المدثر ٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link81 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link81 | آيات ۱ - ۷ سوره مدثّر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link82 | جمع بين روايات مختلف درباره زمان نزول سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link82 | جمع بين روايات مختلف درباره زمان نزول سوره «مُدثّر»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link83 | معناى خطاب | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link83 | معناى خطاب «يَا أيّهَا المُدثّر»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link84 | معناى تكبير و فرق آن با تسبيح]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link84 | معناى تكبير و فرق آن با تسبيح]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link85 | اقوال مختلف درباره مراد از تطهير جامه ها | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link85 | اقوال مختلف درباره مراد از تطهير جامه ها ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link86 | چند وجه در معناى آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link86 | چند وجه در معناى آيه: «وَ لا تَمنُن تَستَكثِر»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link87 | (رواياتى درباره نزول سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۰#link87 | بحث روایی: (رواياتى درباره نزول آیات سوره مُدثّر)]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۹
کپی متن آیه |
---|
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ |
ترجمه
المدثر ٤ | آیه ٥ | المدثر ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الرُّجْزَ»: چیزهای کثیف و پلید. وسوسه و نیرنگ اهریمن. بتها. گناه. این واژه مفهوم جامعی دارد و هرگونه عمل زشت و پلید و هر کاری را شامل میشود که موجب خشم و عذاب الهی باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۲ تا ۷:
ابن عباس گوید: ولید بن مغیرة طعام و غذائى ترتیب داد و قریش را دعوت نمود وقتى که غذا را خوردند، ولید گفت: درباره این مرد (محمد) چه عقیده دارید؟ بعضى گفتند: او جادوگر است، گفت: جادوگر نیست، برخى گفتند: کاهن است. دیگران گفتند: کاهن نیست. عده اى دیگر گفتند: او شاعر است. باز دیگران گفتند: او شاعر نیست، بعضى گفتند: سحر و جادوئى مى کند که مؤثر واقع میشود. این سخنان به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، محزون و غمگین شد و سر را به زیر انداخت و به طرف محل استراحت خویش رفت که بیارامد، آیات یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ، قُمْ فَأَنْذِرْ تا آخر این آیات نازل شد.[۱]
اگر چه سند این حدیث به نظر ضعیف مى آید[۲] جابر گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: یک ماه به کوه حرا مى رفتم. صدائى از اطراف خود شنیدم به اطراف خویش نگریستم کسى را ندیدم سپس سر خود را بلند کردم، فرشته اى دیدم که نزد من مى آمد. ترسیدم، برگشتم و گفتم: مرا به جامه و گلیمى بپیچانید سپس آیات «یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ، قُمْ فَأَنْذِرْ» نازل گردید.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ «1» قُمْ فَأَنْذِرْ «2» وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ «3» وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ «4» وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ «5» وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ «6» وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ «7»
اى ردا بر خود كشيده. به پا خيز و هشدار ده. و پروردگارت را بزرگ بدار.
و لباست را پاكيزه دار. و از پليدى دور شو. و (در عطا) منّت مگذار. و (كارت را) بزرگ مشمار و به خاطر پروردگارت صبر كن.
نکته ها
در قرآن، دو مرتبه كلمه «قُمِ» آمده كه هر دو خطاب به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است، يكى براى نماز شب و خودسازى «قُمِ اللَّيْلَ» و ديگرى براى ارشاد و جامعه سازى. «قُمْ فَأَنْذِرْ»
«مدثر» از «دثار» به معناى لباس بلندى است كه روى ساير لباسها به تن مىكنند و يا به هنگام خواب روى خود مىكشند. (در مقابل «شِعار» كه لباس زير است.)
فرمان «كبر» را در تكبيرهاى اذان و اقامه و تكبيرةالاحرام و همچنين تسبيحات اربعه نمازهاى واجب ملاحظه مىكنيم.
امام صادق عليه السلام فرمود: منظور از «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» آن است كه لباس خود را كوتاه كن. زيرا در جاهليّت، بزرگان لباس ها را به قدرى بلند مىگرفتند كه قسمتى از آن بر روى زمين كشيده مىشد و افرادى را اجير مىكردند كه آن قسمت را همراه آنها بياورد.
