الطارق ٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link291 | آيات ۱ - ۱۷، سوره طارق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link291 | آيات ۱ - ۱۷، سوره طارق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link292 | معناى ((طارق )) و ((ثاقب ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link292 | معناى ((طارق )) و ((ثاقب ))]]
خط ۴۰: خط ۴۱:
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link298 | (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته از جمله ((يوم تبلى السّرائر)) و ((اءنهلقول فصل ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link298 | (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته از جمله ((يوم تبلى السّرائر)) و ((اءنهلقول فصل ))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۶#link142 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۶#link142 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10»
سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى كه طارق چيست؟ ستاره‌اى است درخشنده. (به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آبى جهنده آفريده شده است. كه از بين كمر و سينه بيرون مى‌آيد. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى كه اسرار آشكار شود. پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست.
===نکته ها===
«طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طرق» كوبيدن و «مطرقة» وسيله كوبيدن است و «طريق» به راه گفته مى‌شود، زيرا زير پا كوبيده مى‌شود.
«ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گويا اين ستاره با نور خود تاريكى شب را سوراخ مى‌كند. «صلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوان‌هاى سينه گفته مى‌شود.
«تُبْلَى» از «بلوى» به معناى آزمايش است كه عامل آشكار شدن حقيقت‌هاست.
جلد 10 - صفحه 444
طبق روايتى از امام صادق عليه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره اميرالمؤمنين و اوصياى اوست. «1»
اشعث بن قيس كه از منافقان بود، شبانه حلوايى براى حضرت على عليه السلام آورد و در خانه را زد تا با هديه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانه‌اش را كوبيد، طارق ناميد. «2»
مشابه آيه 4 اين سوره را در سوره انفطار مى‌خوانيم: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كينه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مى‌نويسند و آنچه انجام مى‌دهيد مى‌دانند.
===پیام ها===
1- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ»
2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، بايد مورد مطالعه و دقّت قرار گيرد كه هم زمينه خداشناسى است و هم معادشناسى. فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ‌ ...
3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد بايد در آفرينش خود دقت كند. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ»
4- توجّه به آفرينش انسان، زمينه ايمان به معاد است. «عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ»
5- معاد جسمانى است و جسم انسان در قيامت دوباره زنده مى‌شود. «رَجْعِهِ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7»
----
«1» منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 210.
جلد 14 - صفحه 147
يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ‌: كه بيرون آيد آن آب از ميان پشت مردان، وَ التَّرائِبِ‌: و از استخوانهاى سينه زنان كه نزديك به قلاده است. بنابراين محل تكوّن منى صلب و ترائب است نه عضو ديگر. و گويند استخوان و عصب از منى مرد مخلوق مى‌شود و گوشت و خون از منى زن. و بنا به قولى نطفه متولّد شود از فضله هضم رابع و منفصل گردد از جميع اعضا تا مستعد آن باشد كه همه اعضاء از او متولد شود و مقرّ آن عروق ملتفه است به بيضتين. پس دماغ اعظم اعضاء است در معونت توليد نطفه.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4»
