روایت:الکافی جلد ۸ ش ۲۸: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۸ ش ۲۸ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۸ ش ۲۸ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۰
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
علي بن ابراهيم عن محمد بن عيسي عن يونس عن بعض اصحابه عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۸ ش ۲۷ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۲۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۰۲
امام صادق عليه السّلام فرمود: يكى از موالى (بندگان آزاد شده) امير مؤمنان عليه السّلام از او مالى درخواست كرد، حضرت باو فرمود: (صبر كن تا) بهره من كه از بيت المال بمن ميرسد آن را با تو تقسيم كنم! آن شخص گفت: من بدان مقدار اكتفا نمىكنم (و كفايت كار مرا نميكند) و (براى بدست آوردن مال بيشترى) بنزد معاويه رفت، معاويه نيز او را بهرهمند ساخت (و آنچه ميخواست بوى داد) او نامه بامير المؤمنين عليه السّلام نوشت و از مالى كه (در نزد معاويه) بدست آورده بود حضرت را باخبر ساخت امير مؤمنان در پاسخ او نوشت: اما بعد بدان كه اين مالى كه اكنون در دست تو است پيش از تو در دست ديگران بوده و پس از تو نيز بدسته ديگرى ميرسد، و تنها آن مقدار از اين مال بهره تو است كه بوسيله آن براى خويش كارى آماده كنى، پس خود را بر فرزندانت در آنچه بكار آنها ميخورد مقدم دار، زيرا (اگر فرزندانت را در نظر داشته باشى و بوسيله آن براى خود كارى صورت ندهى در اين صورت) براى يكى از دو نفر مال جمع كردهاى: مردى كه (پس از تو) آن مال را در راه اطاعت خدا مصرف كند و او سعادتمند شده ولى تو بدبخت گشتهاى، و مردى كه آن را بمصرف گناه و نافرمانى خدا برساند و بوسيله مالى كه تو براى او جمعآورى كردهاى بدبخت شود، و هيچ يك از اين دو دسته شايسته آن نيستند كه تو آنها را بر خويشتن مقدم دارى، و بخاطر اين مال بار خودت را سنگين مكن، پس نسبت بآن كه گذشته (مجلسى (ره) گويد: يعنى از فرزندانت) برحمت خدا اميدوار باش، و براى آنكه بجاى ماند بروزى خدا اعتماد كن.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۱۰۳
امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: يكى از آزاد كردههاى امير المؤمنين عليه السّلام پولى از آن حضرت درخواست كرد و حضرت عليه السّلام فرمود: هر گاه بهره خود را از بيت المال گرفتم با تو تقسيم مىكنم. او گفت: براى من كافى نيست. او نزد معاويه رفت و معاويه به وى صلهاى داد و او هم نامهاى به امير المؤمنين نوشت و پولى را كه از معاويه گرفته بود به آگاهى حضرت رساند. امير المؤمنين عليه السّلام در پاسخ او اين نامه را نگاشت: امّا بعد، مالى كه در دست توست، پيش از تو، در دست ديگرى بوده و پس از تو، به دست ديگرى افتد و تو از آن همان بهرهاى را دارى كه براى خدا برمىدارى، پس خود رابر فرزندت مقدم بدار، زيرا جز اين نيست كه تو مال را براى يكى از دو نفر گرد مىآورى: يا كسى كه با آن به طاعت خدا برخيزد كه در اين صورت با آنچه تو بدبختشدهاى، او خوشبخت شده است، و يا فردى كه با پول تو به معصيت الهى كمر بندد، كه در اين صورت با آنچه تو براى او گرد آوردهاى، به بدبختى كشانده شده است، و هيچ يك از اين دو شايستگى آن را ندارند كه تو بر خويش مقدمشان بدارى و براى او بارى بر دوش خود نهى، پس براى آنكه گذشته است به رحمت خدا اميدوار باش و براى آنكه خواهد آمد به روزى خدا اعتماد كن.