و امام كاظم عليه السلام فرمود: مراد از «ثِيابَكَ فَطَهِّرْ»، بالا زدن جامه براى جلوگيرى از به زمين
جلد 10 - صفحه 281
كشيده شدن آن و آلوده شدن آن است. «1»
كلمه «رجز» مترادف «رجس» به معناى پليدى و آلودگى است و لذا در مورد هر گونه گناه، شرك، بت، عذاب و هر عمل و اخلاق ناروا به كار رفته است.
در حديث مىخوانيم: «لا تعطى تلتمس اكثر منها» يعنى چيزى به ديگران عطا مكن كه انتظار بازگشت بيشترى داشته باشى. و در حديث ديگر مىخوانيم: «لا تستكثر ما عملت من خير لله» يعنى كار نيكى را كه براى خدا انجام دادهاى هرگز بزرگ مشمار. «2»
در سوره قبل (مزمّل) برنامه عبادت شبانه و رابطه با خداوند مطرح شد: «قُمِ اللَّيْلَ» و در اين سوره، برنامه روزانه و رابطه با مردم مطرح شده است. «قُمْ فَأَنْذِرْ»
ذكر «الله اكبر» مصداق روشن عمل به اين آيه است. «وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ»
بزرگ دانستن خداوند به معناى كوچك شمردن غير اوست. همان گونه كه هواپيما هرچه بالاتر رود، زمين و آنچه بر روى آن است كوچكتر مىشود، كسى هم كه خداوند نزد او بزرگ است و اللّه اكبر را با تمام وجود مىگويد، دنيا نزد او كوچك است و از هيچ ابرقدرتى نمىترسد. «3» چنانكه از جمله صفات متّقين در خطبه همام نهج البلاغه مىخوانيم: «عظم الخالق فى انفسهم فصغر ما دون ذلك»
بزرگى خداوند مطلق است، بزرگتر و برتر از همه ديدنىها، شنيدنىها، نوشتنىها، فكر كردنىها، توصيف كردنىها و ...
در ارشاد و انذار چند نكته اثر گذار است: پاكى ظاهرى: «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ»، پاكى معنوى: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ»، اخلاص در عمل: «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ» صبر و پشتكار: «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ»
پیام ها
1- تمام حالات پيامبر، مورد توجه و عنايت خاص خداوند است. «يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ»
2- شرط نجات مردم آن است كه رهبران دينى حركت كنند و انزوا و استراحت را
«1». كافى، ج 6، ص 455.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». امام خمينى (ره) چون به اللّه اكبر اعتقاد داشت، مىگفت: آمريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند.
جلد 10 - صفحه 282
كنار بگذارند. «قُمْ فَأَنْذِرْ»
3- با اينكه انبيا هم بشارت مىدهند و هم انذار، ولى براى غفلت زدايى و بيدار كردن مردم، هشدار لازم است نه بشارت. «فَأَنْذِرْ»
4- انسان در معرض انواع خطرها قرار دارد و كار انبيا هشدار به بشر در مورد انواع خطرهاى دنيوى و اخروى است. «فَأَنْذِرْ»
5- براى انجام مأموريّت هاى الهى، با تمام وجود به پا خيزيد. «قُمْ فَأَنْذِرْ»
6- قيام انبيا برگرفته از فرمان وحى است نه بر اثر رياستطلبى، برترىجويى و هواى نفس. «قُمْ فَأَنْذِرْ»
7- خداوند را، هم در دل و جان بزرگ بدانيد و هم با زبان بزرگ بداريد. «رَبَّكَ فَكَبِّرْ»
8- كسى كه خدا را بزرگ دانست، دشمن و حيلهها و نيشها و آزارهاى او را كوچك مىبيند. «وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ»
9- بزرگى، مخصوص خداوند است نه ديگران. (كلمه «رَبَّكَ» قبل از «فَكَبِّرْ» آمده است و حصر را مىرساند.)
10- شرط نفوذ كلام رهبر آسمانى آن است كه دامنش از هرگونه آلودگى پاك باشد. «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ»
11- نظافت و پاكى، در كنار توحيد و تكبير، نشانه توجه دين به پاكيزگى است.
«وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ»
12- نه فقط پاكى بدن، بلكه نظافت و پاكيزگى لباس نيز مورد توجه اسلام است.
«وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ»
13- رهبر جامعه اسلامى بايد از هر نوع پليدى دورى كند تا بتواند الگو و اسوهاى براى همه باشد. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ»
14- خودسازى مقدم بر جامعه سازى است. كسى كه مىخواهد جامعه را از آلودگى پاك كند، بايد خودش از هر آلودگى پاك باشد. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ»
جلد 10 - صفحه 283
15- نه با عبادت و انفاق بر خداوند منت بگذار و اعمال خود را بسيار شمار، و نه بر خلق خدا منّت گذار. «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ»
16- منّت گذاشتن و چشم داشتن در انفاقها و عطايا، از مصاديق پليدى روح است. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ»
17- دورى گزيدن از منّت و زياده شمارى، يكى از شرايط موفقيّت رهبران و مبلّغان است. قُمْ فَأَنْذِرْ ... وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ
18- رهبر دينى نبايد از مردم توقّعى داشته باشد. «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ»
19- پايدارى و صبرى ارزش دارد كه براى خدا باشد وگرنه يكدندگى و لجاجت است. «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ»
20- پشتكار وسيله رشد انسان است. «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ»
21- گرچه در برابر معصيت، مصيبت و اطاعت، صبر لازم است امّا هدايت مردم نياز به صبر ويژه دارد. قُمْ فَأَنْذِرْ ... وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
22- مقاومت رهبر جامعه اسلامى بايد جامع باشد. صبر در برابر تهمتها، آزارها، تكذيبها و صبر و پايدارى در تبليغ و انذار و عبادت. قُمْ ... فَاصْبِرْ
23- دعوت مردم نياز به عزم جدّى دارد. فَأَنْذِرْ ... فَاصْبِرْ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ «5»
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ: و از هر گناهى كناره كن. مراد آنست كه بر هجران از معاصى ثابت قدم باش و بر آن استمرار نما. يا از فعل قبيح و خلق ذميم مجتنب شو، يا حب دنيا از دل بيرون كن. و چون ثابت و محقق شده كه آن حضرت از تمام معاصى معصوم بوده، پس خطاب متوجه امت باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ «1» قُمْ فَأَنْذِرْ «2» وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ «3» وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ «4»
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ «5» وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ «6» وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ «7» فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ «8» فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ «9»
عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ «10»
ترجمه
اى جامه بر سر كشيده
برخيز پس بيم ده
و پروردگار خود را ببزرگى ياد كن
و جامههايت را پاك نما
و پليدى را پس بدور افكن
و عطا مكن كه در مقابل، طالب زياده باشى
و براى پروردگارت پس صبر كن
پس چون دميده شود در صور
پس آنوقت و چنين روزى روز سختى است
بر كافران آسان نيست.
تفسير
مستفاد از روايات متعدّده آنستكه مراد از مدّثر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و اصل آن متدثر بوده تاء قلب بدال و در دال ادغام شده و دثار جامه رواست كه در وقت خواب بسر ميكشند خلاصه آنكه يكروز كه آنحضرت در كوه حرى بوده يا بعزم مراجعت بمكّه از آنجا بيرون آمده صدائى بگوش مباركش رسيده و بطرف راست و چپ خود نظر فرموده و چيزى نديده و چون بر بالاى سر خود نگريسته جبرئيل را مشاهده فرموده كه بر تختى نشسته است و مرعوب شده و بخانه آمده و از حضرت خديجه دثار طلب فرموده پس جبرئيل نازل و او را باين خطاب مخاطب نموده است كه برخيز از جاى خود و مترس و بترسان خلق را از خالقشان و پروردگار خود را ببزرگى و عظمت بدل و زبان ياد فرما و نقل شده كه چون حضرت اينجمله را شنيد دانست كه وحى است چون شيطان چنين امرى نميكند و لباس خود را تطهير نما يعنى مگذار آلوده گردد ببالا گرفتن و برچيدن
