المعارج ٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link2 | مضامين سوره مباركه معارج و مكى و مدنى بودن آن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link2 | مضامين سوره مباركه معارج و مكى و مدنى بودن آن]] | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link10 | چند روايت ديگر در ذيل آيات مربوط به طول روز قيامت واحوال آن روز]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link10 | چند روايت ديگر در ذيل آيات مربوط به طول روز قيامت واحوال آن روز]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱#link2 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱#link2 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ «1» لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ «2» مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ «4» | |||
سائلى، عذابى واقع شدنى را درخواست كرد. كه براى كافران است و هيچ بازدارندهاى براى آن نيست. و از سوى خداوندِ صاحب درجاتِ والاست. فرشتگان و روح، در روزى كه مقدار آن پنجاه هزار سال است، به سوى او بالا مىروند. | |||
جلد 10 - صفحه 211 | |||
===نکته ها=== | |||
«معارج» جمع «معرج» به معناى محلّ عروج و صعود است و مراد از آن، آسمانهاست كه محلّ نزول و عروج فرشتگان مىباشد. | |||
مرحوم علامه امينى قدس سره در كتاب شريف الغدير «1» نام سى نفر از بزرگان مفسّرين و محدّثين، از قرن سوم هجرى تا قرن چهاردهم را نقل كرده كه گفتهاند: شأن نزول آيه «سَأَلَ سائِلٌ» مربوط به شخصى مىباشد كه به پيغمبر گفت: نصب اميرالمؤمنين به خلافت در روز غدير از طرف خودت بود يا از طرف خدا؟! ما را به حج و روزه و زكات فرمان دادى و ما قبول كرديم، امّا راضى نشدى، تا آن كه پسر عموى خودت را بر ما حاكم كردى! سپس گفت: «اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» «2» خدايا اگر اين امر حق است از آسمان سنگى بباران (تا نابود شويم و شاهد چنين روزى نباشيم). سنگى فرود آمد و او نابود شد و اين آيه نازل شد. «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» | |||
===پیام ها=== | |||
1- يادآورى برخى حوادث جزئى و فردى، براى عبرت ديگران لازم است و بايد حفظ شود. (سائل يك نفر بود كه قهر خدا او را نابود كرد، ولى اين ماجرا در متن قرآن مطرح مىشود تا تمام انسانها در طول تاريخ بخوانند.) «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» | |||
2- تقاضاى نابجا، مغرضانه و لجوجانه مىتواند حادثه آفرين باشد. «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» | |||
3- تا وقتى عذاب الهى نازل نشده، راه توبه و دفع عذاب با صدقه باز است، امّا عذابى كه در حال نزول است، راه نجاتى از آن نيست. بِعَذابٍ واقِعٍ ... لَيْسَ لَهُ دافِعٌ | |||
---- | |||
«1». الغدير، ج 1، ص 239 تا 246. | |||
«2». انفال، 32. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 212 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» | |||
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ: از جانب خدائى است كه صاحب درجههاى بلند است، يعنى غرفههاى ارجمند كه براى انبياء و اولياى خود مهيا كرده، يا مدارجى كه اهل ايمان در آن ترقى كنند، يا مراتب رفيعه ملائكه، يا طبقات آسمان. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ «1» لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ «2» مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ «4» | |||
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9» | |||
وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً «10» | |||
ترجمه | |||
درخواست نمود درخواست كنندهاى عذابى را فرود آينده | |||
براى كافران نيست براى آن دفع كنندهاى | |||
