۱۷٬۱۸۲
ویرایش
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
<span id='link419'><span> | <span id='link419'><span> | ||
==محتويات سوره | ==محتويات سوره «قلم» و محل نزول آن == | ||
اين سوره رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را به دنبال تهمت هاى ناروايى كه مشركين به وى زده و او را ديوانه خوانده بو دند، تسليت و دلدارى مى دهد، و به وعده هاى جميل و پاسدارى از خلق عظيمش دلخوش مى سازد، و آن جناب را به شديدترين وجهى از اطاعت مشركين و مداهنه با آنان نهى نموده ، امر اكيد مى كند كه در برابر حكم پروردگارش صبر كند. | اين سوره رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را به دنبال تهمت هاى ناروايى كه مشركين به وى زده و او را ديوانه خوانده بو دند، تسليت و دلدارى مى دهد، و به وعده هاى جميل و پاسدارى از خلق عظيمش دلخوش مى سازد، و آن جناب را به شديدترين وجهى از اطاعت مشركين و مداهنه با آنان نهى نموده ، امر اكيد مى كند كه در برابر حكم پروردگارش صبر كند. | ||
سياق همه آيات اين سوره سياق آيات مكى است ، و از ابن عباس و قتاده نقل شده كه گفته اند: اوايل اين سوره تا آيه «'''سنسمه على الخرطوم '''» كه شانزده آيه است - در مكّه نازل شده ، و ما بعد آن تا «'''جمله لو كانوا يعلمون '''» كه هفده آيه است در مدينه نازل شده ، و نيز بعد از آن جمله تا جمله «'''يكتبون '''» كه پانزده آيه است در مكّه و ما بعد آن تا آخر سوره كه چهار آيه است در مدينه نازل شده اين نقل نسبت به هفده آيه يعنى از جمله «'''انا بلوناهم '''» تا جمله «'''لو كانوا يعلمون '''» بى وجه نيست ، زيرا به آيات مدنى شبيه تر است تا آيات مكى . | سياق همه آيات اين سوره سياق آيات مكى است ، و از ابن عباس و قتاده نقل شده كه گفته اند: اوايل اين سوره تا آيه «'''سنسمه على الخرطوم '''» كه شانزده آيه است - در مكّه نازل شده ، و ما بعد آن تا «'''جمله لو كانوا يعلمون '''» كه هفده آيه است در مدينه نازل شده ، و نيز بعد از آن جمله تا جمله «'''يكتبون '''» كه پانزده آيه است در مكّه و ما بعد آن تا آخر سوره كه چهار آيه است در مدينه نازل شده اين نقل نسبت به هفده آيه يعنى از جمله «'''انا بلوناهم '''» تا جمله «'''لو كانوا يعلمون '''» بى وجه نيست ، زيرا به آيات مدنى شبيه تر است تا آيات مكى . | ||
ن | |||
«'''ن'''»: | |||
در تفسير سوره شورى درباره حروف مقطعه اوايل سوره ها بحث كرديم . | در تفسير سوره شورى درباره حروف مقطعه اوايل سوره ها بحث كرديم . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۶ </center> | ||
وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسطرُونَ | «'''وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسطرُونَ'''»: | ||
معناى «'''قلم '''» معلوم است ، و اما مصدر «'''سطر'''» (كه فعل «'''يسطرون '''» مشتق از آن است ) به فتحه سين و سكون طاء - و بنابه گفته راغب گاهى به دو فتحه نيز خوانده مى شود - به معناى صفى از كلمات نوشته شده ، و يا از درختان كاشته شده ، و يا از مردمى ايستاده است ، و وقتى گفته مى شود: (سطر فلان كذا) معنايش اين است كه فلانى سطر سطر نوشت . | معناى «'''قلم '''» معلوم است ، و اما مصدر «'''سطر'''» (كه فعل «'''يسطرون '''» مشتق از آن است ) به فتحه سين و سكون طاء - و بنابه گفته راغب گاهى به دو فتحه نيز خوانده مى شود - به معناى صفى از كلمات نوشته شده ، و يا از درختان كاشته شده ، و يا از مردمى ايستاده است ، و وقتى گفته مى شود: (سطر فلان كذا) معنايش اين است كه فلانى سطر سطر نوشت . | ||
==وجوهى كه درباره قسم به «قلم» و «ما يسطرون» گفته شده است== | |||
