الجمعة ٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۵#link308 | حكمت عبارت است از علمو عمل حق و سرچشمه گرفته از فطرت ، كه اسلام بدان دعوت مىكند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۵#link308 | حكمت عبارت است از علمو عمل حق و سرچشمه گرفته از فطرت ، كه اسلام بدان دعوت مىكند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۵#link309 | نمونه هاى از معارف قرآنى در رد اعتقادات باطل منكرين اديان و بت پرستان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۵#link309 | نمونه هاى از معارف قرآنى در رد اعتقادات باطل منكرين اديان و بت پرستان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۴#link295 | آيات ۱ - ۸ سوره جمعه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۴#link296 | اشاره به مطالب سوره جمعه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۴#link297 | معناى اين كه آنچه در آسمان و زمين است، خدا را تسبيح مى كنند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۴#link298 | مقتضيات منزه بودن خداى تعالى، از هر نقص و حاجت]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۴#link300 | اُمّى بودن پيامبر«ص»، با جهانى بودن دعوت آن جناب، منافات ندارد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۴#link301 | مراد از تزكيه و تعليم كتاب و حكمت]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۴#link304 | استدلال عليه يهود با اين بيان كه «اگر راست گوييد، آرزوى مرگ كنيد»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۵#link305 | تهديد يهوديان به مرگى كه از آمدنش كراهت دارند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۵#link305 | گفتاری در این که منظور از تعلیم حکمت چیست؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۵#link309 | دعوت اسلام، مردم را به پیروی از «فطرت» و «دین حق»]] | |||
}} | }} |
نسخهٔ ۲۹ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۱۱
کپی متن آیه |
---|
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ |
ترجمه
الجمعة ١ | آیه ٢ | الجمعة ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَعَثَ»: برانگیخته است. مبعوث کرده است. «الأُمِّیِّینَ»: افراد درسنخوان. بیسواد (نگا: بقره / ، آلعمران / و ، اعراف / و . «یُزَکِّیهِمْ»: (نگا: بقره / و . «رَسُولاً مِّنْهُمْ ... ضَلالٍ مُبینٍ»: (نگا: آلعمران / . «وَ إِن کَانُوا»: حرف واو حالیه، و واژه (إِنْ) از حروف مشبهةٌ بالفعل است و مخفف از مثقله است (نگا: اعراب القرآن، محییالدین درویش).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ... (۱)
وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ... (۳) فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ... (۲) قُلْ أَيُ شَيْءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً... (۲) قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي... (۲) أَ فَمَنْ کَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ... (۶) وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَکَ الْأَقْرَبِينَ (۰) وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۸، سوره جمعه
- اشاره به مطالب سوره جمعه
- معناى اينكه آنچه در آسمان و زمين است خدا را تسبيح مى كنند
- مقتضيات منزه بودن خداى تعالى از هر نقص و حاجت
- مقصود از ((اميين ))
- اشاره به عدم منافات بين امى بودن پيامبر(ص ) و مبعوث شدنش در اميين ، با جهانىبودن دعوت آن جناب
- مراد از تزكيه و تعليم كتاب و حكمت
- و وجه مقدم آوردن تزكيه در جمله : ((و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة ))
- وجه ارتباط تشبيه يهود به حمار حامل اسفار با آيه مربوط به بعثت پيامبر اسلام (ص )
- استدلال عليه يهود با اين بيان كه اگر راست گوييد آرزوى مرگ كنيد
- تهديد يهوديان به مرگى كه از آمدنش كراهت دارند
- (رواياتى در ذيل آيه : ((هو الذى بعث فى الاءميين ...))اهل فارس و تحصيل ايمان ، و....)
