البقرة ٢٤١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و برای زنان طلاق گرفته است بهره به متعارف حقّی است بر پرهیزکاران‌
|-|معزی=و برای زنان طلاق گرفته است بهره به متعارف حقّی است بر پرهیزکاران‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::241|٢٤١]] | قبلی = البقرة ٢٤٠ | بعدی = البقرة ٢٤٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::21|٩ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::241|٢٤١]] | قبلی = البقرة ٢٤٠ | بعدی = البقرة ٢٤٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«حَقّاً»: مفعول مطلق فعل محذوفی است. تقدیر آن چنین است: حَقَّ ذلِکَ حَقّاً. با توجه به احکام گذشته، زنان مطلّقه چهارگروهند: الف - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریّه‌ای برای وی معلوم گشته است. چنین زنی، عدّه نگاه می‌دارد و مهریّه خود را به تمام و کمال دریافت می‌نماید. ب - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریّه‌ای برای وی معلوم نگشته است. چنین زنی، عدّه نگاه می‌دارد و مهریّه‌ای مثل مهریّه خویشاوندان و زنان خانواده خویش دریافت می‌نماید. یعنی مهرالمثل بدو تعلق می‌گیرد. ج - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی نشده است و مهریّه برای او معلوم گشته است. چنین زنی نصف مهریّه خود را دریافت می‌دارد و عدّه‌ای ندارد. د - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی نشده است و مهریّه‌ای هم برای او معلوم نگشته است. چنین زنی وجوباً حق متاع به اندازه قدرت مالی شوهر دریافت می‌دارد، و عدّه‌ای ندارد. یادآوری: دادن حق متاع به زنان بندهای
«حَقّاً»: مفعول مطلق فعل محذوفی است. تقدیر آن چنین است: حَقَّ ذلِکَ حَقّاً. با توجه به احکام گذشته، زنان مطلّقه چهارگروهند: الف - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریّه‌ای برای وی معلوم گشته است. چنین زنی، عدّه نگاه می‌دارد و مهریّه خود را به تمام و کمال دریافت می‌نماید. ب - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریّه‌ای برای وی معلوم نگشته است. چنین زنی، عدّه نگاه می‌دارد و مهریّه‌ای مثل مهریّه خویشاوندان و زنان خانواده خویش دریافت می‌نماید. یعنی مهرالمثل بدو تعلق می‌گیرد. ج - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی نشده است و مهریّه برای او معلوم گشته است. چنین زنی نصف مهریّه خود را دریافت می‌دارد و عدّه‌ای ندارد. د - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی نشده است و مهریّه‌ای هم برای او معلوم نگشته است. چنین زنی وجوباً حق متاع به اندازه قدرت مالی شوهر دریافت می‌دارد، و عدّه‌ای ندارد. یادآوری: دادن حق متاع به زنان بندهای

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۲


ترجمه

و برای زنان مطلقه، هدیه مناسبی لازم است (که از طرف شوهر، پرداخت گردد). این، حقی است بر مردان پرهیزکار.

و براى زنان طلاق داده شده هديه مناسبى بر عهده‌ى پرهيزكاران است
و فرض است بر مردان پرهيزگار كه زنان طلاق داده شده را بشايستگى چيزى دهند.
مردان، زنانی را که طلاق دهند به چیزی بهره‌مند کنند، که این کار سزاوار مردم پرهیزکار است.
و [سزاوار است از سوی شوهران] به طور شایسته و متعارف، کالا و وسایل زندگی به زنان طلاق داده شده پرداخت شود که این حقّی لازم بر عهده پرهیزکاران است.
براى زنان مطلّقه بهره‌اى است شايسته، چنان كه در خور مردان پرهيزگار باشد.
و برای زنان طلاق داده باید عطیه‌ای در حد عرف تعیین کرد که بر پرهیزگاران مقرر است‌
و زنان طلاق داده را بهره‌اى است به شيوه پسنديده، كه بر پرهيزگاران سزاست.
و برای زنان مطلّقه، هدیّه‌ی مناسبی است (که از طرف شوهر پرداخت می‌گردد و) این حقی است بر مردان پرهیزگار.
و برای زنان طلاق داده شده (بر عهده‌ی شوهرانشان) هدیه‌ای است شایسته (که اضافه بر مهریه‌هاشان به آنان بدهند). حال آنکه (این خود) حقی است بر (عهده‌ی) پرهیزگاران.
و برای زنان طلاق گرفته است بهره به متعارف حقّی است بر پرهیزکاران‌