خداى سبحان در اين آيه به قلم و آنچه با قلم مى نويسند سوگند ياد كرده ، و از ظاهر سياق برمى آيد كه منظور از قلم مطلق قلم ، و مطلق هر نوشته اى است كه با قلم نوشته مى شود، و از اين جهت اين سوگند را ياد كرده كه قلم و نوشته از عظيم ترين نعمت هاى است ، كه خداى تعالى بشر را به آن هدايت كرده ، به وسيله آن حوادث غايب از انظار و معانى نهفته در درون دلها را ضبط مى كند، و انسان به وسيله قلم و نوشتن مى تواند هر حادثه اى را كه در پس پرده مرور زمان و بعد مكان قرار گرفته نزد خود حاضر سازد، (مثل اينكه حادثه قرنها قبل ، همين الان دارد اتفاق مى افتد، و حوادث هزاران فرسنگ آن طرف تر در همينجا دارد رخ مى دهد) پس قلم و نوشتن هم در عظمت ، دست كمى از كلام ندارد. | خداى سبحان در اين آيه به قلم و آنچه با قلم مى نويسند سوگند ياد كرده ، و از ظاهر سياق برمى آيد كه منظور از قلم مطلق قلم ، و مطلق هر نوشته اى است كه با قلم نوشته مى شود، و از اين جهت اين سوگند را ياد كرده كه قلم و نوشته از عظيم ترين نعمت هاى است ، كه خداى تعالى بشر را به آن هدايت كرده ، به وسيله آن حوادث غايب از انظار و معانى نهفته در درون دلها را ضبط مى كند، و انسان به وسيله قلم و نوشتن مى تواند هر حادثه اى را كه در پس پرده مرور زمان و بعد مكان قرار گرفته نزد خود حاضر سازد، (مثل اينكه حادثه قرنها قبل ، همين الان دارد اتفاق مى افتد، و حوادث هزاران فرسنگ آن طرف تر در همينجا دارد رخ مى دهد) پس قلم و نوشتن هم در عظمت ، دست كمى از كلام ندارد. | ||
و در عظمت اين دو نعمت همين بس كه خداى سبحان بر انسان منت نهاده كه وى را به سوى كلام و قلم هدايت كرده ، و طريق استفاده از اين دو نعمت را به او ياد داده ، و درباره كلام فرموده : «'''خلق الانسان علمه البيان '''» و درباره قلم فرموده : «'''علم بالقلم علم الانسان ما لم يعلم '''». | و در عظمت اين دو نعمت همين بس كه خداى سبحان بر انسان منت نهاده كه وى را به سوى كلام و قلم هدايت كرده ، و طريق استفاده از اين دو نعمت را به او ياد داده ، و درباره كلام فرموده : «'''خلق الانسان علمه البيان '''» و درباره قلم فرموده : «'''علم بالقلم علم الانسان ما لم يعلم '''». | ||
بنابر اين ، سوگند خوردن خداى تعالى به قلم ، و آنچه مى نويسند سوگند به يكى از نعمت ها است ، و اين تنها قلم نيست كه به آن سوگند ياد كرده ، بلكه در كلام مجيدش به بسيارى از مخلوقات خود بدان جهت كه نعمتند سوگند ياد فرموده ، مانند آسمان ، زمين ، خورشيد، ماه ، شب ، روز، و امثال اينها تا برسد به انجير و زيتون . | |||
بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه «'''ما'''» در جمله «'''و ما يسطرون '''» مصدريه است ، و مراد از آن خود نوشتن است . | بنابر اين ، سوگند خوردن خداى تعالى به قلم ، و آنچه مى نويسند سوگند به يكى از نعمت ها است ، و اين تنها قلم نيست كه به آن سوگند ياد كرده ، بلكه در كلام مجيدش به بسيارى از مخلوقات خود بدان جهت كه نعمتند سوگند ياد فرموده ، مانند آسمان ، زمين ، خورشيد، ماه ، شب ، روز، و امثال اينها تا برسد به انجير و زيتون. | ||
بعضى ديگر گفته اند: مراد از قلم ، قلم اعلى ، يعنى قلم آفرينش است ، كه در حديث آمده كه اولين موجودى است كه خدايش آفريده . | |||
بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه «'''ما'''» در جمله «'''و ما يسطرون '''» مصدريه است ، و مراد از آن خود نوشتن است. | |||
بعضى ديگر گفته اند: مراد از قلم ، قلم اعلى ، يعنى قلم آفرينش است ، كه در حديث آمده كه اولين موجودى است كه خدايش آفريده. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۷ </center> | ||
و منظور از «'''ما يسطرون '''» آن اعمالى كه فرشتگان حفظه و كرام الكاتبين مى نويسند. | و منظور از «'''ما يسطرون '''» آن اعمالى كه فرشتگان حفظه و كرام الكاتبين مى نويسند. | ||
و بعضى اين احتمال را هم داده اند كه تعبير به صيغه جمع در «'''يسطرون '''» صرفا براى تعظيم باشد، نه كثرت . ليكن اين احتمال درست نيست . | و بعضى اين احتمال را هم داده اند كه تعبير به صيغه جمع در «'''يسطرون '''» صرفا براى تعظيم باشد، نه كثرت . ليكن اين احتمال درست نيست. | ||
