روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
علي بن ابراهيم عن ابيه عن حماد بن عيسي عن ربعي بن عبد الله عن رجل عن علي بن الحسين ع قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۴۴۰ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۱۵
از على بن الحسين (ع) فرمود: به راستى خدا عز و جل پيغمبران را همه از سرشت آسمانى آفريد چه دلهاى آنها را و چه پيكرهاى آنها را و دلهاى مؤمنان را هم از همان سرشت آفريد و پيكر آنان را از نشيب آن و كافران را از سرشت سياه سياهچال زندانى آفريد، چه دلهايشان را و چه پيكرشان را و ميان هر دو سرشت در آميخت و از براى اين است كه مؤمن، كافر زايد و از كافر مؤمن بر آيد و از اين جا است كه مؤمن به بد كردارى افتد و از اينجا است كه كافر به خوشرفتارى رسد، دلهاى مؤمنان شوقمند باشند بدان چه از آن آفريده شدند و دلهاى كافران شوقمند باشند بدان چه از آن آفريده شدند.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲
على بن الحسين عليهما السلام فرمود: خداى عز و جل دلها و پيكرهاى پيغمبران را از طينت (گل و سرشت) عليين آفريد، [اندازهگيرى كرد] و دلهاى مؤمنين را هم از آن طينت آفريد و پيكرهاى مؤمنين را از پائينتر از آن قرار داد [آفريد] و كافران را از طينت سجين آفريد، هم دلها و هم پيكرهايشان را، آنگاه اين دو طينت را (هنگام خلقت آدم) ممزوج ساخت، بهمين جهت از مؤمن كافر متولد شود و كافر مؤمن زايد (زيرا فرزندان آدم استعداد اين دو مرتبه را پيدا كردند) و نيز بهمين سبب بمؤمن گناه و بدى رسد و بكافر ثواب و نيكى (زيرا طينت هر يك از آنها بطينت ديگرى ممزوج است)، پس دلهاى مؤمنان بدان چه از آن آفريده شده گرايند و دلهاى كافران بدان چه از آن آفريده شده تمايل كنند.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۷
على بن ابراهيم، از پدرش، از حماد بن عيسى، از ربعى بن عبداللَّه، از مردى، از على بن الحسين عليهما السلام كه فرمود: «خداى عز و جل پيغمبران را از طينت عليّين «۳» آفريد». حاصل آنكه خدا دلهاى پيغمبران و بدنهاى ايشان را از آن طينت آفريد، و دلهاى مؤمنان را از آن طينت خلق فرمود، و خلق بدنهاى مؤمنان را از پستتر از آن قرار داد، و كفار را از طينت سجّين «۴» آفريد، و خدا دلها و بدنهاى ايشان را از آن آفريد؛ پس در ميان __________________________________________________ (۳). و عليّين- به كسر عين و لام و ياء مشدّدتين، بقعهاى است در آسمان كه ارواح مؤمنان به سوى آن بالا مىرود. و ضحاك در تفسير عليّين در سوره تطفيف [/ مطففين]، آيات ۱۸ و ۱۹ گفته است كه: عليّين، سدرة المنتهى است. و به روايت ابنعباس، لوحى است از زبرجد سبز، معلّق در زير عرش، كه اعمال ابرار در آن مكتوب است. و بعضى گفته اند كه: آن، علم ديوان خير است كه فرشتگان، اعمال نيكوكاران را در آن نويسند و درجات پادشاهان بهشت. و هيچيك از اين معانى در اينجا مناسبتى ندارد، و ظاهر اين است كه مراد از آن، بهشت پنجگانه و زمين پنجگانه باشد، كه در باب خلق ابدان ائمه و ارواح و دلهاى ايشان گذشت. و آن طينتى است، از هر طينتى بلندتر و گِلى است، از هر گِلى خوشتر. (مترجم)
(۴). و سجّين- به كسر سين و جيم مشدّد، زيرترين جايى از دوزخ است. و آن طينتى است، از هر طينتى پستتر وگِلى است، از هر گِلى بدتر. (مترجم)
دو طينت آميزش داد، و از اين راه است كه مؤمن، كافر را مىزايد و كافر، مؤمن را مىزايد. و از اين راه است كه مؤمن به گناه مىرسد و مرتكب آن مىشود، و از اينجا است كه كافر به ثواب مىرسد و متوجه آن مىگردد؛ پس دلهاى مؤمنان ميل دارد با نهايت شوق، به سوى آنچه از آن خلق شدهاند، و دلهاى كافران ميل دارد با غايت شوق، به سوى آنچه از آن آفريده شدهاند.