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9»
فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14»
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17»
ترجمه‌
سوگند بآسمان‌
و آينده در شب و چه ميدانى تو چيست آينده در شب‌
آن ستاره درخشان است‌
نيست هيچ كسى مگر آنكه بر او نگهبانى است‌
پس بايد ببيند انسان از چه آفريده شد
آفريده شده از آب جهنده‌اى‌
كه بيرون ميآيد از پشت و استخوانهاى سينه‌
همانا آن آفريننده بر بر گرداندن او هر آينه توانا است‌
در روز كه آزموده شود اسرار نهانى‌
پس نيست مر او را هيچ نيرو و ياورى‌
سوگند بآسمان كه صاحب باز گشتن است‌
و بزمين كه صاحب شكافتن است‌
همانا آن هر آينه گفتارى است جدا كننده حق از باطل‌
و نيست آن بازيچه و شوخى‌
همانا آنان مكر مينمايند مكر نمودنى‌
و جزاى مكر ميدهم من جزا دادنى‌
پس مهلت ده كافران را و واگذار آنها را واگذاردن كمى.
تفسير
خداوند متعال قسم ياد فرموده بآسمان و آينده در شب و آشكار شونده در آن و ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر مكرّم كه مراد از آينده در شب چيست چون طارق بر هر آينده در شب اطلاق ميشود و بيان فرموده كه مراد از آن ستاره درخشانى است كه نور آن از هفت آسمان گذشته بزمين ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه طارق ستاره درخشان زحل است كه در اعلى منازل آسمان جاى دارد و
----
جلد 5 صفحه 373
آن ستاره عذاب و قيامت است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب مردى از يمن كه قائل بنحوست زحل بود فرمود نه چنين است آن ستاره امير المؤمنين عليه السّلام و ستاره اوصياء است و آن ستاره درخشانى است كه خداوند در قرآن آنرا وصف فرموده و ثاقب خوانده براى آنكه مطلع آن آسمان هفتم است و آن بنور خود آسمانها را شكافته تا در آسمان دنيا نور بخش شده و جواب قسم آنست كه فرموده نيست هيچ نفسى و شخصى مگر آنكه بر او حافظ و نگهبانى است از ملائكه كه حفظ ميكند او را از خطرات و آفات و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابر اين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و لام فاصله و ما زائده است و بقرائت مشهوره ان نافيه و لمّا بمعناى الّا است چنانچه بيان شد پس بايد انسان فكر كند و ببيند كه از چه خلق شده از آب جهنده پستى كه بيرون ميآيد از ميان پشت مرد و استخوانهاى سينه زن و بداند خداوندى كه او را از آن حال باين حال رسانده و حفاظت و نگهدارى از او ميكند قادر است كه دو مرتبه او را زنده نمايد و بمقامات بالاترى برساند و براى اين او را خلق فرموده و حفظ ميفرمايد نه براى آنكه چند روز زندگانى مشوب بآلام و اسقام نموده و نيست و نابود گردد پس بايد خود را قابل نمايد از براى نيل بآن مقام بدستوريكه خداوند بتوسط انبياء عظام و اوصياء كرام خود باو داده است و آن روز كه بنده در آن بكمال لايق خود ميرسد روزى است كه سرائر و ضمائر و اعمال خوب و بد او آشكار و از يكديگر ممتاز ميگردد باختبار چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند آن سرائرى كه خداوند اختبار ميفرمايد بندگان را بآن در قيامت چيست فرمود سرائر شما اعمالتان است از نماز و روزه و زكوة و وضو و غسل و هر واجبى چون اعمال تمامى اسرار خفيّه است پس اگر بخواهد مرد با آنكه نماز نخوانده باشد ميگويد خوانده‌ام و اگر وضو نگرفته باشد ميگويد گرفته‌ام و ظاهرا سرائر اعمّ از عقائد و اخلاق و اعمال باشد و در روايت بيان افراد خفيّه شده تا تصوّر نشود كه مخصوص بعقائد و اخلاق است كه در باطن وجود دارد و احيانا بآثار كشف ميشود پس نيست براى انسان در آن روز نيرو و ياورى و قمّى ره نقل نموده كه نيست براى او قوّتى كه تقويت پيدا كند بآن بر
