گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:
<span id='link149'><span>
<span id='link149'><span>


==توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى (عليه السلام ) ==
==توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى «ع» ==
موسى وقتى نداى ((يا موسى انى انا ربك (( را شنيد از آن به طور يقين فهميد كه صاحب ندا پروردگار او، و كلام ، كلام او است ، چون كلام مذكور وحيى از خدا بود به او، كه خود خداى تعالى تصريح كرده بر اينكه خدا با احدى جز به وحى ، و يا از وراى حجاب ، و يا به ارسال رسول تكلم نمى كند، هر چه بخواهد به اذن خود وحى مى كند، و فرموده ((و ما كان لبشر ان يكلمه اللّه الا وحيا او من وراء حجاب او يرسل رسولا فيوحى باذنه ما يشاء(( كه از آن فهميده مى شود كه ميان خدا و كسى كه خدا با او تكلم مى كند در صورتى كه به وسيله رسول و يا حجاب نباشد، و تنها به وسيله وحى صورت گيرد، هيچ واسطه اى نيست ، و وقتى هيچ واسطه اى نبود شخص مورد وحى كسى را جز خدا همكلام خود نمى يابد، و در وهمش خطور نمى كند، و غير كلام او كلامى نمى شنود، زيرا اگر احتمال دهد متكلم غير خدا باشد، و يا كلام كلام غير او باشد، ديگر ((كلم اللّه موسى تكليما(( به طورى كه واسطه اى نباشد، صادق نمى شود.
موسى وقتى نداى «يَا مُوسَى إنّى أنَا رَبُّكَ» را شنيد، از آن به طور يقين فهميد كه صاحب ندا، پروردگار او، و كلام، كلام اوست. چون كلام مذكور، وحيى از خدا بود به او، كه خود خداى تعالى، تصريح كرده بر اين كه خدا با احدى جز به «وحى»، و يا از «وراى حجاب»، و يا به «ارسال رسول» تكلم نمى كند.  


و اين حال ، حال هر نبى و پيغمبر است ، در اولين وحيى كه به او مى شود، و نبوت و رسالت او را به او اعلام مى دارد، هيچ شك و ريبى نمى كند، در اينكه صاحب اين وحى خداى سبحان است ، و در درك اين معنا هيچ احتياجى به اعمال نظر، يا درخواست دليل ، يا اقامه حجتى نيست ، زيرا اگر محتاج به يكى از آنها شود باز هم يقين پيدا نمى كند كه راستى پيغمبر شده است ، چون ممكن است اطمينانى كه به دست آورده اثر و خاصيت دليل ،
هر چه بخواهد، به اذن خود وحى مى كند، و فرموده: «وَ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أن يُكَلِّمَهُ اللّهُ إلَّا وَحياً أو مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أو يُرسِلَ رَسُولاً فَيُوحِىَ بِإذنِهِ مَا يَشَاءُ»، كه از آن فهميده مى شود كه ميان خدا و كسى كه خدا با او تكلم مى كند، در صورتى كه به وسيله رسول و يا حجاب نباشد، و تنها به وسيله وحى صورت گيرد، هيچ واسطه اى نيست، و وقتى هيچ واسطه اى نبود، شخص مورد وحى، كسى را جز خدا همكلام خود نمى يابد، و در وهمش خطور نمى كند، و غير كلام او كلامى نمى شنود. زيرا اگر احتمال دهد متكلم غير خدا باشد، و يا كلام، كلام غير او باشد، ديگر «كَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَكلِيماً» به طورى كه واسطه اى نباشد، صادق نمى شود.
 
و اين حال، حال هر نبى و پيغمبر است. در اولين وحيى كه به او مى شود، و نبوت و رسالت او را به او اعلام مى دارد، هيچ شك و ريبى نمى كند، در اين كه صاحب اين وحى، خداى سبحان است، و در درك اين معنا، هيچ احتياجى به اعمال نظر، يا درخواست دليل، يا اقامه حجتى نيست. زيرا اگر محتاج به يكى از آن ها شود، باز هم يقين پيدا نمى كند كه راستى پيغمبر شده است. چون ممكن است اطمينانى كه به دست آورده، اثر و خاصيت دليل، و استفاده قوه تعقل از آن دليل باشد، نه تلقى از غيب بدون واسطه.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۹۲ </center>
و استفاده قوه تعقل از آن دليل باشد، نه تلقى از غيب بدون واسطه.


(پس حاصل كلام اين است كه هم از آيه و هم از حكم عقل استفاده مى شود كه پيغمبران بار اولى كه وحى خداى را مى گيرند طورى هستند و وحى طورى است كه در همان اول در سويداى قلب به صدق آن ايمان پيدا مى كنند)
(پس حاصل كلام اين است كه هم از آيه و هم از حكم عقل استفاده مى شود كه پيغمبران بار اولى كه وحى خداى را مى گيرند، طورى هستند و وحى طورى است كه در همان اول در سويداى قلب، به صدق آن ايمان پيدا مى كنند).
<span id='link150'><span>
<span id='link150'><span>
==بيان عدم منافات وجود واسطه در تكلم ، با صدق تكلم خدا با موسى ==
==بيان عدم منافات وجود واسطه در تكلم ، با صدق تكلم خدا با موسى ==
حال اگر بپرسى خداى تعالى در جاى ديگر داستان فرموده : ((و ناديناه من جانب الطور الايمن و قربناه نجيا(( و در جاى ديگر آن فرموده : ((من شاطى ء الواد الايمن فى البقعه المباركه من الشجره ((، كه از اين آيه استفاده مى شود در تكلم خدا حجابى بوده ؟.
حال اگر بپرسى خداى تعالى در جاى ديگر داستان فرموده : ((و ناديناه من جانب الطور الايمن و قربناه نجيا(( و در جاى ديگر آن فرموده : ((من شاطى ء الواد الايمن فى البقعه المباركه من الشجره ((، كه از اين آيه استفاده مى شود در تكلم خدا حجابى بوده ؟.
۱۶٬۲۶۹

ویرایش