هود ١٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=شاید توئی رهاکننده پارهای از آنچه وحی میشود بسوی تو و تنگ شود بدان سینه تو که گویند چرا بر او فرود نیامد گنجی یا نیامد با او فرشتهای جز این نیست که توئی بیمدهنده و خدا است بر هر چیزی وکیل | |-|معزی=شاید توئی رهاکننده پارهای از آنچه وحی میشود بسوی تو و تنگ شود بدان سینه تو که گویند چرا بر او فرود نیامد گنجی یا نیامد با او فرشتهای جز این نیست که توئی بیمدهنده و خدا است بر هر چیزی وکیل | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = | {{آيه | سوره = سوره هود | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::12|١٢]] | قبلی = هود ١١ | بعدی = هود ١٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::30|٣٠]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«لَعَلَّ»: در اینجا برای استفهام انکاری است و معنی نهی دارد (نگا: کهف / شعراء / . «ضَآئِقٌ»: دلتنگ. غمگین. «أَن یَقُولُوا»: از ترس این که نگویند که. تا نگویند که. «کَنزٌ»: گنج. مراد مشرکان، گنج بادآورده و رایگانی است که دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر باشد (نگا: فرقان / . «نَذِیرٌ»: بیمدهنده (نگا: رعد / نازعات / ). «وَکِیلٌ»: مطّلع. مراقب. پیغمبر از آنجا که انسان بوده است، تبلیغ مطالبی برای او مشکل و ناراحتکننده بوده است، ولی کوچکترین تعلّلی در کار تبلیغ نداشته است. البتّه اگر یاری و مددالهی نبود، دچار چنین لغزشی میشد (نگا: اسراء / ). | «لَعَلَّ»: در اینجا برای استفهام انکاری است و معنی نهی دارد (نگا: کهف / شعراء / . «ضَآئِقٌ»: دلتنگ. غمگین. «أَن یَقُولُوا»: از ترس این که نگویند که. تا نگویند که. «کَنزٌ»: گنج. مراد مشرکان، گنج بادآورده و رایگانی است که دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر باشد (نگا: فرقان / . «نَذِیرٌ»: بیمدهنده (نگا: رعد / نازعات / ). «وَکِیلٌ»: مطّلع. مراقب. پیغمبر از آنجا که انسان بوده است، تبلیغ مطالبی برای او مشکل و ناراحتکننده بوده است، ولی کوچکترین تعلّلی در کار تبلیغ نداشته است. البتّه اگر یاری و مددالهی نبود، دچار چنین لغزشی میشد (نگا: اسراء / ). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۲
ترجمه
هود ١١ | آیه ١٢ | هود ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَعَلَّ»: در اینجا برای استفهام انکاری است و معنی نهی دارد (نگا: کهف / شعراء / . «ضَآئِقٌ»: دلتنگ. غمگین. «أَن یَقُولُوا»: از ترس این که نگویند که. تا نگویند که. «کَنزٌ»: گنج. مراد مشرکان، گنج بادآورده و رایگانی است که دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر باشد (نگا: فرقان / . «نَذِیرٌ»: بیمدهنده (نگا: رعد / نازعات / ). «وَکِیلٌ»: مطّلع. مراقب. پیغمبر از آنجا که انسان بوده است، تبلیغ مطالبی برای او مشکل و ناراحتکننده بوده است، ولی کوچکترین تعلّلی در کار تبلیغ نداشته است. البتّه اگر یاری و مددالهی نبود، دچار چنین لغزشی میشد (نگا: اسراء / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ يَضِيقُ... (۳) وَ قَالُوا مَا لِهٰذَا الرَّسُولِ... (۵)
إِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا سَوَاءٌ... (۲) أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ کَنْزٌ أَوْ... (۲) وَ أَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ... (۲) إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْکَ الْکِتَابَ... (۲) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ... (۰) وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى يَأْتِيَکَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۵، سوره هود
- پنهان شدن مشركين براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر (ص )
- خداوند متعال ضامن رزق همه جنبندگان است
- روزى دادن از افعال مختص خدا و حقى است كه برخورد واجب كرده است
- معناى ((سماء)) و مراد از ((سموات ))
- منظور از خلقت سموات و ارض در شش روز (هو الذى خلق السموات و الارض ستة ايام )
- معناى جمله : ((و كان عرشه على الماء))
- امورى كه در قرآن به عنوان هدف از خلقت ، از آنها ياد شده و از آن جمله است آزمايش وتميز نيكوكار از بدكار
- استنتاج وجود ملائكه قبل از خلقت آسمانها و زمين ، از جمله : ((و كان عرشه على الماء)) وبررسى و رد اساس و مبناى اين نظر
- جهات حسن و مصلحت بر اراده و افعال ما حاكم است و خداوندجل شاءنه تحت تاءثير و حكومت آن جهات و هيچ چيز ديگر نيست
- مراد از كفار از اينكه مساءله معاد و بعث بعد از مرگ سحر خواندند
- مقصود از كلمه امت در آيه : ((و لئن اخرنا عنهم العذاب الى امة معدودة )) و وجوهى كه درمعناى آن گرفته شده است
- هر نعمتى كه خدا اعطا مى كند، رحمتى از او است و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتن آننوميد شده ، كفران بورزد
- عذابى كه كفار آنرا مسخره مى كردند آنان را فرا خواهد گرفت
- هر نعمتى كه كه خدا عطا مى كند، رحمتى از اوست و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتنآن نوميد شده ، كفران بورزد
- انسان تنگ نظر و كوته بين است ، در شدت و بلا، نوميد و كفور و در نعمت و رفاه ،سرمست و بالنده است . جز صابران نيكوكردار...
