طه ١٣٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۶#link241 | آيات ۱۲۷ - ۱۳۵ سوره طه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۶#link241 | آيات ۱۲۷ - ۱۳۵ سوره طه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۶#link242 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۶#link242 | توضيح مراد از آيه: «وَ لَولَا كَلِمَةٌ سَبَقَت مِن رَبِّك...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۶#link243 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۶#link243 | اقوال مفسران، در باره مراد از جملۀ «اطراف النهار»، در آیه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link244 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link244 | چگونه تسبيح و تحميد خدا، انسان را به مقام رضا مى رساند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link245 | مراد از اهل پيامبر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link245 | مراد از اهل پيامبر «ص»، در آيه: «وَ أمُر أهلَكَ بِالصَّلَوة»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link246 | بحث روايتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link246 | بحث روايتى ]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۰۲
کپی متن آیه |
---|
وَ قَالُوا لَوْ لاَ يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى |
ترجمه
طه ١٣٢ | آیه ١٣٣ | طه ١٣٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ ... الأُولَی»: آیا خبر روشن اقوام پیشین که در کتب آسمانی گذشته بوده است برای آنان نیامده است (که پیاپی معجزاتی پیشنهاد میکردند و پس از مشاهده معجزات، به کفر و انکار ادامه میدادند، و عذاب شدید الهی دامنگیرشان میشد). اینها چرا معجزه میطلبند و بهانهجوئی میکنند، مگر همین قرآن با این امتیازات بزرگ که حاوی حقائق کتب آسمانی پیشین است، برای آنان کافی نیست. «آیَةٍ»: معجزات حسّی، از قبیل: عصای موسی و ید بیضاء. معجزات پیشنهادی (نگا: إسراء / - ). «بَیِّنَةُ»: معجزه بزرگ کتابهای آسمانی، یعنی قرآن. معجزات انبیاء گذشته. «الصُّحُفِ الأُولَی»: کتابهای آسمانی پیشین. از قبیل: تورات و انجیل و زبور (نگا: شعراء / اعلی / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى «133»
و (كافران) گفتند: چرا (پيامبر) از جانب پروردگارش معجزه و نشانهاى براى ما نمىآورد؟ آيا دليل و نشانه روشن در كتب قبلى برايشان نيامده (كه ايمان نياورند؟)
نکته ها
مشركين توقّع داشتند كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز معجزهاى همانند عصاى موسى و شكافتن دريا بياورد، امّا خداوند مىفرمايد: مگر نمىدانيد كه معجزهى قرآن، از تمام معجزات قبلى بالاتر است، با اين وجود مگر در برابر همان معجزات لجاجت نكردند؟!
مراد از «صحف اولى» تورات و انجيل و زبور است.
پیام ها
1- به درخواستهايى كه جنبهى بهانهجويى دارد، نبايد توجّه كرد. فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ ... وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا ... (اين خصيصهى انسانهاى لجوج و متكبّر است كه معجزات و دلايل روشن موجود (قرآن) را كنار مىگذارند و از سر لجاجت دليل ديگر طلب مىكنند.)
2- نوع معجزه مهم نيست، روحيّه پذيرش لازم است. لَوْ لا يَأْتِينا ... أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 415
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى (133)
بعد از آن شبهه كفار و جواب آن را فرمايد:
وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ: و گفتند كفّار مكّه: چرا نمىآورد اين پيغمبر ما را معجزهاى از جانب پروردگار خود كه ما مىطلبيم كه مصدّق ادّعاى او باشد حق تعالى در ردّ اعتراض آنها فرمايد: أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى: 1- آيا نيامد ايشان را در قرآن بيان آنچه در كتابهاى پيشين است، يعنى تورات و انجيل از عذاب متفرع بر تكذيب انبياء و هلاك قومى كه بعد از اظهار معجزات باهرات، اقتراح آيات مىنمودند. 2- آنكه چون ايشان طلب
«1» مجمع البيان، ج 4، ص 37- تفسير قمى، ج 2، ص 67.