----
جلد 5 صفحه 374
خالق خود و نه ياورى كه يارى كند او را و مانع شود از اراده خدا اگر بخواهد عذاب كند او را و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمان كه داراى گردش و رجوع در هر دور است بمبدء حركت خود چنانچه گفته‌اند كواكب سبع سيّاره متحرّكند بحركت افلاكشان و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آسمان داراى باران است و گفته شده باران را رجع خوانده‌اند براى آنكه خداوند رجوع ميدهد آنرا در وقتى بعد از وقتى و نيز قسم ياد فرموده بزمين كه واجد شكافتن و بيرون آوردن روئيدنيها و چشمه‌ها است و جواب قسم آنست كه قرآن كلام فارق بين حق و باطل است به بيان هر يك از آن دو چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و جدّى است بازيچه و شوخى نيست كفار مكّه و قريش مكر و حيله مينمايند با تمام قواء براى خاموش نمودن نور آن و باطل نمودن سعى تو منهم در مقابل آنها كارى ميكنم كه مكر و حيله آنها باطل شود و شبيه باشد بكار آنها چون آنها را مهلت ميدهم و در ناز و نعمت ميپرورانم تا هر چه از دستشان بر آيد بكنند و استحقاقشان كامل گردد پس ناگهان آنها را ميگيرم و بانتقام كامل ميرسانم اى پيغمبر محترم تو هم بآنها مهلت بده و با آنها مدارا كن و در صدد انتقام كشيدن از آنها مباش و تعجيل در امر منما مهلت ده آنانرا مهلت كمى و قمّى ره نقل فرموده كه واگذار آنها را كمى و گفته شده خداوند خواسته كلام مؤكّد باشد و لفظ تكرار نشود لذا مهّلهم را به امهلهم تأكيد فرموده كه آن از باب تفعيل و اين از باب افعال است و اينكه مهلت موصوف بكمى شده براى آنست كه چيزيكه محقّق الوقوع است كه عذاب آخرت باشد نزديك است و فاصله‌اش كم است و بنظر حقير براى مزيد تهديد وعده عذاب و انتقام نزديك بآنها داده يا در دم مرگ و بعد از آن بعذابهاى گوناگون برزخى يا در زمان حيات بقتل و ذلّت و اسارت در فتوحات اسلامى و ظاهرا قلّت مستفاد از رويدا باعتبار آنست كه مصغّر ارواد بمعناى امهال است گويند أرودا روادا يعنى أمهل امهالا و وعده عذاب مستفاد از امر بمهلت دادن در زمان كم است يعنى من بزودى انتقام از آنها خواهم كشيد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائتش در نمازهاى واجب خود سوره و السّماء و الطّارق باشد از براى او است در نزد خداوند روز قيامت جاه و منزلت و باشد از رفقاء انبياء و اصحاب ايشان در بهشت‌
----
جلد 5 صفحه 375
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَخرُج‌ُ مِن‌ بَين‌ِ الصُّلب‌ِ وَ التَّرائِب‌ِ «7»
صلب‌ عظام‌ ظهر ‌است‌ و ترائب‌ جمع‌ تريبه‌ عظام‌ سينه‌ ‌است‌ ‌از‌ گردنه‌ ‌تا‌ ميان‌ دو پستان‌، صلب‌ ‌از‌ مرد ‌است‌ و ترائب‌ ‌از‌ زن‌ ‌است‌ صلب‌ پدر و ترائب‌ مادر. خداوندي‌ ‌که‌ همچو قدرتي‌ ‌در‌ انسان‌ بكار زده‌ قدرت‌ دارد ‌که‌ دو مرتبه‌ ‌از‌ خاك‌ بدون‌ طي‌ ‌اينکه‌ مراحل‌ انسان‌ كند و برگرداند بعالم‌ آخرت‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 7)- و بعد در توصیف دیگری از این آب می‌گوید: «آبی که از میان پشت و سینه‌ها خارج می‌شود» (یخرج من بین الصلب و الترائب).
«صلب» به معنی پشت است و اما «ترائب» جمع «تریبه» بنابر مشهور میان علمای لغت استخوانهای بالای سینه است، همانجا که گردنبند روی آن قرار می‌گیرد.
در اینجا قرآن به یکی از دو جزء اصلی نطفه که همان نطفه مرد است، و برای همه محسوس می‌باشد، اشاره کرده، و منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پیش روی انسان است، چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می‌شود.
این تفسیری است روشن و هماهنگ با آنچه در کتب لغت در معنی این دو واژه آمده است، در عین حال ممکن است حقیقت مهمتری در این آیه نیز نهفته باشد که در حد علم امروز برای ما کشف نشده و اکتشافات دانشمندان در آینده از روی آن پرده برخواهد داشت.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۷


