۱۶٬۲۶۹
ویرایش
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
==مراد از «ابرار»، و صفات آنان== | ==مراد از «ابرار»، و صفات آنان== | ||
و كلمه | و كلمه «أبرار»، جمع كلمه «بَر» - به فتحه باء - است، و كلمه «بر» صفت مشبّهه از مصدر «بِر» - به كسره باء - است، كه به معناى احسان است. و اين معنا در مورد كسى صادق است كه عمل خود را نيكو بسازد، و از نيكو ساختن آن هيچ نفعى كه عايد خودش بگردد، در نظر نگرفته باشد. نه جزايى كه در مقابل عملش به او بدهند، و نه حتى تشكرى را. | ||
و خلاصه كلمه | و خلاصه كلمه «بَر» - به فتحه باء - به معناى كسى است كه خير را بدان جهت كه خير است مى خواهد، نه بدان جهت كه اگر انجام دهد نفعى عايدش مى شود، بلكه حتى در صورتى هم كه خودش آن را دوست نمى دارد، صرفا به خاطر اين كه خير است انجام مى دهد، و بر تلخى آن كه مخالف با خواهش نفسش است صبر مى كند، و عمل خير را بدان جهت كه فى نفسه خير است انجام مى دهد، هرچند به زحمت و ضرر خود تمام شود، نظير وفاى به نذر. و يا بدان جهت كه براى ديگران نافع است، انجام مى دهد، مانند اطعام طعام به بندگان مستحق خدا. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۰ </center> | ||
و با در نظر گرفتن | و با در نظر گرفتن اين كه هيچ خير و صلاحى در هيچ عملى نيست مگر با ايمان به خدا و رسولش و ايمان به روز جزا، همچنان كه در آيه «أُولئِكَ لَم يُؤمِنُوا فَأحبَطَ اللّهُ أعمَالَهُم» و آياتى ديگر از اين معنا خبر داده. لذا «أبرار»، كسانى هستند كه عمل خير را به خاطر ايمان به خدا و رسول او و روز جزا انجام مى دهند. چون ايمانشان، ايمان رشد و بصيرت است. يعنى خود را بنده و مملوك پروردگار خود مى دانند، و معتقدند كه خلق و امرشان به دست اوست، و خودشان مالك نفع و ضررى براى خود نيستند. قهرا معتقدند كه نبايد اراده كنند مگر چيزى را كه پروردگارشان اراده كرده، و انجام ندهند مگر عملى را كه او بپسندد. در نتيجه اراده او را بر اراده خودشان مقدم مى دارند، و براى خشنودى او عمل مى كنند، هرچند كه به ضرر خودشان تمام شود، بر آن ضرر و ناسازگارى با ميل درونى خود صبر مى كنند، و زحمت اطاعت او را تحمل نموده، آنچه مى كنند، به خاطر خشنودى او مى كنند، و در نتيجه، در مرحله عمل عبوديت را خالص براى خدا مى سازند. | ||
اين صفات همان صفاتى است كه خداى | اين صفات همان صفاتى است كه خداى سبحان، «ابرار» را با آن توصيف كرده. اينك، آيات آن از نظر خواننده مى گذرد: «إنّمَا نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللّه لا نُرِيدُ مِنكُم جَزَاءً وَ لا شُكُوراً». «وَ جَزَيهُم بِمَا صَبَرُوا». «لَيسَ البِرّ أن تُوَلُّوا وُجُوهَكُم قِبَلَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ وَلكِنَّ البِرَّ مَن آمَنَ بِالله». و ما در تفسير همين آيه در سوره بقره، سخنى پيرامون معناى «بر» داشتيم؛ در آيه ۱۵ سوره «مطففين» نيز، بحثى خواهيم داشت، إن شاء الله. | ||
و از آيه مورد بحث كه مى فرمايد: | و از آيه مورد بحث كه مى فرمايد: «إنّ الأبرَارَ يَشرَبُونَ ...» از آن جا كه در مقابل آيه: «إنّا أعتَدنَا لِلكَافِرِين ...» - كه بيانگر حال كفّار در آخرت است - قرار گرفته، اين معنا به ذهن مى آيد كه مى خواهد حال «ابرار» در آخرت را بيان كند و بفهماند كه ايشان، در بهشت از شرابى ممزوج به كافور مى نوشند، شرابى خُنَك و معطر. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۱ </center> | ||
عَيْناً | «'''عَيْناً يَشرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونهَا تَفْجِيراً'''»: | ||
