الحج ٣٤
کپی متن آیه |
---|
وَ لِکُلِ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَکاً لِيَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلٰهُکُمْ إِلٰهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ |
ترجمه
الحج ٣٣ | آیه ٣٤ | الحج ٣٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَنسَکاً»: عبادت. در اینجا به قرینه (لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ ...) مراد قربانی، یعنی ذبح حیوان برای فقراء است. «أَسْلِمُوا»: مخلص شوید. منقاد و مطیع شوید. «الْمُخْبِتِینَ»: افراد متواضع و مُقِرّ به بندگی و مطمئنّ از ایمان خود (نگا: هود / ، حجّ / ). ایمانداران خاضع و خاکی.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۳۴ و ۳۵:
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیهالسلام نقل نماید و گوید: از امام درباره این قسمت از آیه ۳۴ «وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ» و آیه ۳۵ سؤال کردم، فرمود: درباره ما اهل البیت علیهمالسلام بخصوص نازل شده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج
- برابرى همه مؤمنان در عبادت در مسجدالحرام
- معبد شدن كعبه براى مردم
- دستور تطهیر خانه کعبه به ابراهيم «ع»، از سوی خداوند
- دستور الهى به ابراهيم «ع»: در ميان مردم ندا کن که قصد حج كنند!
- توضيحى در مورد منافع دنيوى و اخروى حج
- تحريك و تشويق مردم به تعظيم حرمات خدا
- اشاره به اين كه «تقوا»، امرى معنوى و قلبى است
- حكمت قربانى كردن براى خدا
- بحث روايتى
- رواياتى درباره منافع مترتب بر حج
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ «34»
و (شما تنها امّتى نيستيد كه تكليف قربانى دارد، زيرا) ما براى هر امّتى آئينى قرار داديم، تا هنگام قربانى نام خدا را بر حيواناتى كه خداوند روزى آنان كرده ببرند، خداى شما معبود يكتاست، پس فقط تسليم او باشيد، و به بندگان خالص بشارت ده.
نکته ها
كلمه «مخبتين» از «خبت» يعنى زمين وسيع وهموار كه خالى از فراز و نشيب است و مخبت به انسان آرام ومطمئن گفته مىشود كه از هرگونه پندار شرك دور باشد.
كلمهى «منسك» يا مصدر، يا اسم زمان ويا اسم مكان است. لذا معنا چنين است: ما براى هر امّتى برنامه عبادت يا زمانى را براى قربانى يا مكانى را براى آن قرار داديم.
پیام ها
1- برنامه قربانى، در تمام اديان آسمانى بوده است. لِكُلِّ أُمَّةٍ ...
2- هنگام قربانى، نام خدا را بايد به زبان آورد. «لِيَذْكُرُوا»
3- شيوهى بندگى خداوند، تنها بايد از طريق وحى باشد. «جَعَلْنا مَنْسَكاً»
4- خداى ما پروردگار يكتاست. «فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ»، همان خدايى كه هم دين مارا تأمين مىكند، «جَعَلْنا مَنْسَكاً» و هم دنياى مارا «رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ».
5- نام خداوند به قدرى ارزش دارد كه اگر هنگام ذبح حيوان بر زبان جارى شود، گوشت آن حيوان حلال، وگرنه حرام خواهد بود. «لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ»
6- غذاى انسانهاى خداپرست نيز بايد رنگ الهى داشته باشد. «لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ»
7- جز براى خدا تسليم نشويد. «فَلَهُ أَسْلِمُوا»
8- همين كه در تمام اديان نام خدا بردن مطرح است، پس آفريدگار همه يكى است. زيرا اگر خداى ديگرى بود اين مراسم به صورتهاى ديگرى نيز
جلد 6 - صفحه 43
مطرح مىشد. «فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» (حرف «فاء» براى نتيجه است يعنى وحدت مكتب، نشانهى وحدت معبود است).
9- بشارتهاى الهى، مخصوص كسانى است كه متواضع و تسليم خدا هستند.
«بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ (34)
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً: و براى هر گروهى از اهل اديان سابقه، قرار داديم محل عبادتى ذبح كنند در آن براى تقرب به ما، يا قربانى را كه حلال بود ايشان را ذبح كردن و متقرب شدن به آن به ما، يا معبدى را كه قصد كنند به آن و عبادت ما را بجا آرند در آن، يا شريعتى كه متعبد شوند.
لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ: تا ياد نمايند نام نامى حق تعالى را، عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ: بر ذبح آنچه روزى مرحمت فرمود ايشان را از بهيمه چهارپايان، يعنى هر امتى را مقرر كرده بوديم كه قربانى كنند به نام ما، يا هر كس را متدين ساختيم به نوع طاعتى و عبادتى تا ياد ما نمايند و حمد و شكر بجاى آرند بر آنچه
«1». تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 93، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 53
روزى ايشان ساختيم از چهارپايان. و معنى اول اوضح و اشهر. و تعليل وضع منسك به ذكر، تنبيه است بر آنكه مقصود از مناسك حج ذكر معبود است. آيه شريفه دال است بر آنكه قربانى واجب است از نوع انعام باشد نه غير، و آنكه ذبايح مختص به اين امت نبوده و تسميه در ذبح در جميع اديان واجب بوده.
فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ: پس خداى شما اى آدميان خداى يگانه است. فَلَهُ أَسْلِمُوا: پس مر ذات سبحانى او را تسليم شويد به اطاعت و عبادت و تقرب، يا ذكر را خالص و قربانى را خاص او سازيد. وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ: 1- و بشارت و مژده بده اى پيغمبر فروتنان را كه به ذكر خدا آرميده و مطمئنند به انجاح و عيش مرغوب در دنيا و عقبى. 2- مژده بده مخلصان را، چه اطمينان از صفت ايشان است. 3- مخبتين كسانيند كه ظلم نكنند، و اگر بر ايشان ظلم كنند انتقام ننمايند و مطمئن باشند تا روز قيامت. 4- على بن ابراهيم قمى فرمايد: مراد عابدين باشند. «1» 5- تفسير برهان- على بن عيسى سؤال نمايد از حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام از قوله تعالى وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ حضرت فرمايد:
نازل شده در باره ما خاصه «2»: بنابراين ظاهر آيه عام، و باطن آن خاص ائمه هدى عليهم السّلام است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ (32) لَكُمْ فِيها مَنافِعُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّها إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ (33) وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ (34) الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ عَلى ما أَصابَهُمْ وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (35)
ترجمه
امر اين است و كسيكه بزرگ كند علامتهاى خدا را پس همانا آن از پرهيزكارى دلها است
مر شما را است در آنها منفعتها تا مدّتى نامبرده پس جايگاه آنها بسوى خانه آزاد شده است
و از براى هر گروهى قرار داديم قربانىء را تا ياد كنند نام خدا را بر آنچه روزى كرد آنها را از زبان بستگان شتر و گاو و گوسفند پس خداى شما خداى يگانه است پس مر او را تسليم شويد و بشارت ده فروتنان را
آنانكه چون ذكر شود خدا بترسد دلهاشان و شكيبايان بر آنچه رسيد
جلد 3 صفحه 606
بايشان و بر پا دارندگان نماز و آنانكه از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند.
تفسير
- كلمه ذالك چنانچه در آيات سابقه ذكر شد براى فصل بين دو كلام ذكر ميشود يعنى امر از اين قرار است و شعائر يا جمع شعاره بكسر است يا جمع شعيره بفتح و در صورت اول مراد مطلق علائم و اعلام و معالم دين و مناسك حج است و در ثانى مراد خصوص قربانيهاى نشاندار براى حج يا شتران شكافته كوهان از جانب راست براى نشان قربانى است و در هر حال تعظيم و بزرگ شمردن و خوب انجام دادن آنها ناشى از پرهيزكارى باطنى و دلبستگى بخدا است و ضمير فانّها راجع بتعظيم شعائر است و باعتبار مضاف اليه كه جماعت است مؤنّث آورده شده قمّى ره نقل فرموده كه مراد تعظيم شتران قربانى و خوب بودن آنها است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه همانا جزاء صيد زياد ميشود در كمتر از شتر فربه و چون بشتر فربه رسيد زياده متصوّر نيست چون آن بزرگترين قربانيها است خداوند فرموده و من يعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوى القلوب و از آنحضرت نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حجّة الوداع شصت و چهار يا شصت و شش قربانى سوق فرمود و امير المؤمنين عليه السّلام سى و چهار يا سى و شش قربانى آورد و شايد