روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۲ ش ۲ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۳
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن محمد بن الحسن عن النضر بن شعيب عن عبد الغفار الجازي عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۱۵
از امام صادق (ع) كه فرمود: به راستى خداى عز و جل مؤمن را از سرشت بهشتى آفريده و كافر را از سرشت دوزخى و فرمود: چون خدا عز و جل خير بندهاى را خواهد جان و تنش را پاك كند و خيرى را نشنود جز آنكه آن را بداند و بفهمد و هيچ بدى و زشتى را نشنود جز آنكه آن را بد دارد، گويد: شنيدم كه آن حضرت مىفرمود: سرشت بر سه گونه باشد: ۱- سرشت انبياء: مؤمن هم از همان سرشت باشد جز آنكه پيغمبران از برگزيده آنند و در آن اصل باشند و برترى دارند و مؤمنان فرع آنند از سرشتى بايست آن، از اين رو خدا عز و جل ميان پيمبران و پيروانشان جدائى نيندازد و فرمود: ۲- سرشت ناصبى است كه از سياه سياهچال بد بوئى است.۳- مستضعفان كه از سرشت خاك معمولى باشند مؤمن از ايمان خود بر نگردد و ناصبى از بد كيشى خود و مستضعفان وابسته خواست خدايند.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳
امام صادق عليه السلام فرمود: همانا خداى عز و جل مؤمن را از طينت بهشتى آفريد و كافر را از طينت دوزخى. و فرمود: چون خداى عز و جل نسبت به بندهئى خيرى خواهد، روح و پيكرش را پاك سازد (هدايت و الطافش را شامل حال او نمايد)، از اين رو هر خيرى شنود، آن را بشناسد و بفهمد و هر بد و زشتى شنود، آن را زشت بيند. و شنيدم كه ميفرمود: طينتها بر سه گونهاند:
(۱) طينت پيغمبران، و مؤمن هم از اين طينت است، جز اينكه پيغمبران از خالص و برگزيده آن طينتند و ايشان اصل باشند و فضيلتشان بجاى خود محفوظ است، و مؤمنين فرع باشند و از گل ثابت و چسبيده (گويا اشاره دارد كه طينت مؤمن بطينت پيغمبران چسبيده است، اگر چه از فضاله آن طينت است) از اين رو خداى عز و جل ميان پيغمبران و پيروانشان جدائى نيندازد. (۲) طينت ناصبى كه از گل سياه بدبو است. (۳) طينت مستضعفين كه از خاك است (يعنى قابليت پذيرش اشكال مختلف را دارد و گل نيست تا مانند مؤمن و كافر بطرفى چسبندگى داشته باشد. مؤمن از ايمانش دگرگون نشود و ناصبى از دشمنى خود و امر مستضعفين مربوط بخواست خداست (كه بجانب ايمان يا كفر گرايند).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۹
محمد بن يحيى، از محمد بن حسن، از نضر بن شعيب، از عبدالغفّار جازى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «خداى عز و جل مؤمن را از گِلِ بهشت آفريد و كافر را از گِلِ دوزخ آفريد». و فرمود كه: «چون خداى عز و جل خير و خوبى را نسبت به بندهاى اراده فرمايد، روح و تن او را خوش و پاكيزه گرداند؛ پس هيچ چيز را نشنود از آنچه خوب باشد، مگر آنكه آن را بشناسد و بپسندد، و چيزى را نشنود از آنچه ناخوش باشد، مگر آنكه آن را نشناسد و نپسندد». راوى مىگويد: و شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود: «سرشتها سه قسم است. سرشت پيغمبران، و مؤمن از اين سرشت خلق شده است، مگر آنكه پيغمبران از خالص و برگزيده آن سرشت خلق شدهاند، و ايشان در اين باب اصلاند، و از براى ايشان افزونى و زيادتى است كه بر غير خود دارند، و مؤمنان فرعاند، و خلق شدهاند از گل چسبنده سخت. و چنان كه در اصل خلقت با هم بودهاند و در ميانه ايشان جدايى نبوده است، همچنين خداى عز و جل در ميان ايشان و شيعيان ايشان جدايى نمىاندازد». و فرمود: «طينتِ ناصبى از [گل و] لاى سياه گنديده است. و امّا مستضعفان كه عقل پابرجايى ندارند و عداوت با اهل حق در ايشان نيست، خدا ايشان را از خاك آفريده، نه گل كه مخلوط بوده باشد از خاك و آب شيرين خوشگوار يا تلخ متعفّن. و هيچ مؤمنى از ايمان خود برنمىگردد و بيرون نمىرود، و هيچ ناصبى از نصب و عداوت خويش دست برنمىدارد. و خدا را در باب ايشان خواست و مشيّت است، كه آنچه خواهد، با ايشان مىكند».