الشعراء ١٣٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link288 | آيات ۱۲۳ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link288 | آيات ۱۲۳ - ۱۴۰ سوره شعراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link289 | توبيخ قوم هود | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link289 | توبيخ قوم هود «ع»، به خاطر اسراف در شهوت و افراط در غضب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link290 | انكار و تكذيب قوم هود | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link290 | انكار و تكذيب و هلاکت قوم هود «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link291 | روايتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۴#link291 | بحث روايتى ]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۵
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ |
ترجمه
الشعراء ١٢٩ | آیه ١٣٠ | الشعراء ١٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَطَشْتُمْ»: حملهور شدید. یعنی سخت به دیگران و همسایگان تاخت و تاز میبرید. در مجازات زیادهروی کردید و از حد فراتر رفتید (نگا: بروج / ). «جَبّارینَ»: سرکشان و ستمگران. حال است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ «128» وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ «129» وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ «130»
(هود به مردم گفت:) آيا بر هر تپهاى بنا وقصرى بلند از روى هوا و هوس مىسازيد؟ و كاخهاى استوار مىگيريد، به اميد آنكه جاودانه بمانيد؟ و هرگاه كسى را كيفر مىدهيد، همچون زورگويان كيفر مىدهيد؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130)
«1». تفسير مجمع البيان، ج 4، منشورات مكتبة آية اللّه العظمى المرعشى النجفى.
«2». همان مدرك.
جلد 9 - صفحه 467
وَ إِذا بَطَشْتُمْ: و چون سخط گرفتيد، يعنى مؤاخذه كرديد مردمان را به شمشير يا به تازيانه. بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ: سخت گيرى و مؤاخذه نموديد در حالتى كه متكبرانيد و سركشان بدون شفقت و رأفت و مهربانى و قصد تأديب و عاقبت بينى. «جبار» كسى است كه از سر غضب مردمان را زند و در شكنجه اندازد و به عذاب تعجيل كند بىآنكه از عاقبت بيانديشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (126) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (127)
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131) وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132)
أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (133) وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (134) إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135) قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ (136) إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)
وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)
ترجمه
تكذيب كردند عاد فرستادگان را
هنگاميكه گفت بآنها برادرشان هود آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان
آيا بنا ميكنيد بهر جاى بلند علامتى كه بازى كنيد
و فرا ميگيريد قصرهاى محكم را شايد كه جاويد بمانيد
و چون حمله ميكنيد حمله ميكنيد ستمكاران
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد از من
و بترسيد از آنكه مدد نمود شما را بآنچه ميدانيد
مدد نمود شما را بچهارپايان و پسران
و بوستانها و چشمهها
همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ
گفتند يكسان است بر ما پند دهى يا نباشى از پند دهندگان نيست
اين مگر عادت پيشينيان
و نباشيم ما عذاب كرده شدگان
پس تكذيب كردند او را پس هلاك كرديمشان همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند
جلد 4 صفحه 119
بيشترشان مؤمنان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
قبيله عاد كه بنام سر سلسله خودشان معروف شده بودند پيغمبران را تكذيب نمودند وقتى كه حضرت هود كه از همان قبيله بود و برادر خوانده شده بآنها گفت آيا از خدا نميترسيد بتقريبى كه در بدو قصّه حضرت نوح گذشت همانا من پيغمبر خدايم براى شما و مشهور بامانت و درستى نزد شما و خيانت در وحى الهى نمىكنم پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا كه اطاعت من اطاعت خدا است و مزدى هم بر اداء رسالت از شما نمىخواهم دستمزد من با خدا است و او بنحو او فى و اكمل خواهد داد و از چند چيز آنها را نهى فرمود بطور سؤال كه آيا در هر مكان مرتفعى برجى بنا ميكنيد براى تماشا و لهو و لعب و استهزاء عابرين و اطلاع بر نواميس مردم و بعضى آيه را بمعناى علم و نشانه راه گرفتهاند و عبث بودن آنرا باستغناء از آن و اهتداء بنجوم و ستارهها دانستهاند و ظاهرا عبث نباشد چون اهتداء بآن اسهل