلى، نظير اجمال بعد از تفصيل است. چون در آيه قبلى، هدايت را به طور مفصل بيان كرده بود، و در اين آيه، به طور اجمال بيان مى كند، هرچند كه اين آيه، بيان هدايت قرآن و تعريف آن نيز هست. | ||
<span id='link253'><span> | <span id='link253'><span> | ||
==مراد از اين كه قرآن احسن الحديث ، كتابا متشابها و مثانى است و... == | ==مراد از اين كه قرآن احسن الحديث ، كتابا متشابها و مثانى است و... == | ||
پس منظور از بهترين حديث در جمله ((اللّه نزل احسن الحديث (( قرآن كريم است و كلمه ((حديث (( به معناى سخن است ، همچنان كه در آيه ((فلياتوا بحديث مثله (( و نيز در آيه ((فباى حديث بعده يؤ منون ((، نيز به همين معنا است . پس قرآن بهترين سخن است ، به خاطر اينكه مشتمل است بر محض حق ، حقى كه باطل بدان رخنه نمى كند، نه در عصر نزولش ، نه بعد از آن ، و نيز به خاطر اينكه كلام مجيد خداست . | پس منظور از بهترين حديث در جمله ((اللّه نزل احسن الحديث (( قرآن كريم است و كلمه ((حديث (( به معناى سخن است ، همچنان كه در آيه ((فلياتوا بحديث مثله (( و نيز در آيه ((فباى حديث بعده يؤ منون ((، نيز به همين معنا است . پس قرآن بهترين سخن است ، به خاطر اينكه مشتمل است بر محض حق ، حقى كه باطل بدان رخنه نمى كند، نه در عصر نزولش ، نه بعد از آن ، و نيز به خاطر اينكه كلام مجيد خداست . |
ویرایش