۱۷٬۱۹۹
ویرایش
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
بَلْ نحْنُ محْرُومُونَ(۲۷) | بَلْ نحْنُ محْرُومُونَ(۲۷) | ||
قَالَ أَوْسطهُمْ أَ لَمْ أَقُل لَّكمْ لَوْ لا تُسبِّحُونَ(۲۸) | قَالَ أَوْسطهُمْ أَ لَمْ أَقُل لَّكمْ لَوْ لا تُسبِّحُونَ(۲۸) | ||
قَالُوا سبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا | قَالُوا سبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمینَ (۲۹) | ||
فَأَقْبَلَ | فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَلَوَمُونَ(۳۰) | ||
قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ(۳۱) | قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ(۳۱) | ||
عَسى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيراً مِّنهَا إِنَّا إِلى رَبِّنَا رَاغِبُونَ(۳۲) | عَسى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيراً مِّنهَا إِنَّا إِلى رَبِّنَا رَاغِبُونَ(۳۲) | ||
كَذَلِك | كَذَلِك العَذَابُ وَ لَعَذَابُ الاَخِرَةِ أَكْبرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ(۳۳) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۴ </center> | ||
<center>«'''ترجمه آیات '''»</center> | <center>«'''ترجمه آیات '''»</center> | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
به نام خدا كه در دنيا، رحمتى براى عموم و در آخرت، رحمتى بيكران براى خواص از بندگان دارد. | به نام خدا كه در دنيا، رحمتى براى عموم و در آخرت، رحمتى بيكران براى خواص از بندگان دارد. | ||
ن، سوگند به قلم و آنچه با قلم مى نويسند (۱). | |||
كه تو به خاطر لطفى كه پروردگارت به تو | كه تو به خاطر لطفى كه پروردگارت به تو كرده، ديوانه نيستى (۲). | ||
و | و اين كه براى تو اجرى است غير مقطوع (۳). | ||
و | و اين كه تو ملكات اخلاقى بس بزرگى دارى كه بر آن مسلطى (۴). | ||
پس به زودى خواهى ديد و | پس به زودى خواهى ديد و آن ها نيز خواهند ديد (۵). | ||
كه كدامتان مبتلا به جنونيد (۶). | كه كدامتان مبتلا به جنونيد (۶). | ||
محققا پروردگارت داناتر است به | محققا پروردگارت داناتر است به اين كه چه كسى از راه او دور و چه كسانى راه يافتگانند (۷). | ||
پس تكذيب گران را اطاعت مكن (۸). | پس تكذيب گران را اطاعت مكن (۸). | ||
آنان همين را مى خواهند كه تو سازش كنى و | آنان همين را مى خواهند كه تو سازش كنى و آن ها هم با تو بسازند (۹). | ||
و نيز هر فرومايه | و نيز هر فرومايه عيبجو كه براى هر حق و باطلى سوگند مى خورد، اطاعت مكن (۱۰). | ||
و كسى را كه در بين مردم سخن چينى و افساد مى كند (۱۱). | و كسى را كه در بين مردم سخن چينى و افساد مى كند (۱۱). | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
كسى كه تنها مايه غرورش اين است كه صاحب مال و فرزندان است (۱۴). | كسى كه تنها مايه غرورش اين است كه صاحب مال و فرزندان است (۱۴). | ||
هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى | هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى شود، مى گويد افسانه هاى قديمى است (۱۵). | ||
ما در برابر غرورش به نهايت | ما در برابر غرورش به نهايت درجه، خوارش مى سازيم (۶ ۱). | ||
آرى ما ايشان را مى | آرى ما ايشان را مى آزماييم، همچنان كه صاحبان آن باغ را آزموديم كه قسم خوردند و به هم قول دادند فردا ميوه باغ را بچينند (۱۷). | ||
بدون | بدون اين كه إن شاء اللّه بگويند (و يا بدون اين كه از آن استثنا كنند) (۱۸). | ||
در نتيجه بلايى فراگير از ناحيه پروردگارت باغ را دور | در نتيجه بلايى فراگير از ناحيه پروردگارت باغ را دور زد، در حالى كه ايشان در خواب بودند (۱۹). | ||
و در نتيجه باغ سوخت و چون شب سياه شد (۲۰). | و در نتيجه باغ سوخت و چون شب سياه شد (۲۰). | ||
صبح زود (قبل از بيدار شدن فقرا) يكديگر را صدا زدند (۲۱). | صبح زود (قبل از بيدار شدن فقرا)، يكديگر را صدا زدند (۲۱). | ||
كه اگر به وعده | كه اگر به وعده ديشب تان پاى بنديد، برخيزيد و به سوى زراعت خود برويد (۲۲). | ||
اين را آهسته مى گفتند و آهسته به سوى باغ روانه شدند (۲۳). | اين را آهسته مى گفتند و آهسته به سوى باغ روانه شدند (۲۳). | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
تا در آن روز هيچ مسكينى داخل باغشان نشود (۲۴). | تا در آن روز هيچ مسكينى داخل باغشان نشود (۲۴). | ||
به قصد نيامدن فقرا و زياد شدن | به قصد نيامدن فقرا و زياد شدن درآمد، سحرگاهان بيرون شدند (۲۵). | ||
تا به باغ رسيدند، همين كه وضع باغ را | تا به باغ رسيدند، همين كه وضع باغ را ديدند، گفتند: محققا راه را عوضى آمده ايم (۲۶). | ||
يكى از آن ميان گفت : | يكى از آن ميان گفت: نه، بلكه محروم شده ايم (۲۷). | ||
آن كه ميانه روتر از همه | آن كه ميانه روتر از همه بود، گفت: مگر به شما نگفتم (چرا باغ را رازق خود مى دانيد و) خدا را از داشتن شريك در رزاقيت منزه نمى داريد؟ (۲۸). | ||
گفتند منزه است پروردگار ما كه به راستى ما ستمكارانى بوديم (۲۹). | گفتند: منزه است پروردگار ما كه به راستى ما ستمكارانى بوديم (۲۹). | ||
آنگاه رو به يكديگر | آنگاه رو به يكديگر كرده، گناه را به گردن يكديگر نهادند (۳۰). | ||
گفتند: واى بر ما كه به راستى مردمى طغيانگر بوديم (۳۱). | گفتند: واى بر ما كه به راستى مردمى طغيانگر بوديم (۳۱). | ||
اميد پروردگارمان باغى بهتر از آن به ما بدهد، كه ما دل به سوى پروردگارمان نهاديم (۳۲). | اميد است پروردگارمان باغى بهتر از آن به ما بدهد، كه ما دل به سوى پروردگارمان نهاديم (۳۲). | ||
آرى عذاب چنين است و البته عذاب آخرت بزرگتر | آرى عذاب چنين است و البته عذاب آخرت بزرگتر است، اگر مردم بناى فهميدن داشته باشند (۳۳). | ||
<center>«'''بیان آیات '''»</center> | <center>«'''بیان آیات '''»</center> |
ویرایش