و نيز بعضى احتمال داده اند كه : منظور آن چيزى باشد كه در آن مى نويسند، و آن لوح محفوظ است . | و نيز بعضى احتمال داده اند كه : منظور آن چيزى باشد كه در آن مى نويسند، و آن لوح محفوظ است . | ||
بعضى ديگر احتمال داده اند : مراد از قلم و آنچه مى نويسند صاحبان قلم ، و نوشته هاى ايشان باشد. اما همه اين احتمالات واهى و بى اساس است . | بعضى ديگر احتمال داده اند : مراد از قلم و آنچه مى نويسند صاحبان قلم ، و نوشته هاى ايشان باشد. اما همه اين احتمالات واهى و بى اساس است. | ||
مَا أَنت بِنِعْمَةِ رَبِّك بِمَجْنُونٍ | |||
«'''مَا أَنت بِنِعْمَةِ رَبِّك بِمَجْنُونٍ'''»: | |||
مراد از نعمت در آيه : «'''و ما انت بنعمة ربك بمجنون '''» | مراد از نعمت در آيه : «'''و ما انت بنعمة ربك بمجنون '''» | ||
اين جمله آن مطلبى است كه خداى تعالى براى اثباتش سوگند خورده ، و خطاب در آن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) است ، و حرف «'''باء'''» در كلمه «'''بنعمه '''» باى سببيت و يا مصاحبت است . و معناى جمله اين است كه تو به خاطر نعمتى - و يا با نعمتى - كه خدا به تو ارزانى داشته مجنون نيستى | |||
اين جمله آن مطلبى است كه خداى تعالى براى اثباتش سوگند خورده ، و خطاب در آن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) است ، و حرف «'''باء'''» در كلمه «'''بنعمه '''» باى سببيت و يا مصاحبت است . و معناى جمله اين است كه تو به خاطر نعمتى - و يا با نعمتى - كه خدا به تو ارزانى داشته مجنون نيستى | |||
و سياق آيه دلالت دارد بر اينكه مراد از نعمت ، نعمت نبوت است ، چون ادله اى كه دلالت بر نبوت آن جناب مى كند، هر گونه اختلال روانى و عقلى را از آن جناب دفع مى كند، زيرا اگر دفع نكند بر نبوت هم دلالت ندارد، و اگر نكند هدايت الهى كه لازمه نظام حيات بشرى است پا نمى گيرد، و اين آيه در مقام رد تهمتى است كه به آن جناب مى زدند و مجنونش مى خواندند. و در آخر همين سوره تهمت ايشان را حكايت كرده ، مى فرمايد: «'''و يقولون انه لمجنون '''». | و سياق آيه دلالت دارد بر اينكه مراد از نعمت ، نعمت نبوت است ، چون ادله اى كه دلالت بر نبوت آن جناب مى كند، هر گونه اختلال روانى و عقلى را از آن جناب دفع مى كند، زيرا اگر دفع نكند بر نبوت هم دلالت ندارد، و اگر نكند هدايت الهى كه لازمه نظام حيات بشرى است پا نمى گيرد، و اين آيه در مقام رد تهمتى است كه به آن جناب مى زدند و مجنونش مى خواندند. و در آخر همين سوره تهمت ايشان را حكايت كرده ، مى فرمايد: «'''و يقولون انه لمجنون '''». | ||
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از نعمت ، فصاحت بيان ، عقل كامل ، سيرت مرضيه ، و برائت آن جناب از هر عيب و اتصافش به هر صفت پسنديده است ، چون ظهور اين صفات خود دليل قطعى است بر اينكه چنين كسى مجنون نيست ، ليكن بيان گذشته ما در حجيت قاطع تر است ، و آيه مورد بحث و آيات بعدش به طورى كه ملاحظه مى فرماييد در مقام تسليت دادن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و دلخوش ساختن آن جناب است ، مى خواهد آن جناب را تاءييد كند، و در عين حال سخن كفار را تكذيب نمايد. | بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از نعمت ، فصاحت بيان ، عقل كامل ، سيرت مرضيه ، و برائت آن جناب از هر عيب و اتصافش به هر صفت پسنديده است ، چون ظهور اين صفات خود دليل قطعى است بر اينكه چنين كسى مجنون نيست ، ليكن بيان گذشته ما در حجيت قاطع تر است ، و آيه مورد بحث و آيات بعدش به طورى كه ملاحظه مى فرماييد در مقام تسليت دادن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و دلخوش ساختن آن جناب است ، مى خواهد آن جناب را تاءييد كند، و در عين حال سخن كفار را تكذيب نمايد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۸ </center> | ||
وَ إِنَّ لَك لاَجْراً غَيرَ مَمْنُونٍ | «'''وَ إِنَّ لَك لاَجْراً غَيرَ مَمْنُونٍ'''»: | ||
ویرایش