كمتر آوردن آنحضرت بمراعات ادب بوده و براى مردم است منافع آن قربانيها از سوار شدن بامدارا در صورت احتياج و دوشيدن شيرشان بقدريكه مضرّ بآنها نباشد و امثال آن تا منى در حج و تا مكّه در عمره مفرده مقابل كعبه كه بايد آنجا ذبح يا نحر شوند و مراد از محلّ آنها است چنانچه در روايات مأثوره و كلمات علماء اماميّه ذكر شده و منتهاى مدّت سير آنها اجل مسمّى و زمان مقدّر براى زندگى و وصول بمحلّ ذبح و نحر است كه منى و مكّه باشد و وجه تسميه كعبه به بيت عتيق در آيات سابقه ذكر شد و كلمه الى شايد براى اشاره بآن باشد كه محلّ حريم كعبه است نه خود آن و خداوند براى هر امّت و اهل دين و ملّتى عبادت و قربانىء مقرّر فرموده بود كه موجب تقرّب آنها بخدا شود و اين عمل مخصوص بدين اسلام نبوده براى آنكه نام خداوند را در وقت ذبح آنها ببرند نه نام بتها را تا عمل ايشان خالص باشد و اداء شكر الهى را بر نعم نامتناهى او نموده باشند و بدانند كه منظور اصلى از اعمال عبادى توجّه بخدا و ياد حق است كه يكتا و بىهمتا است پس بايد تسليم
جلد 3 صفحه 607
اوامر او باشند و پيغمبر، صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد مژده دهد به كسانيكه تواضع و فروتنى را شعار خود نموده و در مقام عبادت و بندگى از تكبّر و سركشى خوددارى نمودند و بوظيفه خود قيام و اقدام كردند بقضاء حوائج و نيل بسعادت دنيا و آخرت و آنها كسانى هستند كه در وقت ياد خدا دلهاشان از هيبت تابش انوار جلال الهى بيمناك است و در مصائب صابرند و از اقامه نماز در اوقات مقرّره و انفاق در راه خدا در مواقع لازمه خوددارى نمينمايند و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از مخبتين عابدين است و معلوم است كه عبادت لازمه تواضع و فروتنى و اطمينان بوعده و فضل و كرم الهى است كه معناى لغوى اخبات است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلنا مَنسَكاً لِيَذكُرُوا اسمَ اللّهِ عَلي ما رَزَقَهُم مِن بَهِيمَةِ الأَنعامِ فَإِلهُكُم إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتِينَ (34)
و از براي هر امّتي از امم انبياء سلف قرار داديم و جعل فرموديم منسكي براي اينكه ذكر كنند اسم الهي را بر آنچه روزي كرديم آنها را از بهيمه انعام پس اله شما اله يكتا است بوحدت ذاتيّه پس براي او تسليم شويد و بشارت ده مخبتين را که بندهگي حقّ ميكنند و خائف هستند.
جلد 13 - صفحه 300
(وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ): از امم ماضيه امّت آدم و نوح و ابراهيم و موسي و عيسي.
(جَعَلنا مَنسَكاً): از براي منسك اطلاقاتي است، اطلاق بر ذبيحه ميشود که قرباني باشد، و منسك محلّ ذبح است که در اينکه شريعت مني ميباشد. و اطلاق بر افعال حجّ ميشود ميگويي: مناسك حجّ ميفرمايد: «فَإِذا قَضَيتُم مَناسِكَكُم فَاذكُرُوا اللّهَ» بقره آيه 196، اطلاق بر كلّيه عبادات و وظائف شرعيّه هم ميشود، و بر مذهب و طريقت چنانچه در همين آيه 66 ميفرمايد: «لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلنا مَنسَكاً هُم ناسِكُوهُ» و اهل عبادت را ناسك ميگويند: «قُل إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحيايَ وَ مَماتِي لِلّهِ رَبِّ العالَمِينَ» انعام آيه 166.
«لِيَذكُرُوا اسمَ اللّهِ عَلي ما رَزَقَهُم مِن بَهِيمَةِ الأَنعامِ» ممكن است مراد تسميه باشد در موقع ذبح که بدون تسميه حرام است و ميته، و ممكن است مراد شكر اينکه نعمت است که خداوند حلال فرموده لحوم انعام را باين که هميشه بياد خدا باشيد و او را عبادت كنيد بقرينه جمله بعد که ميفرمايد:
(فَإِلهُكُم إِلهٌ واحِدٌ): به وحدت حقّه حقيقيّة ذاتيّه که صرف الوجود است اجزاء ندارد بسيط صرف است صفات عين ذات است شريك و عديل و مثل و ضدّي و ندي ندارد غني بالذات است، نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه در عبادت، و اينکه عقيده مخصوص به شيعه است و غير آنها يك نوع شريك را توهّم كردهاند که مكرّر اشاره شده.
(فَلَهُ أَسلِمُوا): بايد تسليم جميع اوامر و نواهي او باشيد در تشريعيّات و و تسليم جميع مقدّرات در تكوينيّات.
(وَ بَشِّرِ المُخبِتِينَ) اخبات سكونت قلب و نفس و خشوع و تواضع است چنانچه در آيه بعد صفات مخبتين را بيان ميفرمايد.