كلمه | كلمه «عَيناً» اگر منصوب شده، به خاطر حذف حرف جر بوده، و تقدير آن «مِن عَينٍ» بوده است. ممكن هم هست به خاطر اختصاص منصوب شده، و تقدير كلام «أخص عَيناً» بوده باشد. يعنى نوشيدن از كأس را كه گفتيم از هر كأسى نيست، بلكه آن كأس را اختصاص مى دهم به چشمه اى كه چنين و چنان است. و كلمه «شرب» - به طورى كه گفته شده - هم به خودى خود متعدى مى شود و مى گويى: «شَرِبتُ المَاءَ = آب را نوشيدم»، و هم با حرف باء متعدى مى شود و مى گويى: «شَرِبتُ بِالكَأس = با كاسه نوشيدم». پس هر دو يك معنا را مى رساند. و اگر از نوشندگان آن كأس تعبير به عباد اللّه كرد، براى اين بود كه اشاره كند به اين كه اگر از آن كأس مى نوشند، به خاطر اين است كه به زيور عبوديت آراسته شدند، و به لوازم آن عمل كردند، اين معنا از سياق فهميده مى شود. | ||
و | و «تَفجِير عَين» عبارت است از شكافتن زمين براى جارى ساختن آب هاى زير زمينى، و ما ناگزيريم در اين جا، تفجير عين را حمل كنيم بر صرف خواستن آن. چون اين معنا مسلّم است كه جارى ساختن چشمه هاى بهشتى، نيازمند بيل و كلنگ نيست. آرى نعمت هاى بهشتى، به جز خواست و اراده اهل بهشت، هيچ هزينه ديگرى لازم ندارد. همچنان كه فرمود: «لَهُم مَا يَشَاؤُنَ فِيهَا». | ||
==بیان تجسّم اعمال «أبرار» در جهان آخرت== | |||
و اين دو | و اين دو آيه، همانطور كه قبلا اشاره كرديم، تنعّم ابرار را بيان مى كند، كه چگونه از شراب بهشت و آخرت متنعم مى شوند. ديگران هم دو آيه مورد بحث را به همين معنا تفسير كرده اند، و بعيد نيست كه اين دو آيه در مقام بيان حقيقت عمل صالح آنان بر اساس تجسم اعمال باشد، و بفهماند وفاى به نذر و اطعام طعام براى رضاى خدا، ظاهرش وفا و اطعام طعام است، اما باطنش، نوشيدن از كأسى است كه مزاجش كافورى است. آن هم از چشمه اى كه به طور مستمر، خودشان با اعمال صالح خود مى شكافند، و به زودى حقيقت عملشان در جنّة الخُلد برايشان ظاهر مى شود، هرچند كه در دنيا به صورت وفا و اطعام طعام است. در نتيجه، دو آيه مورد بحث در مجراى امثال آيه «إنّا جَعَلنَا فِى أعنَاقِهِم أغلالاً فَهِىَ ألى الأذقَانِ فَهُم مُقمَحُون» است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۲ </center> | ||
مؤيّد اين معنا، ظاهر جملۀ «يَشرَبُونَ» و جملۀ «يَشرَبُ بِهَا» است، كه مى فهماند همين حالا مشغول نوشيدن اند، نه اين كه در قيامت مى نوشند، و گرنه مى فرمود: «سَيَشرَبُونَ»، و «سَيَشرَبُوا بِهَا». علاوه بر اين، نوشيدن، وفا كردن، اطعام نمودن و ترسيدن، همه را در يك سياق آورده و فرموده: «يَشرَبُونَ، يُوفُونَ، يَخَافُونَ، يُطعِمُونَ»، و نيز ذكر تفجير در جملۀ «يُفَجّرُونَهَا تَفجِيراً» مؤيّد ديگرى است، براى اين كه ظهور دارد در اين كه شكافتن چشمه و جارى ساختن آب آن را با اسباب اين كار انجام مى دهند، كه همان وفا و اطعام و خوف است. پس حقيقت اين اعمال، همان تفجير عين است. | |||
مفسّران، در تفسير مفردات اين دو آيه و اعراب آن ها، سخنانى بسيار و مختلف دارند كه در تفاسير مفصل آمده، هر كس بخواهد از آنها مطلع شود، بايد به تفاسير مطوّل مراجعه كند. | |||
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ | «'''يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخَافُونَ يَوْماً كَانََ شَرُّهُ مُستَطِيراً'''»: | ||
كلمه | كلمه «مُستَطِير»، اسم فاعل از فعل «استطار» است، كه به معناى فاش كردن و منتشر كردن در اقطار است به منتها درجه انتشار. و به طورى كه گفته اند: اين كلمه، بليغ تر از كلمه «طَارَ» است. وقتى مى گويند: «استَطَارَ الحَرِيق»، معنايش اين است كه دامنۀ آتش سوزى گسترده شد. و يا وقتى مى گويند: «استَطَارَ الفَجر»، معنايش اين است كه روشنى صبح گسترده گشت. و منظور از استطار شرّ آن روز، شرّ روز قيامت است، كه روز به نهايت رسيدن شداید و اهوال و عذاب ها است. | ||
و مراد از | و مراد از «ايفاى به نذر»، همان معناى معروف آن است. و اين كه بعضى گفته اند: مراد از آن، تصميم قلبى بر عمل به واجبات، و يا پيروى شارع در همه احكام اوست، خلاف ظاهر لفظ است، و هيچ دليلى در كلام بر اين سخن دلالت نمى كند. | ||
==سبب و محلّ نزول آيه: «و يطعمون الطعام على حبّه ...»== | ==سبب و محلّ نزول آيه: «و يطعمون الطعام على حبّه ...»== |
ویرایش