- توضيحى درباره رابطه سنت هاى عملى با مبانى اعتقادى
- حكمت عبارت است از علمو عمل حق و سرچشمه گرفته از فطرت ، كه اسلام بدان دعوت مىكند
- نمونه هاى از معارف قرآنى در رد اعتقادات باطل منكرين اديان و بت پرستان
- آيات ۱ - ۸ سوره جمعه
- اشاره به مطالب سوره جمعه
- معناى اين كه آنچه در آسمان و زمين است، خدا را تسبيح مى كنند
- مقتضيات منزه بودن خداى تعالى، از هر نقص و حاجت
- اُمّى بودن پيامبر«ص»، با جهانى بودن دعوت آن جناب، منافات ندارد
- مراد از تزكيه و تعليم كتاب و حكمت
- استدلال عليه يهود با اين بيان كه «اگر راست گوييد، آرزوى مرگ كنيد»
- تهديد يهوديان به مرگى كه از آمدنش كراهت دارند
- گفتاری در این که منظور از تعلیم حکمت چیست؟
- دعوت اسلام، مردم را به پیروی از «فطرت» و «دین حق»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «2»
اوست كه در ميان مردم درس ناخوانده، پيامبرى از خودشان مبعوث كرد تا آيات الهى را بر آنان بخواند و آنها را رشد و پرورش داده (از آلودگى شرك و تفرقه پاك سازد) و كتاب آسمانى و حكمت به آنان بياموزد و همانا پيش از اين در انحراف و گمراهى آشكار بودند.
نکته ها
كلمه «امى»، منسوبِ كلمه «ام» است. اطلاق اين كلمه بر مردم مكّه، يا از آن جهت است كه مكّه، امّ القرى است، يا از آن جهت كه در زبان عربى به كسانى كه خواندن و نوشتن را نمىدانند، «امى» مىگويند، زيرا مثل روزى هستند كه از مادر متولّد شدهاند.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: چون مردم مكّه، كتاب و رهبر آسمانى نداشتند، خداوند نسبت امّى به آنان داده است وگرنه برخى از آنها توان نوشتن داشتند. «3»
«يُزَكِّيهِمْ»، از مصدر «تزكيه» و ريشه آن، «زكات» به معناى رشد و نموّ همراه با خير و بركت است. يعنى پيامبر مأمور است تا اخلاق زشت را از ميان مردم بردارد و اخلاق نيكو را در ميان آنان رواج دهد تا به رشد و كمال رسند.
مراد از «حكمت» در اينجا همان معارف و حقايقى است كه از آيات قرآن بر مىآيد و با تغيير
«1». منافقون، 8.
«2». فصّلت، 41.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 26
نگرش انسان به جهان و دادن بينش صحيح به او، زمينههاى سعادت او را فراهم مىسازد.
چنانكه منكران خدا مىگفتند: «ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا» «1» زندگانى ما محدود به همين دنياست. اما خداوند، حقيقت را چيز ديگرى معرفى مىكند و مىفرمايد: «ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ» «2»، اين دنيا، جز بازى و سرگرمى نيست و زندگانى واقعى در آخرت است. «3»
«حكمت»، جداى از «كتاب» نيست، بلكه يكى از اوصافِ آن است، چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» «4» و خداوند نيز، كتاب و حكمت را در كنار هم، بر پيامبر نازل كرده است: «وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» «5». بنابراين مراد از تعليم كتاب و حكمت كه وظيفه پيامبر است، «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» تعليم قرآن سراسر حكمت است كه به مردم بينشِ درست زندگى كردن را مىآموزد. «6»
در آيه 129 سوره بقره، حضرت ابراهيم عليه السلام از خداوند درخواست كرد كه پيامبرى با چنين ويژگىهايى كه در اين آيه مطرح شده را در ميان مردم مبعوث كند؛ در اين آيه استجابت آن دعا را مىبينيم. در حديث مىخوانيم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «أنا دعوة أبى ابراهيم» يعنى من دعاى مستجاب شده پدرم ابراهيم هستم.
در آيه قبل، سخن از خداوندِ حكيم بود، در اين آيه، يكى از نشانههاى حكمت خدا، بعثت پيامبر و يكى از دلايل بعثت انبيا تعليم حكمت به مردم معرفى شده است.
در قرآن، چهل و شش مرتبه از ضلالت و گمراهى و انحراف سخن به ميان آمده و در بيشتر موارد كلمهى «ضَلالٍ» همراه با «مُبِينٍ» آمده و گاهى نيز تعبير به «ضَلالٍ كَبِيرٍ» «7» و «ضَلالٍ بَعِيدٍ» «8» شده است؛ با يك نگاه كوتاه در مىيابيم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مردم را:
از فرزند كشى به فرزند دوستى،
از جهل به علم،
«1». جاثيه، 24.