است و اختيار ميكنيد براى خودتان قصور و ساختمانهاى محكم را باميد آنكه در دنيا مخلّد و جاويد خواهيد بود و چون دست بشمشير و تازيانه ميكنيد براى حمله بكسى اين كار را بدون ملاحظه و فكر در عاقبت آن و بدون قصد تأديب و تربيت و مجوّز شرعى و عرفى جابرانه انجام ميدهيد و اين اعمال و اين ابنيه باين اغراض و آمال مرضى خدا نيست پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا در ترك اين امور از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر بنائيكه بنا شود وبال است براى صاحبش روز قيامت مگر بمقدار ضرورت و احتياج مبرم و فرمود منكه ميگويم از خدا بترسيد براى آنستكه خداوند ولىّ نعمت شما است و شكر نعمت بطاعت است كه موجب مزيد نعمت ميگردد و كفرانش بمعصيت است كه موجب قطع آن خواهد بود و شما ميدانيد نعمتهائى را كه خداوند براى كمك شما در زندگى مرتّبا انعام و امداد بشما فرموده از قبيل شتر و گاو و گوسفند و پسران كار آمد و باغها و چشمهها كه امور شما بوسيله آنها اداره ميشود و باز اگر شما بعقايد و اعمال سابقه خودتان ادامه دهيد من ميترسم بر شما از عذاب خدا در روزى كه بزرگ است گرفتارى آنروز در دنيا يا آخرت
جلد 4 صفحه 120
و آنها با كمال بىشر مىگفتند ما از اعمال خودمان دست برنميداريم بحال ما تفاوتى ندارد وعظ كنى براى ما يا نكنى اين خلق و دأب و عادت كه ما داريم همان رويّه و عادت و خلق پيشينيان ما است و ما دست از مسلك آباء و اجدادمان برنمىداريم و هيچوقت بر ما عذاب نازل نشده و نخواهد شد و بعضى خلق بفتح خاء قرائت نمودهاند يعنى اين سخنان تو نيست مگر دروغ مدّعيان نبوّت كه پيش از اينها آمدند و گفتند و در هر حال آنها تكذيب كردند پيغمبر خدا را و مستحق عذاب شدند و خداوند آنها را بباد تند سختى هلاك فرمود كه شرح آن در سور سابقه گذشت و در لاحقه بيايد انشاء اللّه تعالى و اخيرا خداوند چند جمله را كه در ذيل احوال انبياء سابق الذّكر براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تذكّر و تنبّه خلق ذكر فرموده بود و بيان شد براى تأكيد و تقرير و تعقّب هر قصّهئى بغرض مطلوب و توسّل بهر وسيلهئى براى هدف منظور تكرار فرموده است و مفاد آن تفاوتى ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا بَطَشتُم بَطَشتُم جَبّارِينَ (130)
و موقعي که بسختي و عنف ميگيريد از روي ظلم و جبر ميگيريد.
بطش اخذ بشدت و عنف است در مقام انتقام، در قرآن ميفرمايد: يَومَ نَبطِشُ البَطشَةَ الكُبري (دخان آيه 16) اشاره بروز قيامت است که خداوند سخت انتقام ميكشد از ظالمين در حق مظلومين مخصوصا ظالمين به آل محمّد (ص) و بالاخص قتله ابي عبد اللّه که چندين مرتبه انتقام كشيده شده و ميشود اول مختار و سليمان بن صرد خزاعي از قتله 2- احمد سفاح از بني اميه 3- حضرت بقية اللّه از راضين بقتل حسين، عامه عميا که عاشورا عيد بزرگ آنها است. 4- ابي عبد اللّه در دوره رجعت 5- خداوند متعال در قيامت و در حديث از حضرت صادق است که به ابان بن تغلب فرمود
«كيف انت اذا وقعت البطشة بين المسجدين»
گفتند مراد لشكر سفيانيست بين مدينه و مكه خداوند آنها را در زمين بيداء خسف ميفرمايد که يكي از علائم ظهور خسف بيدا است اشاره به ظهور حضرت است.
(وَ إِذا بَطَشتُم) موقعي که با هم اختلاف پيدا ميكنيد شما بخواهيد انتقام كشيد باندازه حق انتقام قناعت نميكنيد بلكه:
جلد 14 - صفحه 69
(بَطَشتُم جَبّارِينَ) جبار سختگير است از روي بزرگي و نخوت و يكي از اسماء الهي جبار است يعني انتقام و عذاب او سخت است لكن زائد بر استحقاق عذاب نميكند و جبروتيت مثل كبريايي مخصوص ذات اقدس او است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 130)- سپس به انتقاد دیگر در رابطه با بیرحمی قوم عاد به هنگام نزاع و جدال پرداخته، میگوید: «شما به هنگامی که کسی را مجازات میکنید از حد تجاوز کرده و همچون جباران کیفر میدهید» (وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ).
ممکن است کسی کاری کند که مستوجب عقوبت باشد، اما هرگز نباید قدم از جاده حق و عدالت فراتر نهید.
این سه آیه نشان میدهد که آن چنان عشق دنیا بر آنها مسلط شده بود که از راه و رسم بندگی خارج شده و در دنیا پرستی غرق بودند.
نکات آیه
۱ - قوم عاد، داراى روشى جبارانه و خشونت بار (و إذا بطشتم بطشتم جبّارین) «بَطْش» (مصدر «بطشتم») به هجوم سخت و خشونت بار گفته مى شود. بنابراین «جبّارین» حال مؤکد از ضمیر فاعل در «بطشتم» است.
۲ - قوانین و مجازات هاى رایج در میان قوم عاد، ظالمانه و خارج از اعتدال بود. (و إذا بطشتم بطشتم جبّارین)
۳ - نکوهش قوم عاد از سوى هود(ع)، به خاطر خشونت و زورگویى آنان (و إذا بطشتم بطشتم جبّارین)
موضوعات مرتبط
- قوم عاد: تاریخ قوم عاد ۱، ۳; خشونتگرى قوم عاد ۱، ۳; سرزنش قوم عاد ۳; ظلم قوم عاد ۲، ۳; ویژگیهاى نظام کیفرى قوم عاد ۲
- هود(ع): سرزنشهاى هود(ع) ۳
منابع