ریشه نقض: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
شكستن. خواه ظاهرى باشد مثل «نَقَضَ الْعِظَمَ» يعنى استخوان را شكست و از آن است [نحل:92]. نباشيد مانند زنيكه رشته خويش را بعد از تابيدن شكست و پنبه كرد و قطعه قطعه نمود راجع به اين آيه در «غزل» توضيح داده شده است. و خواه معنوى مثل شكستن پيمان در كلام الله مجيد بيشتر در معنوى بكار رفته است [نحل:91]. عهدها را بعد از تأكيد نشكنيد. [رعد:20]. آنانكه بعهد خدا وفا مى‏كنند و پيمان محكم را نمى‏شكنند. رجوع شودبه «عهد». * [شرح:3-2]. انقض را سنگين كردن گفته‏اند شايد ان مبالغه در سنگينى باشد كه گويى از سنگينى پشت را مى‏شكند يعنى بار سنگينت را از تو برداشتيم كه پشتت را سنگينى مى‏كرد.
شكستن. خواه ظاهرى باشد مثل «نَقَضَ الْعِظَمَ» يعنى استخوان را شكست و از آن است [نحل:92]. نباشيد مانند زنيكه رشته خويش را بعد از تابيدن شكست و پنبه كرد و قطعه قطعه نمود راجع به اين آيه در «غزل» توضيح داده شده است. و خواه معنوى مثل شكستن پيمان در كلام الله مجيد بيشتر در معنوى بكار رفته است [نحل:91]. عهدها را بعد از تأكيد نشكنيد. [رعد:20]. آنانكه بعهد خدا وفا مى‏كنند و پيمان محكم را نمى‏شكنند. رجوع شودبه «عهد». * [شرح:3-2]. انقض را سنگين كردن گفته‏اند شايد ان مبالغه در سنگينى باشد كه گويى از سنگينى پشت را مى‏شكند يعنى بار سنگينت را از تو برداشتيم كه پشتت را سنگينى مى‏كرد.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, عهد:69, ک:68, ما:56, الله:51, الذين:51, وثق:49, وله:49, اله:48, لا:47, ب:46, من:43, ف:40, بعد:36, ها:27, ه:25, يمن:21, ضلل:21, قد:20, الذى:20, ثم:20, وزر:20, دور:20, غزل:20, ظهر:20, فسق:20, رفع:19, التى:19, الا:19, وصل:19, عقب:19, جعل:19, فى:17, نعم:17, سبل:17, اذا:17, کون:17, غلظ:17, وکد:16, فعل:16, سوى:16, کفر:16, اخذ:16, ل:16, امر:16, لعن:16, عن:16, کلل:16, ذکر:15, قوى:15, وضع:15, امن:15, صبر:15, مرر:15, اوى:14, علم:14, وفى:14, نکث:14, ائى:12, قلب:12, کثر:12, قطع:11, وقى:11, کم:11, ايى:11, قسو:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸

تکرار در قرآن: ۹(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

شكستن. خواه ظاهرى باشد مثل «نَقَضَ الْعِظَمَ» يعنى استخوان را شكست و از آن است [نحل:92]. نباشيد مانند زنيكه رشته خويش را بعد از تابيدن شكست و پنبه كرد و قطعه قطعه نمود راجع به اين آيه در «غزل» توضيح داده شده است. و خواه معنوى مثل شكستن پيمان در كلام الله مجيد بيشتر در معنوى بكار رفته است [نحل:91]. عهدها را بعد از تأكيد نشكنيد. [رعد:20]. آنانكه بعهد خدا وفا مى‏كنند و پيمان محكم را نمى‏شكنند. رجوع شودبه «عهد». * [شرح:3-2]. انقض را سنگين كردن گفته‏اند شايد ان مبالغه در سنگينى باشد كه گويى از سنگينى پشت را مى‏شكند يعنى بار سنگينت را از تو برداشتيم كه پشتت را سنگينى مى‏كرد.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
يَنْقُضُونَ‌ ۴
نَقْضِهِمْ‌ ۲
تَنْقُضُوا ۱
نَقَضَتْ‌ ۱
أَنْقَضَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط