ریشه نظر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
نگاه كردن. گاهى مراد از آن تدبر و تأمل و دقت است و گاهى مراد معرفت حاصله بعد از فحص و تأمل است (راغب) [توبه:127]. مراد نگاه عادى است [حشر:18]. مراد تأمل و دقت است يعنى هر نفس تأمل كند براى فردا چه از پيش فرستاده است همچنين اياتى از قبيل [غاشيه:17]. [اعراف:185]. *** آيه‏اى است راجع به نظر خدا نسبت به بندگان [آل عمران:77]. مراد از آن رحمت است يعنى خدا با آنها سخن نگويد و به آنها رحم نمى‏كند راغب گويدمراد از آن احسان و افاضه نعمت است طبرسى فرموده: آيه دلالت دارد بر آنكه «نظر» چون با حرف الى متعدى شود معنى رؤيت نمى‏دهد ولى در كتب لغت «نظراليه» را به معنى نگاه كردن گفته‏اند در آيه [بقره:104]. نيز مراد رحمت و مراعات حال است. *** نظر به معنى انتظار آيد «نَظَرَ الشَّىْ‏ءَ: اِنْتَظَرَهُ» [ص:15]. اينها منتظر نيستند مگر به يك صيحه. [فاطر:43]. پس آيا جز طريقه پيشينيان را انتظار دارند. [سجده:30]. *** انظار به معنى مهلت دادن و تأخير انداختن است كه نوعى انتظار و نگاه كردن مى‏باشد [هود:55]. همگى به من حيله كنيد و مهلتم ندهيد. [اعراف:14]. گفت تا روزيكه مردم برانگيخته شوند مهلتم بده. [نحل:85]. عذاب از آنها كم نمى‏شود و مهلت داده نمى‏شوند. نَظِرَة: (به فتح اول وكسر دوم) نيز به معنى تأخير و امهال است [بقره:280]. اگر قرضدار در تنگى باشد پس وظيفه مهلت دادن است تا وسعت يافتن.
نگاه كردن. گاهى مراد از آن تدبر و تأمل و دقت است و گاهى مراد معرفت حاصله بعد از فحص و تأمل است (راغب) [توبه:127]. مراد نگاه عادى است [حشر:18]. مراد تأمل و دقت است يعنى هر نفس تأمل كند براى فردا چه از پيش فرستاده است همچنين اياتى از قبيل [غاشيه:17]. [اعراف:185]. *** آيه‏اى است راجع به نظر خدا نسبت به بندگان [آل عمران:77]. مراد از آن رحمت است يعنى خدا با آنها سخن نگويد و به آنها رحم نمى‏كند راغب گويدمراد از آن احسان و افاضه نعمت است طبرسى فرموده: آيه دلالت دارد بر آنكه «نظر» چون با حرف الى متعدى شود معنى رؤيت نمى‏دهد ولى در كتب لغت «نظراليه» را به معنى نگاه كردن گفته‏اند در آيه [بقره:104]. نيز مراد رحمت و مراعات حال است. *** نظر به معنى انتظار آيد «نَظَرَ الشَّىْ‏ءَ: اِنْتَظَرَهُ» [ص:15]. اينها منتظر نيستند مگر به يك صيحه. [فاطر:43]. پس آيا جز طريقه پيشينيان را انتظار دارند. [سجده:30]. *** انظار به معنى مهلت دادن و تأخير انداختن است كه نوعى انتظار و نگاه كردن مى‏باشد [هود:55]. همگى به من حيله كنيد و مهلتم ندهيد. [اعراف:14]. گفت تا روزيكه مردم برانگيخته شوند مهلتم بده. [نحل:85]. عذاب از آنها كم نمى‏شود و مهلت داده نمى‏شوند. نَظِرَة: (به فتح اول وكسر دوم) نيز به معنى تأخير و امهال است [بقره:280]. اگر قرضدار در تنگى باشد پس وظيفه مهلت دادن است تا وسعت يافتن.