تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
<span id='link455'><span>
<span id='link455'><span>


==وجه و مناسبت امر به حمد و استغفار پروردگار، بعد از ديدن نصر الهى ==
==مناسبت امر به حمد و استغفار پروردگار، بعد از ديدن نصر الهى ==
فَسبِّحْ بحَمْدِ رَبِّك وَ استَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّابَا
* فَسبِّحْ بحَمْدِ رَبِّك وَ استَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّابَا:
از آنجايى كه اين نصرت و فتح اذلال خداى تعالى نسبت به شرك ، و اعزاز توحيد است ، و به عبارتى ديگر اين نصرت و فتح ابطال باطل و احقاق حق بود، مناسب بود كه از جهت اول سخن از تسبيح و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت دوم - كه نعمت بزرگى است - سخن از حمد و ثناى او برود، و به همين جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با حمد تسبيح گويد.
 
البته در اين ميان وجه ديگرى براى توجيه و مناسبت اين دستور هست ، و آن اين است كه حق خداى عزوجل كه رب عالم است ، بر بنده اش اين است كه او را با صفات كمالش ذكر كند و همواره بياد نقص و حاجت خود بيفتد، و چون فتح مكه باعث شد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از گرفتاريهايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت فراغتى حاصل كند، دستورش داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است ، به ياد جلال خدا - كه تسبيح او است - و جمالش - كه حمد او است و نقص و حاجت خودش ، كه استغفار است - بپردازد، و معناى استغفار در مثل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) كه آمرزيده هست ، درخواست ادامه مغفرت است ، چون احتياج به مغفرت از نظر بقاء عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است ، دقت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب تكميل شكرگزارى است ، و ما در آخر جلد ششم اين كتاب گفتارى در معناى آمرزش گناه گذرانديم .
از آن جايى كه اين نصرت و فتح، اذلال خداى تعالى نسبت به شرك، و اعزاز توحيد است، و به عبارتى ديگر، اين نصرت و فتح، ابطال باطل و احقاق حق بود؛ مناسب بود كه از جهت اوّل، سخن از تسبيح و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت دوّم - كه نعمت بزرگى است - سخن از حمد و ثناى او برود. و به همين جهت، به آن جناب دستور داد تا خدا را با «حمد» تسبيح گويد.
«'''انه كان توابا'''» - اين جمله دستور به استغفار را تعليل مى كند، و در عين حال تشويق و تاءكيد هم هست
 
البتّه در اين ميان، وجه ديگرى براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه: حقّ خداى عزّوجلّ - كه ربّ عالَم است - بر بنده اش اين است كه: او را با صفات كمالش ذكر كند و همواره به ياد نقص و حاجت خود بيفتد. و چون فتح مكّه باعث شد رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» از گرفتاری هايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت، فراغتى حاصل كند، دستورش داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است، به ياد جلال خدا - كه تسبيح او است - و جمالش - كه حمد اوست - و نقص و حاجت خودش - كه استغفار است - بپردازد.
 
و معناى «استغفار» در مثل رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» كه آمرزيده هست، درخواست ادامه مغفرت است. چون احتياج به مغفرت از نظر بقا، عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است. (دقّت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب، تكميل شكرگزارى است. و ما در آخر جلد ششم اين كتاب، گفتارى در معناى «آمرزش گناه» گذرانديم.
 
* «'''إنّه كَانَ توابّاً'''»:
 
اين جمله، دستور به استغفار را تعليل مى كند و در عين حال، تشويق و تأكيد هم هست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۵۳ </center>
بحث روائى
بحث روائى
<span id='link456'><span>
<span id='link456'><span>
==چند روايت مربوط به نزول سوره نصر ==
==چند روايت مربوط به نزول سوره نصر ==
در مجمع البيان از مقاتل روايت كرده كه گفت : وقتى اين سوره نازل شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آن را بر اصحابش قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر مژده مى دادند، ولى وقتى عباس آن را شنيد گريه كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيد: چرا مى گريى عمو؟ عرضه داشت : من خيال مى كنم اين سوره خبر مرگ تو را به تو مى دهد، يا رسول الله . حضرت فرمود: بله اين سوره همان را مى گويد كه تو فهميدى ، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) بعد از نزول اين سوره بيش از دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را خندان و خوشحال نديد.
در مجمع البيان از مقاتل روايت كرده كه گفت : وقتى اين سوره نازل شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آن را بر اصحابش قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر مژده مى دادند، ولى وقتى عباس آن را شنيد گريه كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيد: چرا مى گريى عمو؟ عرضه داشت : من خيال مى كنم اين سوره خبر مرگ تو را به تو مى دهد، يا رسول الله . حضرت فرمود: بله اين سوره همان را مى گويد كه تو فهميدى ، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) بعد از نزول اين سوره بيش از دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را خندان و خوشحال نديد.