تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۰: خط ۵۰:


==چند روايت درباره حجاب بين خدا و خلق ==
==چند روايت درباره حجاب بين خدا و خلق ==
و در توحيد به سند خود از امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه در خلال كلماتى كه در توحيد ايراد فرموده چنين گفتند: بين خدا و خلقش غير خود خلق حجابى نيست ، پس اگر از خلق خود محجوب شده اين محجوبيش مانند محجوب بودن ماديات بخاطر حائل شدن حائلى نيست ، آرى ، او از خلقش مستور است بدون سترى مستور، او بزرگ و شايسته بزرگى است و معبودى جز او نيست .
و در توحيد، به سند خود، از امام موسى بن جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه در خلال كلماتى كه در توحيد ايراد فرموده، چنين گفتند: بين خدا و خلقش، غير خود خلق حجابى نيست. پس اگر از خلق خود محجوب شده، اين محجوبيش، مانند محجوب بودن ماديات به خاطر حائل شدن حائلى نيست. آرى، او از خلقش مستور است، بدون سترى مستور. او، بزرگ و شايسته بزرگى است و معبودى جز او نيست.


مؤ لف : در كتاب علل و كتاب جوامع توحيد همين معنا از حضرت رضا (عليه السلام ) نيز روايت شده و روايت شريفه بالا معرفت حقيقى به خدا و آن معرفتى را كه جهل و خطا و زوال و تغيير نمى پذيرد تفسير نموده و مى فرمايد:
مؤلف: در كتاب علل و كتاب جوامع توحيد، همين معنا از حضرت رضا «عليه السلام» نيز روايت شده، و روايت شريفه بالا، معرفت حقيقى به خدا و آن معرفتى را كه جهل و خطا و زوال و تغيير نمى پذيرد، تفسير نموده و مى فرمايد:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۴۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۴۲ </center>
خداى تعالى از هيچ موجودى پوشيده و نهان نيست مگر بوسيله خود آن موجود - بخلاف ما كه اگر از كسى و يا چيزى پنهان مى شويم بوسيله ديوار و يا چيز ديگرى خود را پنهان مى كنيم - پس در حقيقت حجاب و مانع از مشاهده خداى تعالى خود موجودات هستند. آنگاه اضافه مى كند كه ساتريت و حجاب بودن موجودات بطور حقيقت نيست ، حجابى است كه نمى بايست حجاب و مانع باشد، و خلاصه اينكه مى فهماند:
خداى تعالى، از هيچ موجودى پوشيده و نهان نيست، مگر به وسيله خود آن موجود - به خلاف ما كه اگر از كسى و يا چيزى پنهان مى شويم، به وسيله ديوار و يا چيز ديگرى خود را پنهان مى كنيم - پس در حقيقت حجاب و مانع از مشاهده خداى تعالى، خود موجودات هستند.  


خداى سبحان بايستى براى مخلوقات مشهود باشد، الا اينكه خود بينى مخلوقات ، ايشان را از مشاهده خداوند غافل ساخته و نمى گذارد متوجه شوند به اينكه خدا را دائما مشاهده مى كنند. آرى ، علم به او هميشه و در هر حال هست ، و ليكن علم به علم است كه گاهى به خاطر سرگرمى به چيزهاى ديگر مفقود مى گردد.
آنگاه اضافه مى كند كه: ساتريت و حجاب بودن موجودات، به طور حقيقت نيست. حجابى است كه نمى بايست حجاب و مانع باشد، و خلاصه اين كه مى فهماند:


امام صادق (عليه السلام ) هم همين نكته را در پاسخ شخصى كه نزد وى از ابتلاى به وسوسه و كثرت شبهات شكايت كرد اساس كلام قرار داده و به آن تكيه كرد و فرمود:
خداى سبحان، بايستى براى مخلوقات مشهود باشد، الا اين كه خودبينى مخلوقات، ايشان را از مشاهده خداوند غافل ساخته و نمى گذارد متوجه شوند به اين كه خدا را دائما مشاهده مى كنند.


آيا هيچ سوار كشتى شده اى و هيچ برايت پيش آمد كرده كه كشتيت در دريا شكسته شده باشد و تو تنها بر تخته اى سوار شده باشى و امواج هولناك دريا تو را به اينطرف و آنطرف كشانيده و تو به كلى از نجات ماءيوس شده باشى ؟ و آيا اگر به چنين ورطه اى در افتاده اى هيچ در آن حال دلت به جايى بستگى داشته؟
آرى، علم به او، هميشه و در هرحال هست، وليكن علم به علم است، كه گاهى به خاطر سرگرمى به چيزهاى ديگر مفقود مى گردد.


عرض كرد: آرى . حضرت فرمود همان كسى كه در آن حال تكيه گاه تو بود خداى متعال است .
امام صادق «عليه السلام» هم، همين نكته را در پاسخ شخصى كه نزد وى از ابتلاى به وسوسه و كثرت شبهات شكايت كرد، اساس كلام قرار داده و به آن تكيه كرد و فرمود:


و در كتاب جوامع توحيد از حضرت رضا (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: حجاب ميان خدا و خلق همان آفرينش خلق است .
آيا هيچ سوار كشتى شده اى و هيچ برايت پيشامد كرده كه كشتی ات در دريا شكسته شده باشد و تو، تنها بر تخته اى سوار شده باشى و امواج هولناك دريا، تو را به اين طرف و آن طرف كشانيده و تو، به كلى از نجات مأيوس شده باشى؟ و آيا اگر به چنين ورطه اى در افتاده اى، هيچ در آن حال دلت به جايى بستگى داشته؟


و در كتاب علل به سند خود از ثمالى روايت كرده كه گفت : خدمت امام على بن الحسين (عليهماالسلام ) عرض كردم به چه علت خدا خود را از خلائق محجوب كرد؟ فرمود: براى اينكه خداوند خلقت ايشان را تا اندازه اى و به اعتبارى بر اساس جهل بنا نهاده است .
عرض كرد: آرى. حضرت فرمود: همان كسى كه در آن حال، تكيه گاه تو بود، خداى متعال است.