«2». عنكبوت، 64.
«3». تفسير الميزان.
«4». يس، 2.
«5». نساء، 113.
«6». تفسير الميزان.
«7». ملك، آيه 9.
«8». ابراهيم، 3.
جلد 10 - صفحه 27
از غارت اموال ديگران به ايثار و گذشت از اموال خود،
از رباخوارى به كسب و كار حلال،
از شرك به توحيد،
از تفرقه به وحدت،
از خرافات به حقيقت،
از ذلّت به عزّت،
و در يك كلام، از ضلالت به هدايت رهنمون ساخت.
چنانكه جعفر بن ابيطالب، در نزد نجاشى پادشاه حبشه، در وصف پيامبر اسلام گفت: ما مردمى بوديم كه بت مىپرستيديم، مردار مىخوريم، كارهاى زشت انجام مىداديم، رشته خويشاوندى را بريده بوديم، حق همسايگان را رعايت نمىكرديم، افراد قوى به افراد ضعيف رحم نمىكردند و ... تا اين كه خداوند پيامبرى از ميان ما برانگيخت و او ما را به ارزشهاى انسانى فرمان داد. «وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
سؤال: آيا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تنها بر امّيين و مردم حجاز و عربها مبعوث شده است؟
پاسخ: حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در ميان مردم مكّه ظهور كرد و دعوت خود را از آنجا آغاز نمود، ولى نامههايى كه آن حضرت به پادشاهان ايران و روم و رؤساى قبايل مختلف فرستاد، بيانگر اين حقيقت است كه دعوت آن حضرت، محدود به جزيرةالعرب و يا قوم عرب نبوده است.
پیام ها
1- بعثت پيامبران كارى الهى است. «هُوَ الَّذِي بَعَثَ»
2- بعثت پيامبران، عامل رويش، جهش و رستاخيز در همه سطوح و امور جامعه است. «بَعَثَ»
3- برخاستن پيامبر از يك جامعه امّى و آنگاه پرچمدارى علم و حكمت، يك معجزه الهى است. «بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا»
4- رهبر جامعه اسلامى بايد از مردم، «رَسُولًا مِنْهُمْ» و در مردم باشد. «فِي الْأُمِّيِّينَ»
5- تلاوت قرآن، وسيله و مقدمه تزكيه و تزكيه مقدم بر تعليم و تعلّم است
جلد 10 - صفحه 28
يَتْلُوا ... يُزَكِّيهِمْ ... يُعَلِّمُهُمُ. (چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ» «1» از خداوند پروا كنيد تا خداوند، حقايقى را به شما بياموزد).
6- تزكيه و خودسازى بايد در سايه مكتب انبيا و آيات الهى باشد. (رياضتها و رهبانيتهايى كه در سايه تعليم پيامبران نباشد، خود نوعى انحراف است.)
«يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ»
7- تزكيه و تعليم در رأس برنامههاى انبياست. «يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ»
8- در مكتب انبيا، پرورش روحى و آموزش فكرى، در كنار بينش و بصيرت مطرح است. «يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ»
9- در محيط فاسد نيز مىتوان كار تربيتى كرد. «وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
10- براى درك زحمتهاى پيامبران الهى، بايد به وضعيّت فرهنگى و اخلاقى مردم زمان آنها توجه كرد. «وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «2»
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ: او است ذاتى كه مبعوث ساخت در ميان ناخواندگان و نانويسندگان، رَسُولًا مِنْهُمْ: پيغمبرى از ايشان، يعنى ناخوانده و نانويسنده مثل ايشان، تا رسالت او از تهمت دور باشد، چه در غير او توهم مىشود كه معلمى تعليم او كرده باشد و اخبار امم ماضيه را به او آموخته باشد.
