المعارج ٣٩
کپی متن آیه |
---|
کَلاَّ إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ |
ترجمه
المعارج ٣٨ | آیه ٣٩ | المعارج ٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَلاّ!»: نه چنین است که میپندارند! «مِمَّا»: از چیزی که مراد منی و نطفه است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ مَاءٍ... (۱) فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَ خُلِقَ (۱) خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ (۱) يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ... (۰)
إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ (۰) يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ (۰) فَمَا لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لاَ نَاصِرٍ (۰)
نزول
شأن نزول آیات ۳۸ و ۳۹:
مفسرین گویند: این آیه درباره مشرکین نازل شده زیرا اطراف رسول خدا صلی الله علیه و آله مى نشستند و کلام او را مى شنیدند و مسخره مى کردند و به اصحاب پیامبر مى گفتند: اگر آنچه که محمد مى گوید، راست باشد از این که مؤمنین به بهشت خواهند رفت ما نیز نزد ایشان به بهشت خواهیم رفت و جاى بهترى براى خود فراهم خواهیم نمود سپس این آیات نازل گردید و فرمود: اینان که طمع به رفتن در بهشت دارند، هرگز به آن نخواهند رسید.[۱]
تفسیر
- آيات ۳۶ - ۴۴ سوره معارج
- توضيح معناى آيه: «فَمَالِ الّذِينِ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهطِعين...»
- بيان اين كه مراد از «الّذِين كَفَروا»، منافقان اطراف پيامبر «ص» بودند
- چند وجه در معنای «إنّا خَلَقنَاهُم مِمّا یَعلَمُون»
- بيان وجوهى از التفات در آيه: «فلا أقسم بربّ المشارق و المغارب ...»
- بيان وعدۀ «روز قيامت» به كافران و حوادث دشوار آن
- بحث روایی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ «36» عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ «37» أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ «38» كَلَّا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ «39»
پس كافران را چه شده كه شتابان به سوى تو مىآيند. از راست و چپ، گروه گروه. آيا هر يك از آنان طمع دارد كه به بهشتى پر نعمت در آيد.
چنين نيست، همانا ما آنان را از آنچه مىدانند، آفريدهايم.
نکته ها
«مُهْطِعِينَ» به معناى گردن كشيدن يا خيره نگاه كردن يا به سرعت راه رفتن براى جستجوى چيزى است.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله پيوسته با منافقان مدارا داشت و آنان را در سمت راست و چپ خود مىنشاند، تا آن كه خداوند اذن داد كه آنان را از خود دور كند و به اين آيه استناد فرمود: «فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ». «1» زيرا كفر به معناى تسليم نشدن است، نه نشناختن. چنانكه شيطان، خدا را مىشناخت وقيامت را قبول داشت، زيرا مىگفت: «أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «2»* امّا با اين حال تسليم خدا نشد.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». اعراف، 14.
جلد 10 - صفحه 222
به هر حال، علم غير از ايمان است، منافقان نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله شناخت داشتند ولى تسليم او نبودند و لذا لقب كافر در مورد آنان به كار رفته است.
«قبل» به معناى روبرو و «عِزِينَ» جمع «عزة» به معناى گروههاى پراكنده است.
عُمر سعد در صبح عاشورا براى كشتن امام حسين عليه السلام به لشكرش گفت: «يا خيل الله اركبى و أبشرى بالجنة» «1» اى لشكر خدا بر اسبان سوار شويد و شما را به بهشت بشارت باد.
كفّار به تمسخر مىگفتند: اگر سخنان پيامبر درباره بهشت درست باشد ما هم بهشتى هستيم و حتّى زودتر به آنجا خواهيم رفت. «أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ»
پیام ها
1- قرآن، جاذبهاى داشت كه حتّى مخالفان، براى شنيدن آن گرد پيامبر اجتماع كرده و گردن مىكشيدند. «فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ»
2- پيامبر سعه صدرى داشت كه حتّى مخالفان دور او جمع مىشدند. «عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ»
3- به هر اجتماع و استقبال گرم مردم، دلخوش نكنيد. «مُهْطِعِينَ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ»
4- چه بسا دشمن براى گرفتن اخبار و تصميمات مؤمنان، در اطراف آنان حضور يابند. فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا ... عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ
5- كفّار، از پيامبر صلى الله عليه و آله اعراض مىكردند و اين منافقين بودند كه خود را هر چه بيشتر به پيامبر نزديك مىكردند. «عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ»
6- منافق، به عمل خود مغرور است و به بهشت طمع دارد. «يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ»
«1». تفسير اطيبالبيان.