«2» مراجعه شود: احقاق الحق، ج 2، ص 573- 501، و ج 9، ص 69- 2، و ج 14 ص 105- 56؛ كتاب فضائل الخمسة، ج 1، ص 243- 224؛ بحار الانوار ج 35، ص 236- 206؛ الكلمة الغراء فى تفضيل الزهراء عليها السلام، ص 25- 11.
جلد 8 - صفحه 353
معجزه كردند، حق تعالى الزام فرمود ايشان را به اعظم معجزات كه قرآن مجيد است و فرمود: آيا نيامده است به ايشان بيان روشن كه مشتمل است بر خلاصه و زبده آنچه در كتب سماويه بوده از عقايد حقه و تمامى احكام علم و عمل. 3- آيا نيامد بديشان بيان آنچه در تورات و انجيل است از صفت پيغمبر آخر الزمان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى (133) وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى (134) قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى (135)
ترجمه
و گفتند چرا نمىآورد براى ما معجزهاى از پروردگارش آيا نيامد براى آنها معجزه آنچه بود در كتابهاى پيشين
و اگر آنكه ما هلاك ميكرديم آنها را بعذابى پيش از او هر آينه ميگفتند پروردگار ما چرا نفرستادى بسوى ما پيغمبرى پس پيروى كنيم آيتهاى تو را پيش از آنكه خوار شويم و رسوا گرديم
بگو هر يك از ما و شما در انتظار است پس منتظر باشيد و پس از اين خواهيد دانست كه كيانند ياران راه راست و كيست كه هدايت يافت.
تفسير
- پس از ظهور معجزات باهرات بدست پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشاهده كفّار آنها را باز هر روز تقاضاى معجزه مخصوصى از معجزات انبياء سابق را مينمودند و خداوند از آن جوابى فرموده كه در مجمع تفسير شده بآنكه آيا نيامد براى آنها در قرآن بيان احوال امم سابقه كه از انبياء خودشان معجزاتى خواستند و ايشان براى آنها آوردند و باز ايمان نياوردند و هلاك شدند ممكن است اينها هم مثل آنها باشند و آوردن معجزهئيكه ميخواهند بر ضرر آنها تمام شود و در صافى تفسير شده كه آيا نيامد براى آنها بيان آنچه در كتب سماويه است از معارف حقه و احكام كليّه در قرآن با آنكه آورنده آن درس نخوانده بود و كتاب نديده بود و شما او را از كودكى ميشناختيد و اين خود معجزهاى است از او كه احتياج بما زاد ندارد و در منهج و غيره نقل شده از بعضى كه گفتهاند مراد آنستكه آيا نيامد براى آنها علامات پيغمبر خاتم در كتب انبياء سابق و در تو مشاهده نمودند اين خود بيّنهاى بود از آن كتب بر نبوّت تو و اينها قبول ننمودند پس معلوم ميشود معاندند و معجزه آوردن براى آنها فائده ندارد و دو احتمال ديگر هم بنظر حقير فعلا رسيده يكى آنكه مراد آن باشد كه آيا نيامد براى آنها دليل صدق آنچه در تورية و انجيل و سائر كتب سماوى است و آنها يا منكر شدند مانند بت پرستان مكّه يا عمل بآن ننمودند مانند يهود و نصارى با آنكه نبوّت پيغمبر خاتم باسم و رسم در آن كتب تصريح شده بود و اگر آنها بآن كتب ايمان داشتند بايد به پيغمبر خاتم هم ايمان بياورند ديگر
جلد 3 صفحه 537
آنكه مراد آن باشد كه آيا نيامد براى آنها شاهد صدقى كه براى كتب سماوى سابقه آمد كه معجزه باشد و چيزى كه بشر از آوردنش عاجز است چون معجزات پيغمبر ما هم مانند معجزات ساير انبياء بود يا برتر و بالاتر خلاصه آنكه دليل صدقى كه آنها داشتند پيغمبر ما هم داشت و اظهار فرموده بود و آنها از راه عناد و لجاج نپذيرفته بودند و ديگر نميشود هر روز جريان امور عادى عالم را كه همه بر طبق نظم و حكمت مقرر شده براى تقاضاى اشخاص عنود و لجوج بهم زد با آنكه مؤثر در آنها هم نيست بلكه مضرّ است چون استحقاقشان براى عقوبت بيشتر ميشود و تعجب از اين جماعت است كه اگر خداوند قبل از