بيان: (ياء) امى، ياء نسبت، يعنى منسوب به امت عرب؛ چه اكثر آنها خواننده و نويسنده نبودند. يا به معنى منسوب به ام القرى، كه مكه معظمه است، يعنى مبعوث فرمود در ميان اهل مكه، رسولى كه از ايشان بود. نزد بعضى، امى بودن آن حضرت، به جهت آنست كه در كتب متقدمه از جمله در
جلد 13 - صفحه 161
كتاب شعيا عليه السّلام، مذكور است: انى أبعث امّيا فى الامّييّن و أختم به النّبيّين: بدرستى كه من مبعوث خواهم نمود امّىاى را در ميان جماعت اميين، و به او ختم نمايم پيغمبران را.
ابن بابويه رحمه اللّه- به اسناد خود از جعفر بن محمد صوفى كه: سؤال نمودم از حضرت باقر عليه السّلام: يا بن رسول اللّه چرا ناميده شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امّى؟ فرمود: مردم چه مىگويند؟ گفتم: گمان كنند ناميده [شده] امّى به جهت آنكه نمىتوانست بنويسد. پس فرمود دروغ گفتند، بر ايشان باد لعنت خدا، از كجاست اين و حال آنكه خدا فرمايد در محكم كتاب خود: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ. پس چگونه باشد تعليم فرمايد ايشان را كسى كه خود نداند، قسم به خدا هر آينه رسول خدا مىخواند و مىنوشت هفتاد و دو زبان را، و امّى ناميده شد، چون از اهل مكه بود، و مكّه ام القرى باشد، و خداى تعالى فرمايد: لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها*. «1» بعد از آن وصف آن حضرت را فرمايد: يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ: مىخواند بر ايشان آيتهاى كلام خدا را، وَ يُزَكِّيهِمْ: و پاك مىسازد ايشان را از دنس كفر و خبث عقايد و رذائل اخلاق، وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ: و مىآموزد ايشان را قرآن، وَ الْحِكْمَةَ: و احكام شريعت و معالم دين. و در تبوت نبوت همينقدر بس است كه با وجود اميت، تعليم بندگان نمايد آيات الهى را؛ و احكام شرع كه سبب صلاح دنيا و عقبى به ايشان ارشاد نمايد. و مكارم اخلاق را كه موجب ترقيات انسانى و موجب تكميل سعادت ابدى است، اعلام فرمايد؛ البته تمام اينها دلالت صريح دارد بر آنكه آنچه تلاوت كند و مىگويد، از وحى الهى است.
وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ: و اگرچه بودند جامعه بشر پيش از بعثت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ: هر آينه در گمراهى آشكارا كه آن شرك و كفر و تتبع عادات جاهليت جهلاء كه آداب انسانيت از ميان رفته،
«1» نور الثقلين، جلد 5، صفحه 322، حديث 17، به نقل از علل الشرايع شيخ صدوق. (با اندكى اختلاف)
جلد 13 - صفحه 162
دنيا يك پارچه اخلاق وحشيت و سبعيت فراگرفته. در چنين زمانى خداى تعالى اين وجود مقدس را مبعوث ساخت و منت بزرگى به عالم و عالميان نهاد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «1» هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «2» وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «3» ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «4»
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «5»
ترجمه
تسبيح ميگويد خدايرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است پادشاه پاك از عيب و نقص تواناى درست كردار
او است آنكه برانگيخت در ميان غير اهل كتاب پيغمبرى از خودشان كه ميخواند بر آنان آيات او را و پاك ميگرداند ايشانرا و مىآموزد بآنان كتاب و حكمت را و همانا بودند پيشتر در گمراهى آشكار
و دسته ديگرى را از آنان كه هنوز ملحق نشدهاند بايشان و او است با اقتدار درست كار
اين فضل خدا است عطا ميكند آنرا بهر كه بخواهد و خدا صاحب فضل بزرگ است
مثل آنانكه تحميل كرده شدند باحكام تورية پس عمل ننمودند و تحمّل نكردند آنرا مانند مثل خر است كه حمل ميكند كتابهائى را بد است مثل گروهى كه تكذيب كردند آيات خدا را و خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را.
