المعارج ٣٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link17 | آيات ۳۶ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link17 | آيات ۳۶ - ۴۴ سوره معارج]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link18 | توضيح معناى آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link18 | توضيح معناى آيه: «فَمَالِ الّذِينِ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهطِعين...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link19 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link19 | بيان اين كه مراد از «الّذِين كَفَروا»، منافقان اطراف پيامبر «ص» بودند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link21 | بيان وجوهى از التفات در آيه: «فلا أقسم بربّ المشارق و المغارب ...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link21 | بيان وجوهى از التفات در آيه | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link22 | بيان وعدۀ «روز قيامت» به كافران و حوادث دشوار آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link22 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link23 | بحث روایی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link23 | (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )]] | |||
}} | }} |
نسخهٔ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۱۳
کپی متن آیه |
---|
أَ يَطْمَعُ کُلُ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ |
ترجمه
المعارج ٣٧ | آیه ٣٨ | المعارج ٣٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَیَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ»: کافران و مشرکان خودخواه و خودپرست، دارا و مرفه بودن خود را نشانه عزّت و احترام در پیشگاه خدا میدانستند، و قدرت مادی دنیوی را دلیل بر بلندی مقام و محبوبیت اخروی خود میگرفتند (نگا: روح المعانی، روح البیان).
نزول
شأن نزول آیات ۳۸ و ۳۹:
مفسرین گویند: این آیه درباره مشرکین نازل شده زیرا اطراف رسول خدا صلی الله علیه و آله مى نشستند و کلام او را مى شنیدند و مسخره مى کردند و به اصحاب پیامبر مى گفتند: اگر آنچه که محمد مى گوید، راست باشد از این که مؤمنین به بهشت خواهند رفت ما نیز نزد ایشان به بهشت خواهیم رفت و جاى بهترى براى خود فراهم خواهیم نمود سپس این آیات نازل گردید و فرمود: اینان که طمع به رفتن در بهشت دارند، هرگز به آن نخواهند رسید.[۱]
تفسیر
- آيات ۳۶ - ۴۴ سوره معارج
- توضيح معناى آيه: «فَمَالِ الّذِينِ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهطِعين...»
- بيان اين كه مراد از «الّذِين كَفَروا»، منافقان اطراف پيامبر «ص» بودند
- بيان وجوهى از التفات در آيه: «فلا أقسم بربّ المشارق و المغارب ...»
- بيان وعدۀ «روز قيامت» به كافران و حوادث دشوار آن
- بحث روایی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ «36» عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ «37» أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ «38» كَلَّا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ «39»
پس كافران را چه شده كه شتابان به سوى تو مىآيند. از راست و چپ، گروه گروه. آيا هر يك از آنان طمع دارد كه به بهشتى پر نعمت در آيد.
چنين نيست، همانا ما آنان را از آنچه مىدانند، آفريدهايم.
نکته ها
«مُهْطِعِينَ» به معناى گردن كشيدن يا خيره نگاه كردن يا به سرعت راه رفتن براى جستجوى چيزى است.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله پيوسته با منافقان مدارا داشت و آنان را در سمت راست و چپ خود مىنشاند، تا آن كه خداوند اذن داد كه آنان را از خود دور كند و به اين آيه استناد فرمود: «فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ». «1» زيرا كفر به معناى تسليم نشدن است، نه نشناختن. چنانكه شيطان، خدا را مىشناخت وقيامت را قبول داشت، زيرا مىگفت: «أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «2»* امّا با اين حال تسليم خدا نشد.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». اعراف، 14.
جلد 10 - صفحه 222
به هر حال، علم غير از ايمان است، منافقان نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله شناخت داشتند ولى تسليم او نبودند و لذا لقب كافر در مورد آنان به كار رفته است.
«قبل» به معناى روبرو و «عِزِينَ» جمع «عزة» به معناى گروههاى پراكنده است.
عُمر سعد در صبح عاشورا براى كشتن امام حسين عليه السلام به لشكرش گفت: «يا خيل الله اركبى و أبشرى بالجنة» «1» اى لشكر خدا بر اسبان سوار شويد و شما را به بهشت بشارت باد.
كفّار به تمسخر مىگفتند: اگر سخنان پيامبر درباره بهشت درست باشد ما هم بهشتى هستيم و حتّى زودتر به آنجا خواهيم رفت. «أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ»
پیام ها
1- قرآن، جاذبهاى داشت كه حتّى مخالفان، براى شنيدن آن گرد پيامبر اجتماع كرده و گردن مىكشيدند. «فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ»
2- پيامبر سعه صدرى داشت كه حتّى مخالفان دور او جمع مىشدند. «عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ»
3- به هر اجتماع و استقبال گرم مردم، دلخوش نكنيد. «مُهْطِعِينَ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ»
4- چه بسا دشمن براى گرفتن اخبار و تصميمات مؤمنان، در اطراف آنان حضور يابند. فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا ... عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ
5- كفّار، از پيامبر صلى الله عليه و آله اعراض مىكردند و اين منافقين بودند كه خود را هر چه بيشتر به پيامبر نزديك مىكردند. «عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ»
6- منافق، به عمل خود مغرور است و به بهشت طمع دارد. «يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ»
«1». تفسير اطيبالبيان.
