الشعراء ١٥٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link292 | آيات ۱۴۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link292 | آيات ۱۴۱ - ۱۵۹ سوره شعراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link293 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link293 | صالح «ع»، قوم ثمود را از اطاعت امر مسرفان بر حذر می دارد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link294 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link294 | نتيجه انحراف انسان از فطرت، و افساد در زمين، عذاب و هلاكت است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link295 | تكذيب و نافرمانى قوم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link295 | تكذيب و نافرمانى قوم ثمود، و گرفتار شدن به عذاب الهى]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۰
کپی متن آیه |
---|
وَ إِنَ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ |
ترجمه
الشعراء ١٥٨ | آیه ١٥٩ | الشعراء ١٦٠ | ||||||||||||||
|
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «158» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «159»
پس آنان را عذاب فرا گرفت. همانا در اين (ماجرا) قطعاً نشانه و درس عبرتى است، و (لى) اكثر آنان ايمان آورنده نيستند. و البتّه پروردگار تو بى شك همان تواناى مهربان است.
پیام ها
1- توهين به مقدّسات الهى به حدّى مهم است كه گروهى به خاطر كشتن يك حيوان، نابود مىشوند. فَعَقَرُوها ... فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ
2- هم الطاف او نشانههاى عبرت هستند و هم قهر وعذابش. «لَآيَةً»
3- انسان مىتواند حتّى با ديدن بزرگترين نشانههاى الهى، در برابر حقّ عناد ورزد و ايمان نياورد. «لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ»
4- فرستادن انبيا ومعجزه وقهر بر كفّار لجوج، از شئون ربوبيّت اوست. «رَبَّكَ»
5- ايمان و كفر مردم، در خداوند اثرى ندارد. «إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ»
6- قهر خداوند به خاطر عمل خودماست وگرنه او مهربان است. «لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (159)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ: و بدرستى كه پروردگار تو هر آينه او است غالب كه در انتقام مغلوب نگردد، مهربان كه بدون استحقاق عذاب نفرمايد.
نكته: در نفى ايمان از كثير ايشان، در اين معرض اشاره است به آنكه اگر بيشتر يا نصف آنها ايمان مىآوردند، به عذاب مبتلا نمىشدند. و نيز اشاره به آن كه نگهدارى قريش از مثل اين عذاب، به بركت كسانى بود كه ايمان داشتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (141) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (142) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (143) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (144) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (145)
أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ (146) فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (147) وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ (148) وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ (149) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (150)
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (151) الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (152) قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (153) ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (154) قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155)
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (156) فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ (157) فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (158) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (159)
ترجمه
تكذيب كردند قوم ثمود فرستادگان را
وقتى كه گفت بآنها برادرشان صالح آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان
آيا واگذاشته ميشويد در آنچه هستيد اينجا ايمنان
در بوستانها و چشمه سارها
و كشتها و درختان خرمائيكه شكوفه آنها لطيف است
و ميتراشيد از كوهها خانههائى با آنكه ما هرانيد
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
جلد 4 صفحه 121
و اطاعت مكنيد فرمان تجاوز كنندگانرا
آنانكه فساد ميكنند در زمين و اصلاح نميكنند
گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان
نيستى تو مگر انسانى مانند ما پس بياور نشانهاى اگر هستى از راستگويان
گفت اين ماده شترى است براى آن نوبه آب است و براى شما نوبه روزى معيّن
و اصابت منمائيد آنرا ببدى پس بگيرد شما را عذاب روزى بزرگ
پس پى كردند آنرا پس گرديدند پشيمان