تفسير
تسبيح و تنزيه تمام موجودات خالق و نگهدار خودشان را از نقائص و عيوب بلسان حال و مقال و نكته تعبير از آن بصيغ مختلفه در سوره قبل و آيات مناسبه سابقه مكرّر ذكر و بيان شده است و سلطنت حقّه حقيقيّه خداوند و منزّه و
جلد 5 صفحه 201
مبرّى بودن ذات اقدس او از هر عيب و نقص واضح است و عزّت و حكمت او كه ملازم با قدرت و علم است كه مرجع صفات كماليّه ميباشند محتاج به بيان جديد نيست و اين نكته مكرّر ذكر شده و بايد بشود چون مهمّ است و امّى اگر چه در لغت بمعناى بىخط و سواد است ولى قمّى ره در ذيل في الامّيّين از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنها مينوشتند ولى با آنها كتابى از نزد خدا نبود و پيغمبرى بر آنها مبعوث نشده بود لذا خداوند نسبت داد آنانرا بامّيّين و از بعضى از روايات استفاده ميشود كه پيغمبر اكرم را كه امّى خواندند براى آن بوده كه اهل امّ القرى بوده كه كنيه مكّه است نه آنكه العياذ باللّه خطّ و سواد نداشته چگونه شخص بى سواد معلّم كتاب و حكمت ميشود بلى ممكن است گفته شود براى آن امّى خوانده شده كه نزد كسى درس نخوانده و خط ننوشته بود براى آنكه مؤكّد اعتقاد بشر باشد بآنكه علوم او از جانب خدا بوده و شمّهئى از اينمقال در سوره اعراف گذشت در هر حال اينجا مراد از امّيّين كليّه عرب يا اهل مكّه است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آنها بوده و آيات قرآن را براى آنها تلاوت ميفرموده و پاك مينموده آنها را از شرك و ساير عقائد باطله و اخلاق رذيله و مىآموخته بآنها كتاب خدا و احكام مقدّسه اسلام را كه تمامى بر طبق حكمت و مصلحت است و آنها قبلا در گمراهى شرك و جهل و فساد از حيث عقائد و اعمال بسر ميبردند و بعدا موحّد و عالم و مؤمن شدند و ديگران از اهل ايمان كه بتدريج بآنان ملحق ميشوند تا روز قيامت همه از تعليمات او بهرهمند خواهند شد در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها عجمها هستند و كسانيكه بلغت عرب تكلّم ننمودند و فرموده روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه را قرائت فرمود پرسيدند آنانكه هنوز ملحق نشدهاند كيانند آنحضرت دست مبارك خود را بر كتف سلمان نهاد و فرمود اگر ايمان در ثريّا باشد هر آينه نائل ميشوند بآن مردانى از اين قبيل و بنابراين و آخرين عطف است بر مفعول يعلّم و اينكه آخرين را از آنها شمرده باعتبار آنستكه همه اهل ايمان و شاگردان يك دبستانند و بعضى آخرين را عبارت از تابعين دانستهاند كه بعد از اصحاب بشرف اسلام مشرّف شدند و بنابراين و آخرين عطف است بر امّيّين و مراد
جلد 5 صفحه 202
از آن موجودين و مراد از آخرين غير موجودين از آنها ميباشد و اين منصب رسالت و تعليم كتاب و حكمت و تزكيه نفوس امّت بزرگترين تفضّل الهى است بر بشر قابل كه عطا ميكند آنرا بهر كس بخواهد بمقتضاى مصلحت و خداوند داراى فضل بىنهايت است كه بندگانرا هيچ گاه بىرهبر و زمين را خالى از حجّت يعنى پيغمبر و امام نميگذارد نهايت آنكه مردم بايد قابل براى تعليم و تربيت باشند و بكتاب الهى و احكام آن علم پيدا كنند و عمل نمايند نه مانند يهود باشند كه مكلّف شدند بتورية و احكام آن و علم بآن پيدا نكردند و عمل ننمودند و خداوند آنها را تشبيه بخر باركش كتب فرموده در آنكه علم بآنچه در آنها است ندارند و عمل نمينمايند و نفع از آن نميبرند فقط زحمت حمل آن بر گرده آنحيوان است چنانچه زحمت جمع و تدوين و حفظ تورية بدوش يهود است و اين تشبيه