از جانب خداوندى كه صاحب درجات رفيعه است | |||
بالا ميروند فرشتگان و روح بسوى او در روزى كه هست مقدار آن پنجاه هزار سال | |||
پس صبر كن صبرى نيكو | |||
همانا آنها مىبينند آنرا دور | |||
و مىبينيم آنرا نزديك | |||
روز كه ميباشد آسمان چون فلزّ گداخته | |||
و ميباشد كوهها چون پشم رنگين | |||
و پرسيده نشود خويشى از خويشى. | |||
تفسير | |||
در سوره انفال ذيل آيه شريفه و اذ قالوا اللّهم ان كان هذا هو الحقّ و دو آيه بعد از آن شأن نزول اين آيه مفصّلا ذكر شد و گفتهاند سائل در اين آيه همان درخواست كننده عذاب است كه خواسته در دنيا واقع و نازل شود و در كافى نقل نموده كه نازل شد در باره كسانيكه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شدند و اين مؤيّد رواياتى است كه آنجا ذكر شد و سال بالف نيز قرائت شده و آن لغتى است در سئل يا مأخوذ از سيلان است و ظاهر آيات بضميمه روايات بنظر حقير آنستكه دعا و استدعا نمود استدعا كنندهاى عذاب الهى را كه واقع و نازل شونده باشد براى كفّار و منكرين ولايت مولى كه نيست براى آن عذاب هيچ دافع و مانعى از جانب | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 269 | |||
خداوندى كه داراى درجات و مراتب است براى ترقى سالكين از اهل ايمان بسوى او و صعود اعمال و عروج ملائكه و بنابراين محتمل است من اللّه متعلّق بدافع باشد چون اقرب است و ميشود متعلق بواقع باشد چون وقوع عذاب از جانب خدا است و دافعى از جانب او و خلق براى آن نيست و بنظر حقير بعيد نيست متعلق بدافع باشد با حذف مضاف يعنى دافعى براى آن از اراده خدا نيست چون او حتما منكرين ولايت را عذاب خواهد فرمود در هر حال عروج و صعود مينمايند ملائكه و روح الامين يعنى جبرئيل كه اشرف آنان است بسوى خداوند تا حدّيكه محلّى براى احدى باقى نميماند جز براى پيغمبر خاتم در روز كه مقدار آن بر حسب ازمنه دنيويّه پنجاه هزار سال است يعنى اگر اهل دنيا بخواهند آن مسافت را طى نمايند بايد در ظرف پنجاه هزار سال باشد و گفتهاند اين بر سبيل تمثيل است و تشبيه عالم غيب كه منزّه از زمان است بعالم شهود در امتداد زمانى براى بيان ارتفاع درجات معنوى و بعد ممتدّ آنها باين مثال و قمّى ره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عروج مينمايند ملائكه و روح در صبح شب قدر بسوى خدا از نزد نبى و وصى و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند سير داد پيغمبر خود را از مسجد الحرام تا مسجد اقصى بقدر سير يك ماه و بالا برد او را در ملكوت آسمانها بقدر سير پنجاه هزار سال در كمتر از ثلث يك شب تا رسيد بساق عرش و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود از براى قيامت پنجاه موقف است هر موقفى جاى اقامت هزار سال است و اين آيه را تلاوت نمود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عرضه داشته شد چه قدر طولانى است آنروز فرمود قسم بخدا كه بر مؤمن تخفيف داده ميشود بطوريكه سبكتر باشد براى او از يك نماز واجب كه بجا آورده باشد در دنيا و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر محاسب غير از خدا باشد پنجاه هزار سال بايد توقف نمايند پيش از فراغت از حساب ولى خداوند فارغ ميشود از اين در يك ساعت و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نصف نميشود آنروز كه اهل بهشت ببهشت ميروند و اهل جهنّم بجهنّم و بعضى گفتهاند مراد آنستكه از اوّل نزول ملائكه در دنيا براى اجراء قضاء الهى در آن تا وقتى كه عروج نمايند بآسمان | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 270 | |||