- صبر و عمل صالح انسان را از آن دو طبيعت مذموم مى رهانند، و صبر وعمل صالح منفك از ايمان نيستند
- توضيح درباره خطاب به رسول خدا (ص ) در: ((فعلك تارك بعض ما يوحى اليك...)) و معنايى كه از اين خطاب فهميده مى شود
- مثالى براى فهم وجه خطاب مذكور و اينكه در آن خطاب بطور جدىاحتمال ترك ابلاغ ، داده نشده
- چون و چراى كفار درباره نزول قرآن و جواب خداى تعالى به آنان
- اگر مى پنداريد قرآن افتراء بسته بر خدا است ، شما نيز از عهده اين افتراء برآييد!
- شرحى در مورد اينكه تحدى و مبارزه طلبى قرآن ، همه جانبه است و علاوه بر فصاحت وبلاغت شامل معانى و معارف قرآن نيز هست
- سه وجه در بطلان قول مذكور
- بررسى پاسخ هايى كه به اشكال مربوط به اينكه چرا در آغاز، به يك سوره و سپسبه ده سوره تحدى شده است ، داده اند
- پاسخ مفسرى كه سوره مورد بحث در تحدى را منحصر به سوره هاى طولانى مى داند.
- پاسخ ما به اشكال مربوط به اختلاف در پيشنهادهاى قرآن در مواردى كه تحدى و مبارزهطلبى كرده است
- مقصود از بلاغت قرآن ، بلاغت مصطلح بين علماء بلاغت و ادب نيست
- اختلاف در موارد تحدى ، به اختلاف در اغراض و خصوصيات آن موارد برمى گردد
- عدد ده در: ((فاءتوا بعشر سور مثله )) خصوصيتى ندارد و دلالت بر كثرت و تعدد دارد
- طرح اين اشكال كه صرف ناتوانى بشر در آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان
- با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن قرآن نمى ماند
- معناى اينكه : ((قرآن به علم خدا نازل شده )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
- بيان اينكه خطاب در جمله : فهل انتم مسلمون )) متوجه مشركين است و رد سخنان ديگرى كهدر اين باره گفته شده است
- مراد از توفيه اعمال(اعمال آنان را به آنان برمى گردانيم ) و بيان اينكه نتيجهعمل تابع اسباب و عوامل پديد آورنده عمل است
- بحث روايتى
- (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- رواياتى در مورد رزاق بودن خداى تعالى و تقدير روزى براى همه
- دو روايت از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام )، مربوط به طلب روزىحلال از راه كار و تلاش
- چند روايت درباره خلقت آسمانها و زمين و جمله : ((و كان عرشه على الماء))
- رواياتى در ذيل جمله : ((ليبلوكم ايكم احسن عملا)) و بيان مراد از نيكوكارتر بودن .
- دو روايت درباره اينكه مراد از ((امت معدوده )) در آيه شريفه ، امام زمان (ع ) و اصحاباويند
- روايتى در مورد تقسيم امت محمد (ص ) در روز قيامت به سه دسته و حبطاعمال دو د دو دسته از آنان
نکات آیه
۱- تکذیب پیامبر از سوى مشرکان به خاطر مطرح کردن قیامت و نیز پیشنهادهاى نابه جاى ایشان ، آن حضرت را در خطر ترک و عدم ابلاغ برخى از آیات قرار داده بود. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک و ضائق به صدرک أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز) روشن است که خوف و شکى که «لعلّ» دلالت بر آن مى کند به لحاظ متکلم (خداوند) نیست; بلکه حاکى از خوف و تردید مخاطب (پیامبر) و یا موقعیت خاصى است که هر انسانى احتمال ترک برخى از آیات را دور از انتظار نمى بیند. بنابراین «لعلک تارک ...» مى رساند که پیامبر در شرایطى بود که این خوف و احتمال وجود داشت که در ابلاغ برخى از آیات به تردید بیفتد و مصلحت ببیند که آنها را موقتاً ابلاغ نکند تا شرایط و جو پیشامده تغییر کند. «أن یقولوا ...» به تقدیر «لام» و «لا»ى نافیه (لأن لایقولوا...) بیانگر علت و ریشه پدید آمدن زمینه و شرایط آن خوف و احتمال است. تفریع «لعلّک تارک...» بر آیه هفتم مى رساند که تکذیب قیامت نیز مى توانست در پدید آمدن آن شرایط مؤثر باشد.