ترجمه

آبی که از میان پشت و سینه‌ها خارج می‌شود!

كه از ميان ستون پشت و استخوان‌هاى سينه بيرون مى‌آيد
[كه‌] از صلب مرد و ميان استخوانهاى سينه زن بيرون مى‌آيد.
که از میان صلب (پدر) و سینه (مادر) بیرون آید.
[آبی که] از صلب مرد و از میان استخوان های سینه زن بیرون می آید.
كه از ميان پشت و سينه بيرون مى‌آيد.
که از میانه پشت و سینه‌ها بیرون آید
كه از پشت [پدر] و استخوانهاى سينه مادر بيرون مى‌آيد.
(و پس از رشد کامل در رحم) از میان پشت و استخوانهای سینه (ی مادر می‌گذرد و) بیرون می‌آید.
(که) از صُلب (مرد) و از میان استخوان‌های سینه(‌ی زن،) برون می‌آید.
که برون آید از میان کمر و استخوانهای سینه‌


الطارق ٦ آیه ٧ الطارق ٨
سوره : سوره الطارق
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الصُّلْبِ»: استخوان پشت. ستون فقرات. «التَّرَآئِبِ»: جمع تَریبَة، استخوانهای سینه. فاعل فعل «یَخْرُجُ» ضمیر مستتر (هو) است که به (انسان) در آیه همین سوره برمی‌گردد. دو قطب جنین رشد یافته انسان در هفته‌های آخر جنینی مابین جناغ و دنده‌های تحتانی سینه مادر و ستون فقرات پشت مادر قرار داشته و از آنجا حرکت در مسیر کانال زایمانی را در موعد مقرر آغاز می‌کند. ضمیر (ه) در «رجعه» نیز به انسان برمی‌گردد ... این آیات مسیر زندگی انسان را از بدو انعقاد نطفه تا رستاخیز مرور می‌کنند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10»

سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى كه طارق چيست؟ ستاره‌اى است درخشنده. (به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آبى جهنده آفريده شده است. كه از بين كمر و سينه بيرون مى‌آيد. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى كه اسرار آشكار شود. پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست.

نکته ها

«طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طرق» كوبيدن و «مطرقة» وسيله كوبيدن است و «طريق» به راه گفته مى‌شود، زيرا زير پا كوبيده مى‌شود.

«ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گويا اين ستاره با نور خود تاريكى شب را سوراخ مى‌كند. «صلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوان‌هاى سينه گفته مى‌شود.

«تُبْلَى» از «بلوى» به معناى آزمايش است كه عامل آشكار شدن حقيقت‌هاست.

جلد 10 - صفحه 444

طبق روايتى از امام صادق عليه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره اميرالمؤمنين و اوصياى اوست. «1»

اشعث بن قيس كه از منافقان بود، شبانه حلوايى براى حضرت على عليه السلام آورد و در خانه را زد تا با هديه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانه‌اش را كوبيد، طارق ناميد. «2»

مشابه آيه 4 اين سوره را در سوره انفطار مى‌خوانيم: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كينه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مى‌نويسند و آنچه انجام مى‌دهيد مى‌دانند.

پیام ها

1- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ»

2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، بايد مورد مطالعه و دقّت قرار گيرد كه هم زمينه خداشناسى است و هم معادشناسى. فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ‌ ...

3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد بايد در آفرينش خود دقت كند. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ»

4- توجّه به آفرينش انسان، زمينه ايمان به معاد است. «عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ»

5- معاد جسمانى است و جسم انسان در قيامت دوباره زنده مى‌شود. «رَجْعِهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7»


«1» منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 210.

جلد 14 - صفحه 147

يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ‌: كه بيرون آيد آن آب از ميان پشت مردان، وَ التَّرائِبِ‌: و از استخوانهاى سينه زنان كه نزديك به قلاده است. بنابراين محل تكوّن منى صلب و ترائب است نه عضو ديگر. و گويند استخوان و عصب از منى مرد مخلوق مى‌شود و گوشت و خون از منى زن. و بنا به قولى نطفه متولّد شود از فضله هضم رابع و منفصل گردد از جميع اعضا تا مستعد آن باشد كه همه اعضاء از او متولد شود و مقرّ آن عروق ملتفه است به بيضتين. پس دماغ اعظم اعضاء است در معونت توليد نطفه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4»

فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9»

فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14»

إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17»