بعثت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يا قبل از نزول قرآن آنها را مستأصل و هلاك ميفرمود بعذاب دنيوى روز قيامت در پيشگاه الهى عرضه ميداشتند پروردگار ما چرا در دنيا براى ما پيغمبرى نفرستادى تا ما پيروى كنيم احكام و آيات تو را كه او ابلاغ ميفرمود پيش از آنكه ذليل و خوار شويم در دنيا بقتل و اسيرى و در آخرت هم ببدبختى و رسوائى و خلود در آتش جهنّم گرفتار گرديم و تا اندازهاى حرفشان هم حسابى بود و خداوند آنها را تهديد فرمود بدستورى كه داد به پيغمبر خود كه بآنها بفرمايد هر يك از ما و شما بايد منتظر عاقبت كارمان باشيم پس شما منتظر باشيد و بعد از فتح اسلام يا روز قيامت خواهيد دانست كه كيانند راه پيمايان طريق مستقيم و صاحبان دين حقّ و كيست آنكس كه راه يافت بحقّ و راهنمائى نمود بخلق يعنى وجود مبارك ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وانگذاريد خواندن سوره طه را چون خدا دوست دارد آنرا و دوست دارد خواننده آنرا و كسيكه مداومت نمايد قرائت آنرا خداوند روز قيامت نامه عمل او را بدست راستش ميدهد و حساب نميكند با او كارهائى را كه در اسلام بجا آورده و عطا ميكند باو در آخرت از ثواب بقدرى كه راضى شود.
جلد 3 صفحه 538
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا لَو لا يَأتِينا بِآيَةٍ مِن رَبِّهِ أَ وَ لَم تَأتِهِم بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الأُولي (133)
و گفتند: كفّار و مشركين چرا نميآورد اينکه مدّعي رسالت از براي ما بآيه و نشاني از پروردگارش آيا نيامد آنها را بيّنه و دليل روشن آنچه در صحف اولي، انبياء سلف بوده.
(وَ قالُوا لَو لا يَأتِينا بِآيَةٍ مِن رَبِّهِ) غرض آنها از آية آيات اقتراحيّه آنها بود و الا آيات الهيّه و معجزات نبي بسيار بود مثل اينكه (وَ قالُوا لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي تَفجُرَ لَنا مِنَ الأَرضِ يَنبُوعاً أَو تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِن نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجِيراً أَو تُسقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمتَ عَلَينا كِسَفاً أَو تَأتِيَ بِاللّهِ وَ المَلائِكَةِ قَبِيلًا أَو يَكُونَ لَكَ بَيتٌ مِن زُخرُفٍ أَو تَرقي فِي السَّماءِ وَ لَن نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّي تُنَزِّلَ عَلَينا كِتاباً نَقرَؤُهُ الآية) اسراء آيه 92 الي 95 شرحش گذشت و گذشت که اينکه
جلد 13 - صفحه 130
اقتراحات را اگر انبياء اجابت كنند و خداوند بآنها عنايت فرمايد دستگاه معجزات ملعبه ميشود هر روز يكي ميگويد چنين كن ديگري ميگويد چنان كن و معجزه فعل الهي است بدست نبي ظاهر ميشود در تحت اختيار نبي نيست بمقتضاي حكمت و مصلحت باندازه که حجة تمام شود صادر ميشود بعلاوه اگر پس از اظهار باز ايمان نياوردند عذاب نازل ميشود چنانچه بر ثمود قوم صالح عذاب نازل شد بعد از اينكه ناقه صالح و فصيل آن را كشتند لذا ميفرمايد:
(أَ وَ لَم تَأتِهِم بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الأُولي) که در قرآن مجيد مكرر در مكرر قضاياي انبياء سلف و قوم آنها را گوشزد كفّار فرموده نوح هود صالح ابراهيم لوط شعيب موسي و قوم آنها را عاد ثمود فرعون و اصحاب مدين و غير اينها.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 133)- این آیه به یکی از بهانه جوییهای کفار اشاره کرده، میگوید: «و آنها گفتند: چرا پیامبر معجزهای از سوی پروردگارش (آن چنان که ما میخواهیم) نمیآورد» (وَ قالُوا لَوْ لا یَأْتِینا بِآیَةٍ مِنْ رَبِّهِ).