۲- پیامبر(ص) وظیفه دار ابلاغ همه معارف و احکام وحى شده به او ، هر چند برخى از آنها ، جبهه گیرى و مخالفت مردمان را در پى داشته باشد. (إن هذا إلاّ سحر مبین ... فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)
۳- اندیشه ترک ابلاغ برخى از آیات قرآن ، مایه دلتنگى و ناراحتى پیامبر(ص) مى شد. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک و ضائق به صدرک) در برداشت فوق، جمله «و ضائق به صدرک» حالیه گرفته شده است و ضمیر در «به» به اندیشه ترک ابلاغ - که از جمله «لعلّک تارک ...» به دست مى آید - برگردانده شده است; یعنى، اگر چنان جو و پیشامدى رخ دهد که تو را در ابلاغ برخى آیات به تردید افکند و اندیشه ترک آنها را در ذهن بپرورانى این اندیشه تو را سخت دلتنگ و ناراحت مى کند.
۴- وظیفه داران تبلیغ دین ، باید همه معارف و قوانین دین را براى مردم بیان کرده و از وانهادن حتى اندکى از آن دورى کنند. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)
۵- استیحاش مردم از برخى معارف و احکام دین و نبود زمینه پذیرش در آنان ، مجوز ترک ابلاغ آنها نیست. (إن هذا إلاّ سحر مبین ... فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)
۶- آیه هاى قرآن ، حقایقى که از طریق وحى به پیامبر(ص) نازل مى شد. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)
۷- نازل شدن گنج و مال فراوان بر پیامبر(ص) ، از پیشنهادها و معجزه هاى درخواستى مشرکان براى باور کردن حقانیت رسالت آن حضرت (أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز)
۸- نزول فرشته اى همراه و همگام با پیامبر(ص) ، از پیشنهادهاى مشرکان براى اطمینان به حقانیت آن حضرت (أن یقولوا لولا ... جاء معه ملک)
۹- پیشنهادهاى نابه جاى مشرکان و معجزه هاى درخواستى آنان ، موجب دلتنگى و ناراحتى پیامبر(ص) مى شد. (و ضائق به صدرک أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز أو جاء معه ملک) برداشت فوق ، بر این اساس است که: ضمیر در «به» به «أن یقولوا ...» برگردد و به تعبیرى دیگر «أن یقولوا ...» بدل براى ضمیر در «به» باشد; یعنى: و ضائق صدرک بأن یقولوا ....
۱۰- وظیفه پیامبر(ص) انذار مردم و ابلاغ احکام و معارف دین است نه پاسخ گویى به درخواستهاى نابه جاى آنان (إنما أنت نذیر)
۱۱- پیامبر(ص) پس از انذار و تبلیغ ، مسؤول عملکرد مردم و کفرپیشگى آنان نیست. (إنما أنت نذیر) حصر در جمله «إنما أنت نذیر» حصر اضافى است و ناظر به دایره مسؤولیت پیامبر(ص) است.
۱۲- خداوند ، نگهبان همه چیز و تدبیر کننده آن است. (و الله على کل شىء وکیل) «وکیل» به کسى گفته مى شود که کار دیگرى را به عهده گرفته است و چون در آیه شریفه با «على» متعدى شده معناى حفاظت و نگهدارى نیز در آن اشراب شده است. بنابراین جمله «والله على ...» اشاره به این معنا دارد که: خداوند عهده دار، حافظ و نگهبان امور همگان است.
۱۳- ارائه معجزه و تحقق بخشیدن به پیشنهادها و درخواستهاى مردم ، از شؤون خداوند و به دست اوست نه در اختیار پیامبر(ص) (إنما أنت نذیر و الله على کل شىء وکیل)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۹
- اسماء و صفات: وکیل ۱۲
- امور: مدبر امور ۱۲
- ایمان: ایمان به محمد(ص) ۷
- تبلیغ: آسیب شناسى تبلیغ ۴، ۵; تبلیغ و ترس مردم ۵; شرایط تبلیغ ۴، ۵
- خدا: افعال خدا ۱۲; ربوبیت خدا ۱۲; شؤون خدا ۱۳; محافظت خدا ۱۲
- دین: اهمیت تبلیغ دین ۲; تبلیغ دین ۴، ۵، ۱۰
- قرآن: وحیانیت قرآن ۶
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۴
- محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۱۰; تبلیغ محمد(ص) ۱۰; عوامل اندوه محمد(ص) ۳، ۹; محدوده اختیارات محمد(ص) ۱۳; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۱۱; محمد(ص) و ابلاغ وحى ۱، ۲، ۳; مسؤولیت محمد(ص) ۲، ۱۰; نزول گنج بر محمد(ص) ۷; وحى به محمد(ص) ۶
- مشرکان: خواسته هاى بیجاى مشرکان ۱، ۸، ۹; مشرکان و تکذیب قیامت ۱; مشرکان و محمد(ص) ۱، ۷، ۸، ۹; مشرکان و معجزه ۷; معجزه اقتراحى مشرکان ۷، ۹
- معجزه: معجزه اقتراحى ۸، ۱۳; منشأ معجزه ۱۳
- ملائکه: درخواست نزول ملائکه ۸