جلد 10 - صفحه 223
7- منافقان توقّع دارند بدون ايمان و عمل وارد بهشت شوند. «يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ»
8- به دشمنان و آرزوهاى نابجاى آنان، قاطعانه پاسخ دهيد. يَطْمَعُ ... كَلَّا
9- كسانى كه مىدانند ما آنها را از آبى پست آفريدهايم، چرا اين همه غرور دارند كه با وجود كفر و نفاق، توقّع بهشت دارند. «كَلَّا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ»
10- كسانى كه مىدانند ما آنان را از چه چيز آفريدهايم، بايد بدانند قدرت دوباره آفريدن را داريم. «إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ (38)
أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ: آيا طمع دارد هر فردى از ايشان، أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ: اينكه داخل كرده شود با مؤمنان در بوستانهاى با نعمت، يعنى مشركان را داعيه آنست كه بدون ايمان و طاعت، در روضات جنان داخل شوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ (36) عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ (37) أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ (38) كَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ (39) فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ (40)
عَلى أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (41) فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (42) يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ (43) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ (44)
ترجمه
پس چيست آنانرا كه كافر شدند نزد تو شتابندگانند
از راست و چپ دستههاى متعدّده حلقه زدگان
آيا طمع دارد هر مردى از آنها كه داخل شود در بهشت پر نعمت
نه چنين است همانا ما آفريديم آنها را از آنچه ميدانند
پس سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها همانا ما هر آينه توانائيم
بر آنكه بدل آوريم بهتر از آنها را و نيستيم ما آنكه پيشى گيرد بر ما ديگرى
پس واگذار آنها را كه در آيند در باطل و بازى كنند تا ملاقات كنند روزشان را كه وعده داده ميشوند
روزى كه بيرون مىآيند از گورها شتاب كنندگان گوئيا آنها بسوى بتهاى منصوب خود ميشتابند
با آنكه از ترس بزير افكنده باشد چشمهاشان فرا ميگيردشان خوارى اين است آنروزى كه بآن وعده داده ميشدند.
تفسير
در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هميشه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با منافقان الفت ميفرمود و آنها را نزديك بخود و در جانب راست و چپش مينشاند تا خداوند اذن فرمود كه آنها را از خود دور فرمايد آنجا كه فرموده و اهجرهم هجرا جميلا و فرموده فما للّذين كفروا قبلك مهطعين تا آخر آيات و گفتهاند وقتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرائت قرآن ميفرمود مردمان متفرّقه دسته دسته در طرف دست راست و چپ حضرت حلقه ميزدند و با ديده عداوت باو نظر مينمودند و با خود ميگفتند اگر اين بهشتى كه محمّد ميگويد راست باشد ما بآن سزاوارتريم و بنابر اين ظاهر آيات شريفه آنستكه چيست و چه موجب و باعث شده براى كفّار واقعى كه اهل
جلد 5 صفحه 275
نفاقند كه نزد تو بشتاب جمع ميشوند يا بعداوت بر تو نظر مينمايند چون مهطعين در هر دو معنى استعمال مىشود و از راست و چپ تو دسته دسته و فرقه فرقه دور هم حلقه ميزنند و تماشا ميكنند و هر يك از آنها طمع دارند بدون ايمان و عمل صالح داخل در بهشت كه دار نعمت جاويد الهى است شوند نه چنين است آرزوى محالى نمودهاند ما بنى آدم را از نطفه و آب گنديده نجسى خلق نموديم كه همه ميدانند و چيزى باين پستى بخودى خود قابل دخول در بهشت نميگردد بايد بايمان و عمل صالح خود را از آلودگيهاى مادّه پاك كند تا قابل بهشت گردد پس قسم نميخورم چون محتاج بقسم نيست يا پس نه چنين است كه شما تصوّر نموديد قسم ياد ميكنم بپروردگار مشرقها و مغربها و كلمه لا در فلا اقسم براى نفى مقاله آنها است يا سوگند ياد ميكنم بپروردگار و لا زائده است و اين اظهر است چنانچه قمى ره نقل فرموده و آنكه مراد از