كه روز قيامت است پنجاه هزار سال است و اين عمر دنيا است ولى جز خدا نميداند چه قدر از آن گذشته و چه قدر باقى است و بنابراين شايد روز قيامت در باطن روزهاى دنيا باشد و شمهئى از اينمقال در اوائل سوره سجده بمناسبت ذكر نزول و عروج ملائكه در روز كه مقدار آن هزار سال است گذشت و ظاهرا آن مثال است براى مسافت بين زمين و آسمان اوّل و اين مثال است براى مسافت بين زمين تا ساق عرش و بهتر احاله علم آنست به اهل آن و اللّه اعلم پس صبر كن اى پيغمبر بر تكذيب قوم و آزار آنها صبر خوبى كه شكايت و جزع در آن نباشد اصلا تا بزودى به اجر جزيل اخروى برسى چون روز قيامت را كفّار دور از امكان ميدانند ولى ما آنرا محقّق الوقوع ميدانيم و هر چه چنين باشد نزديك است و آن روزى است كه آسمان مانند فلزّات گداخته آب شود و كوهها مانند پشم الوانى كه زده شده باشد و باد آنرا پراكنده كرده باشد گردد چون گفتهاند كوهها الوان مختلفه دارند و وقتى خورد گردند و در فضا پراكنده شوند به اين صورت جلوهگر خواهند شد و هيچ يك از اقارب و نزديكان در آنروز از حال اقارب و نزديكان خودشان پرسش نشوند چون مردم بقدرى بگرفتارى خود مشغولند كه ياد كس ديگر نيستند با آنكه ميشناسند يكديگر را و يسئل بصيغه معلوم نيز قرائت شده است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
مِنَ اللّهِ ذِي المَعارِجِ «3» | |||
اينکه عذاب واقع که دافعي ندارد از خداي متعال است که ذي المعارج است، معارج جمع معراج است از ماده عروج بمعني صعود بطرف بالا رفتن مقابل نزول بمعني پائين آمدن هر چه رو بخدا ميرود و نزديك برحمت و تفضلات او ميشود صعود دارد و عروج چنانچه در فضيلت نماز فرمودند: (الصلاة معراج المؤمن) و دارد اعمال بندگان را ميبرند ملائكه بطرف بالا و هر چه شرائط صحت و قبول بيشتر و بهتر باشد بالاتر ميرود، در قرآن مجيد هم ميفرمايد: إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ فاطر آيه 11. و بندگان هر چه در ايمان و اخلاق فاضله و اعمال صالحه بيشتر كوشش كنند قرب آنها بمقام ربوبي بيشتر ميشود لذا در هر عبادتي قصد قربت لازم است، و هر چه در صراط مستقيم سير كنند قرب باو بيشتر پيدا ميكنند بعكس كفر و شرك و ضلالت و معاصي بعد و نزول پيدا ميكنند که معني لعن است، ارواح مؤمنين پس از قبض روح ملائكه ميبرند بطرف بالا بسا از طبقه هفتم هم بالاتر ميرود و لذا بطريق جمع آورده ميفرمايد: مِنَ اللّهِ ذِي المَعارِجِ. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 3)- و در این آیه به کسی که این عذاب از ناحیه اوست اشاره کرده، میگوید: «از سوی خداوند ذی المعارج» خداوندی که فرشتگانش بر آسمانها صعود و عروج میکنند (من الله ذی المعارج). | |||
از آنجا که خداوند مقامات مختلفی برای فرشتگان قرار داده که با سلسله مراتب به سوی قرب خدا پیش میروند، خداوند به «ذی المعارج» توصیف شده است. | |||
آری! این فرشتگانند که مأموریت عذاب کافران و مجرمان دارند، و همانها بودند که بر ابراهیم خلیل علیه السّلام نازل شدند، و به او خبر دادند که ما مأمور نابودی قوم لوط هستیم. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۶
ترجمه
المعارج ٢ | آیه ٣ | المعارج ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذِیالْمَعَارِجِ»: دارای درجات والا و مقامات بالا (نگا: روح المعانی، فی ظِلالالقرآن). در معنی، برابر با (رَفِیعُالدَّرَجاتِ) است (نگا: غافر / ). «الْمَعَارِجِ»: جمع مَِعْرَج، محلّ صُعود. جای بالا رفتن (نگا: زخرف / ). مراتب و منازل و درجات عظمت و رفعت و قدرت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج
- مضامين سوره مباركه معارج و مكى و مدنى بودن آن
- مراد از سؤ ال سائل بعذاب واقع
- مقصود از توصيف خداى تعالى به ((ذى المعارج ))
- منظور از عروج ملائكه و روح در روز قيامت به سوى خدا
- مراد از اينكه كفار عذاب قيامت را دور مى بينند و خداوند نزديك مى بيند.
- بيان سختى روز قيامت بر گنهكاران به نحوى كه از فرزندان و كسان خود حالى نمىپرسند و حتى آرزو مى كنند آنها را فدايى خود كنند.
