تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
<span id='link92'><span>
<span id='link92'><span>


== روايتى از امام رضا «ع»، راجع به تقدم روز بر شب ==
مؤلف: آلوسى، در تفسير روح المعانى، اين حديث را نقل كرده، و آنگاه گفته است:  
مؤلف: آلوسى، در تفسير روح المعانى، اين حديث را نقل كرده، و آنگاه گفته است:  


خط ۱۹۰: خط ۱۸۹:
ولى آقاى آلوسى نتوانسته حقيقت معناى شب و روز را بفهمد، و گرنه به روايت اشكال نمى كرد.
ولى آقاى آلوسى نتوانسته حقيقت معناى شب و روز را بفهمد، و گرنه به روايت اشكال نمى كرد.


توضيح اين كه: شب و روز، دو مفهوم متقابل اند، و تقابل آن دو، تقابل عدم و ملكه است. نظير تقابلى كه بين دو مفهوم كورى و چشم هست. چون همان طور كه كورى به معناى مطلق نبود چشم نيست، و به همين جهت، به ديوار كه چشم ندارد، نمى گوييم كور، بلكه كورى عبارت از نبود چشم در چيزى است كه مى بايست چشم مى داشت، مانند انسان.
توضيح اين كه: شب و روز، دو مفهوم متقابل اند، و تقابل آن دو، تقابل عدم و ملكه است. نظير تقابلى كه بين دو مفهوم «كورى» و «چشم» هست. چون همان طور كه كورى به معناى مطلق نبود چشم نيست، و به همين جهت، به ديوار كه چشم ندارد، نمى گوييم كور، بلكه كورى عبارت از نبود چشم در چيزى است كه مى بايست چشم مى داشت، مانند انسان.


بى نورى شب نيز، همين طور است. يعنى كلمه «شب»، به معناى مطلق عدم نور نيست، بلكه به معناى زمانى است كه در آن زمان، ناحيه اى از نواحى زمين از خورشيد نور نمى گيرد. و پُر واضح است كه چنين عدمى (عدم ملكه)، وقتى تحقق مى يابد، كه ضد آن، يعنى ملكه قبلا وجود داشته باشد، تا نسبت به آن، تعيّن پيدا كند. چون اگر در عالَم چيزى به نام چشم نمى بود، كورى هم تحقق نمى يافت. و نيز، اگر در عالَم چيزى به نام روز نمى بود، شب هم معنا نمى داشت.
بى نورى شب نيز، همين طور است. يعنى كلمه «شب»، به معناى مطلق عدم نور نيست، بلكه به معناى زمانى است كه در آن زمان، ناحيه اى از نواحى زمين از خورشيد نور نمى گيرد. و پُر واضح است كه چنين عدمى (عدم ملكه)، وقتى تحقق مى يابد، كه ضد آن، يعنى ملكه قبلا وجود داشته باشد، تا نسبت به آن، تعيّن پيدا كند. چون اگر در عالَم چيزى به نام چشم نمى بود، كورى هم تحقق نمى يافت. و نيز، اگر در عالَم چيزى به نام روز نمى بود، شب هم معنا نمى داشت.
خط ۲۰۸: خط ۲۰۷:
و همچنين اين كه گفت: «نظر منجم ها نيز، اين است كه: ابتداى دورۀ فلك، از نصف النهار شروع شده، و اين، با گفتۀ على بن موسى «عليهما السلام» مطابق است»، معناى درستى ندارد. براى اين كه: دايرۀ نصف النهار، كه دايره اى است فرضى، كه از دو قطب شمال و جنوب مى گذرد و نقطۀ موهوم سومى است در بين اين دو نقطه، كه غير متناهى است و جاى معينى در آسمان ندارد، تا بودن آفتاب در آن نقطه براى زمين روز باشد، نه در نقاط ديگر.
و همچنين اين كه گفت: «نظر منجم ها نيز، اين است كه: ابتداى دورۀ فلك، از نصف النهار شروع شده، و اين، با گفتۀ على بن موسى «عليهما السلام» مطابق است»، معناى درستى ندارد. براى اين كه: دايرۀ نصف النهار، كه دايره اى است فرضى، كه از دو قطب شمال و جنوب مى گذرد و نقطۀ موهوم سومى است در بين اين دو نقطه، كه غير متناهى است و جاى معينى در آسمان ندارد، تا بودن آفتاب در آن نقطه براى زمين روز باشد، نه در نقاط ديگر.


و در مجمع البيان، در ذيل جمله «وَ إذَا قِيلَ لَهُمُ اتّقُوا مَا بَينَ أيدِيكُم وَ مَا خَلفَكُم» مى گويد: حلبى، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: معنايش اين است كه: بپرهيزىد از گناهان امروزتان، و از عقوبت هاى فردايتان.
و در مجمع البيان، در ذيل جمله «وَ إذَا قِيلَ لَهُمُ اتّقُوا مَا بَينَ أيدِيكُم وَ مَا خَلفَكُم» مى گويد: حلبى، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: معنايش اين است كه: بپرهيزید از گناهان امروزتان، و از عقوبت هاى فردايتان.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۳ </center>
<span id='link93'><span>
<span id='link93'><span>