پس گرفت آنها را عذاب همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال پس از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت نقل فرموده كلام حضرت صالح را بقوم خودش كه بنام سر سلسلهشان معروف بقبيله ثمود بودند باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها كه در اين زمان خداوند بشما عنايت فرموده از قبيل باغها و چشمهسارها و كشتزارها و درختان خرما كه شكوفه و غلاف خوشههاى آنها لطيف و نرم و نازك است كه كاشف از خوبى و نرمى و لطافت ميوه آن باشد در صورت تخلّف از امر الهى نيست و نابود خواهد شد و اين خانههاى رفيعى كه در كوهها با كمال استادى و مهارت براى خود ميتراشيد براى شما باقى نمىماند و بعضى فرهين بحذف الف قرائت نمودهاند يعنى با تكبر و نشاط و دلخوشى پس از خدا بترسيد و كارى نكنيد كه موجب خشم خدا شود و اطاعت كنيد مرا كه امر من امر خدا است و من بدون دستور او دستورى نميدهم و اطاعت نكنيد امر مردمان متجاوز را كه رؤساء قوم بودند و غير از فتنه و فساد كارى نداشتند و آنها در جواب گفتند تو از كسانى هستى كه زياد برايت سحر نمودهاند بقدرى كه عقلت زائل شده و قمى ره فرموده مراد آنستكه ميان تهى هستى مانند ساير افراد بشر و اگر پيغمبر بودى مثل ما نبودى و مؤكّد اينمعنى است كه بعد از اين گفتند نيستى تو مگر بشرى مانند ما اگر راست ميگوئى معجزى بياور تا ما تو را تصديق نمائيم و
جلد 4 صفحه 122
آنحضرت بتفصيلى كه در سوره اعراف مستوفى گذشت براى آنها از كوه ماده شترى بيرون آورد كه بنا شد آب رودخانه يك روز نوبه آن ناقه و يك روز نوبه آنها باشد و بهيچ وجه آنها مزاحم نوبه آن نشوند و آسيبى هم بآن نرسانند و فرمود اگر شما بآن تعدّى نمائيد بعذاب روز بزرگ كه بزرگى آن براى بزرگى عذاب آن روز است معذّب خواهيد شد و آنها براى آنكه نميخواستند با آن هم نوبه باشند يكنفر از خودشان را مأمور بقتل آنحيوان نمودند و بقيّه با او كمك كردند و گوشتش را قسمت كردند و خوردند و پشيمان شدند وقتى كه عذاب را معاينه نمودند كه آنوقت پشيمانى سودى ندارد و توبه قبول نميشود و آن عذاب صيحه آسمانى يا زلزله زمينى يا بدنى بود كه در سور سابقه مفصلا ذكر شده است و جمل اخيره مفسّره در قصص سابقه است و باغراضى كه اخيرا بيان شد در ذيل هر قصه تكرار شده و خواهد شد و در نهج البلاغه است كه همانا شريك ميكند مردم را در امرى رضا و سخط، ناقه ثمود را يكنفر از آنها پى كرد ولى خدا عذاب را بر همه نازل فرمود چون همه راضى بآن شدند و نسبت عقر را بهمه داد كه فرمود فعقروها فأصبحوا نادمين و زمين آنها در اثر خسف شكسته و گداخته گرديد و نيز از آنحضرت روايت شده كه اول چشمهئى كه جارى شد در زمين آن بود كه خدا براى صالح عليه السّلام جارى فرمود و آبش را بنوبه براى ناقه و آنها مقرّر داشت و فرمود لها شرب و لكم شرب يوم معلوم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ العَزِيزُ الرَّحِيمُ (159)
تفسيرش گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 159)- آری هیچ کس نمیتواند بر قدرت خدا چیره شود همان گونه که این قدرت عظیم مانع رحمت او نسبت به دوستان و حتی نسبت به دشمنان نیست «و پروردگار تو عزیز و رحیم است» (وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ).
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، برخوردار از حمایت ها و الطاف ویژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مشرکان (و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) با توجه به بیان سرگذشت صالح(ع) و ثمودیان و فرجام هلاکت بار آنان در آیات پیشین و تعریض آیه قبل به حق ناپذیرى اکثریت مشرکان صدر اسلام، در این آیه خطاب را متوجه پیامبر(ص) نموده و مى فرماید: اى پیامبر! تو از این بابت نگران نباش; زیرا ما با قدرت قاهر و شکست ناپذیر خود، دشمنانت را سرکوب خواهیم کرد.
۲ - خداوند، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر (و إنّ ربّک لهو العزیز) کلمه «العزیز» مسند همراه با «ال» جنس و مفید حصر است.
۳ - عزت خداوند، آمیخته با رحمت و مهر او به مردمان (و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «الرحیم» صفت براى «العزیز» باشد و نه خبر بعد از خبر.
۴ - هلاکت ثمودیان، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند (فأخذهم العذاب ... إنّ ربّک لهو العزیز)
۵ - مهلت خداوند به کافران حق ستیز صدراسلام، معلول لطف و رحمت او بود; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى. (و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) یادآورى سرگذشت ثمودیان، از یکسو تسلى بخش خاطر پیامبر(ص) است و از سوى دیگر هشدارى به اکثریت مشرکان لجوج و مصمم بر کفر است که اگر بر آنان عذاب نازل نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلکه از باب رحمتى است که او بر مردمان دارد و چون زمینه آن به پایان برسد، قهر الهى گریزناپذیر خواهد بود.
۶ - خداوند، عزیز و رحیم است. (و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) کلمه «الرحیم» مى تواند خبر بعد از خبر باشد و نه صفت براى «العزیز». برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رحیم ۶; عزیز ۶
- حمایتهاى خدا: مشمولان حمایتهاى خدا ۱
- خدا: آثار رحمت خدا ۵; اختصاصات خدا ۲; رحمت خدا۳; عزت خدا ۲; قدرت خدا ۲ مهلت هاى خدا ۵; نشانه هاى عزت خدا ۴; نشانه هاى قدرت خدا ۴; ویژگیهاى عزت خدا ۳
- قوم ثمود: هلاکت قوم ثمود ۴
- کافران: فلسفه مهلت به کافران صدراسلام ۵
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱
- محمد(ص): حامى محمد(ص) ۱; دشمنان محمد(ص) ۱
- مشرکان: دشمنى مشرکان صدراسلام ۱
منابع