الحج ٣٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link358 | آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link358 | آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link359 | برابرى همه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link359 | برابرى همه مؤمنان در عبادت در مسجدالحرام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link360 | معبد شدن كعبه براى مردم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link360 | معبد شدن كعبه براى مردم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link361 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link361 | دستور تطهیر خانه کعبه به ابراهيم «ع»، از سوی خداوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link362 | دستور الهى به ابراهيم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۱#link362 | دستور الهى به ابراهيم «ع»: در ميان مردم ندا کن که قصد حج كنند!]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link363 | توضيحى در مورد منافع دنيوى و اخروى حج]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link363 | توضيحى در مورد منافع دنيوى و اخروى حج]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link365 | تحريك و تشويق مردم به تعظيم حرمات خدا]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link365 | تحريك و تشويق مردم به تعظيم حرمات خدا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link366 | اشاره به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link366 | اشاره به اين كه «تقوا»، امرى معنوى و قلبى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link367 | حكمت قربانى كردن براى خدا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link367 | حكمت قربانى كردن براى خدا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link368 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link368 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link369 | رواياتى درباره منافع مترتب بر حج | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴۲#link369 | رواياتى درباره منافع مترتب بر حج]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۴
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَ الْمُقِيمِي الصَّلاَةِ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ |
ترجمه
الحج ٣٤ | آیه ٣٥ | الحج ٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَجِلَتْ»: به خوف و هراس افتاد (نگا: اَنفال / حجر / و).
نزول
شأن نزول آیات ۳۴ و ۳۵:
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیهالسلام نقل نماید و گوید: از امام درباره این قسمت از آیه ۳۴ «وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ» و آیه ۳۵ سؤال کردم، فرمود: درباره ما اهل البیت علیهمالسلام بخصوص نازل شده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج
- برابرى همه مؤمنان در عبادت در مسجدالحرام
- معبد شدن كعبه براى مردم
- دستور تطهیر خانه کعبه به ابراهيم «ع»، از سوی خداوند
- دستور الهى به ابراهيم «ع»: در ميان مردم ندا کن که قصد حج كنند!
- توضيحى در مورد منافع دنيوى و اخروى حج
- تحريك و تشويق مردم به تعظيم حرمات خدا
- اشاره به اين كه «تقوا»، امرى معنوى و قلبى است
- حكمت قربانى كردن براى خدا
- بحث روايتى
- رواياتى درباره منافع مترتب بر حج
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ عَلى ما أَصابَهُمْ وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «35»
(مُخبتين) كسانى هستند كه هرگاه نام خدا برده شود دلهايشان از خوف (خداوند) مىلرزد و بر آنچه (از سختىها) به آنان مىرسد مقاومند و برپاكنندگان نمازند و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند.
نکته ها
ياد خدا هم آرامبخش و هم براى اهلايمان است، خوفآور، همانند كودكى كه با ياد والدين، هم آرام مىگيرد وهم از آنان پروا مىكند وحساب مىبرد.
پیام ها
1- ترس از خدا و پرواى درونى، يك ارزش است. «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»
2- تقوا، بر همهى كمالات مقدّم است. وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ ... وَ الصَّابِرِينَ ...
3- زيربناى انجام وظيفه بعد از تقوا، مقاومت و صبر است. «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ»
4- صبرى ارزش دارد كه در برابر مشكلات دوام بياورد. «الصَّابِرِينَ عَلى ما أَصابَهُمْ»
5- رابطه با خدا، از رابطه با محرومان جدا نيست. «وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ- يُنْفِقُونَ»
6- بخشش، مخصوص مال نيست، از علم و آبرو و هنر نيز مىتوان انفاق كرد.
«مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
7- انفاقى ارزش دارد كه دائمى باشد. ( «يُنْفِقُونَ» فعل مضارع نشانه استمرار است)
جلد 6 - صفحه 44
8- در انفاق نيز اعتدال و ميانهروى لازم است. وَ مِمَّا ...
9- اموال و دارائىهاى انسان رزق الهى است. «رَزَقْناهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ عَلى ما أَصابَهُمْ وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (35)
بعد از آن صفات حميده ايشان را فرمايد:
الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ: آنانكه چون ياد كرده شود خدا نزد ايشان،
«1». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 84.
«2». تفسير برهان، ج 3، ص 92 به نقل از محمّد بن العبّاس.
جلد 9 - صفحه 54
وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ: بترسد قلبهاى ايشان از هيبت اشراق اشعه جلال ربانى و طلوع انوار عظمت سبحانى. يا هرگاه ترسيده شوند به عذاب و عقاب الهى، دلهاى ايشان ترسان و هراسان شود.