ترجمه‌

سوگند بآسمان‌

و آينده در شب و چه ميدانى تو چيست آينده در شب‌

آن ستاره درخشان است‌

نيست هيچ كسى مگر آنكه بر او نگهبانى است‌

پس بايد ببيند انسان از چه آفريده شد

آفريده شده از آب جهنده‌اى‌

كه بيرون ميآيد از پشت و استخوانهاى سينه‌

همانا آن آفريننده بر بر گرداندن او هر آينه توانا است‌

در روز كه آزموده شود اسرار نهانى‌

پس نيست مر او را هيچ نيرو و ياورى‌

سوگند بآسمان كه صاحب باز گشتن است‌

و بزمين كه صاحب شكافتن است‌

همانا آن هر آينه گفتارى است جدا كننده حق از باطل‌

و نيست آن بازيچه و شوخى‌

همانا آنان مكر مينمايند مكر نمودنى‌

و جزاى مكر ميدهم من جزا دادنى‌

پس مهلت ده كافران را و واگذار آنها را واگذاردن كمى.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد فرموده بآسمان و آينده در شب و آشكار شونده در آن و ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر مكرّم كه مراد از آينده در شب چيست چون طارق بر هر آينده در شب اطلاق ميشود و بيان فرموده كه مراد از آن ستاره درخشانى است كه نور آن از هفت آسمان گذشته بزمين ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه طارق ستاره درخشان زحل است كه در اعلى منازل آسمان جاى دارد و


جلد 5 صفحه 373

آن ستاره عذاب و قيامت است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب مردى از يمن كه قائل بنحوست زحل بود فرمود نه چنين است آن ستاره امير المؤمنين عليه السّلام و ستاره اوصياء است و آن ستاره درخشانى است كه خداوند در قرآن آنرا وصف فرموده و ثاقب خوانده براى آنكه مطلع آن آسمان هفتم است و آن بنور خود آسمانها را شكافته تا در آسمان دنيا نور بخش شده و جواب قسم آنست كه فرموده نيست هيچ نفسى و شخصى مگر آنكه بر او حافظ و نگهبانى است از ملائكه كه حفظ ميكند او را از خطرات و آفات و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابر اين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و لام فاصله و ما زائده است و بقرائت مشهوره ان نافيه و لمّا بمعناى الّا است چنانچه بيان شد پس بايد انسان فكر كند و ببيند كه از چه خلق شده از آب جهنده پستى كه بيرون ميآيد از ميان پشت مرد و استخوانهاى سينه زن و بداند خداوندى كه او را از آن حال باين حال رسانده و حفاظت و نگهدارى از او ميكند قادر است كه دو مرتبه او را زنده نمايد و بمقامات بالاترى برساند و براى اين او را خلق فرموده و حفظ ميفرمايد نه براى آنكه چند روز زندگانى مشوب بآلام و اسقام نموده و نيست و نابود گردد پس بايد خود را قابل نمايد از براى نيل بآن مقام بدستوريكه خداوند بتوسط انبياء عظام و اوصياء كرام خود باو داده است و آن روز كه بنده در آن بكمال لايق خود ميرسد روزى است كه سرائر و ضمائر و اعمال خوب و بد او آشكار و از يكديگر ممتاز ميگردد باختبار چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند آن سرائرى كه خداوند اختبار ميفرمايد بندگان را بآن در قيامت چيست فرمود سرائر شما اعمالتان است از نماز و روزه و زكوة و وضو و غسل و هر واجبى چون اعمال تمامى اسرار خفيّه است پس اگر بخواهد مرد با آنكه نماز نخوانده باشد ميگويد خوانده‌ام و اگر وضو نگرفته باشد ميگويد گرفته‌ام و ظاهرا سرائر اعمّ از عقائد و اخلاق و اعمال باشد و در روايت بيان افراد خفيّه شده تا تصوّر نشود كه مخصوص بعقائد و اخلاق است كه در باطن وجود دارد و احيانا بآثار كشف ميشود پس نيست براى انسان در آن روز نيرو و ياورى و قمّى ره نقل نموده كه نيست براى او قوّتى كه تقويت پيدا كند بآن بر


