گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۵ بهمن ۱۴۰۰
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
باز وقتى مى شنويم كه خدای تعالى مى فرمايد: «و لدينا مزيد»: (نزد ما بيشتر هم هست)؛ و يا مى فرمايد: «'''لاتّخذناه من لدنّا'''»: (از نزد خود مى گيريم نه از ميان شما)؛ و يا مى فرمايد: «'''و ما عند الله خير'''»: (آنچه نزد خدا است، بهتر است)؛ و يا مى فرمايد: «'''إليه ترجعون'''»: (به نزد او بر مى گرديد)؛ فورا به ذهنمان مى رسد كه كلمه «نزد» همان معنایى را درباره خدا مى دهد كه درباره ما مى دهد، و آن عبارت است از: حضور در مكانى كه ما هستيم.
باز وقتى مى شنويم كه خدای تعالى مى فرمايد: «و لدينا مزيد»: (نزد ما بيشتر هم هست)؛ و يا مى فرمايد: «'''لاتّخذناه من لدنّا'''»: (از نزد خود مى گيريم نه از ميان شما)؛ و يا مى فرمايد: «'''و ما عند الله خير'''»: (آنچه نزد خدا است، بهتر است)؛ و يا مى فرمايد: «'''إليه ترجعون'''»: (به نزد او بر مى گرديد)؛ فورا به ذهنمان مى رسد كه كلمه «نزد» همان معنایى را درباره خدا مى دهد كه درباره ما مى دهد، و آن عبارت است از: حضور در مكانى كه ما هستيم.


و چون مى شنويم كه مى فرمايد: «'''و إذا اردنا أن نهلك قرية، أمرنا مترفيها'''»: (چون بخواهيم قريه اى را هلاك كنيم، به عيّاش هايش دستور مى دهيم كه ...)؛ و يا مى شنويم كه مى فرمايد: «'''و نريد أن نمنّ '''»: (اراده كرده ايم كه منّت نهيم ...)؛ و يا مى شنويم كه مى فرمايد: «يريد الله بكم اليسر»: (خدا آسانى براى شما اراده كرده)؛ فورا به ذهنمان مى رسد كه اراده خدا هم از سنخ اراده ماست، و از اين قبيل كلمات را وقتى مى شنويم، مقيد به آن قيودى مى كنيم كه در خود ما مقيّد به آنها است.
و چون مى شنويم كه مى فرمايد: «'''و إذا أردنا أن نهلك قرية، أمرنا مترفيها'''»: (چون بخواهيم قريه اى را هلاك كنيم، به عيّاش هايش دستور مى دهيم كه ...)؛ و يا مى شنويم كه مى فرمايد: «'''و نريد أن نمنّ '''»: (اراده كرده ايم كه منّت نهيم ...)؛ و يا مى شنويم كه مى فرمايد: «يريد الله بكم اليسر»: (خدا آسانى براى شما اراده كرده)؛ فورا به ذهنمان مى رسد كه اراده خدا هم از سنخ اراده ماست، و از اين قبيل كلمات را وقتى مى شنويم، مقيد به آن قيودى مى كنيم كه در خود ما مقيّد به آنها است.
چاره اى هم نداريم. براى اين كه از روز اول كه ما ابناء بشر، لفظ - چه فارسى چه عربى و چه هر زبانى ديگر- را وضع كرديم، براى اين وضع كرديم كه موجودى اجتماعى بوديم، و ناگزير بوديم منويّات خود را به يكديگر بفهمانيم، و فهماندن منويّات وسيله اى مى خواهد. لذا با يكديگر قرار گذاشتيم قبلا كه هر وقت من صداى (آب) را از خود در آوردم، تو بدان كه من آن چيزى را می گويم كه رفع تشنگى مى كند؛ و به همين منوال الفاظ ديگر).
چاره اى هم نداريم. براى اين كه از روز اول كه ما ابناء بشر، لفظ - چه فارسى چه عربى و چه هر زبانى ديگر- را وضع كرديم، براى اين وضع كرديم كه موجودى اجتماعى بوديم، و ناگزير بوديم منويّات خود را به يكديگر بفهمانيم، و فهماندن منويّات وسيله اى مى خواهد. لذا با يكديگر قرار گذاشتيم قبلا كه هر وقت من صداى (آب) را از خود در آوردم، تو بدان كه من آن چيزى را می گويم كه رفع تشنگى مى كند؛ و به همين منوال الفاظ ديگر).


۱۴٬۴۴۷

ویرایش