- ويژگى آتش جهنم و بيان كسانى را كه بسوى خود مى طلبد
- روايتى درباره نزول آيات ((ساءل سائل بعذاب واقع ....)) درباره مردى كه از نصبامير المومنين (عليه السلام ) به خلافت به خشم آمده تقاضاى عذاب كرد
- چند روايت ديگر در ذيل آيات مربوط به طول روز قيامت واحوال آن روز
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ «1» لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ «2» مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ «4»
سائلى، عذابى واقع شدنى را درخواست كرد. كه براى كافران است و هيچ بازدارندهاى براى آن نيست. و از سوى خداوندِ صاحب درجاتِ والاست. فرشتگان و روح، در روزى كه مقدار آن پنجاه هزار سال است، به سوى او بالا مىروند.
جلد 10 - صفحه 211
نکته ها
«معارج» جمع «معرج» به معناى محلّ عروج و صعود است و مراد از آن، آسمانهاست كه محلّ نزول و عروج فرشتگان مىباشد.
مرحوم علامه امينى قدس سره در كتاب شريف الغدير «1» نام سى نفر از بزرگان مفسّرين و محدّثين، از قرن سوم هجرى تا قرن چهاردهم را نقل كرده كه گفتهاند: شأن نزول آيه «سَأَلَ سائِلٌ» مربوط به شخصى مىباشد كه به پيغمبر گفت: نصب اميرالمؤمنين به خلافت در روز غدير از طرف خودت بود يا از طرف خدا؟! ما را به حج و روزه و زكات فرمان دادى و ما قبول كرديم، امّا راضى نشدى، تا آن كه پسر عموى خودت را بر ما حاكم كردى! سپس گفت: «اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» «2» خدايا اگر اين امر حق است از آسمان سنگى بباران (تا نابود شويم و شاهد چنين روزى نباشيم). سنگى فرود آمد و او نابود شد و اين آيه نازل شد. «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»
پیام ها
1- يادآورى برخى حوادث جزئى و فردى، براى عبرت ديگران لازم است و بايد حفظ شود. (سائل يك نفر بود كه قهر خدا او را نابود كرد، ولى اين ماجرا در متن قرآن مطرح مىشود تا تمام انسانها در طول تاريخ بخوانند.) «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»
2- تقاضاى نابجا، مغرضانه و لجوجانه مىتواند حادثه آفرين باشد. «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»
3- تا وقتى عذاب الهى نازل نشده، راه توبه و دفع عذاب با صدقه باز است، امّا عذابى كه در حال نزول است، راه نجاتى از آن نيست. بِعَذابٍ واقِعٍ ... لَيْسَ لَهُ دافِعٌ
«1». الغدير، ج 1، ص 239 تا 246.
«2». انفال، 32.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 212
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3»
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ: از جانب خدائى است كه صاحب درجههاى بلند است، يعنى غرفههاى ارجمند كه براى انبياء و اولياى خود مهيا كرده، يا مدارجى كه اهل ايمان در آن ترقى كنند، يا مراتب رفيعه ملائكه، يا طبقات آسمان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ «1» لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ «2» مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ «4»
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»
وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً «10»
ترجمه
درخواست نمود درخواست كنندهاى عذابى را فرود آينده
براى كافران نيست براى آن دفع كنندهاى
از جانب خداوندى كه صاحب درجات رفيعه است
بالا ميروند فرشتگان و روح بسوى او در روزى كه هست مقدار آن پنجاه هزار سال
پس صبر كن صبرى نيكو
همانا آنها مىبينند آنرا دور
و مىبينيم آنرا نزديك
روز كه ميباشد آسمان چون فلزّ گداخته
و ميباشد كوهها چون پشم رنگين
و پرسيده نشود خويشى از خويشى.