جلد 5 صفحه 374

خالق خود و نه ياورى كه يارى كند او را و مانع شود از اراده خدا اگر بخواهد عذاب كند او را و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمان كه داراى گردش و رجوع در هر دور است بمبدء حركت خود چنانچه گفته‌اند كواكب سبع سيّاره متحرّكند بحركت افلاكشان و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آسمان داراى باران است و گفته شده باران را رجع خوانده‌اند براى آنكه خداوند رجوع ميدهد آنرا در وقتى بعد از وقتى و نيز قسم ياد فرموده بزمين كه واجد شكافتن و بيرون آوردن روئيدنيها و چشمه‌ها است و جواب قسم آنست كه قرآن كلام فارق بين حق و باطل است به بيان هر يك از آن دو چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و جدّى است بازيچه و شوخى نيست كفار مكّه و قريش مكر و حيله مينمايند با تمام قواء براى خاموش نمودن نور آن و باطل نمودن سعى تو منهم در مقابل آنها كارى ميكنم كه مكر و حيله آنها باطل شود و شبيه باشد بكار آنها چون آنها را مهلت ميدهم و در ناز و نعمت ميپرورانم تا هر چه از دستشان بر آيد بكنند و استحقاقشان كامل گردد پس ناگهان آنها را ميگيرم و بانتقام كامل ميرسانم اى پيغمبر محترم تو هم بآنها مهلت بده و با آنها مدارا كن و در صدد انتقام كشيدن از آنها مباش و تعجيل در امر منما مهلت ده آنانرا مهلت كمى و قمّى ره نقل فرموده كه واگذار آنها را كمى و گفته شده خداوند خواسته كلام مؤكّد باشد و لفظ تكرار نشود لذا مهّلهم را به امهلهم تأكيد فرموده كه آن از باب تفعيل و اين از باب افعال است و اينكه مهلت موصوف بكمى شده براى آنست كه چيزيكه محقّق الوقوع است كه عذاب آخرت باشد نزديك است و فاصله‌اش كم است و بنظر حقير براى مزيد تهديد وعده عذاب و انتقام نزديك بآنها داده يا در دم مرگ و بعد از آن بعذابهاى گوناگون برزخى يا در زمان حيات بقتل و ذلّت و اسارت در فتوحات اسلامى و ظاهرا قلّت مستفاد از رويدا باعتبار آنست كه مصغّر ارواد بمعناى امهال است گويند أرودا روادا يعنى أمهل امهالا و وعده عذاب مستفاد از امر بمهلت دادن در زمان كم است يعنى من بزودى انتقام از آنها خواهم كشيد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائتش در نمازهاى واجب خود سوره و السّماء و الطّارق باشد از براى او است در نزد خداوند روز قيامت جاه و منزلت و باشد از رفقاء انبياء و اصحاب ايشان در بهشت‌


جلد 5 صفحه 375

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَخرُج‌ُ مِن‌ بَين‌ِ الصُّلب‌ِ وَ التَّرائِب‌ِ «7»

صلب‌ عظام‌ ظهر ‌است‌ و ترائب‌ جمع‌ تريبه‌ عظام‌ سينه‌ ‌است‌ ‌از‌ گردنه‌ ‌تا‌ ميان‌ دو پستان‌، صلب‌ ‌از‌ مرد ‌است‌ و ترائب‌ ‌از‌ زن‌ ‌است‌ صلب‌ پدر و ترائب‌ مادر. خداوندي‌ ‌که‌ همچو قدرتي‌ ‌در‌ انسان‌ بكار زده‌ قدرت‌ دارد ‌که‌ دو مرتبه‌ ‌از‌ خاك‌ بدون‌ طي‌ ‌اينکه‌ مراحل‌ انسان‌ كند و برگرداند بعالم‌ آخرت‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 7)- و بعد در توصیف دیگری از این آب می‌گوید: «آبی که از میان پشت و سینه‌ها خارج می‌شود» (یخرج من بین الصلب و الترائب).

«صلب» به معنی پشت است و اما «ترائب» جمع «تریبه» بنابر مشهور میان علمای لغت استخوانهای بالای سینه است، همانجا که گردنبند روی آن قرار می‌گیرد.

در اینجا قرآن به یکی از دو جزء اصلی نطفه که همان نطفه مرد است، و برای همه محسوس می‌باشد، اشاره کرده، و منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پیش روی انسان است، چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می‌شود.

این تفسیری است روشن و هماهنگ با آنچه در کتب لغت در معنی این دو واژه آمده است، در عین حال ممکن است حقیقت مهمتری در این آیه نیز نهفته باشد که در حد علم امروز برای ما کشف نشده و اکتشافات دانشمندان در آینده از روی آن پرده برخواهد داشت.