بلا فاصله به آنها پاسخ میگوید: «آیا خبرهای روشن (اقوام پیشین) که در کتب آسمانی گذشته بوده است برای آنها نیامده»؟ (أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الْأُولی). که پی در پی برای آوردن معجزات بهانهجویی میکردند و پس از مشاهده
ج3، ص152
معجزات به کفر و انکار ادامه میدادند و عذاب شدید الهی دامنشان را میگرفت، آیا نمیدانند اگر اینها نیز همین راه را بروند همان سرنوشت در انتظارشان است.
نکات آیه
۱- منکران اعجاز قرآن، پیامبر(ص) را به خاطر ارائه نکردن معجزات اقتراحى و پیشنهادى آنان، مورد انتقاد قرار مى دادند. (و قالوا لولا یأتینا ب-َایة من ربّه )
۲- منکران رسالت پیامبر(ص)، با نادیده گرفتن معجزه قرآن، آن حضرت را فاقد هرگونه معجزه معرفى مى کردند. (و قالوا لولا یأتینا ب-َایة من ربّه أوَلم تأتهم بیّنة)
۳- کافران عصر بعثت، على رغم روشن بودن اعجاز قرآن و هماهنگى آن با دیگر کتاب هاى آسمانى، آن را نادیده گرفتند و معجزه بودن آن را انکار مى کردند. (لولا یأتینا ب-َایة من ربّه أوَلم تأتهم )
۴ - انکار معجزات پیامبر(ص) و دلایلِ روشن رسالت او، موجب آزردگى و رنج آن حضرت بود. (فاصبر على ما یقولون ... و قالوا لولا یأتینا ب-َایة )
۵ - ربوبیت خداوند بر انسان ها مورد انکار کافران عصر بعثت قرار داشت. (من ربّه ) چنانچه کافران به ربوبیت خداوند معترف بودند، مى گفتند: «ربّنا».
۶ - قرآن، دلیلى روشن بر راستى و درستى دیگر کتاب هاى آسمانى است. (أوَلم تأتهم بیّنة ما فى الصحف لأُولى ) عنوان «ما فى الصحف الأُولى» قرینه است براین که مراد از «بیّنة»، کتاب آسمانى پیامبر(ص) (قرآن) است که معارفى نظیر معارف دیگر کتاب هاى آسمانى دارد و به دلیل نزول مستقیم آن از جانب خداوند، برهان صحتِ معارف آن کتاب ها نیز مى باشد.
۷ - قرآن، حاوى معارف کتاب هاى آسمانى پیشین (أوَلم تأتهم بیّنة ما فى الصحف الأُولى ) توصیف قرآن به این که «بیّنه دیگر کتاب هاى آسمانى است»، دو نکته را روشن مى سازد: اول این که مطالب قرآن و آن کتاب ها شبیه یکدیگر است; دوم این که این کتاب، شاهد صدقى بر آن کتاب ها مى باشد.