جلد 5 صفحه 299
و كوتاه كردن چون در روايات به اين معانى تفسير شده و فرمودهاند لباس آنحضرت پاك بوده مراد از تطهير تشمير است كه بالا گرفتن و بر چيدن باشد تا آلوده نگردد و مؤيّد اينمعنى است آنكه بعدا فرموده و از پليدى دورى كن اگر چه مفسّرين رجز را به بت و صنم و معصيت و خلق بدو حبّ دنيا تفسير نمودهاند و رجز بكسر را كه بعضى قرائت نمودهاند بعذاب با آنكه ظاهرا هر دو در اينمعانى استعمال ميشود ولى متبادر همان پليدى است كه قمّى ره بآن تفسير فرموده و عطا منما كه در مقابل زياده از آن طالب باشى چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه زياد مشمار آنچه را از خير براى خدا بجا آوردى و بعضى گفتهاند بعد از اعطاء بكسى بر او منّت مگذار براى زياد شمردن عطاء خود چون متاع دنيا كم بها است و اظهر معناى اوّل است و معناى دوم ممكن است در باطن باشد و براى خدا صبر كن بر اذيّت و آزار كفّار و تحمّل مشاقّ تكاليف و بر مصائب وارده بر خود و اهل بيت اطهارت و چون دميده شود در صور و ظاهرا مراد نفخه دوم باشد چون فرموده پس آنوقت كه روز آنواقعه است روز سختى است بر كفّار آسان نيست چون نفخه اوّل براى ميراندن تمام خلق است و نفخه دوم براى احياء همه و آن براى كفّار سخت است و ظاهرا آيه اخيره براى تأكيد عسرت و بيان مورد سختى است كه از آيه قبل استفاده ميشود ميخواهد بفرمايد عسرت آن براى كفّار است نه براى مسلمانان و شرح صور اسرافيل و بيان خصوصيّات آن سابقا ذكر شده و در بعضى از روايات اين آيه بظهور امام زمان تأويل شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الرُّجزَ فَاهجُر «5»
رجز پليدي است و اطلاق بر نجاسات ميشود و بر عذاب مثل: فَلَمّا كَشَفنا عَنهُمُ الرِّجزَ اعراف آيه 135، و بر وسوسه شيطان مثل: وَ يُذهِبَ عَنكُم رِجزَ الشَّيطانِ انفال آيه 11. و بر بلاء و آنچه بنظر ميآيد در اينکه آيه شريفه كلمات و توقعات مشركين که ترك دعوت كند و متعرض آنها نباشد و با آنها موافقت كند خدا ميفرمايد: اجتناب كن. و ممكن است مراد مطلق رجز باشد از نجاسات و وساوس شيطاني و خيالات نفساني و وسوسه مشركين و كفار و از هر پليدي و كثافات دوري بايد كرد، و بالجمله رجز بضم و بكسر و رجس بيك معني است، و رجز بفتحتين اشعاري است در حروب گفته ميشود و مرتجز اسم فرس حضرت رسالت است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- در سومین دستور میفرماید: «و از پلیدی دوری کن» (و الرجز فاهجر).
آیه فوق مفهوم جامعی دارد که هرگونه انحراف و عمل زشت و پلید، و هر کاری را که موجب خشم و عذاب الهی در دنیا و آخرت میگردد شامل میشود.
مسلم است پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله حتی قبل از نبوت از این امور پرهیز و هجران داشت ولی در اینجا به عنوان یک اصل اساسی در مسیر دعوت الی اللّه، و نیز به عنوان یک الگو و اسوه برای همگان، روی آن تکیه شده است.
نکات آیه
۱ - پرهیز از هرگونه پلیدى و آلودگى، توصیه خداوند به پیامبر(ص) (و الرجز فاهجر) «رجز» (مرادف «رجس») به معناى پلیدى و آلودگى است.
۲ - پرهیز از پلیدى و آلودگى، از شرایط بایسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثیرگذار در موفقیت آنان (و الرجز فاهجر)
موضوعات مرتبط
- پلیدى: اجتناب از پلیدى ۱، ۲
- خدا: توصیه هاى خدا ۱
- دین: عوامل موفقیت مبلغان دین ۲
- رهبران دینى: عوامل موفقیت رهبران دینى ۲
- رهبرى: شرایط رهبرى ۲
- محمد(ص): توصیه به محمد(ص) ۱
منابع