تفسير
در سوره انفال ذيل آيه شريفه و اذ قالوا اللّهم ان كان هذا هو الحقّ و دو آيه بعد از آن شأن نزول اين آيه مفصّلا ذكر شد و گفتهاند سائل در اين آيه همان درخواست كننده عذاب است كه خواسته در دنيا واقع و نازل شود و در كافى نقل نموده كه نازل شد در باره كسانيكه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شدند و اين مؤيّد رواياتى است كه آنجا ذكر شد و سال بالف نيز قرائت شده و آن لغتى است در سئل يا مأخوذ از سيلان است و ظاهر آيات بضميمه روايات بنظر حقير آنستكه دعا و استدعا نمود استدعا كنندهاى عذاب الهى را كه واقع و نازل شونده باشد براى كفّار و منكرين ولايت مولى كه نيست براى آن عذاب هيچ دافع و مانعى از جانب
جلد 5 صفحه 269
خداوندى كه داراى درجات و مراتب است براى ترقى سالكين از اهل ايمان بسوى او و صعود اعمال و عروج ملائكه و بنابراين محتمل است من اللّه متعلّق بدافع باشد چون اقرب است و ميشود متعلق بواقع باشد چون وقوع عذاب از جانب خدا است و دافعى از جانب او و خلق براى آن نيست و بنظر حقير بعيد نيست متعلق بدافع باشد با حذف مضاف يعنى دافعى براى آن از اراده خدا نيست چون او حتما منكرين ولايت را عذاب خواهد فرمود در هر حال عروج و صعود مينمايند ملائكه و روح الامين يعنى جبرئيل كه اشرف آنان است بسوى خداوند تا حدّيكه محلّى براى احدى باقى نميماند جز براى پيغمبر خاتم در روز كه مقدار آن بر حسب ازمنه دنيويّه پنجاه هزار سال است يعنى اگر اهل دنيا بخواهند آن مسافت را طى نمايند بايد در ظرف پنجاه هزار سال باشد و گفتهاند اين بر سبيل تمثيل است و تشبيه عالم غيب كه منزّه از زمان است بعالم شهود در امتداد زمانى براى بيان ارتفاع درجات معنوى و بعد ممتدّ آنها باين مثال و قمّى ره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عروج مينمايند ملائكه و روح در صبح شب قدر بسوى خدا از نزد نبى و وصى و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند سير داد پيغمبر خود را از مسجد الحرام تا مسجد اقصى بقدر سير يك ماه و بالا برد او را در ملكوت آسمانها بقدر سير پنجاه هزار سال در كمتر از ثلث يك شب تا رسيد بساق عرش و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود از براى قيامت پنجاه موقف است هر موقفى جاى اقامت هزار سال است و اين آيه را تلاوت نمود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عرضه داشته شد چه قدر طولانى است آنروز فرمود قسم بخدا كه بر مؤمن تخفيف داده ميشود بطوريكه سبكتر باشد براى او از يك نماز واجب كه بجا آورده باشد در دنيا و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر محاسب غير از خدا باشد پنجاه هزار سال بايد توقف نمايند پيش از فراغت از حساب ولى خداوند فارغ ميشود از اين در يك ساعت و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نصف نميشود آنروز كه اهل بهشت ببهشت ميروند و اهل جهنّم بجهنّم و بعضى گفتهاند مراد آنستكه از اوّل نزول ملائكه در دنيا براى اجراء قضاء الهى در آن تا وقتى كه عروج نمايند بآسمان
جلد 5 صفحه 270
