گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


==وجوهی که در معناى آیه: «مَن كَانَ فِى هَذِهِ أعمَى فَهُوَ فِى الآخِرَةِ أعمَى» گفته شده==
==وجوهی که در معناى آیه: «مَن كَانَ فِى هَذِهِ أعمَى فَهُوَ فِى الآخِرَةِ أعمَى» گفته شده==
«'''وَ مَن كانَ فى هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فى الاَخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضلُّ سبِيلاً'''»:
«'''وَ مَن كَانَ فى هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فى الاَخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً'''»:


مقابله ميان ((فى هذه (( و((فى الاخرة (( مى رساند كه مقصود از ((هذه (( همين زندگى دنيا است ، همچنانكه بودن سياق آيه در مقام بيان يكسانى و مطابقت دنيا با آخرت دليل بر اين است كه مراد از كورى آخرت كورى چشم نيست ، بلكه نداشتن بصيرت و ديده باطنى است، و همچنين مقصود از كورى در دنيا هم همين است همچنانكه در جاى ديگر اين كورى را، كورى بصيرت معنا كرده وفرموده ((فانّها لاتعمى الابصار ولكن تعمى القلوب الّتى فى الصّدور ونيز مؤيد اين معنا قرار گرفتن اضل سبيلا بعد از كورى آخرت است كه مى رساند مقصود از آن گمراهى وبى بصيرتى است.
مقابله ميان «فِى هَذِهِ» و «فِى الآخِرَة» مى رساند كه مقصود از «هَذِهِ»، همين زندگى دنيا است، همچنان كه بودن سياق آيه در مقام بيان يكسانى و مطابقت دنيا با آخرت دليل بر اين است كه مراد از كورى آخرت، كورى چشم نيست، بلكه نداشتن بصيرت و ديده باطنى است، و همچنين مقصود از كورى در دنيا هم همين است، همچنان كه در جاى ديگر اين كورى را، كورى بصيرت معنا كرده و فرموده: «فَإنَّهَا لَا تَعمَى الأبصَارُ وَلَكِن تَعمَى القُلُوبُ الَّتِى فِى الصُّدُور»، و نيز مؤيد اين معنا قرار گرفتن «أضَلُّ سَبِيلاً» بعد از كورى آخرت است كه مى رساند مقصود از آن گمراهى و بى بصيرتى است.


پس معناى آيه اين است كه هر كه در اين نشاءه يعنى زندگى دنيا امام حق را نشناسد وراه حق نپيمايد چنين كسى در آخرت سعادت ورستگارى را نمى بيند وراه به سوى آمرزش نمى برد.
پس معناى آيه، اين است كه: هر كه در اين نشئه، يعنى زندگى دنيا امام حق را نشناسد و راه حق نپيمايد، چنين كسى در آخرت سعادت و رستگارى را نمى بيند و راه به سوى آمرزش نمى برد.


از آنچه گذشت روشن گرديد اينكه بعضيها گفته اند: اشاره در ((فى هذه (( به نعمتهائى است كه در آيه ذكر شده ، ومعنايش اين است كه : ((كسانى كه در اين نعمتها كه خدا روزيشان كرده كور باشند، وقدرش را ندانند و شكرش را بجا نياورند در آخرت هم كور محشور مى شوند صحيح نيست.
از آنچه گذشت، روشن گرديد اين كه بعضی ها گفته اند: اشاره در «فِى هَذِهِ»، به نعمت هایى است كه در آيه ذكر شده، و معنايش اين است كه: «كسانى كه در اين نعمت ها كه خدا روزی شان كرده كور باشند، و قدرش را ندانند و شكرش را به جا نياورند، در آخرت هم كور محشور مى شوند، صحيح نيست.


وهمچنين اينكه بعضى ديگر گفته اند: مراد از كورى در دنيا نداشتن بصيرت ومراد از كورى در آخرت كورى چشم است صحيح نيست و وجه بطلان هر دواز آنچه گذشت معلوم مى شود، علاوه بر اين كورى چشم در آخرت چه بسا برگشتنش به كورى بصيرت باشد، براى اينكه خود قرآن كريم قيامت را روز نمايان شدن سريره ها و نهان ها خوانده و فرموده (يوم تبلى السّرائر) پس كسى كه در آن روز كور دل باشد، كور چشم هم خواهد بود.
و همچنين اين كه بعضى ديگر گفته اند: مراد از كورى در دنيا، نداشتن بصيرت و مراد از كورى در آخرت، كورى چشم است، صحيح نيست و وجه بطلان هر دو، از آنچه گذشت، معلوم مى شود. علاوه بر اين، كورى چشم در آخرت، چه بسا برگشتنش به كورى بصيرت باشد. براى اين كه خود قرآن كريم، قيامت را روز نمايان شدن سريره ها و نهان ها خوانده و فرموده: «يَومَ تُبلَى السَّرَائِر». پس كسى كه در آن روز كور دل باشد، كور چشم هم خواهد بود.


و از ظاهر كلام بعضى مفسرين بر مى آيد كه خواسته اند بگويند كلمه «اعمى» ى دومى، افعل و تفضيل و به معناى كورتر است ، چون در تفسير خود آن را به عبارت ((اشد عمى (( تفسير كرده ، واتفاقا سياق هم مساعد تفسير اواست چون جمله ((اضل سبيلا(( كه آن هم افعل تفضيل است به آن عطف شده ((
و از ظاهر كلام بعضى مفسران بر مى آيد كه خواسته اند بگويند: كلمۀ «أعمَى» ى دومى، افعل تفضيل و به معناى كورتر است. چون در تفسير خود، آن را به عبارت «أشدّ عمى» تفسير كرده، و اتفاقا سياق هم، مساعد تفسير اوست. چون جملۀ أضَلُّ سَبِيلاً»، كه آن هم افعل تفضيل است، به آن عطف شده.
<span id='link153'><span>
<span id='link153'><span>
==بحث روايتى (رواياتى درباه برخی از آیات گذشته) ==
==بحث روايتى (رواياتى درباه برخی از آیات گذشته) ==
در امالى شيخ از زيد بن على از پدرش (عليه ماالسلام ) نقل شده كه در تفسير آيه ((و لقد كرّمنا بنى آدم (( مى فرمود: يعنى بنى آدم را بر ساير مخلوقات برترى داديم ((وحملناهم فى البر والبحر(( يعنى اورا بر خشكى وترى عالم مسلط كرديم ((ورزقناهم من الطيبات (( يعنى انواع ميوه هاى پاكيزه روزيش كرديم ((و فضلناهم (( يعنى در خوردن از آن طيبات اورا بر ديگر حيوانات برترى داديم ومسلط ترش كرديم ، چون هيچ پرنده وجنبنده اى در موقع خوردن دست خود را كار نمى زند مگر بنى آدم.
در امالى شيخ از زيد بن على از پدرش (عليه ماالسلام ) نقل شده كه در تفسير آيه ((و لقد كرّمنا بنى آدم (( مى فرمود: يعنى بنى آدم را بر ساير مخلوقات برترى داديم ((وحملناهم فى البر والبحر(( يعنى اورا بر خشكى وترى عالم مسلط كرديم ((ورزقناهم من الطيبات (( يعنى انواع ميوه هاى پاكيزه روزيش كرديم ((و فضلناهم (( يعنى در خوردن از آن طيبات اورا بر ديگر حيوانات برترى داديم ومسلط ترش كرديم ، چون هيچ پرنده وجنبنده اى در موقع خوردن دست خود را كار نمى زند مگر بنى آدم.
۱۴٬۴۲۳

ویرایش