بحمار مثل بدى است مناسب با حال كسانيكه تكذيب نمودند آيات قرآن و تورية را كه دلالت بر نبوّت خاتم انبياء دارد و اوصاف او در آن ذكر شده و خداوند راه بهشت را بكسانيكه اعراض از كتب آسمانى نمودهاند ارائه نميدهد چون اين قبيل اشخاص ظلم نمودند بخودشان و به پيغمبران خدا كه براى هدايت آنها آمده بودند بتكذيب و افترا و غيره و اين عمل شخص را از قابليّت هدايت ساقط مينمايد و از اين امّت هم كسانيكه علم باحكام قرآن پيدا نكردند و عمل ننمودند و آنرا حفظ و حمل و نقل مينمايند حال آنها را دارند و اين مثل آنها هم هست اختصاص بيهود ندارد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنهُم يَتلُوا عَلَيهِم آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِم وَ يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ وَ إِن كانُوا مِن قَبلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «2»
اوست خداوندي که فرستاد و مبعوث كرد در اميين که اهل مكه باشند رسولي از خود آنها که تلاوت كند بر آنها آيات او را و تزكيه و پاك گرداند آنها را از معايب و خباثت و ياد دهد آنها را كتاب و حكمت را و اگر چه بودند قبل از بعثت در ضلالت و گمراهي آشكار.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ اهل مكه را اميين ميگويند براي اينکه است که كعبه را ام القري ناميدند چون اول نقطه زمين که از آب خارج شد كعبه بود مطابق بيت المعمور که در آسمان چهارم است که در ليلة المعراج پيغمبر (ص) در آن نماز خواند، و ارواح تمام انبياء و ملائكه با او نماز خواندند و جبرئيل مكبر شد و لذا ميفرمايد: إِنَّ أَوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلعالَمِينَ آل عمران آيه 90. و از اينکه جهت پيغمبر را ميگفتند نه آنچه مفسرين توهم كردند يعني بي سواد الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ ... الآيه اعراف آيه 157. فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ ..، الآيه اعراف آيه 158.
رَسُولًا مِنهُم که پيغمبر از اهل مكه بود و از خود آنها بود، سپس فايده و سر بعثت را بيان ميفرمايد يكي:
يَتلُوا عَلَيهِم آياتِهِ آيات شريفه قرآن که تدريجا و نجوما در ظرف مدت بيست و دو سال از اول بعثت تا زمان رحلت بر حضرتش نازل فرمود که مشتمل بر جميع ما يحتاج اليه الامة في دينهم هست و به بهترين راهها هدايت ميكند که ميفرمايد:
جلد 17 - صفحه 5
إِنَّ هذَا القُرآنَ يَهدِي لِلَّتِي هِيَ أَقوَمُ وَ يُبَشِّرُ المُؤمِنِينَ اسراء آيه 9. و ميفرمايد: وَ لا رَطبٍ وَ لا يابِسٍ إِلّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ انعام آيه 59.
وَ يُزَكِّيهِم تزكيه پاك كردن است از كثافات و نجاسات و خباثت حضرتش آمده که نفوس بندگان را پاك كند از كثافت كفر و شرك و عقائد باطله و اخلاق رذيله و افعال سيئه و اعمال قبيحه و نظريات سوء.
وَ يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ تعليم كتاب غير از تلاوت است تعليم بيان و شرح و تفسير است زيرا در كتاب كليات بيان ميشود مثلا ميفرمايد أَقِيمُوا الصَّلاةَ اما اجزاء نماز و شرائط آن و موانع آن و عوارض آن از شك و ظن، و اقسام آن، و كيفيت آن يك كتاب صلوة ميخواهد، و همچنين زكاة، صوم، خمس، حج، جهاد، ساير واجبات و حدود و ديات و باب معاملات و اخلاقيات و معاشرات و محرمات و غير اينها که كتب فقهيه مشتمل بر آن است خدا چه ميكند با كسي که گفت: حسبنا كتاب اللّه.