كه روز قيامت است پنجاه هزار سال است و اين عمر دنيا است ولى جز خدا نميداند چه قدر از آن گذشته و چه قدر باقى است و بنابراين شايد روز قيامت در باطن روزهاى دنيا باشد و شمهئى از اينمقال در اوائل سوره سجده بمناسبت ذكر نزول و عروج ملائكه در روز كه مقدار آن هزار سال است گذشت و ظاهرا آن مثال است براى مسافت بين زمين و آسمان اوّل و اين مثال است براى مسافت بين زمين تا ساق عرش و بهتر احاله علم آنست به اهل آن و اللّه اعلم پس صبر كن اى پيغمبر بر تكذيب قوم و آزار آنها صبر خوبى كه شكايت و جزع در آن نباشد اصلا تا بزودى به اجر جزيل اخروى برسى چون روز قيامت را كفّار دور از امكان ميدانند ولى ما آنرا محقّق الوقوع ميدانيم و هر چه چنين باشد نزديك است و آن روزى است كه آسمان مانند فلزّات گداخته آب شود و كوهها مانند پشم الوانى كه زده شده باشد و باد آنرا پراكنده كرده باشد گردد چون گفتهاند كوهها الوان مختلفه دارند و وقتى خورد گردند و در فضا پراكنده شوند به اين صورت جلوهگر خواهند شد و هيچ يك از اقارب و نزديكان در آنروز از حال اقارب و نزديكان خودشان پرسش نشوند چون مردم بقدرى بگرفتارى خود مشغولند كه ياد كس ديگر نيستند با آنكه ميشناسند يكديگر را و يسئل بصيغه معلوم نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مِنَ اللّهِ ذِي المَعارِجِ «3»
اينکه عذاب واقع که دافعي ندارد از خداي متعال است که ذي المعارج است، معارج جمع معراج است از ماده عروج بمعني صعود بطرف بالا رفتن مقابل نزول بمعني پائين آمدن هر چه رو بخدا ميرود و نزديك برحمت و تفضلات او ميشود صعود دارد و عروج چنانچه در فضيلت نماز فرمودند: (الصلاة معراج المؤمن) و دارد اعمال بندگان را ميبرند ملائكه بطرف بالا و هر چه شرائط صحت و قبول بيشتر و بهتر باشد بالاتر ميرود، در قرآن مجيد هم ميفرمايد: إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ فاطر آيه 11. و بندگان هر چه در ايمان و اخلاق فاضله و اعمال صالحه بيشتر كوشش كنند قرب آنها بمقام ربوبي بيشتر ميشود لذا در هر عبادتي قصد قربت لازم است، و هر چه در صراط مستقيم سير كنند قرب باو بيشتر پيدا ميكنند بعكس كفر و شرك و ضلالت و معاصي بعد و نزول پيدا ميكنند که معني لعن است، ارواح مؤمنين پس از قبض روح ملائكه ميبرند بطرف بالا بسا از طبقه هفتم هم بالاتر ميرود و لذا بطريق جمع آورده ميفرمايد: مِنَ اللّهِ ذِي المَعارِجِ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 3)- و در این آیه به کسی که این عذاب از ناحیه اوست اشاره کرده، میگوید: «از سوی خداوند ذی المعارج» خداوندی که فرشتگانش بر آسمانها صعود و عروج میکنند (من الله ذی المعارج).
از آنجا که خداوند مقامات مختلفی برای فرشتگان قرار داده که با سلسله مراتب به سوی قرب خدا پیش میروند، خداوند به «ذی المعارج» توصیف شده است.
آری! این فرشتگانند که مأموریت عذاب کافران و مجرمان دارند، و همانها بودند که بر ابراهیم خلیل علیه السّلام نازل شدند، و به او خبر دادند که ما مأمور نابودی قوم لوط هستیم.
نکات آیه
۱ - نزول عذاب بر کافران و بازداشتن آن به تقدیر و فرمان خداوند است. (بعذاب واقع . للکفرین ... من اللّه)
۲ - خداوند، صاحب درجات و مرتبه ها است. (ذى المعارج) «معارج» به معناى «مصاعد»(جاه هاى بلند، صعودگاه ها) است. مقصود از آن، مقامات و درجات معنوى و ملکوتى است که تنها نزد خداوند متعال هست.
۳ - تقرب به خداوند، موجب صعود انسان به مرتبه کمال و درجات عالى است. (ذى المعارج) وقتى صعودگاه ها و درجات عالى نزد خدا است; بنابراین راه رسیدن به این درجات و صعودها تقرب به خدا خواهد بود و توصیف خداوند به «ذى المعارج» ممکن است به همین جهت باشد مانند مفاد آیه ۱۵ از سوره «غافر» (رفیع الدرجات ذوالعرش).
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: ذوالمعارج ۲
- تقرب: آثار تقرب به خدا ۳
- تکامل: عوامل تکامل ۳
- خدا: اوامر خدا ۱; مقدرات خدا ۱
- کافران: تقدیر عذاب کافران ۱; منشأ عذاب کافران ۱