صفت دوم آنان: وَ الصَّابِرِينَ عَلى ما أَصابَهُمْ: و صبر كنندگان بر آنچه رسيده و مىرسد به ايشان از زحمت تكاليف و محن و بلوى.
صفت سوم آنان: وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ: و بپاى دارند نماز را و ادا كنندگان آن در اوقات خود به شرايط و آدابى كه مأمور شدهاند به آن.
صفت چهارم آنان: وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ: و از آنچه روزى دادهايم ايشان را انفاق مىكنند در وجوه خير، يعنى خرج مىكنند در مصارف واجبه و مستحبه.
ابن عباس گويد: حضرت على عليه السّلام و سلمان، از جمله مخبتان و از صالحان و اقامه كنندگان نماز و منفقان مىباشند. «1» تنبيه: آيه شريفه آگاهى است مؤمنين را به آنكه بشارت الهى به توسط رسول سبحانى به تقرب درگاه كبريائى و رسيدن به نعيم ابدى، خاصه كسانى است كه اوصاف چهارگانه مذكوره را دارا باشند. و البته كسانى كه طالب قرب الهى و سعادت سرمدى هستند، سعى نموده كه اين صفات را دارا شده و خود را از جمله مشمولين آيه شريفه قرار دهند؛ حسرت و ندامت براى كسانى است كه از چنين مقامات عاليه محروم باشند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ (32) لَكُمْ فِيها مَنافِعُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّها إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ (33) وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ (34) الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ عَلى ما أَصابَهُمْ وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (35)
ترجمه
امر اين است و كسيكه بزرگ كند علامتهاى خدا را پس همانا آن از پرهيزكارى دلها است
مر شما را است در آنها منفعتها تا مدّتى نامبرده پس جايگاه آنها بسوى خانه آزاد شده است
و از براى هر گروهى قرار داديم قربانىء را تا ياد كنند نام خدا را بر آنچه روزى كرد آنها را از زبان بستگان شتر و گاو و گوسفند پس خداى شما خداى يگانه است پس مر او را تسليم شويد و بشارت ده فروتنان را
آنانكه چون ذكر شود خدا بترسد دلهاشان و شكيبايان بر آنچه رسيد
جلد 3 صفحه 606
بايشان و بر پا دارندگان نماز و آنانكه از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند.
تفسير
- كلمه ذالك چنانچه در آيات سابقه ذكر شد براى فصل بين دو كلام ذكر ميشود يعنى امر از اين قرار است و شعائر يا جمع شعاره بكسر است يا جمع شعيره بفتح و در صورت اول مراد مطلق علائم و اعلام و معالم دين و مناسك حج است و در ثانى مراد خصوص قربانيهاى نشاندار براى حج يا شتران شكافته كوهان از جانب راست براى نشان قربانى است و در هر حال تعظيم و بزرگ شمردن و خوب انجام دادن آنها ناشى از پرهيزكارى باطنى و دلبستگى بخدا است و ضمير فانّها راجع بتعظيم شعائر است و باعتبار مضاف اليه كه جماعت است مؤنّث آورده شده قمّى ره نقل فرموده كه مراد تعظيم شتران قربانى و خوب بودن آنها است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه همانا جزاء صيد زياد ميشود در كمتر از شتر فربه و چون بشتر فربه رسيد زياده متصوّر نيست چون آن بزرگترين قربانيها است خداوند فرموده و من يعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوى القلوب و از آنحضرت نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حجّة الوداع شصت و چهار يا شصت و شش قربانى سوق فرمود و امير المؤمنين عليه السّلام سى و چهار يا سى و شش قربانى آورد و شايد كمتر آوردن آنحضرت بمراعات ادب بوده و براى مردم است منافع آن قربانيها از سوار شدن بامدارا در صورت احتياج و دوشيدن شيرشان بقدريكه مضرّ بآنها نباشد و امثال آن تا منى در حج و تا مكّه در عمره مفرده مقابل كعبه كه بايد آنجا ذبح يا نحر شوند و مراد از محلّ آنها است چنانچه در روايات مأثوره و كلمات علماء اماميّه ذكر شده و منتهاى مدّت سير آنها اجل مسمّى و زمان مقدّر براى زندگى و وصول بمحلّ ذبح و نحر است كه منى و مكّه باشد و وجه تسميه كعبه به بيت عتيق در آيات سابقه ذكر شد و كلمه الى شايد براى اشاره بآن باشد كه محلّ حريم كعبه است نه خود آن و خداوند براى هر امّت و اهل دين و ملّتى عبادت و قربانىء مقرّر فرموده بود كه موجب تقرّب آنها بخدا شود و اين عمل مخصوص بدين اسلام نبوده براى آنكه نام خداوند را در وقت ذبح آنها ببرند نه نام بتها را تا عمل ايشان خالص باشد و اداء شكر الهى را بر نعم نامتناهى او نموده باشند و بدانند كه منظور اصلى از اعمال عبادى توجّه بخدا و ياد حق است كه يكتا و بىهمتا است پس بايد تسليم