جلد 10 - صفحه 223
7- منافقان توقّع دارند بدون ايمان و عمل وارد بهشت شوند. «يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ»
8- به دشمنان و آرزوهاى نابجاى آنان، قاطعانه پاسخ دهيد. يَطْمَعُ ... كَلَّا
9- كسانى كه مىدانند ما آنها را از آبى پست آفريدهايم، چرا اين همه غرور دارند كه با وجود كفر و نفاق، توقّع بهشت دارند. «كَلَّا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ»
10- كسانى كه مىدانند ما آنان را از چه چيز آفريدهايم، بايد بدانند قدرت دوباره آفريدن را داريم. «إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ (39)
كَلَّا: نه چنين است، و هرگز كافر را در بهشت راهى نيست.
پس تعليل عدم جواز را فرمايد: إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ: بدرستى كه ما آفريدهايم ايشان را از آنچه مىدانند.
بيان: در معنى آيه وجوهى است:
1- آفريديم ايشان را از نطفه پليد كه آن را به هيچ نوع با عالم قدس مناسبتى نيست. پس اگر به وسيله ايمان و طاعت، استكمال نيابد و به اخلاق ملكيه از لوث كدورات صافى نشود، استعداد دخول بهشت نخواهد داشت. پس تعظيم و شرف مشركان بر اهل ايمان، از كجاست، و دعوى تقدم و سبقت بر ايشان در دخول بهشت، از چه وجه است؟.
2- آنكه مردمان خلق شدهاند به جهت دانستن مبدأ و معاد، چه تكميل نفس به علم و عمل است. پس كسى كه استكمال نفس ننمايد، در منازل كاملين راه نخواهد داشت.
3- ممكن است استدلال باشد به نشأه اولى بر امكان نشأه ثانيه، كه رجوع مردمان به آن است، يعنى شما مىدانيد كه ما ايشان را از نطفه ايجاد نمودهايم
جلد 13 - صفحه 320
و به اين حال رسانيدهايم، پس چگونه قادر نباشيم بر اعاده ايشان براى جزا و سزا.
4- آفريديم ايشان را از جنس كسانى كه از شأن ايشان است كه كسب علوم نموده به معارف الهى و معاد اخروى عارف شوند، نه از جنس حيواناتى كه از شأن آنها تحصيل علوم مذكوره متصور نيست مانند بهائم و طيور، پس چرا تفكر نمىكنند و پيروى دلايل براهين نمىنمايند تا عالم شوند به وقوع نشأه آخرت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ (36) عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ (37) أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ (38) كَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ (39) فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ (40)
عَلى أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (41) فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (42) يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ (43) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ (44)
ترجمه
پس چيست آنانرا كه كافر شدند نزد تو شتابندگانند
از راست و چپ دستههاى متعدّده حلقه زدگان
آيا طمع دارد هر مردى از آنها كه داخل شود در بهشت پر نعمت
نه چنين است همانا ما آفريديم آنها را از آنچه ميدانند
پس سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها همانا ما هر آينه توانائيم
بر آنكه بدل آوريم بهتر از آنها را و نيستيم ما آنكه پيشى گيرد بر ما ديگرى
پس واگذار آنها را كه در آيند در باطل و بازى كنند تا ملاقات كنند روزشان را كه وعده داده ميشوند
روزى كه بيرون مىآيند از گورها شتاب كنندگان گوئيا آنها بسوى بتهاى منصوب خود ميشتابند
با آنكه از ترس بزير افكنده باشد چشمهاشان فرا ميگيردشان خوارى اين است آنروزى كه بآن وعده داده ميشدند.