نکات آیه

۱ - محل پیدایش نطفه مرد (منى)، بین تیره پشت و استخوان هاى قفسه سینه قرار دارد. (یخرج من بین الصلب و الترائب) «صلب»; استخوانى است که از قسمت بالاى پشت، نزدیک گردن شروع شده و تا دنبالچه (که جاى آن در انسان در جایگاه دم در حیوانات است) ادامه یافته است(قاموس). «تریبة» (مفرد «ترائب»); یعنى، بالاترین استخوان قفسه سینه که زیر چانه قرار گرفته است (نهایه ابن اثیر). تمام اهل لغت آن را جاى گردن بند از قفسه سینه مى دانند (لسان العرب). برخى آن را به تمام استخوان هاى قفسه سینه و گروهى به چهار استخوان از سمت راست و چهار استخوان از سمت چپ اطلاق مى کنند (قاموس). خروج نطفه از آن محل، ممکن است به اعتبار تغذیه کیسه منى از آن جا باشد.

۲ - بین استخوان هاى قفسه سینه و تیره پشت مردان و زنان، جایگاه خروج عنصر تشکیل دهنده جسم انسان است.* (یخرج من بین الصلب و الترائب) چنانچه مراد از «ماء دافق» در آیه قبل، نطفه مرد و تخمک زن باشد، مفاد این آیه نیز مشترک خواهد بود.

۳ - شناخت مراحل تکوین و مسیر نزول نطفه مراحل تکامل آن تا آفرینش کامل انسان، توصیه خداوند به همه انسان ها است. (فلینظر ... یخرج من بین الصلب و الترائب)

۴ - خروج نطفه از فاصله بین ستون فقرات و قفسه سینه، امرى شگفت آور و مایه رفع استبعاد از «معاد» است. (یخرج من بین الصلب و الترائب) ارتباط این آیه با آیه بعد، گویاى برداشت یاد شده است.

۵ - خروج جنین از رحم، امرى شگفت و نشانه امکان معاد است. * (یخرج من بین الصلب و الترائب) ضمیر فاعلى «یخرج»، ممکن است به «الانسان» در دو آیه قبل برگردد، در این احتمال مراد از «ماء دافق» نطفه مرد و مراد از جمله «یخرج...»، تولّد نوزاد خواهد بود و «من بین الصلب و الترائب»، اشاره به جایگاه رحم است که بین قسمت هاى جلو و پشت مادر مى باشد.

روایات و احادیث

۶ - «دخل أبوحنیفة على الصادق(ع) قال(ع) ...انّ المنى ... یخرج من جمیع الجسد... فقال أبوحنیفة: کیف یخرج من جمیع الجسد و اللّه یقول: «یخرج من بین الصلب و الترائب»؟ قال أبوعبداللّه(ع) فهل قال: لایخرج من غیر هذین الموضعین؟...;[۱] ابوحنیفه خدمت امام صادق(ع) رسید، حضرت فرمود: ... منى ... از تمامى جسد خارج مى شود ... ابوحنیفه عرض کرد: چطور از تمامى بدن خارج مى شود; در حالى که خداوند مى فرماید: «یخرج من بین الصلب و الترائب»؟ امام صادق(ع) فرمود: آیا خدا فرموده است که از غیر این دو موضع خارج نمى شود؟».

موضوعات مرتبط

  • انسان: توصیه به انسان ها ۳
  • ایمان: زمینه ایمان به معاد ۴
  • جنین: خروج جنین از رحم(زهدان) ۵; شگفتى خروج جنین ۵
  • خدا: توصیه هاى خدا ۳
  • زن: استخوانهاى پشت زنان ۱، ۲; استخوانهاى سینه زنان ۲
  • مرد: استخوانهاى پشت مردان ۱، ۲; استخوانهاى سینه مردان ۱، ۲
  • معاد: دلایل معاد ۵
  • منى: مکان پیدایش منى ۱; مکان خروج منى ۶
  • نطفه: خروج نطفه از استخوان پشت ۴; خروج نطفه از استخوان سینه ۴; شگفتى خروج نطفه ۴; مراحل تکامل نطفه ۳; مراحل تکوین نطفه ۳; مکان پیدایش نطفه ۱، ۲

منابع

  1. مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۲۵۳; بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۳۳۳، ح ۱.