وَ الحِكمَةَ آنچه صلاح امت بود بآنها نشان دهد و امر فرمايد بجا آوريد و آنچه فساد دارد و ضرر بفرمايد ترك كنيد که دارد فرمود:
ايها النّاس ما من شيء يبعدكم عن الجنة و يقربكم الي النار الا و قد نهيتكم عنه
و در قرآن ميفرمايد: يُؤتِي الحِكمَةَ مَن يَشاءُ وَ مَن يُؤتَ الحِكمَةَ فَقَد أُوتِيَ خَيراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلّا أُولُوا الأَلبابِ بقره آيه 273.
وَ إِن كانُوا مِن قَبلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ از زمان رفع عيسي (ع) تا زمان بعثت را دوره جاهليت ميگويند بالاخص در حجاز و بالاخص در مكه معظمه که ام القري ميگويند، اينکه كفار و مشركين در كليه عقايد و اخلاق و افعال در ضلالت بودند نه رسولي معتقد بودند و هميشه در ميان آنها جنگ و جدال بود، دختران خود را زنده زير خاك ميكردند که ميفرمايد: فَلَمّا جاءَهُمُ الحَقُّ مِن عِندِنا قالُوا لَو لا أُوتِيَ مِثلَ ما أُوتِيَ مُوسي أَ وَ لَم يَكفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسي مِن قَبلُ قالُوا سِحرانِ تَظاهَرا وَ قالُوا إِنّا بِكُلٍّ كافِرُونَ قصص آيه 48. و ميفرمايد: وَ ما كانَ صَلاتُهُم عِندَ البَيتِ إِلّا مُكاءً وَ تَصدِيَةً انفال آيه 35، و در مورد دختران ميفرمايد: وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالأُنثي ظَلَّ وَجهُهُ مُسوَدًّا- الي قوله
جلد 17 - صفحه 6
تعالي: أَم يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحكُمُونَ نحل آيه 60. چه ظلالتي است ظاهرتر و واضحتر از اينکه.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- بعد از این اشاره کوتاه و پر معنی به مسأله توحید و صفات خدا، به مسأله بعثت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و هدف از این رسالت بزرگ که در ارتباط با عزیز و حکیم و قدوس بودن خداوند است پرداخته، میگوید: «او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند» (هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته).
و در پرتو این تلاوت، «آنها را تزکیه میکند، و به آنها کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد» (و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة).
«هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» (و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین).
پیامبر اسلام از میان همین گروه درس نخوانده برخاسته تا عظمت رسالت او را روشن سازد، کتابی مثل قرآن با این محتوای عمیق و عظیم، محال است زائیده فکر بشر باشد آن هم بشری که نه خود درس خوانده، و نه در محیط علم و دانش پرورش یافته است، این نوری است که از ظلمت برخاسته، و این خود معجزهای است آشکار و سندی است روشن بر حقّانیت او.
ج5، ص179
در آیه فوق هدف این بعثت را در سه امر خلاصه کرده که یکی جنبه مقدماتی دارد و آن تلاوت آیات الهی است، و دو قسمت دیگر یعنی «تهذیب و تزکیه نفوس» و «تعلیم کتاب و حکمت» دو هدف بزرگ نهائی را تشکیل میدهد.
آری! پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمده است که انسانها را هم در زمینه علم و دانش، و هم اخلاق و عمل، پرورش دهد، تا به وسیله این دو بال بر اوج آسمان سعادت پرواز کنند، و مسیر الی اللّه را پیش گیرند، و به مقام قرب او نائل شوند.
نکات آیه
۱ - حضرت محمد(ص)، رسول خدا و مبعوث شده از جانب او (هو الذى بعث فى الأُمّیّن رسولاً منهم)
۲ - مردم عصر پیامبر(ص)، بى بهره از سواد خواندن و نوشتن (هو الذى بعث فى الأُمّیّن رسولاً منهم) «اُمّى» (مفرد «اُمّیین»); یعنى، بى سواد، کسى که خواندن و نوشتن نمى داند.