301
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 34)- مخبتان را بشارت ده! در ارتباط با آیات گذشته و از جمله دستور قربانی ممکن است این سؤال پیش آید که این چگونه عبادتی است که در اسلام
ج3، ص215
تشریع شده که برای خدا و برای جلب رضای او حیوانات را قربانی کنند مگر خداوند نیاز به قربانی دارد؟ و آیا این کار در ادیان دیگر نیز بوده است یا مخصوص مشرکان بوده؟
قرآن برای روشن ساختن این مطلب چنین میگوید: این منحصر به شما نیست که مراسم ذبح و قربانی برای خدا دارید «برای هر امتی قربانگاهی قرار دادیم تا نام خدا را (به هنگام قربانی) بر چهار پایانی که به آنها روزی دادهایم ببرند» (وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلی ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعامِ).
و لذا در پایان آیه میفرماید: «و خدای شما معبود واحدی است» و برنامه او هم برنامه واحدی است (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).
اکنون که چنین است: «در برابر (فرمان) او تسلیم شوید» (فَلَهُ أَسْلِمُوا).
«و بشارت ده متواضعان و تسلیم شوندگان (در برابر فرمانهای پروردگار) را» (وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ).
نکات آیه
۱ - تکلیف قربانى، از احکام مشترک تمامى ادیان آسمانى (و لکلّ أُمّة جعلنا منسکًا) «مَنسک» مشتق از مصدر «نُسک» است. «نُسک»; یعنى، اظهار کردن طاعت و انقیاد خود به خدا، به وسیله قربانى کردن دام. بنابراین «منسک» در آیه یاد شده، مى تواند مصدر میمى باشد; یعنى، ما براى هر امتى از امت هاى پیشین، عبادتى قرار دادیم که با قربانى کردن دام هاى خود به ما تقرب جویند. هم چنین مى تواند اسم مکان باشد; یعنى، براى هر امتى محلى براى قربانى کردن قرار دادیم و نیز مى تواند اسم زمان باشد; یعنى، براى هر امتى، زمانى براى انجام مراسم قربانى مشخص ساختیم برداشت فوق، بر پایه احتمال اول است.
۲ - هر یک از امت هاى پیشین، داراى قربانگاهى تعیین شده از سوى خداوند (و لکلّ أُمّة جعلنا منسکًا)
۳ - مراسم قربانى، داراى زمان مشخص در هریک از ادیان آسمانى پیشین (و لکلّ أُمّة جعلنا منسکًا)
۴ - لزوم به زبان آوردن نام خدا، به هنگام ذبح یا نحر قربانى (لیذکروا اسم اللّه على ما رزقهم من بهیمة الأنعم)
۵ - ذکر نام خدا به هنگام ذبح یا نحر حیوان، فلسفه تشریع قربانى براى امت ها (و لکلّ أُمّة جعلنا منسکًا لیذکروا اسم اللّه ... الأنعم)
۶ - جواز قربانى کردن به هر یک از شتر، گاو و گوسفند (على ما رزقهم من بهیمة الأنعم) «أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لکن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به کار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از «أنعام» در این جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است که «بهیمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به «أنعام» بیانیه است; یعنى، چهارپایى که عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.
۷ - جواز ذکر هریک از نام هاى خداوند (اللّه، رحمان و ...) به هنگام ذبح و یا نحر قربانى (لیذکروا اسم اللّه على ما رزقهم من بهیمة الأنعم) اضافه «اسم» به «اللّه»، مى تواند اضافه بیانیه باشد. در این صورت «اسم اللّه»;یعنى، اسمى که عبارت از «اللّه» است. هم چنین مى تواند اضافیه لامیه باشد. بنابراین «اسم اللّه»; یعنى، هر اسمى که براى خدا هست. برپایه احتمال، اول ذکر هر نامى به جز «اللّه» در ذبح قربانى کافى نیست. برداشت فوق، برپایه احتمال دوم است.
۸ - شتر، گاو و گوسفند، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان (على ما رزقهم من بهیمة الأنعم)
۹ - مراسم قربانى، عبادت خدا و سپاس گزارى در برابر نعمت هاى او است. (جعلنا منسکًا ... على ما رزقهم من بهیمة الأنعم)
۱۰ - توجه به منبع یگانه تشریع، مقتضى پذیرش معبودیت خدا و نفى پرستش گرى غیر او (و لکلّ أُمّة جعلنا منسکًا ... فإلهکم إله وحد) «فاء» در «فإلهکم» تفریعیه بوده و بیانگر این نکته است که هر کس پیرامون مراسم قربانى، اندیشه کند و ببیند که همه امت هاى پیشین داراى یک رویه مشترک در آن بودند (همه موظف بودند که قربانى را با نام خدا و به منظور تقرب به او ذبح کنند) پى خواهد برد که سرچشمه تشریع قربانى، تنها خداوند است و اگر خدایان دیگرى وجود مى داشتند، قهراً این مراسم به صورت هاى دیگرى نیز تشریع مى شد.
