التغابن ٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=این بدان است که بودند میآمدندشان پیامبرانشان به نشانیها پس گفتند آیا بشری ما را رهبری کند پس کفر ورزیدند و پشت کردند و بینیازی گرفت خدا و خدا است بینیاز ستوده | |-|معزی=این بدان است که بودند میآمدندشان پیامبرانشان به نشانیها پس گفتند آیا بشری ما را رهبری کند پس کفر ورزیدند و پشت کردند و بینیازی گرفت خدا و خدا است بینیاز ستوده | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره التغابن | نزول = | {{آيه | سوره = سوره التغابن | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::6|٦]] | قبلی = التغابن ٥ | بعدی = التغابن ٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«بَشَرٌ»: این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع استعمال میگردد. در اینجا مراد انبیاء - علیهمالسلام - است. | «بَشَرٌ»: این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع استعمال میگردد. در اینجا مراد انبیاء - علیهمالسلام - است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۹
ترجمه
التغابن ٥ | آیه ٦ | التغابن ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَشَرٌ»: این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع استعمال میگردد. در اینجا مراد انبیاء - علیهمالسلام - است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ... (۵) وَ قَالَ مُوسَى إِنْ تَکْفُرُوا... (۴) وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ... (۴) قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ... (۲)
أَ کَانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ... (۵) وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلاَّ... (۲)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰، سوره تغابن
- ذكر پاره اى از اسماء حسنى و صفات علياى خداىمتعال كه وجود قيامت و بعث و جزا را اقتضاء دارند
- معناى جمله ((و صوركم فاءحسن صوركم ))
- خطاب به مشركين كه از سرنوشت اقوام گذشته عبرت بگيرند
- بيان بهانه مشرك كفار در همه اعصار بر عدم پذيرش رسالت الهي
- معناى جمله ((و استغنى الله )) و مراد از استغناى خداى سبحان
- بيان ركنى ديگر از اركان كفر بت پرستان
- اشاره به آياتى كه در آنها براى وقوع و تحقق قيامت قسم ياد شده است
- آياتى كه بر جمع شدن مردم در قيامت براىفصل قضاء دلالت مى كنند.
- ((اليوم التغابن )) چه روزى است ؟ و چه كسانى معنبون مى شوند؟
- (چند روايت درباره نام هاى روز قيامت و ((يوم التغابن )) بودن آن و...)
نکات آیه
۱ - انکار معجزات و دلایل روشن پیامبران و روى گردانى از تعالیم آنان، عامل گرفتارى کافران پیشین به سرنوشت شوم و عذاب دردناکِ الهى (الذین کفروا ... لهم عذاب ألیم . ذلک بأنّه کانت تأتیهم رسلهم بالبیّنت ... فکفروا و تولّوا) «بیّنه» (مفرد «بیّنات») به معناى دلیل و حجت است; ولى در قرآن بر معجزه پیامبران الهى نیز اطلاق شده است.
۲ - عذاب و کیفر خداوند درباره کافران، پس از اتمام حجت و ارائه دلایل روشن بوده است. (تأتیهم رسلهم بالبیّنت)
۳ - پیامبران، داراى معجزات و دلایل روشن بر حقانیت رسالت خویش (تأتیهم رسلهم بالبیّنت)
۴ - بشر بودن پیامبران، بهانه و دستاویز کافران براى کفر و روى گردانى از تعالیم دین (فقالوا أبشر یهدوننا فکفروا و تولّوا)
۵ - در بینش کافران، بشر شایسته مقام پیامبرى، واسطه ارتباط میان خدا و خلق و هادى براى انسان ها نیست. (فقالوا أبشر یهدوننا فکفروا و تولّوا)
۶ - پیامبران الهى، از نوع بشر و داراى خصوصیت بشرى بودند. (أبشر یهدوننا)
۷ - هدایت انسان ها، فلسفه بعثت پیامبران (تأتیهم رسلهم بالبیّنت فقالوا أبشر یهدوننا)
۸ - کفر و انکار رسالت پیامبران، از روى عمد و آگاهانه، نگون بختى و عذاب دردناک اخروى را در پى دارد. (فذاقوا وبال أمرهم ... ذلک بأنّه کانت تأتیهم رسلهم بالبیّنت ... فکفروا و تولّوا)
۹ - خداوند، حقیقتى بى نیاز (و استغنى اللّه)
۱۰ - خداوند، بى نیاز از ایمان انسان ها (و استغنى اللّه) متعلق و مورد استغناى خداوند در آیه شریفه، مى تواند دو چیز باشد: ۱- استغناى خداوند از ایمان انسان ها به او; ۲- استغناى الهى از این که پس از ارائه معجزات و دلایل روشن از سوى پیامبران، باز هم معجزات و دلایل دیگرى به بشر عرضه دارد; زیرا همین مقدار براى هدایت بشر کافى است. برداشت یاد شده مبتنى بر احتمال نخست است.