۳ - حضرت محمد(ص)، مردى از تبار عرب بود و همانند ایشان سواد خواندن و نوشتن نداشت. (بعث فى الأُمّیّن رسولاً منهم)
۴ - تجلى عزّت و حکمت خداوند در بعثت پیامبر(ص) (العزیز الحکیم . هو الذى بعث فى الأُمّیّن رسولاً منهم)
۵ - برانگیخته شدن رسول اکرم(ص) از میان غیر اهل کتاب، براى هدایت خلق از سوى خداوند، جلوه اى از عزّت و حکمت خداوند (العزیز الحکیم . هو الذى بعث فى الأُمّیّن رسولاً منهم) کلمه «اُمّیین» در قرآن، در مقابل اهل کتاب نیز به کار رفته است. برداشت بالا بر پایه این احتمال است.
۶ - تلاوت آیات الهى، تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت، اصول و محورهاى برنامه رسالت پیامبر(ص) در هدایت خلق (یتلوا علیهم ءایته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمة)
۷ - خداشناسى، زمینه لازم براى تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت (یتلوا علیهم ءایته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمة) تقدم ذکرى «یتلوا علیهم آیاته» بر «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة» احتمالاً اشاره به مطلبى دارد که در این برداشت آمده است.
۸ - طهارت و پاکى نفس، زمینه لازم براى فراگیرى معارف و احکام دین (و یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمة) تقدم ذکرى «یزکّیهم» بر «یعلّمهم»، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.
۹ - مردم جزیرة العرب پیش از بعثت پیامبراکرم(ص)، در گمراهى آشکارى به سر مى بردند. (و إن کانوا من قبل لفى ضلل مبین) «إن» در «و إن کانوا» مخفف از مثقله است; یعنى، «و إنّهم کانوا من قبل لفى ضلال مبین»
۱۰ - هدف بعثت پیامبر(ص)، هدایت مردم و بیرون آوردن آنان از گمراهى ها است. (یتلوا علیهم ... و إن کانوا من قبل لفى ضلل مبین)
روایات و احادیث
۱۱ - «عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله «هو الذى بعث فى الاُمّیین رسولاً منهم» قال: کانوا یکتبون و لکن لم یکن معهم کتاب من عند اللّه و لابعث إلیهم رسولاً فنسبهم اللّه إلى الاُمّیین;[۱] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند، «هو الذى بعث فى الاُمّیین رسولاً منهم» روایت شده که آنان (اُمّیین) مى توانستند بنویسند لکن کتابى از جانب خداوند براى آنان نبود و پیامبرى به سوى آنان مبعوث نشده بود و از این جهت خداوند آنان را به «اُمّیین» نسبت داده است».
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: اهمیت تلاوت آیات خدا ۶
- امیین: مراد از امیین ۱۱
- انسان: اهمیت تزکیه انسان ها ۶; اهمیت هدایت انسان ها ۱۰
- بعثت: تاریخ مقارن بعثت ۲، ۹
- تزکیه: آثار تزکیه ۸; زمینه تزکیه ۷
- حکمت: زمینه تعلیم حکمت ۷
- خدا: آثار خدا شناسى ۷; نشانه هاى حکمت خدا ۴; نشانه هاى عزت خدا ۴، ۵
- دین: زمینه تعلیم دین ۸
- رسولان خدا :۱
- قرآن: اهمیت تعلیم قرآن ۶; زمینه تعلیم قرآن ۷
- کتاب: اهمیت تعلیم کتاب ۶
- گمراهى: گمراهى آشکار ۹
- محمد(ص): امى بودن محمد(ص) ۳، ۵; برگزیدگى محمد(ص) ۵; خاستگاه محمد(ص) ۳، ۵; رسالت محمد(ص) ۱; عربیت محمد(ص) ۳; فلسفه نبوت محمد(ص) ۵، ۱۰; مهمترین رسالت محمد(ص) ۶; نبوت محمد(ص) ۴; نژاد محمد(ص) ۳
- مردم: بى سوادى مردم مقارن بعثت ۲; گمراهى مردم مقارن بعثت ۹
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۳۶۶; نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۲۲، ح ۱۵.