تفسير
در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هميشه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با منافقان الفت ميفرمود و آنها را نزديك بخود و در جانب راست و چپش مينشاند تا خداوند اذن فرمود كه آنها را از خود دور فرمايد آنجا كه فرموده و اهجرهم هجرا جميلا و فرموده فما للّذين كفروا قبلك مهطعين تا آخر آيات و گفتهاند وقتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرائت قرآن ميفرمود مردمان متفرّقه دسته دسته در طرف دست راست و چپ حضرت حلقه ميزدند و با ديده عداوت باو نظر مينمودند و با خود ميگفتند اگر اين بهشتى كه محمّد ميگويد راست باشد ما بآن سزاوارتريم و بنابر اين ظاهر آيات شريفه آنستكه چيست و چه موجب و باعث شده براى كفّار واقعى كه اهل
جلد 5 صفحه 275
نفاقند كه نزد تو بشتاب جمع ميشوند يا بعداوت بر تو نظر مينمايند چون مهطعين در هر دو معنى استعمال مىشود و از راست و چپ تو دسته دسته و فرقه فرقه دور هم حلقه ميزنند و تماشا ميكنند و هر يك از آنها طمع دارند بدون ايمان و عمل صالح داخل در بهشت كه دار نعمت جاويد الهى است شوند نه چنين است آرزوى محالى نمودهاند ما بنى آدم را از نطفه و آب گنديده نجسى خلق نموديم كه همه ميدانند و چيزى باين پستى بخودى خود قابل دخول در بهشت نميگردد بايد بايمان و عمل صالح خود را از آلودگيهاى مادّه پاك كند تا قابل بهشت گردد پس قسم نميخورم چون محتاج بقسم نيست يا پس نه چنين است كه شما تصوّر نموديد قسم ياد ميكنم بپروردگار مشرقها و مغربها و كلمه لا در فلا اقسم براى نفى مقاله آنها است يا سوگند ياد ميكنم بپروردگار و لا زائده است و اين اظهر است چنانچه قمى ره نقل فرموده و آنكه مراد از مشارق و مغارب مشارق و مغارب تابستان و زمستان است و از امير المؤمنين عليه السّلام بمشارق و مغارب روزانه از ايّام سال شمسى كه سيصد و شصت روز است تفسير شده و فرموده خورشيد در هر روز از ايّام سال مشرق و مغربى دارد كه عود نميكند بآن تا سال ديگر و متعلّق قسم آنستكه خدا قدرت دارد تمام آنها را نيست و نابود فرمايد در يك آن و بجاى آنها مردمى ايجاد فرمايد كه مؤمن و خداشناس و مخلص باشند و كسى نميتواند بر عذاب خدا سبقت گيرد بفرار بطوريكه دست انتقام الهى باو نرسد و مسبوق گردد پس امر فرموده به پيغمبر اكرم كه آنها را بحال خودشان وا گذارد تا در درياى جهالت و غوايت غوطهور شوند و بلهو و لعب كودكانه موقت مشغول گردند تا بملاقات وعده گاه الهى كه روز قيامت است و عذاب آنروز واصل گردند و آن روزى است كه آنها از قبورشان بيرون ميآيند و بسرعت در محشر حاضر ميشوند مانند آنكه در دنيا بجانب بتهائيكه براى عبادت خودشان آنها را نصب نمودهاند بسرعت ميروند و بر يكديگر سبقت ميگيرند يا بجانب علمى كه براى خودشان در لشگرگاهشان بپا داشتهاند ميشتابند و نصب بفتح نون و سكون صاد نيز قرائت شده و بضمّتين كه قرائت مشهوره است محتمل است جمع باشد مانند سقف و سقف و ميشود هر يك لغتى جداگانه باشد و استعمال گردد و
جلد 5 صفحه 276
در هر حال با كمال خوارى و مذلّت سر بزير چشمها از شدّت ترس بزمين دوخته شده ببارگاه عدل الهى حاضر ميگردند و آنروز همان روز موعود الهى است كه در دنيا بتوسط انبياء و اولياء بآنها وعده داده ميشد و باور نميكردند. در ثواب الاعمال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه سوره سئل سائل را زياد بخوانيد چون كسى كه آن را زياد بخواند خداوند روز قيامت از گناهش سؤال نميكند و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در بهشت او را جاى ميدهد و در مجمع مانند اين حديث را از امام باقر عليه السّلام نقل نموده است و الحمد للّه و سلام على عباده الّذين اصطفى.