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ف:100, هم:81, من:56, کيف:53, ل:52, کون:52, قول:52, الى:51, ما:41, ه:38, لا:37, ک:37, کم:37, انن:36, فى:35, ى:35, ان:35, الا:31, نا:30, عقب:30, ها:30, الذين:30, ب:28, ارض:28, ثم:28, اله:28, يوم:26, نظر:26, على:25, الله:24, وله:24, هل:23, اذا:22, ربب:22, ا:22, سير:19, رئى:19, امن:19, لم:18, اتى:18, قبل:18, ظلم:17, ن:17, اذ:17, ذا:17, عن:17, عذب:17, ايى:17, قد:17, کذب:17, مع:16, بعث:16, رسل:16, عمل:16, سمو:16, قوم:16, اوى:15, بعض:15, طعم:15, هدى:15, ائى:15, کفر:15, اول:15, نذر:15, امر:15, نجو:15, علم:14, جعل:14, انتم:14, انس:14, سمع:14, اخذ:14, ملک:14, صدق:14, خلق:14, وعد:14, وحد:14, نحن:13, بعد:13, بين:13, مکر:13, شرک:13, يا:13, لکن:13, خير:13, دين:13, نفس:13, عرض:13, ولى:13, لن:13, رجع:13, رحم:13, ملء:13, فرعون:13, وجه:13, دعو:13, طوع:12, الک:12, سحر:12, قضى:12, غير:12, لئک:12, مثل:12, لو:12, هى:12, ارک:12, رجل:12, فسد:12, حفظ:12, غشو:12, ذوق:12, اهل:12, وقى:12, قرب:12, نزل:12, موت:12, ضلل:12, صرف:12, زکو:12, سوع:12, صعق:12, خلف:12, بيض:12, شبه:12, عظم:12, ظنن:12, کيد:12, شعر:12, ضرب:12, وقت:12, عقل:12, بسر:12, نجم:12, ذکر:12, مرض:12, سنن:12, قدر:12, بدل:12, فعل:12, عرش:12, غشى:12, الم:12, لما:12, ذلک:12, ام:12, حقق:12, قدم:12, تبع:12, فرق:12, صيح:12, يسر:12, کلل:12, هذا:12, غيب:12, الذى:12, يدى:12, ثمر:12, موسى:12, نور:12, مطر:12, هو:12, هزء:12, نضر:12, عزز:12, نعم:12, خفف:12, خلو:12, بئس:11, جرم:11, شرب:11, سنه:11, ذهب:11, مدن:11, توب:11, جىء:11, قلب:11, عبد:11, بغت:11, حول:11, کثر:11, صدف:11, دخل:11, حظر:11, اخر:11, عرف:11, شرق:11, سلط:11, فتل:11, قتل:11, ثوب:11, انى:11, س:11, مرء:11, اننى:11, جنن:11, بصر:11, سور:11, ذلل:11, حين:11, حمد:11, قبس:11, او:11, اولاء:11, عبس:11, نفق:11, دور:11, حکم:11, سرر:11, زين:11, نکر:11, فرى:11, فضل:11, محمد:11, ابل:11, يمم:11, علو:11, حمر:11, ضحک:11, عجل:11, جبل:11, صغر:11, شيع:11, عوم:11, طرف:11, عسر:11, امم:11, افک:11, اکل:11, بلس:11, بدء:11, اثر:11, خشع:11, خفى:11, فوق:11, نن:11, حلقم:11, مرج:11, بنو:11, سقم:11, جزى:11, شدد:11, خوف:11, ذو:11, ويل:11, دبر:11, بثث:11, ابو:11, ذبح:11, هؤلاء:11, عطو:11, وکل:11, تلو:11, لعل:11, جمع:11, سوء:11, ربع:11, مئى:11, شىء:11, کبر:11, لون:11, غوى:11, اسرائيل:11, انت:11, قلل:11, ظلل:11, عين:11, فقع:11, حلق:11, سوق:11, نقم:11, لبث:11, ليل:11, رعى:11, صفف:11, زربيه:11, رمن:11, برج:11, شطن:11, نشز:11, ردد:11, قطع:11, غنى:11, غدو:11, غرق:11, لعن:11, برر:11, زيتون:11, قرر:11, نحب:11, سقى:11, بلغ:11, دون:11, هذه:11, حرص:11, کلم:11, غبر:11, زجر:11, نمرق:11, حزن:11, کسب:11, مسس:11, احد:11, رجس:11, بل:11, رجم:11, صفر:11, نبذ:11, مدين:10, ابراهيم:10, وضع:10, بنى:10, زيت:10, ودد:10, بقر:10, نوم:10, صبب:10, جهر:10, دمر:10, طوف:10, ضرر:10, کان:10, کرم:10, غمم:10, ورق:10, لقى:10, يقن:10, سئل:10, موه:10, سطر:10, عفو:10, اذن:10, وجد:10, صلح:10, نزع:10, عدو:10, اخو:10, لولا:10, خصم:10, عمى:10, داود:10, اوب:10, کسو:10, غيظ:10, سليمان:10, رفع:10, لبس:10, نصر:10, کلا:10, هون:10, بکى:10, دفق:10, نفع:10, نشء:10, خرج:10, ليس:10, صمم:10, قعد:10, ينع:10, کتب:10, عنب:10, کفى:10, عوج:10, جند:10, حيى:10, قوى:10, قرى:10, عکف:10, سبب:10, ورى:10, سوف:10, خسر:10, فقه:10, هلک:10, نفخ:10, ليت:10, حرق:10, حيق:10, بحر:10, لحم:10, نبو:10, شحح:10, فتح:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸

تکرار در قرآن: ۱۲۹(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

نگاه كردن. گاهى مراد از آن تدبر و تأمل و دقت است و گاهى مراد معرفت حاصله بعد از فحص و تأمل است (راغب) [توبه:127]. مراد نگاه عادى است [حشر:18]. مراد تأمل و دقت است يعنى هر نفس تأمل كند براى فردا چه از پيش فرستاده است همچنين اياتى از قبيل [غاشيه:17]. [اعراف:185]. *** آيه‏اى است راجع به نظر خدا نسبت به بندگان [آل عمران:77]. مراد از آن رحمت است يعنى خدا با آنها سخن نگويد و به آنها رحم نمى‏كند راغب گويدمراد از آن احسان و افاضه نعمت است طبرسى فرموده: آيه دلالت دارد بر آنكه «نظر» چون با حرف الى متعدى شود معنى رؤيت نمى‏دهد ولى در كتب لغت «نظراليه» را به معنى نگاه كردن گفته‏اند در آيه [بقره:104]. نيز مراد رحمت و مراعات حال است. *** نظر به معنى انتظار آيد «نَظَرَ الشَّىْ‏ءَ: اِنْتَظَرَهُ» [ص:15]. اينها منتظر نيستند مگر به يك صيحه. [فاطر:43]. پس آيا جز طريقه پيشينيان را انتظار دارند. [سجده:30]. *** انظار به معنى مهلت دادن و تأخير انداختن است كه نوعى انتظار و نگاه كردن مى‏باشد [هود:55]. همگى به من حيله كنيد و مهلتم ندهيد. [اعراف:14]. گفت تا روزيكه مردم برانگيخته شوند مهلتم بده. [نحل:85]. عذاب از آنها كم نمى‏شود و مهلت داده نمى‏شوند. نَظِرَة: (به فتح اول وكسر دوم) نيز به معنى تأخير و امهال است [بقره:280]. اگر قرضدار در تنگى باشد پس وظيفه مهلت دادن است تا وسعت يافتن.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
تَنْظُرُونَ‌ ۴
النَّاظِرِينَ‌ ۱
انْظُرْنَا ۲
يُنْظَرُونَ‌ ۶
يَنْظُرُونَ‌ ۱۹
فَانْظُرْ ۱۳
انْظُرْ ۱۳
فَنَظِرَةٌ ۱
يَنْظُرُ ۴
فَانْظُروا ۱
انْظُرُوا ۴
انْتَظِرُوا ۲
مُنْتَظِرُونَ‌ ۳
أَنْظِرْنِي‌ ۱
الْمُنْظَرِينَ‌ ۳
فَانْتَظِرُوا ۳
الْمُنْتَظِرِينَ‌ ۳
لِلنَّاظِرِينَ‌ ۳
فَيَنْظُرَ ۱
أَنْظُرْ ۱
يَنْظُرُوا ۲
تُنْظِرُونِ‌ ۳
نَظَرَ ۳
لِنَنْظُرَ ۱
يَنْتَظِرُونَ‌ ۱
فَيَنْظُرُوا ۶
مُنْظَرِينَ‌ ۲
فَأَنْظِرْنِي‌ ۲
فَانْظُرُوا ۴
فَلْيَنْظُرْ ۲
مُنْظَرُونَ‌ ۱
سَنَنْظُرُ ۱
فَانْظُرِي‌ ۱
فَنَاظِرَةٌ ۱
نَنْظُرْ ۱
انْتَظِرْ ۱
يَنْتَظِرُ ۱
نَاظِرِينَ‌ ۱
فَنَظَرَ ۱
نَظْرَةً ۱
انْظُرُونَا ۱
لْتَنْظُرْ ۱
نَاظِرَةٌ ۱
فَلْيَنْظُرِ ۲

ریشه‌های مرتبط