جلد 3 صفحه 607
اوامر او باشند و پيغمبر، صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد مژده دهد به كسانيكه تواضع و فروتنى را شعار خود نموده و در مقام عبادت و بندگى از تكبّر و سركشى خوددارى نمودند و بوظيفه خود قيام و اقدام كردند بقضاء حوائج و نيل بسعادت دنيا و آخرت و آنها كسانى هستند كه در وقت ياد خدا دلهاشان از هيبت تابش انوار جلال الهى بيمناك است و در مصائب صابرند و از اقامه نماز در اوقات مقرّره و انفاق در راه خدا در مواقع لازمه خوددارى نمينمايند و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از مخبتين عابدين است و معلوم است كه عبادت لازمه تواضع و فروتنى و اطمينان بوعده و فضل و كرم الهى است كه معناى لغوى اخبات است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ الصّابِرِينَ عَلي ما أَصابَهُم وَ المُقِيمِي الصَّلاةِ وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ (35)
مخبتين كساني هستند که زماني که بياد خداوند متعال آمدند قلوب آنها در مقابل عظمت پروردگار مضطرب ميشود و ضربان پيدا ميكند و بر آنچه از مصائب بآنها ميرسد صبر و شكيبايي دارند، و نماز را برپا ميدارند و از آنچه ما به آنها روزي كرديم انفاق ميكنند.
(الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم): دارد ضربان قلب مطهّر پيغمبر را در حال نماز كساني که نزديك بودند ميشنيدند، رنگ صورت حضرت مجتبي در حال نماز تغيير ميكرد، امير المؤمنين در مناجات در شبها مثل چوب خشك از خوف الهي روي زمين ميافتاد که توهّم موت ميكردند و خوف اينها از عظمت پروردگار و حقارت خود در پيشگاه او بود نه از معاصي چون معصوم بودند.
(وَ الصّابِرِينَ عَلي ما أَصابَهُم): چنانچه انبياء و ائمّه در مصائب شديده که از قوم بآنها وارد ميشد تحمّل ميكردند و صبر مينمودند که امير المؤمنين را اصبر الصابرين گفتند: و در حقّ سيّد الشّهداء گفتند: لقد عجبت من صبرك ملائكة السماوات.
(وَ المُقِيمِي الصَّلاةِ): اقامه صلوة دو نحوه بوده يكي آنكه نماز ميكردند بسا در يك شب هزار ركعت، پيغمبر صلّي اللّه عليه و سلّم فرمود:
«قرّة عيني في الصلاة»
افضل عبادات و خير موضوع و قربان كلّ تقيّ و معراج المؤمن و شرط قبولي ما بقي عبادات نماز است ديگر آنكه حفظ صلوة ميكردند که از بين نرود و از ميانه مسلمانان برداشته نشود که در اغلب زيارات شهادت ميدهي: «اشهد انك قد اقمت الصلاة» يا «اقمتم الصلاة» در جامعه.
(وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ): مجرّد انفاق مالي از انفاقات واجبه و مندوبه
جلد 13 - صفحه 302
نبود بلكه انفاق علم ميكردند و ابدان خود را در خدمت به جامعه و قواي خود را صرف ميكردند، اينها مخبتين هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 35)- در این آیه صفات «مخبتین» (تواضع کنندگان) را در چهار قسمت- که دو قسم جنبه معنوی و روانی دارد و دو قسمت جنبه جسمانی- توضیح میدهد:
نخست میگوید: «همانها که چون نام خدا برده میشود دلهایشان پر از خوف (پروردگار) میگردد» (الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ).
نه این که از غضب او بیجهت بترسند، و یا در رحمت او شک و تردید داشته باشند، بلکه این ترس به خاطر مسؤولیتهایی است که بر دوش دارند و شاید در انجام آن کوتاهی کردهاند، این ترس به خاطر درک مقام با عظمت خداست.
دیگر این که: «آنها در برابر حوادث دردناکی که در زندگیشان رخ میدهد صبر و شکیبایی پیش میگیرند» (وَ الصَّابِرِینَ عَلی ما أَصابَهُمْ).
