تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:


==اشکال سخن فخر رازى، درباره معتقدات فرعون==
==اشکال سخن فخر رازى، درباره معتقدات فرعون==
و اما آن احتمال كه گفتيم بعضى ها داده و گفته اند: فرعون مردى دهرى مسلك بوده ، ظاهرا احتمالى است كه فخر رازى داده و در تفسير خود چنين گفته است :
و اما آن احتمال كه گفتيم بعضى ها داده و گفته اند: «فرعون، مردى دهرى مسلك بوده»، ظاهرا احتمالى است كه فخر رازى داده و در تفسير خود چنين گفته است:


آنچه به نظر من مى رسد اين است كه فرعون يا مرد عاقلى بوده و يا عقل نداشته ، اگر عقل نمى داشت از حكمت خدا دور بود كه به سوى چنين كسى پيغمبرى گسيل بدارد، و اگر عقل داشته و عقلش هم كامل بوده ، معقول نيست كه چنين كسى واقعا معتقد به الوهيت خود باشد، و خود را خالق آسمان و زمين بداند، از خود او هم كه بگذريم معنا ندارد خلق كثيرى از عقلا چنين اعتقادى درباره او داشته باشند، چون فساد اين عقيده از ضروريات عقل است .
آنچه به نظر من مى رسد، اين است كه: فرعون يا مرد عاقلى بوده و يا عقل نداشته. اگر عقل نمى داشت، از حكمت خدا دور بود كه به سوى چنين كسى پيغمبرى گسيل بدارد. و اگر عقل داشته و عقلش هم كامل بوده، معقول نيست كه چنين كسى واقعا معتقد به الوهيت خود باشد، و خود را خالق آسمان و زمين بداند. از خود او هم كه بگذريم، معنا ندارد خلق كثيرى از عقلا، چنين اعتقادى درباره او داشته باشند. چون فساد اين عقيده، از ضروريات عقل است.


پس بهتر اين است كه بگوييم فرعون مردى دهرى و منكر وجود صانع بوده ، و كواكب را مدبر اين عالم خاكى و خود را مدبر و مربى آدميان مى دانسته ، پس اينكه گفته : (( انا ربكم الاعلى (( مقصودش اين بوده كه من مربى و ولى نعمت و روزى دهنده شمايم . و اينكه گفت : (( ما علمت لكم من اله غيرى (( مقصودش اين بوده كه من جز خود كسى را سراغ ندارم كه پرستش و عبادتش بر شما واجب باشد.
پس بهتر اين است كه بگوييم: فرعون، مردى دهرى و منكر وجود صانع بوده، و كواكب را مدبّر اين عالَم خاكى و خود را مدبر و مربى آدميان مى دانسته. پس اين كه گفته: «أنا ربكم الأعلى»، مقصودش اين بوده كه من، مربى و ولى نعمت و روزى دهنده شمايم. و اين كه گفت: «ما علمت لكم من إله غيرى»، مقصودش اين بوده كه من، جز خود كسى را سراغ ندارم كه پرستش و عبادتش بر شما واجب باشد.


و وقتى مسلك و مرامش اين بوده بعيد نيست كه بگوييم وى بت هايى به صورت كواكب براى خود درست كرده و مى پرستيده ، و مانند ساير ستاره پرستان به آن بتها تقرب مى جسته ، و بنابراين مانعى ندارد كه جمله (( و يذرك و آلهتك (( را حمل بر همين معنايى كنيم كه به نظرمان رسيد.
و وقتى مسلك و مرامش اين بوده، بعيد نيست كه بگوييم وى بت هايى به صورت كواكب براى خود درست كرده و مى پرستيده، و مانند ساير ستاره پرستان به آن بت ها تقرب مى جسته. و بنابراين مانعى ندارد كه جمله «و يذرك و آلهتك» را، بر همين معنايى حمل كنيم كه به نظرمان رسيد.


اين بود كلام فخر رازى ، اشكالى كه ما بر گفتار وى داريم اين است كه اين شخص اينقدر نفهميده كه معناى الوهيت و ربوبيت در نظر بت پرستان و ستاره پرستان آفريدن آسمانها و زمين نيست ، و هيچ بت پرست و ستاره پرستى بت و ستاره خود را آفريدگار و خالق آسمانها و زمين نمى داند، بلكه معناى الوهيت در نظر آنان تدبير يك قسمت از امور عالم است كه خود فخر هم در آخر كلامش احتمال آن را داده ، و اين اشتباه را هم كرده كه هيچ دهرى مذهبى ستاره پرست و هيچ ستاره پرستى دهرى و منكر وجود صانع نمى شود.
اين بود كلام فخر رازى. اشكالى كه ما بر گفتار وى داريم، اين است كه: اين شخص، اين قدر نفهميده كه معناى الوهيت و ربوبيت در نظر بت پرستان و ستاره پرستان، آفريدن آسمان ها و زمين نيست، و هيچ بت پرست و ستاره پرستى، بت و ستاره خود را آفريدگار و خالق آسمان ها و زمين نمى داند، بلكه معناى الوهيت در نظر آنان، تدبير يك قسمت از امور عالَم است، كه خود فخر هم، در آخر كلامش احتمال آن را داده، و اين اشتباه را هم كرده كه هيچ دهرى مذهبى، ستاره پرست و هيچ ستاره پرستى، دهرى و منكر وجود صانع نمى شود.


پس حق مطلب همان است كه گفتيم فرعون خود را پروردگار مصر و مصريان مى دانسته ، و اگر مربوب بودن آنان را براى رب و پروردگارى ديگر انكار مى كرده روى قاعده و اعتقاد خود آنان بوده ، نه اينكه مخلوق بودن آنان و خالقيت خداى سبحان را انكار كرده باشد.
پس حق مطلب همان است كه گفتيم: فرعون، خود را پروردگار مصر و مصريان مى دانسته، و اگر مربوب بودن آنان را براى رب و پروردگارى ديگر انكار مى كرده، روى قاعده و اعتقاد خود آنان بوده، نه اين كه مخلوق بودن آنان و خالقيت خداى سبحان را انكار كرده باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸۷ </center>
«'''قال سنقتل ابناءهم و نستحيى نساءهم و انا فوقهم قاهرون'''» - اين جمله وعده اى است كه فرعون به كرسى نشينان خود داده ، و آنان را به اين معنا دلخوش كرده كه بزودى همان سخت گيريها و عذابى كه درباره بنى اسرائيل داشت از سر مى گيرد، پسران آنان را مى كشد و دخترانشان را براى كلفتى و خدمتگزارى قبطيان زنده مى گذارد، و در آخر هم براى فرو نشاندن خشم و از بين بردن اضطراب درونى آنان اضافه كرده است كه : (( ما مسلط و قاهر بر ايشانيم (( .
«'''قال سنقتل أبناءهم و نستحيى نساءهم و إنا فوقهم قاهرون'''» - اين جمله، وعده اى است كه فرعون به كرسى نشينان خود داده، و آنان را به اين معنا دلخوش كرده كه به زودى، همان سختگيری ها و عذابى كه درباره بنى اسرائيل داشت، از سر مى گيرد. پسران آنان را مى كشد و دخترانشان را براى كلفتى و خدمتگزارى قبطيان زنده مى گذارد، و در آخر هم، براى فرو نشاندن خشم و از بين بردن اضطراب درونى آنان، اضافه كرده است كه: «ما مسلط و قاهر بر ايشانيم».
<span id='link173'><span>
<span id='link173'><span>