الأنبياء ١٣: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=ندوید و بازگردید بسوی آنچه هوسران بودید در آن و نشیمنهای خویش شاید پرسش شوید | |-|معزی=ندوید و بازگردید بسوی آنچه هوسران بودید در آن و نشیمنهای خویش شاید پرسش شوید | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::13|١٣]] | قبلی = الأنبياء ١٢ | بعدی = الأنبياء ١٤ | کلمه = [[تعداد کلمات::12|١٢]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«أُتْرِفْتُمْ فِیهِ»: در آن غرق خوشگذرانی بودید (هود / . | «أُتْرِفْتُمْ فِیهِ»: در آن غرق خوشگذرانی بودید (هود / . |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۴
ترجمه
الأنبياء ١٢ | آیه ١٣ | الأنبياء ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُتْرِفْتُمْ فِیهِ»: در آن غرق خوشگذرانی بودید (هود / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء
- غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء
- معناى نزديك شدن حساب -قيامت -به مردم (اقترب للناس حسابهم )
- وجوهى كه درباره جمع بين غفلت (كه متضمن عدم توجه است ) و اعراض (كه مستلزم توجه است ) در جمله : ((و هم فى غفلة معرضون (( گفته شده است
- گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...((
- تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست
- آيا كلام از جهت كلام بودن ، فعل متكم است يا صفت او يا هيچكدام ؟
- اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اينكه مكنونات ضماير را كشف مى كند
- بيان اينكه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است
- نقل سخنان و افترائات مكذبان پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در تكذيب و انكار آنحضرت (صلى الله عليه و آله )
- ترقى درجه به درجه افترائات كفار عليه پيامبر اسلام (ص )
- پاسخ خداوند به احتجاج مشركين بر نفى نبوت به بشر بودن پيامبر(ص )
- انحلال آيه شريفه به دو حجت حلى و نقضى
- مقصود از ((ذكر(( و ((اهل ذكر(( در (فسئلوااهل الذكر)
- بحث روايتى (حديثى از امام رضا عليه السلام درباره حادث و قديم بودن كلام خدا
- مقصود از اهل الذكر در آيه (فسئلوا اهل الذكر)اهل بيت عليهم السلام است
نکات آیه
۱- فرار نکردن و بازگشتن به زندگى مرفّه، سخن استهزا آمیز خداوند با مترفان ستمگر، به هنگام نزول عذاب استیصال بر آنان (لاترکضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فیه ) «الترف» به معناى تنعّم و برخوردارى از نعمت و «الترفه» به معناى خود نعمت است. و «مترف» نیز به کسى گویند که از نعمت فراوان و رفاه بسیار برخوردار باشد، به گونه اى که او را مغرور سازد (لسان العرب) و یا آن چنان در ناز و نعمت باشد که کسى جلوگیر او نباشد و هر چه دلش خواست آزادانه انجام دهد (قاموس المحیط). گفتنى است نهى و امر در جمله «لاترکضوا» و «إرجعوا...» براى طلب حقیقى نیست; بلکه مجاز و از باب تهکّم و استهزا است.
۲- کیفر و عذاب جوامع ستمگر و مترف، گریزناپذیر است و فرار از آن نتیجه اى ندارد. (لاترکضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فیه )
۳- مترفان ستمگر هنگام نزول عذاب، دارایى ها و خانه هاى خود را رها نموده و از شهر و دیار خود مى گریزند. (وارجعوا إلى ما أُترفتم فیه و مسکنکم )
۴- غوطه ورى در زندگى مادى و خوش گذرانى، شیوه زندگى در جوامع ستمگر (قریة کانت ظالمة ... وارجعوا إلى ما أُترفتم فیه )
۵- خوش گذرانى و فرورفتن در ناز و نعمت و رفاه، از زمینه هاى عذاب و هلاکت دنیوى (و کم قصمنا من قریة ... وارجعوا إلى ما أُترفتم فیه ) برداشت یاد شده از آمدن «فیه» - که براى ظرفیت است - استفاده مى شود; بدین صورت که نعمت و رفاه، ظرف و انسان برخوردار، مظروف قرار گرفته است. این مطلب حاکى از فرورفتن مترفان ستمگر در ناز و نعمت است.
