الدخان ٥٨: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=جز این نیست که روانش ساختیم بر زبانت شاید یادآور شوند | |-|معزی=جز این نیست که روانش ساختیم بر زبانت شاید یادآور شوند | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الدخان | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الدخان | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::58|٥٨]] | قبلی = الدخان ٥٧ | بعدی = الدخان ٥٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«یَسَّرْنَاهُ»: (نگا: قمر / و و و ) «بِلِسَانِکَ»: (نگا: مریم / ). | «یَسَّرْنَاهُ»: (نگا: قمر / و و و ) «بِلِسَانِکَ»: (نگا: مریم / ). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۳
ترجمه
الدخان ٥٧ | آیه ٥٨ | الدخان ٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَسَّرْنَاهُ»: (نگا: قمر / و و و ) «بِلِسَانِکَ»: (نگا: مریم / ).
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان
- توضيح اين جمله منكران معاد كه گفتند: ((ان هى الا موتتنا الاولى )) و چند وجه در معناىآن
- خلاصه اشكال و پاسخ آن
- اثبات معاد با بيان اينكه خلقت آسمان ها و زمين به حق بوده
- معنا و وجه اينكه در قيامت اغناء و نصرت نخواهد بود و مقصود از استثناء ((الا من رحم الله...))
- توضيح مراد از اينكه فرمود اهل بهشت جز مرگ نخستين مرگى نمى چشند و جواب ازاشكالى درباره استثناء ((الا الموته الاولى ))
- پاسخ از اشكال دوم
- (رواياتى درباره ((تبع ))، شفاعت و...)
نکات آیه
۱- تسهیل معارف والاى قرآن از سوى خداوند براى خلق، در پرتو ویژگى هاى خاص زبان عربى (فإنّما یسّرنه بلسانک) مراد از «لسانک»، مى تواند زبان عربى باشد که زبان پیامبر(ص) بوده است.
۲- قرآن، کتابى آسان و در دسترس فهم و درک بشر (فإنّما یسّرنه)
۳- نقش مهم توضیحات و تفسیرهاى پیامبر(ص)، در فهم آسان حقایق عالى قرآن (فإنّما یسّرنه بلسانک ) برداشت بالا بنابراین نکته است که «لسانک»، کنایه از تفسیرها و توضحیاتى باشد که پیامبر(ص) درباره آیات قرآن، براى فهماندن آنها به مردم ارائه داده است.
۴- نزول قرآن به زبان عربى روشن، زمینه اى براى بیدارى خلق و پندآموزى آنان (فإنّما یسّرنه بلسانک لعلّهم یتذکّرون)
۵- تذکار بشر، هدف نهایى و مورد انتظار وحى (فإنّما یسّرنه ... لعلّهم یتذکّرون)
۶- معارف وحى، آشنا براى فطرت و عقل انسان (لعلّهم یتذکّرون) کاربرد «یتذکّرون» در مقام ترسیم هدف تسهیل معارف وحى، نمایانگر این حقیقت است که حقایق وحى، مأنوس با انسان و آشنا با او است; لیکن وى در گذر زمان گرفتار غفلت و فراموشى گشته است.
۷- لزوم توجه به سطح درک و استعدادهاى مخاطبان، در تبلیغ و هدایت ایشان (فإنّما یسّرنه بلسانک ) از این که خداوند «تیسیر» را زمینه تذکّر یافتن دانسته; استفاده مى شود که براى بیدارى خلق، باید حقایق را به گونه اى قابل فهم و درک براى آنان بیان کرد.
۸- تعلّق اراده الهى، به هموار ساختن راه بیدارى و هدایت، براى انسان ها و نه اجبار ایشان (فإنّما یسّرنه بلسانک لعلّهم یتذکّرون) تعبیر «لعلّهم...» از سوى خداوند، نظر به «ترجّى» حقیقى ندارد. از این رو پیام «لعلّهم...»، حرکت انتخابى و بدون اجبار خلق است.
۹- غفلت ها و حق فراموشى هاى انسان، عمیق و دیرپاى (فإنّما یسّرنه بلسانک لعلّهم یتذکّرون) خداوند، فهم حقایق قرآن را با زبان پیامبر(ص) سهولت بخشیده است. در عین حال با تعبیر «لعلّهم...» به پیامبر(ص) تذکر مى دهد که با وجود آسانى فهم قرآن، انتظار نداشته باش که بى چون و چرا همه بیدار شوند.
۱۰- ترسیم هاى قرآن از بهشت و دوزخ، نمودى از حقایق سهولت یافته وحى براى بیدارى خلق (فإنّما یسّرنه بلسانک لعلّهم یتذکّرون) تعبیر «فإنّما یسّرناه...» پس از مجموعه آیاتى آمده است که ترسیم کننده تفصیلى بهشت و دوزخ و فرجام بهشتیان و دوزخیان است، بنابراین آن آیات نمونه اى بارز براى اثبات آسان بودن قرآن است.
۱۱- حقیقت بهشت و دوزخ، فراتر از سطح درک بشر (فإنّما یسّرنه بلسانک لعلّهم یتذکّرون) با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیشین - که در ترسیم دوزخ و بهشت بود - استفاده مى شود که آنچه در آن آیات آمده، شکل آسان شده و تنزل یافته مطلب است; نه ماهیت عالى آن.
موضوعات مرتبط
- انسان: اختیار انسان ۸; تذکر به انسان ها ۵; غفلت انسان ۹; محدوده فهم انسان ها ۱۱
- بهشت: حقانیت بهشت ۱۰; حقیقت بهشت ۱۱; عظمت بهشت۱۱
- تبلیغ: روش تبلیغ ۷
- تنبه: زمینه تنبه ۴، ۸، ۱۰
- جهنم: حقانیت جهنم ۱۰; حقیقت جهنم ۱۱; عظمت جهنم۱۱
- خدا: نقش اراده خدا ۸; نقش خدا ۱
- عبرت: زمینه عبرت ۴
- عربى: نقش زبان عربى ۱
- قرآن: آثار عربیت قرآن ۴; روش بیانى قرآن ۱۰; سهولت فهم قرآن ۲; عوامل سهولت فهم قرآن ۱، ۳; ویژگیهاى تعالیم قرآن ۱۰; ویژگیهاى قرآن ۲
- محمد(ص): نقش محمد(ص) ۳
- وحى: اهداف وحى ۵; تذکرات وحى ۵; عقلانیت وحى ۶; فطریت وحى ۶; نقش وحى ۱۰
- هدایت: روش هدایت ۷; زمینه هدایت ۸