عظمت حادثه هر قدر زیاد و ناراحتی آن هر قدر سنگین باشد در برابر آن زانو نمیزنند لب به کفران نمیگشایند و خلاصه ایستادگی میکنند و پیش میروند و پیروز میشوند.
ج3، ص216
سوم و چهارم این که: «آنها نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند» (وَ الْمُقِیمِی الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).
از یک سو ارتباطشان با خالق جهان محکم است و از سوی دیگر پیوندشان با خلق خدا مستحکم.
نکات آیه
۱ - خشیت و خوف شدید از خداوند، نشانه ایمان راستین (و بشّر المخبتین . الذین إذا ذکر اللّه وجلت قلوبهم) «الذین» در محل نصب و صفت براى «المخبتین» مى باشد. «وجل» (مصدر «وجلت») به معناى ترسیدن است و چنان که در آیه پیش گفته شد، «مخبت» به کسى گفته مى شود که دلى آرام و قلبى مطمئن دارد. مقصود از «مخبتین» در این جا، مؤمنانى هستند که در توحید به جایى رسیده اند که جانشان از هرگونه شائبه شرک به دور بوده و دلشان آرام و قلبشان مطمئن است. آیه فوق در بیان آثار و نشانه هاى این مؤمنان راستین مى باشد.
۲ - ترس و خشیت از خدا، خصلتى ارزشمند در بینش قرآنى (الذین إذا ذکر اللّه وجلت قلوبهم)
۳ - تمجید خداوند از دل هایى که با شنیدن نام او، خشیت و ترس بر آنها عارض مى شود. (الذین إذا ذکر اللّه وجلت قلوبهم)
۴ - مؤمنان راستین، شخصیت هایى صبور در برابر مصیبت ها و ناملایمات زندگى (و بشّر المخبتین ... و الصبرین على ما أصابهم)
۵ - مداومت در اقامه نماز و مواظبت بر انجام درست و کامل آن، یکى دیگر از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستین (و المقیمى الصلوة) «إقامة» (مصدر «مقیمین») به معناى انجام دادن درست و کامل است. به کارگیرى وصف (مقیمین) بیانگر این نکته است که خواندن نماز، خصلتى است که از مؤمنان جدا نمى شود. بنابراین معناى «المقیمى الصلوة» چنین مى شود: آنان که همواره نماز را درست و کامل به جا مى آورند; نه آن را ترک مى کنند و نه در انجام درست و کامل آن، کوتاهى مىورزند.
۶ - انفاق مال و دستگیرى از نیازمندان، از برنامه هاى زندگى مؤمنان راستین (و بشّر المخبتین ... و ممّا رزقنهم ینفقون) به کارگیرى فعل مضارع (ینفقون) بیانگر این حقیقت است که انفاق و رسیدگى به کار نیازمندان، کار یک روز و یا چند روز مؤمنان راستین نیست; بلکه برنامه اى است که آنان در طول زندگى، خود را موظف به انجام آن مى دانند.
۷ - لزوم رعایت اعتدال و میانه روى در انفاق (و ممّا رزقنهم ینفقون) «من» در «ممّا رزقناهم» تبعیضیه است; یعنى، بخشى از مال خود را انفاق مى کنند. به کارگیرى آن در این جا - که اوصاف مؤمنان راستین بیان مى شود - دربردارنده توصیه اى است از سوى خداوند به آنان که مبادا در انفاق زیاده روى کنند و احیاناً خود و کسانى را که تحت تکفل آنانند به زحمت اندازند.
۸ - اموال و دارایى ها، رزقى از جانب خدا و عطاى او به انسان ها (و ممّا رزقنهم)
موضوعات مرتبط
- انفاق: آداب انفاق ۷; اعتدال در انفاق ۷
- ایمان: نشانه هاى ایمان ۱
- ترس: آثار ترس از خدا ۱; ارزش ترس از خدا ۲
- خدا: عطایاى خدا ۸; مدحهاى خدا ۳
- خداترسان: مدح خداترسان ۳
- سختى: صبر بر سختى ۴
- صفات: صفات پسندیده ۲
- فقرا: انفاق به فقرا ۶
- مال: منشأ مال ۸
- مؤمنان: انفاق مؤمنان ۶; صبر مؤمنان ۴; صفات مؤمنان ۵، ۶; مؤمنان هنگام سختى ۴; نماز مؤمنان ۵
- نماز: مداومت بر نماز ۵
منابع
- ↑ البرهان فی تفسیرالقرآن.