جلد 5 صفحه 277
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَلاّ إِنّا خَلَقناهُم مِمّا يَعلَمُونَ (39)
هرگز چنين نيست ما آنها را خلق كرديم از آنچه ميدانند.
كلا متعلق است بما قبل يعني اينکه طمعي که دارند داخل بهشت شوند مجرد خيال و آرزو است بلكه آنها در أشد عذاب سختتر از عذاب ساير كفار و مشركين بلكه كساني که ظلم كردند باهل بيت عصمت و طهارت که عذابي شديدتر از عذاب آنها نيست.
إِنّا خَلَقناهُم مِمّا يَعلَمُونَ که اول نطفه بودند در صلب پدران سپس علقه و مضغه شدند در رحم مادران تا بدنيا آمدند پس از آن جيفه گنديده شدند زير خاك که از امير المؤمنين است که ميفرمايد:
(اوله نطفة قذره و آخره جيفة نتنه و بينهما حامل العذرة)
بالجملة امتياز انسان نه بحسب است و نه بنسب و نه بمال است و نه بجاه و نه بعشيره و نه بقبيله و نه باسم و نه بعنوان و نه بمقام و نه بر تبهكاران بلكه بايمان و عمل صالح و تقوي است اگر باشد از ملائكه بالاتر ميرود و اگر نباشد از سگ پستتر ميگردد.
آدمي زاده طرفه معجوني استبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 39)- در اینجا قرآن مجید به پاسخ آنها پرداخته، میگوید: «هرگز چنین نیست (که آنها وارد باغهای پرنعمت بهشت شوند) ما آنها را از آنچه خودشان میدانند آفریدهایم» (کلا انا خلقناهم مما یعلمون).
در حقیقت خداوند میخواهد با این جمله غرور آنها را در هم بشکند، زیرا میگوید: خودتان بهتر میدانید که ما شما را از نطفهای بیارزش، از آبی گندیده آفریدهایم! و دوم این که پاسخی به استهزاء کنندگان معاد میگوید که اگر شما در امر معاد شک دارید بروید و حال نطفه را بررسی کنید، و ببینید چگونه از یک قطره آب بیارزش موجودی بدیع میسازیم که در تطورات جنینی هر روز خلقت و آفرینش تازهای به خود میگیرد.
آیا خالق انسان از نطفه قادر نیست که بعد از خاک شدن لباس حیات در تن انسان بپوشاند.
نکات آیه
۱ - ورود کافران به بهشت، امرى ناممکن و آرزویى بى جا (أیطمع کلّ امرىء منهم أن یدخل جنّة نعیم . کلاّ)
۲ - خداوند، خالق انسان ها است. (إنّا خلقنهم)
۳ - آگاهى انسان ها، از منشأ پیدایش بشر و سیر تکوین او (إنّا خلقنهم ممّا یعلمون) برداشت یاد شده، مبتنى بر این است که «من» در «ممّا»ابتدائیه باشد.
۴ - توجه به مبدأ پیدایش بشر و سیر تکوین او، راهنماى انسان ها به مسأله معاد (إنّا خلقنهم ممّا یعلمون) مطلب یاد شده، از یادآورى مسأله پیدایش بشر براى منکران قیامت استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- آرزو: آرزوى بهشت ۱
- انسان: تکامل انسان ها ۳; خالق انسان ها ۲; علم انسان ها ۳; منشأ خلقت انسان ها ۳
- خدا: خالقیت خدا ۲
- ذکر: آثار ذکر ۴; ذکر تکامل انسانها ۴; ذکر مبدأ خلقت انسانها ۴
- کافران: آرزوى بیجاى کافران ۱; استحاله ورود کافران به بهشت ۱
- معادشناسى: زمینه معادشناسى ۴
منابع
- ↑ تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.