التغابن ٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=این بدان است که بودند می‌آمدندشان پیامبرانشان به نشانیها پس گفتند آیا بشری ما را رهبری کند پس کفر ورزیدند و پشت کردند و بی‌نیازی گرفت خدا و خدا است بی‌نیاز ستوده‌
|-|معزی=این بدان است که بودند می‌آمدندشان پیامبرانشان به نشانیها پس گفتند آیا بشری ما را رهبری کند پس کفر ورزیدند و پشت کردند و بی‌نیازی گرفت خدا و خدا است بی‌نیاز ستوده‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره التغابن | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::6|٦]] | قبلی = التغابن ٥ | بعدی = التغابن ٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره التغابن | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::6|٦]] | قبلی = التغابن ٥ | بعدی = التغابن ٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«بَشَرٌ»: این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع استعمال می‌گردد. در اینجا مراد انبیاء - علیهم‌السلام - است.
«بَشَرٌ»: این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع استعمال می‌گردد. در اینجا مراد انبیاء - علیهم‌السلام - است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۹


ترجمه

این بخاطر آن است که رسولان آنها (پیوسته) با دلایل روشن به سراغشان می‌آمدند، ولی آنها (از روی کبر و غرور) گفتند: «آیا بشرهایی (مثل ما) می‌خواهند ما را هدایت کنند؟!» از این رو کافر شدند و روی برگرداندند؛ و خداوند (از ایمان و طاعتشان) بی نیاز بود، و خدا غنی و شایسته ستایش است!

اين [بد فرجامى‌] از آن روست كه پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند ولى آنها گفتند: آيا بشرى ما را هدايت مى‌كند؟ پس كافر شدند و روى گردانيدند، و خدا [از ايمانشان‌] بى‌نيازى نمود، و خدا بى‌نياز ستوده است
اين [بدفرجامى‌] از آن روى بود كه پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان مى‌آوردند و[لى‌] آنان [مى‌]گفتند: «آيا بشرى ما را هدايت مى‌كند؟» پس كافر شدند و روى گردانيدند و خدا بى‌نيازى نمود، و خدا بى‌نياز ستوده‌است.
این (عذاب) برای آن بود که رسولان آنها با ادلّه و معجزات به سویشان می‌آمدند و آنها (به تکذیب و طعن) می‌گفتند: آیا بشرهایی (مانند ما) رهنمایی ما توانند کرد؟ پس کافر شدند و روی گردانیدند و البته خدا (از کفر و ایمان خلق) بی‌نیاز است که خدا غنیّ بالذّات و ستوده به جمیع صفات است.
آن [عقوبت و عذاب دردناک] به سبب آن است که پیامبرانشان همواره دلایل روشن برای آنان آوردند، ولی گفتند: آیا بشر [ی مانند خودمان] ما را راهنمایی می کنند؟! پس کافر شدند و [از حق] روی گرداندند و خدا [از ایمان و طاعتشان] اظهار بی نیازی کرد، و خدا بی نیاز و ستوده است.
اين به كيفر آن بود كه پيامبرانشان با دليلهاى روشن بر آنان مبعوث شدند. و آنها گفتند: آيا آدميان ما را هدايت مى‌كنند؟ پس انكار كردند و رويگردان گشتند و خدا بى‌نياز است، كه توانگر و در خور ستايش است.
این از آن است که پیامبرانشان برای آنان پدیده‌های شگرف آوردند، و گفتند آیا بشری می‌خواهد هدایتمان کند، پس کفر [و انکار]ورزیدند و روی بر تافتند و خداوند بی‌نیازی نمود و خداوند بی‌نیاز ستوده است‌
آن [عذاب‌] از اين روست كه پيامبرانشان با حجتهاى روشن بديشان مى‌آمدند، ولى آنها مى‌گفتند: آيا آدميان ما را راه مى‌نمايند؟! پس كافر شدند و [از حق‌] برگشتند و خداى [از ايمانشان‌] بى‌نيازى نمود، و خدا بى‌نياز است و ستوده.
این (سوء عاقبت و عذاب آخرت) بدان خاطر است که پیغمبرانشان به پیش ایشان می‌آمدند و معجزات روشن و دلائل متقن برای آنان می‌آوردند و ایشان می‌گفتند: آیا آدمیان، ما را هدایت می‌کنند؟ (مگر می‌شود انسانهائی همچون خودمان پیغمبران خدا شوند؟! پیغمبران باید فرشته باشند. بدین وسیله به مخالفت برمی‌خاستند و) کافر می‌گشتند و سر بر می‌تافتند و رویگردان می‌شدند، و خدا هم بی‌نیاز (از ایمان و اطاعت ایشان) بود و (همیشه هم) بی‌نیاز است و سزاوار ستایش و سپاس.
این (بد فرجامی) از آن روست که بی‌گمان پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان می‌آورده‌اند، پس آنان می‌گفتند: «آیا بشرهایی ما را هدایت می‌کنند؟» پس کافر شدند و روی گردانیدند، و خدا (از آنان) بی‌نیازی کرد. و خدا بی‌نیازی بس ستوده است.
این بدان است که بودند می‌آمدندشان پیامبرانشان به نشانیها پس گفتند آیا بشری ما را رهبری کند پس کفر ورزیدند و پشت کردند و بی‌نیازی گرفت خدا و خدا است بی‌نیاز ستوده‌


التغابن ٥ آیه ٦ التغابن ٧
سوره : سوره التغابن
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَشَرٌ»: این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع استعمال می‌گردد. در اینجا مراد انبیاء - علیهم‌السلام - است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - انکار معجزات و دلایل روشن پیامبران و روى گردانى از تعالیم آنان، عامل گرفتارى کافران پیشین به سرنوشت شوم و عذاب دردناکِ الهى (الذین کفروا ... لهم عذاب ألیم . ذلک بأنّه کانت تأتیهم رسلهم بالبیّنت ... فکفروا و تولّوا) «بیّنه» (مفرد «بیّنات») به معناى دلیل و حجت است; ولى در قرآن بر معجزه پیامبران الهى نیز اطلاق شده است.