مؤ لف : معناى اين روايت از روايت قبلى كتاب توحيد به خوبى بدست مى آيد، و از آن بر مى آيد كه مقصود از (( خلقت انسان بر اساس جهل (( اين است كه خداوند انسان را طورى آفريده كه به خود مشغول باشد و اين اشتغال او را از لقاى پروردگار حاجب و مانع گردد.
و در كتاب جوامع توحيد، از حضرت رضا «عليه السلام» روايت شده كه فرمود: حجاب ميان خدا و خلق، همان آفرينش خلق است.


و در كتاب محاسن به سند خود از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود:
و در كتاب علل، به سند خود، از ثمالى روايت كرده كه گفت: خدمت امام على بن الحسين «عليهما السلام» عرض كردم: به چه علت، خدا خود را از خلایق محجوب كرد؟ فرمود: براى اين كه خداوند خلقت ايشان را تا اندازه اى و به اعتبارى بر اساس جهل بنا نهاده است.
 
مؤلف: معناى اين روايت، از روايت قبلى كتاب توحيد به خوبى به دست مى آيد، و از آن، بر مى آيد كه مقصود از «خلقت انسان بر اساس جهل»، اين است كه خداوند انسان را طورى آفريده، كه به خود مشغول باشد و اين اشتغال، او را از لقاى پروردگار حاجب و مانع گردد.
 
و در كتاب محاسن، به سند خود، از ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۴۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۴۳ </center>
(( خداى تعالى بود و هيچ چيز جز او نبود، نورى بود كه ظلمتى در او نبود، راستيى بود كه دروغى در او نبود، دانايى بود كه هيچ جهلى در او نبود، حياتى بود كه مرگ در او راه نداشت ، و اكنون هم همين طور است و از اين ببعد هم تا ابد همين طور خواهد بود...((
«خداى تعالى بود و هيچ چيز جز او نبود. نورى بود كه ظلمتى در او نبود. راستيى بود كه دروغى در او نبود. دانايى بود كه هيچ جهلى در او نبود. حياتى بود كه مرگ در او راه نداشت، و اكنون هم، همين طور است و از اين به بعد هم، تا ابد همين طور خواهد بود...».


و در كتاب توحيد به سند خود از حضرت رضا (عليه السلام ) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمودند: رسول خدا هر وقت در مقام بر مى آمد كه با چشم دل پروردگار خود را ببيند خداوند او را در نورى نظير نور حجاب ها قرار مى داد و در نتيجه هر چه در آن حجاب ها بود برايش روشن مى شد.
و در كتاب توحيد، به سند خود، از حضرت رضا «عليه السلام» روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمودند: رسول خدا، هر وقت در مقام بر مى آمد كه با چشم دل پروردگار خود را ببيند، خداوند او را در نورى نظير نور حجاب ها قرار مى داد و در نتيجه، هرچه در آن حجاب ها بود، برايش روشن مى شد.


و نيز در همان كتاب به سند خود از محمد بن فضيل روايت كرده كه گفت از امام ابى الحسن (عليه السلام) پرسيدم آيا رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پروردگار خود را مى ديد؟  
و نيز در همان كتاب، به سند خود، از محمد بن فضيل روايت كرده كه گفت: از امام ابى الحسن «عليه السلام» پرسيدم: آيا رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، پروردگار خود را مى ديد؟  


فرمود: آرى با دل خود مى ديد، مگر نشنيده اى كلام خداى عزوجل را كه مى فرمايد: (( ما كذب الفواد ما راى دل در آنچه ديده بود دروغ نگفت (( ، از اين آيه به خوبى بر مى آيد كه آنجناب پروردگار خود را مى ديده و ليكن نه به چشم سر بلكه به قلب .
فرمود: آرى، با دل خود مى ديد. مگر نشنيده اى كلام خداى عزوجل را كه مى فرمايد: «ما كذب الفؤاد ما رآى: دل در آنچه ديده بود، دروغ نگفت»؟ از اين آيه به خوبى بر مى آيد كه آن جناب پروردگار خود را مى ديده، وليكن نه به چشم سر، بلكه به قلب.
<span id='link216'><span>
<span id='link216'><span>
==روايتى از امام صادق (ع ) درباره معرفت به خدا ==
==روايتى از امام صادق (ع ) درباره معرفت به خدا ==
و نيز به سند خود از عبدالاعلى مولى آل سام از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمودند: و هر كه گمان كند كه خدا را شناخته و وقتى از او بپرسند چطور شناختى او در جواب ، خدا را به حجاب و يا صورت و يا مثالى تشبيه كند چنين كسى مشرك است ، زيرا حجاب و مثال و صورت غير خدا است ، خداى تعالى واحد است و توحيد او ضرورى است.  
و نيز به سند خود از عبدالاعلى مولى آل سام از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمودند: و هر كه گمان كند كه خدا را شناخته و وقتى از او بپرسند چطور شناختى او در جواب ، خدا را به حجاب و يا صورت و يا مثالى تشبيه كند چنين كسى مشرك است ، زيرا حجاب و مثال و صورت غير خدا است ، خداى تعالى واحد است و توحيد او ضرورى است.