مشارق و مغارب مشارق و مغارب تابستان و زمستان است و از امير المؤمنين عليه السّلام بمشارق و مغارب روزانه از ايّام سال شمسى كه سيصد و شصت روز است تفسير شده و فرموده خورشيد در هر روز از ايّام سال مشرق و مغربى دارد كه عود نميكند بآن تا سال ديگر و متعلّق قسم آنستكه خدا قدرت دارد تمام آنها را نيست و نابود فرمايد در يك آن و بجاى آنها مردمى ايجاد فرمايد كه مؤمن و خداشناس و مخلص باشند و كسى نميتواند بر عذاب خدا سبقت گيرد بفرار بطوريكه دست انتقام الهى باو نرسد و مسبوق گردد پس امر فرموده به پيغمبر اكرم كه آنها را بحال خودشان وا گذارد تا در درياى جهالت و غوايت غوطهور شوند و بلهو و لعب كودكانه موقت مشغول گردند تا بملاقات وعده گاه الهى كه روز قيامت است و عذاب آنروز واصل گردند و آن روزى است كه آنها از قبورشان بيرون ميآيند و بسرعت در محشر حاضر ميشوند مانند آنكه در دنيا بجانب بتهائيكه براى عبادت خودشان آنها را نصب نمودهاند بسرعت ميروند و بر يكديگر سبقت ميگيرند يا بجانب علمى كه براى خودشان در لشگرگاهشان بپا داشتهاند ميشتابند و نصب بفتح نون و سكون صاد نيز قرائت شده و بضمّتين كه قرائت مشهوره است محتمل است جمع باشد مانند سقف و سقف و ميشود هر يك لغتى جداگانه باشد و استعمال گردد و
جلد 5 صفحه 276
در هر حال با كمال خوارى و مذلّت سر بزير چشمها از شدّت ترس بزمين دوخته شده ببارگاه عدل الهى حاضر ميگردند و آنروز همان روز موعود الهى است كه در دنيا بتوسط انبياء و اولياء بآنها وعده داده ميشد و باور نميكردند. در ثواب الاعمال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه سوره سئل سائل را زياد بخوانيد چون كسى كه آن را زياد بخواند خداوند روز قيامت از گناهش سؤال نميكند و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در بهشت او را جاى ميدهد و در مجمع مانند اين حديث را از امام باقر عليه السّلام نقل نموده است و الحمد للّه و سلام على عباده الّذين اصطفى.
جلد 5 صفحه 277
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ يَطمَعُ كُلُّ امرِئٍ مِنهُم أَن يُدخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ (38)
آيا طمع دارند هر فردي از آنها که داخل كنند او را در بهشت پر نعمت. هيهات
جلد 17 - صفحه 197
هيهات ببينند كار بكجا ميكشد که پسر سعد صبح عاشورا خطاب بلشكرش ميكند:
يا خيل اللّه اركبي و ابشري بالجنة كار بجايي برسد که العياذ علي را كافر بشمارند و حسين را خارجي خطاب كنند و اموالش را جزو غنائم دار الحرب بدانند و شيعيان را مشرك بگويند و جان و مال آنها را مباح بدانند و خود را اهل سنت و جماعت بشمارند و اهل سعادت و نجات و بهشت پندارند و عاشورا را عيد بزرگ خود قرار دهند و حوائج ساليانه خود را در آن روز تدارك كنند، و ورود عيال ابي عبد اللّه را در شام جشن بگيرند و قتل خارجي را بيكديگر تبريك گويند و امثال اينها و مع ذلک: أَ يَطمَعُ كُلُّ امرِئٍ مِنهُم أَن يُدخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 38)- «آیا هر یک از آنها (با این اعمال زشتش) طمع دارد که او را در بهشت پر نعمت الهی وارد کنند»؟ (ا یطمع کل امری منهم ان یدخل جنة نعیم).
با کدام ایمان و با کدام عمل چنین شایستگی برای خود قائلند؟!
نکات آیه
۱ - ورود کافران به بهشت، امرى ناممکن و آرزویى بى جا (أیطمع کلّ امرىء منهم أن یدخل جنّة نعیم) استفهام در «أیطمع» انکارى است.
۲ - ادعاى استهزاآمیز کافران، به بهشتى بودن خود بر فرض برپایى قیامت (أیطمع کلّ امرىء منهم أن یدخل جنّة نعیم) مفسران اظهار داشته اند: که کافران به هنگام شنیدن سخنان پیامبر(ص)، به استهزا مى گفتند: اگر آنچه پیامبر مى گوید درست باشد; ما زودتر از آنان به بهشت خواهیم رفت و از آنان سزاوارتریم.
۳ - بهشت، بوستانى پرنعمت جنّة نعیم
موضوعات مرتبط
- بهشت: استهزاى بهشت ۲; باغهاى بهشت ۳; حقیقت بهشت ۳; وفور نعمتهاى بهشت ۳
- قیامت: استهزاى قیامت ۲
- کافران: ادعاى کافران ۲; استحاله ورود کافران به بهشت ۱; استهزاهاى کافران ۲
منابع
- ↑ تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.