۲ - عذاب و کیفر خداوند درباره کافران، پس از اتمام حجت و ارائه دلایل روشن بوده است. (تأتیهم رسلهم بالبیّنت)

۳ - پیامبران، داراى معجزات و دلایل روشن بر حقانیت رسالت خویش (تأتیهم رسلهم بالبیّنت)

۴ - بشر بودن پیامبران، بهانه و دستاویز کافران براى کفر و روى گردانى از تعالیم دین (فقالوا أبشر یهدوننا فکفروا و تولّوا)

۵ - در بینش کافران، بشر شایسته مقام پیامبرى، واسطه ارتباط میان خدا و خلق و هادى براى انسان ها نیست. (فقالوا أبشر یهدوننا فکفروا و تولّوا)

۶ - پیامبران الهى، از نوع بشر و داراى خصوصیت بشرى بودند. (أبشر یهدوننا)

۷ - هدایت انسان ها، فلسفه بعثت پیامبران (تأتیهم رسلهم بالبیّنت فقالوا أبشر یهدوننا)

۸ - کفر و انکار رسالت پیامبران، از روى عمد و آگاهانه، نگون بختى و عذاب دردناک اخروى را در پى دارد. (فذاقوا وبال أمرهم ... ذلک بأنّه کانت تأتیهم رسلهم بالبیّنت ... فکفروا و تولّوا)

۹ - خداوند، حقیقتى بى نیاز (و استغنى اللّه)

۱۰ - خداوند، بى نیاز از ایمان انسان ها (و استغنى اللّه) متعلق و مورد استغناى خداوند در آیه شریفه، مى تواند دو چیز باشد: ۱- استغناى خداوند از ایمان انسان ها به او; ۲- استغناى الهى از این که پس از ارائه معجزات و دلایل روشن از سوى پیامبران، باز هم معجزات و دلایل دیگرى به بشر عرضه دارد; زیرا همین مقدار براى هدایت بشر کافى است. برداشت یاد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

۱۱ - خداوند، به مقدار کافى و لازم، معجزه و دلایل روشن براى هدایت انسان ها ارائه نموده است. (تأتیهم رسلهم بالبیّنت ... و استغنى اللّه) برداشت یاد شده، براساس احتمال دوّمى است که در ذیل برداشت قبلى آمده است.

۱۲ - ثمره و فایده ایمان، به خود انسان ها بازمى گردد. (فکفروا و تولّوا و استغنى اللّه و اللّه غنىّ) یادآورى استغناى خداوند و بى نیازى او - پس از ذکر کفر و انکار اقوام کافر - مى تواند اشاره به مطلب یادشده باشد.

۱۳ - خداوند، حمید (مورد حمد و ستایش همه موجودات) است. (و اللّه ... حمید) «حمید» در آیه شریفه، به معناى محمود است و مقصود از آن در این جا، مى تواند دو چیز باشد: ۱- مورد ستایش بودن خداوند از سوى همه موجودات; ۲- مستحق ستایش بودن خداوند، هر چند کسى او را ستایش نکند. برداشت یاد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

۱۴ - خداوند، مستحق ستایش و ستودنى است. (واللّه ... حمید)

۱۵ - خداوند بى نیاز، ستودنى و قابل ستایش است. (و اللّه غنىّ حمید) برداشت یاد شده، مبتنى بر این نکته است که «حمید»، صفت براى «غنى» باشد; نه صفت مستقل براى «اللّه».

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۲
  • اسماء و صفات: حمید ۱۳; صفات جمال ۱۰، ۱۵
  • انبیا: آثار بشر بودن انبیا ۴; آثار تکذیب انبیا ۸; بشر بودن انبیا ۶; بینات انبیا ۳; دلایل حقانیت انبیا ۳; فلسفه بعثت انبیا ۷; معجزه انبیا ۳; ویژگیهاى انبیا ۶; هدایتگرى انبیا ۷
  • ایمان: آثار فردى ایمان ۱۲
  • حمد: حمد خدا ۱۴، ۱۵
  • خدا: افعال خدا ۱۱; بى نیازى خدا ۹، ۱۰، ۱۵; خدا و ایمان انسان ها ۱۰; عذابهاى خدا ۱; قانونمندى کیفرهاى خدا ۲; هدایتگرى خدا ۱۱
  • دین: آثار اعراض از دین ۱; اعراض از دین ۴
  • عذاب: عذاب دردناک ۱; مراتب عذاب ۱، ۸; موجبات عذاب اخروى ۸; موجبات عذاب دردناک ۸
  • کافران: اتمام حجت بر کافران ۲; بهانه جویى کافران ۴; بینش کافران ۵; عذاب کافران ۲; فلسفه اعراض کافران ۴; کیفر کافران ۲; منشأ عذاب کافران پیشین ۱; منشأ فرجام شوم کافران پیشین ۱
  • کفر: آثار کفر به انبیا ۸
  • معجزه: آثار تکذیب معجزه ۱; فلسفه معجزه ۱۱
  • نبوت: ملاک نبوت ۵

منابع