البقرة ٢٤٠ آیه ٢٤١ البقرة ٢٤٢
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَقّاً»: مفعول مطلق فعل محذوفی است. تقدیر آن چنین است: حَقَّ ذلِکَ حَقّاً. با توجه به احکام گذشته، زنان مطلّقه چهارگروهند: الف - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریّه‌ای برای وی معلوم گشته است. چنین زنی، عدّه نگاه می‌دارد و مهریّه خود را به تمام و کمال دریافت می‌نماید. ب - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریّه‌ای برای وی معلوم نگشته است. چنین زنی، عدّه نگاه می‌دارد و مهریّه‌ای مثل مهریّه خویشاوندان و زنان خانواده خویش دریافت می‌نماید. یعنی مهرالمثل بدو تعلق می‌گیرد. ج - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی نشده است و مهریّه برای او معلوم گشته است. چنین زنی نصف مهریّه خود را دریافت می‌دارد و عدّه‌ای ندارد. د - زن مطلّقه‌ای که با او آمیزش جنسی نشده است و مهریّه‌ای هم برای او معلوم نگشته است. چنین زنی وجوباً حق متاع به اندازه قدرت مالی شوهر دریافت می‌دارد، و عدّه‌ای ندارد. یادآوری: دادن حق متاع به زنان بندهای

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - لزوم پرداخت کالاى شایسته و مناسب به زنان مُطلّقه (و للمطلّقات متاع بالمعروف)

۲ - شؤون اجتماعى زن و مرد، تعیین کننده مقدار و خصوصیّات متاعى که باید به زن مُطلّقه پرداخت شود.* (متاع بالمعروف) به نظر مى رسد بدون در نظر داشتن شؤون اجتماعى زن و مرد، نمى توان مقدار و یا خصوصیّات کالاى معروف و شایسته را تعیین کرد.

۳ - عُرف، مرجع تشخیص برخى از موضوعات احکام الهى (متاع بالمعروف)

۴ - پرداخت کالاى مناسب و شایسته به زنان مطلّقه، وظیفه تقواپیشگان و نشانه تقواست. (و للمطلّقات ... حقّاً على المتّقین)

۵ - رعایت حقوق دیگران، وظیفه تقواپیشگان و نشانه تقواست. (و للمطلّقات ... حقّاً على المتّقین)

۶ - تقواپیشگان، رعایت کنندگان حقوق زنان مُطلّقه در میان افراد جامعه (حقّاً على المتّقین) با توجّه به اینکه اصل حکم مربوط به تمام افراد است ; ولى حکم را بر متّقین بار نموده است.

۷ - ارزش والاى توجّه به مسائل حقوقى زنان مطلّقه (حقّاً على المحسنین ... و ان تعفوا اقرب للتقوى ... حقّاً على المتّقین) از مجموع آیات درباره زنان مطلّقه، خاصه اینکه با الفاظ گوناگونى از قبیل «حقّاً على المتّقین»، «حقّاً على المحسنین»، «و ان تعفوا اقرب للتقوى» و ... بیان شده است.

روایات و احادیث

۸ - لزوم پرداخت کالاى شایسته به زنان مطلّقه در حدّ توانایى مرد، پس از انقضاى مدّت عدّه (و للمطلّقات متاع بالمعروف) امام صادق (ع) درباره آیه «و للمطلقات ... » فرمود: متاعها بعد ما تنقضى عدّتها «على الموسع قدره و على المقتر قدره»[۱].

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۱، ۲، ۴، ۸
  • تقوا: آثار تقوا ۴، ۵، ۶
  • تکلیف: شرایط تکلیف ۸ ; قدرت در تکلیف ۸
  • زن: حقوق زن ۱، ۲، ۴، ۶، ۷
  • شؤون اجتماعى: ۲
  • شخصیّت: حفظ شخصیّت ۲
  • طلاق: احکام طلاق ۱
  • عدّه: عدّه طلاق ۸
  • متّقین: صفات متّقین ۶ ; مسؤولیّت متّقین ۴، ۵
  • مردم: حقوق مردم ۵
  • مطلّقه: حقوق مطلّقه ۷ ; متعه به مطلّقه ۱، ۲، ۴، ۸
  • ملاکهاى عرفى: ۱، ۳
  • موضوع شناسى: منابع موضوع شناسى ۳

منابع

  1. کافى، ج ۶، ص ۱۰۵، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۴۰- ، ح ۹۵۶ و ۹۵۷.