گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:


==دلالت الفاظ موضوعه با تغيير شكل موضوع له تغيير نمى يابد ==
==دلالت الفاظ موضوعه با تغيير شكل موضوع له تغيير نمى يابد ==
لكن بايد اين را هم بدانيم كه اگر ما الفاظ را وضع كرديم ، براى آن چيزى وضع كرديم كه فلان فائده را بما مى دهد، حالا اگر آن چيز شكل و قيافه اش تغيير كرد، مادام كه آن فائده را مى دهد، باز لفظ نام برده ، نام آن چيز هست ، توضيح اينكه : اشيائى كه ما براى هر يك نامى نهاده ايم از آنجا كه مادى هستند، محكوم به تغير و تبدلند، چون حوائج آدمى رو به تبدل است ، و روز به روز تكامل مى يابد، مثلا كلمه چراغ را ما در اولين روزى كه بزبان جارى كرديم ، بعنوان نام يك ظرفى بود، كه روغن در آن مى ريختيم ، و فتيله اى در آن روغن مى انداختيم ، و لبه فتيله را از لبه ظرف بيرون گذاشته ، روشن مى كرديم ، تا در شب هاى تاريك پيش پاى ما را روشن كند، و هر وقت كلمه (چراغ ) به زبان مى آورديم شنونده چنين چيزى از آن مى فهميد، ولى روز بروز در اثر پيشرفت ما، چراغ هم پيشرفت كرد، و تغيير شكل داد، تا امروز كه بصورت چراغ برق در آمد، بصورتى كه از اجزاء چراغ اوليه ما، هيچ چيز در آن وجود ندارد، نه ظرف سفالى آن هست ، نه روغنش ، و نه فتيله اش ، ولى در عين حال باز به لامپ ميگوئيم چراغ ، براى چه ؟ براى اينكه از لامپ همان فائده را مى بريم كه از پيه سوز سابق مى برديم .
لكن بايد اين را هم بدانيم كه اگر ما الفاظ را وضع كرديم، براى آن چيزى وضع كرديم كه فلان فایده را به ما مى دهد. حالا اگر آن چيز شكل و قيافه اش تغيير كرد، مادام كه آن فایده را مى دهد، باز لفظ نامبرده، نام آن چيز هست.
و همچنين كلمه ميزان يا ترازو، كه در اولين روزيكه آنرا بزبان آورديم ، طبق قرار قبلى براى ، اين آنرا وضع كرديم ، كه شنونده از آن چيزيرا بفهمد كه كالا و اجناس ما بوسيله آن سنجيده مى شود، ولى امروز آلاتى درست كرده ايم ، كه با آن حرارت ، و برودت ، را هم مى سنجيم ، پس اين هم ميزان هست ، چيزيكه هست ميزان الحرارة است ، و همچنين كلمه سلاح كه در روز اول چوب و چماق بود، بعدا شمشير و گرز شد، و امروز توپ و تفنگ شده است .
توضيح اين كه: اشيایى كه ما براى هر يك نامى نهاده ايم، از آن جا كه مادّى هستند، محكوم به تغير و تبدّل اند. چون حوائج آدمى رو به تبدّل است، و روز به روز تكامل مى يابد.
پس بنابراين هر چند كه مسماى نامها تغيير كرده ، بحدى كه از اجزاء سابقش نه ذاتى مانده ، و نه صفاتى ، و لكن نامها همچنان باقى مانده است ، و اين نيست مگر بخاطر اينكه منظور روز اول ما از نام گذارى ، فائده و غرضى بود كه از مسماها عايد ما مى شد، نه شكل و صورت آنها، و مادام كه آن فائده و آن غرض حاصل است ، اسم هم بر آن صادق است ، در نتيجه مادام كه غرض سنجش ، و نورگيرى ، و دفاع ، و غيره باقى است نام ميزان ، و چراغ ، و اسلحه ، نيز باقى است .
 
مثلا كلمه «چراغ» را ما در اولين روزى كه به زبان جارى كرديم، به عنوان نام يك ظرفى بود، كه روغن در آن مى ريختيم، و فتيله اى در آن روغن مى انداختيم، و لبه فتيله را از لبه ظرف بيرون گذاشته، روشن مى كرديم، تا در شب هاى تاريك پيش پاى ما را روشن كند، و هر وقت كلمه «چراغ» به زبان مى آورديم، شنونده چنين چيزى از آن مى فهميد. ولى روز به روز، در اثر پيشرفت ما، چراغ هم پيشرفت كرد و تغيير شكل داد، تا امروز كه به صورت چراغ برق در آمد، به صورتى كه از اجزاء چراغ اوليه ما، هيچ چيز در آن وجود ندارد. نه ظرف سفالى آن هست، نه روغنش، و نه فتيله اش؛ ولى در عين حال باز به لامپ می گویيم چراغ، براى چه؟ براى اين كه از لامپ، همان فایده را مى بريم كه از پيه سوز سابق مى برديم.
 
و همچنين كلمه «ميزان» يا ترازو، كه در اوّلين روزی كه آن را به زبان آورديم، طبق قرار قبلى، براى اين آن را وضع كرديم كه شنونده از آن چيزی را بفهمد كه كالا و اجناس ما به وسيله آن سنجيده مى شود؛ ولى امروز آلاتى درست كرده ايم كه با آن حرارت و برودت را هم مى سنجيم. پس اين هم ميزان هست. چيزی كه هست ميزان الحرارة است. و همچنين، كلمه «سلاح» كه در روز اول، چوب و چماق بود، بعدا شمشير و گرز شد، و امروز توپ و تفنگ شده است.
 
پس بنابراين هر چند كه مسمّاى نام ها تغيير كرده، به حدّى كه از اجزاء سابقش نه ذاتى مانده و نه صفاتى، ولكن نام ها همچنان باقى مانده است؛ و اين نيست مگر به خاطر اين كه منظور روز اول ما از نامگذارى، فایده و غرضى بود كه از مسمّاها عايد ما مى شد، نه شكل و صورت آن ها، و مادام كه آن فایده و آن غرض حاصل است، اسم هم بر آن صادق است. در نتيجه، مادام كه غرض سنجش، و نورگيرى، و دفاع و غيره باقى است، نام ميزان و چراغ و اسلحه، نيز باقى است.
<span id='link12'><span>
<span id='link12'><span>
==جمود مقلدين از اصحاب حديث به ظواهر آيات و رد بر آنها ==
==جمود مقلدين از اصحاب حديث به ظواهر آيات و رد بر آنها ==
بنابراين بايد توجه داشته باشيم ، كه ملاك و مدار در صادق بودن يك اسم ، و صادق نبودن آن ، موجود بودن غرض ، و غايت ، و موجود نبودن آنست ، و نبايد نسبت به لفظ اسم جمود به خرج داده ، و آن را نام يك صورت بدانيم ، و تا قيامت هر وقت چراغ ميگوئيم ، باز همان پيه سوز را اراده كنيم .
بنابراين بايد توجه داشته باشيم ، كه ملاك و مدار در صادق بودن يك اسم ، و صادق نبودن آن ، موجود بودن غرض ، و غايت ، و موجود نبودن آنست ، و نبايد نسبت به لفظ اسم جمود به خرج داده ، و آن را نام يك صورت بدانيم ، و تا قيامت هر وقت چراغ ميگوئيم ، باز همان پيه سوز را اراده كنيم .
۱۴٬۴۲۳

ویرایش