۱۱ - خداوند، به مقدار کافى و لازم، معجزه و دلایل روشن براى هدایت انسان ها ارائه نموده است. (تأتیهم رسلهم بالبیّنت ... و استغنى اللّه) برداشت یاد شده، براساس احتمال دوّمى است که در ذیل برداشت قبلى آمده است.
۱۲ - ثمره و فایده ایمان، به خود انسان ها بازمى گردد. (فکفروا و تولّوا و استغنى اللّه و اللّه غنىّ) یادآورى استغناى خداوند و بى نیازى او - پس از ذکر کفر و انکار اقوام کافر - مى تواند اشاره به مطلب یادشده باشد.
۱۳ - خداوند، حمید (مورد حمد و ستایش همه موجودات) است. (و اللّه ... حمید) «حمید» در آیه شریفه، به معناى محمود است و مقصود از آن در این جا، مى تواند دو چیز باشد: ۱- مورد ستایش بودن خداوند از سوى همه موجودات; ۲- مستحق ستایش بودن خداوند، هر چند کسى او را ستایش نکند. برداشت یاد شده مبتنى بر احتمال نخست است.
۱۴ - خداوند، مستحق ستایش و ستودنى است. (واللّه ... حمید)
۱۵ - خداوند بى نیاز، ستودنى و قابل ستایش است. (و اللّه غنىّ حمید) برداشت یاد شده، مبتنى بر این نکته است که «حمید»، صفت براى «غنى» باشد; نه صفت مستقل براى «اللّه».
موضوعات مرتبط
- اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۲
- اسماء و صفات: حمید ۱۳; صفات جمال ۱۰، ۱۵
- انبیا: آثار بشر بودن انبیا ۴; آثار تکذیب انبیا ۸; بشر بودن انبیا ۶; بینات انبیا ۳; دلایل حقانیت انبیا ۳; فلسفه بعثت انبیا ۷; معجزه انبیا ۳; ویژگیهاى انبیا ۶; هدایتگرى انبیا ۷
- ایمان: آثار فردى ایمان ۱۲
- حمد: حمد خدا ۱۴، ۱۵
- خدا: افعال خدا ۱۱; بى نیازى خدا ۹، ۱۰، ۱۵; خدا و ایمان انسان ها ۱۰; عذابهاى خدا ۱; قانونمندى کیفرهاى خدا ۲; هدایتگرى خدا ۱۱
- دین: آثار اعراض از دین ۱; اعراض از دین ۴
- عذاب: عذاب دردناک ۱; مراتب عذاب ۱، ۸; موجبات عذاب اخروى ۸; موجبات عذاب دردناک ۸
- کافران: اتمام حجت بر کافران ۲; بهانه جویى کافران ۴; بینش کافران ۵; عذاب کافران ۲; فلسفه اعراض کافران ۴; کیفر کافران ۲; منشأ عذاب کافران پیشین ۱; منشأ فرجام شوم کافران پیشین ۱
- کفر: آثار کفر به انبیا ۸
- معجزه: آثار تکذیب معجزه ۱; فلسفه معجزه ۱۱
- نبوت: ملاک نبوت ۵