تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
بعضى از مفسران، از اشكال بالا كه: «چرا فقر را منحصر در مردم كرد، با اين كه تمامى موجودات فقيرند»، جواب هايى داده اند كه اينك، بعضى از آن ها از نظر خواننده مى گذرد:
بعضى از مفسران، از اشكال بالا كه: «چرا فقر را منحصر در مردم كرد، با اين كه تمامى موجودات فقيرند»، جواب هايى داده اند كه اينك، بعضى از آن ها از نظر خواننده مى گذرد:


يكى از آن جواب ها اين است كه:  
* يكى از آن جواب ها اين است كه:  


منحصر كردن فقر در انسان ها، مبالغه در فقر ايشان است. گويا از بس فقر انسان زياد است، و از بس احتياجاتشان بسيار است، كه گويى غير از ايشان، هيچ چيز ديگرى فقير و محتاج نيست. چون فقر و احتياج ساير موجودات نسبت به فقر انسان ها به حساب نمى آيد، و به همين عنايت، در جاى ديگر فرمود: «خُلِقَ الإنسَانُ ضَعِيفاً»، با اين كه غير از انسان ها هم ضعيف اند، وليكن غير از انسان، مثلا جنّ، مانند انسان محتاج به غذا و لباس و امثال آن نيستند.
منحصر كردن فقر در انسان ها، مبالغه در فقر ايشان است. گويا از بس فقر انسان زياد است، و از بس احتياجاتشان بسيار است، كه گويى غير از ايشان، هيچ چيز ديگرى فقير و محتاج نيست. چون فقر و احتياج ساير موجودات نسبت به فقر انسان ها به حساب نمى آيد، و به همين عنايت، در جاى ديگر فرمود: «خُلِقَ الإنسَانُ ضَعِيفاً»، با اين كه غير از انسان ها هم ضعيف اند، وليكن غير از انسان، مثلا جنّ، مانند انسان محتاج به غذا و لباس و امثال آن نيستند.


دوم اين كه:  
* دوم اين كه:  


مراد از كلمه «ناس»، همۀ موجودات از انسان و غير از انسان است، و اين تعبير، از باب تغليب حاضر بر غايب، و موجود عالم بر غير عالم است.
مراد از كلمه «ناس»، همۀ موجودات از انسان و غير از انسان است، و اين تعبير، از باب تغليب حاضر بر غايب، و موجود عالم بر غير عالم است.


سوم اين كه: بايد الف و لام در «النّاس» را حمل بر عهد، و الف و لام در «الفقراء» را حمل بر جنس كرد. چون مخاطبان در آيه، همان كسانى هستند كه در جملۀ «ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم لَهُ المُلك...» مخاطب بودند، كه در اين صورت، معناى آيه با در نظر گرفتن دو آيه قبل، اين است كه: آن معبودى كه بايد بپرستيد، همان كسى است كه به اوصاف جلال توصيف شد، نه آن هايى كه شما به جاى او مى خوانيد، با اين كه شما از تمامى خلائق، محتاج تر به معبود حقيقى هستيد.
* سوم اين كه:  
 
بايد الف و لام در «النّاس» را حمل بر عهد، و الف و لام در «الفقراء» را حمل بر جنس كرد. چون مخاطبان در آيه، همان كسانى هستند كه در جملۀ «ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم لَهُ المُلك...» مخاطب بودند، كه در اين صورت، معناى آيه با در نظر گرفتن دو آيه قبل، اين است كه: آن معبودى كه بايد بپرستيد، همان كسى است كه به اوصاف جلال توصيف شد، نه آن هايى كه شما به جاى او مى خوانيد، با اين كه شما از تمامى خلائق، محتاج تر به معبود حقيقى هستيد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۷ </center>
چهارم اين كه:  
* چهارم اين كه:  


انحصار مستفاد از آيه، انحصارى است نسبت به خداى تعالى، نه انحصار حقيقى.
انحصار مستفاد از آيه، انحصارى است نسبت به خداى تعالى، نه انحصار حقيقى.