القيامة ٣٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=پس گردید خونی بسته پس بیافرید پس بیاراست‌
|-|معزی=پس گردید خونی بسته پس بیافرید پس بیاراست‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره القيامة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::38|٣٨]] | قبلی = القيامة ٣٧ | بعدی = القيامة ٣٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره القيامة | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::38|٣٨]] | قبلی = القيامة ٣٧ | بعدی = القيامة ٣٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«عَلَقَةً»: خون لخته و دَلَمه (نگا: حجّ /  مؤمنون / ، غافر / ). «سَوّی»: اندام او را همآهنگ کرد و سر و سامان داد (نگا: بقره / ، کهف / ، حجر / ).
«عَلَقَةً»: خون لخته و دَلَمه (نگا: حجّ /  مؤمنون / ، غافر / ). «سَوّی»: اندام او را همآهنگ کرد و سر و سامان داد (نگا: بقره / ، کهف / ، حجر / ).

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۲


ترجمه

سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفرید و موزون ساخت،

|سپس خون بسته‌اى شد و [خدايش‌] شكل داد و درست كرد
سپس بصورت خون‌بسته در آمد، و خداوند او را آفريد و موزون ساخت،
و پس از نطفه خون بسته شد و آن گاه (خدایش به این صورت زیبای حیرت انگیز) آفرید و آراسته ساخت.
سپس علقه شد و خدا او را آفرید و اندامش را درست و نیکو ساخت،
سپس لخته‌اى خون؟ آنگاه به اندام درستش بيافريد.
سپس خون بسته‌ای بود که [خداوندش‌] آفرید و به سامان کرد
سپس خون بسته بود، پس [خدايش‌] بيافريد و درست اندام كرد؟
سپس به صورت خون لخته و دَلَمه‌ای درآمده است، و خداوند او را آفرینش تازه‌ای بخشیده است، و بعد اندام او را نظم و نظام و سر و سامان داده است؟
سپس به صورت خون بسته‌‌ای [:آویزک] در آمد. پس خدا او را آفرید و سازمان داد،
پس گردید خونی بسته پس بیافرید پس بیاراست‌


القيامة ٣٧ آیه ٣٨ القيامة ٣٩
سوره : سوره القيامة
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلَقَةً»: خون لخته و دَلَمه (نگا: حجّ / مؤمنون / ، غافر / ). «سَوّی»: اندام او را همآهنگ کرد و سر و سامان داد (نگا: بقره / ، کهف / ، حجر / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - تبدیل شدن نطفه به علقه، از مراحل تکوین انسان و به صورت تدریجى است. (ألم یک نطفة ... ثمّ کان علقة) با توجه به کاربرد «ثمّ» - که براى بیان فاصله زمانى است - مطلب یاد شده به دست مى آید.

۲ - مرحله اصلى شکل گیرى فرزند، پس از علقه شدن (تبدیل منى به خون بسته) است. (ألم یک نطفة ... ثمّ کان علقة) «فاء» در «فخلق» براى ترتیب است. مترتب کردن خلقت انسان بر «علقه» - با آن که «علقه» جزئى از مراحل آفرینش بشر است - مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.

۳ - خداوند، وجود انسان را کامل و به دور از هرگونه کاستى و فزونى قرار داده است. (فسوّى) «تسویه» و «تعدیل» به یک معنا است(مصباح اللغة) و اعتدال هر چیزى، به دور ماندن آن از افراط و تفریط است. «رجل سوى»; یعنى، مردى که اخلاق و خلقتش متعادل و از افراط و تفریط به دور است(مفردات راغب).

موضوعات مرتبط

  • انسان: اعتدال انسان ۳; خلقت تدریجى انسان ۱; مراحل خلقت انسان ۱; منشأ کمال انسان ۳
  • جنین: مراحل شکل گیرى جنین ۲
  • خدا: نقش خدا ۳
  • منى: تبدیل منى به علقه ۲
  • نطفه: تبدیل نطفه به علقه ۱

منابع