۸ - قبل از نزول قرآن، چندین کتاب آسمانى دیگر نازل شده بود. (الصحف الأُولى )
۹ - کافران عصر بعثت، از محتواى کتاب هاى آسمانى پیشین آگاه بودند. (أوَلم تأتهم بیّنة ما فى الصحف الأُولى )
۱۰ - قرآن، معجزه پیامبر(ص) و دلیل روشن بر اثبات نبوت آن حضرت (أوَلم تأتهم بیّنة ما فى الصحف الأُولى ) بیان; یعنى، وضوح و انکشاف (مصباح). بنابراین «بیّنة» به چیزى گفته مى شود که واضح باشد. ضمیر مذکر - که از کلمه «من قبله» (در آیه بعد) به این کلمه بازمى گردد - دلالت مى کند که از آن برهان و دلیل اراده شده است (کشاف).
۱۱ - نزول قرآن، پرتو ربوبیت خداوند و وسیله پیشرفت اهداف رسالت است. (لولا یأتینا ب-َایة من ربّه أوَلم تأتهم) جمله «أوَلم تأتهم...» قرآن را مصداق معجزه اى قرار داده که خداوند باید بر پیامبر(ص) نازل مى کرد. شمول ربوبیت خداوند بر پیامبر(ص) (ربّه)، به معناى تربیت و رشد پایه ها و ساختار رسالت آن حضرت است.
۱۲ - قرآن، نشانه و دلیلى روشن بر ربوبیت خداوند بر انسان ها است. (ب-َایة من ربّه أوَلم تأتهم)
۱۳ - قرآن، از آیات الهى است. (ب-َایة من ربّه أوَلم تأتهم )
۱۴ - ارائه دلایل روشن از سوى خداوند بر رسالت پیامبران، برخاسته از ربوبیت او است. (ب-َایة من ربّه أوَلم تأتهم بیّنة ما فى الصحف الأُولى )
۱۵ - اسلام، مبتنى بر دلیل روشن و واضح (أوَلم تأتهم بیّنة ما فى الصحف الأُولى )
۱۶ - لزوم مبتنى ساختن عقاید و باورهاى دینى خویش بر دلیل و برهان (أوَلم تأتهم بیّنة ما فى الصحف الأُولى )
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳; دلایل اسلام ۱۵; منطقى بودن اسلام ۱۵; ویژگیهاى اسلام ۱۵
- انبیا: بینات انبیا ۱۴
- انسان: مربى انسان ها۱۲
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۴; دلایل ربوبیت خدا ۱۲; مکذبان ربوبیت خدا ۵; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱۱
- عقیده: برهان در عقیده ۱۶; مبانى عقیده ۱۶
- قرآن: اعتراض مکذبان قرآن ۱; اعجاز قرآن ۱۰; تعالیم قرآن ۷; خواسته هاى مکذبان قرآن ۱; قرآن از آیات خدا ۱۳; معرضان از قرآن ۲ ; مکذبان اعجاز قرآن ۳; نقش قرآن ۶، ۱۰، ۱۱، ۱۲; وحیانیت قرآن ۱۱; ویژگیهاى قرآن ۱۱
- کافران: علم کافران صدراسلام ۹; کافران صدراسلام و کتب آسمانى ۹; کفر کافران صدراسلام ۵; لجاجت کافران صدراسلام ۳
- کتب آسمانى: تاریخ کتب آسمانى ۸; تصدیق کتب آسمانى ۶; هماهنگى کتب آسمانى ۶، ۷
- محمد(ص): اعتراض به محمد(ص) ۱; بینات محمد(ص) ۱۰; بینش مکذبان محمد(ص) ۲; تکذیب معجزه محمد(ص) ۲، ۴; دلایل نبوت محمد(ص) ۱۰; عوامل اذیت محمد(ص) ۴; عوامل مؤثر در اهداف محمد(ص) ۱۱; معجزه محمد(ص) ۱۰
- معجزه: رد معجزه اقتراحى ۱
منابع