۱۱ - خدا، تنها معبود شایسته پرستش (فإلهکم إله وحد)
۱۲ - الوهیت یگانه خدا، مقتضى تسلیم محض بودن در برابر او و روى بر تافتن از غیر او (فإلهکم إله وحد فله أسلموا) «له» متعلق به «أسلموا» بوده و تقدیم آن مفید حصر است; یعنى، فقط تسلیم خدا بشوید و از طاعت غیر او روى برتابید. تفریع «له أسلموا» بر جمله «إلهکم إله واحد» با حرف «فا»، این معنا را مى رساند که: با توجه به این که معبود همه شما، تنها خداى یگانه است، ضرورت دارد که تنها از او فرمان ببرید و از تسلیم شدن به غیر او، بپرهیزید.
۱۳ - ایمان راسخ به یگانگى خدا، آرام بخش دل و جان آدمى است. (فإلهکم إله وحد... و بشّر المخبتین) «إخبات» (مصدر «مخبتین») مشتق از «خبت» است. «خَبت» نیز به زمین وسیع و هموارى گفته مى شود که خالى از فراز و نشیب است. بنابراین «مخبت» به کسى گفته مى شود که داراى دلى آرام و مطمئن و به دور از اضطراب و تشویش است. و مقصود از «مخبتین» در این جا، مؤمنانى اند که به یگانگى خدا اطمینان داشته و از هرگونه پندارهاى شرک آمیز، مبرا هستند.
۱۴ - مؤمنان راستین و مبرا از پندارهاى شرک آمیز، داراى آینده اى سعادتمند و سرشار از خوشبختى و شادکامى (و بشّر المخبتین)
۱۵ - پرستش خداى یگانه و اطاعت بى چون و چرا از دستورات او، از نشانه هاى ایمان راستین و مبرا بودن از پندارهاى شرک آمیز (فإلهکم إله وحد فله أسلموا و بشّر المخبتین)
۱۶ - انجام اعمال و مناسک حج با حفظ همه حدود و مقررات آن، از نشانه هاى ایمان راستین (و لکلّ أُمّة جعلنا منسکًا... فإلهکم إله وحد فله أسلموا و بشّر المخبتین)
موضوعات مرتبط
- آرامش: عوامل آرامش ۱۳
- احکام :۴، ۷ فلسفه احکام ۵
- ادیان: تعالیم ادیان ۱; قربانى حج در ادیان ۳; قربانى در ادیان ۱; هماهنگى ادیان ۱
- اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۱۵
- امتهاى پیشین: قربانگاه در امتهاى پیشین ۲
- انسان: روزى انسان ۸
- ایمان: آثار ایمان به خدا ۱۳; نشانه هاى ایمان ۱۵، ۱۶
- تسلیم: آثار تسلیم به خدا ۱۵; زمینه تسلیم به خدا ۱۲
- توحید: آثار توحید ذاتى ۱۲; آثار توحید عبادى ۱۵; توحید عبادى ۱۱
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۱
- حج: آثار حج ۱۶; احکام حج ۶; تخییر در قربانى حج ۶; شتر قربانى حج ۶; گاو قربانى حج ۶; گوسفند قربانى حج ۶; وقت ذبح قربانى حج ۳
- خدا: اختصاصات خدا ۱۱; رزاقیت خدا ۸; زمینه معبودیت خدا ۱۰; عطایاى خدا ۸
- ذبح: احکام ذبح ۴، ۷; بسمله در ذبح ۴، ۵، ۷; نامهاى خدا در ذبح ۷
- ذکر: ذکر توحید افعالى ۱۰
- شرک: رد شرک ۱۰
- شکر: شکر نعمت ۹
- عبادت: عبادت خدا ۹
- قربانى: اهمیت ذبح قربانى ۹; فلسفه قربانى ۵
- معبودیت: ملاک معبودیت ۱۰
- مؤمنان: حسن فرجام مؤمنان ۱۴; سرور مؤمنان ۱۴; سعادت مؤمنان ۱۴
- نحر: بسمله در نحر ۴
- نعمت: نعمت شتر ۸; نعمت گاو ۸; نعمت گوسفند ۸
منابع
- ↑ البرهان فی تفسیرالقرآن.