۶- مترفان و ستمگران جامعه، عامل نابودى تمدن ها و هلاکت افراد جامعه (و کم قصمنا من قریة کانت ظالمة ... ارجعوا إلى ما أُترفتم فیه ) مخاطبان این آیات، گروه خاصى از مردم اند; زیرا خداوند در توصیف آنان دو صفت ستمگرى و تنعّم را مطرح ساخته است و این دو صفت نوعاً در قشر خاصى از جامعه وجود دارد و بیشتر مردم نه ظالم اند و نه مترف.
۷- رفاه زدگان جوامع ستمگرِ پیشین، ساختمان ها و بناهاى باشکوه و مجللى داشتند. (وارجعوا إلى ما أُترفتم فیه و مسکنکم ) ذکر «مساکن» در میان سایر دارایى ها و اموال مترفان، گواه بر ویژگى آن در بین آنها و نیز دلیل دلبستگى ساکنان آن مى باشد.
۸- موقعیت ممتاز اجتماعى و اقتصادى مرفهان جوامع ستمگر (ارجعوا ... لعلّکم تسئلون ) در این که سؤال در «تسئلون» چیست و سؤال کنندگان چه کسانى اند، میان مفسران چند دیدگاه وجود دارد. از جمله آنها این است که سؤال کنندگان مردم هستند و مراد از سؤال، مشورت در مسائل اجتماعى و کمک و درخواست در مسائل اقتصادى است.
۹- وجود طبقات فقیر و مستمند در جوامع رفاه زده و ستمگر پیشین (ارجعوا ... لعلّکم تسئلون ) برداشت یاد شده بنابراین احتمال است که مراد از «لعلّکم تسئلون» پرسش و درخواست فقیران از آنان باشد.
۱۰- ستمگران و مترفان جوامع پیشین، در خط مقدم مبارزه و مخالفت با رسولان الهى (و کم قصمنا من قریة کانت ظالمة ... ارجعوا إلى ما أُترفتم فیه و مسکنکم لعلّکم تسئلون) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه و دو آیه قبلى در توصیف کسانى است که به خاطر مخالفت با پیامبران به عذاب الهى گرفتار شدند.
۱۱- مرفهان ستمگر، در قبال تنعّم و بهره مندى از نعمت هاى الهى، مورد مؤاخذه و سؤال قرار خواهند گرفت. (ارجعوا إلى ما أُترفتم فیه و مسکنکم لعلّکم تسئلون )
موضوعات مرتبط
- اقوام پیشین: تاریخ اقوام پیشین ۷، ۸، ۹، ۱۰; دشمنى ظالمان اقوام پیشین ۱۰; طبقات اجتماعى اقوام پیشین ۹; مسکن مرفهان اقوام پیشین ۷; موقعیت اجتماعى ظالمان اقوام پیشین ۸; موقعیت اجتماعى مرفهان اقوام پیشین ۸; موقعیت اقتصادى ظالمان اقوام پیشین ۸; موقعیت اقتصادى مرفهان اقوام پیشین ۸
- امتها: عوامل هلاکت امتها ۶
- انبیا: دشمنان انبیا ۱۰
- تمدنها: عوامل انقراض تمدنها ۶
- جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۶
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۵
- ظالمان: استهزاى ظالمان ۱; حتمیت عذاب ظالمان ۲; خوشگذرانى ظالمان ۴; دنیاطلبى ظالمان ۴; روش زندگى ظالمان ۴; ظالمان هنگام عذاب ۳; فرار ظالمان ۳; مؤاخذه ظالمان ۱۱; نقش ظالمان ۶
- عذاب: زمینه عذاب ۵; عذاب استیصال ۱; فرار از عذاب ۱
- مرفهان: استهزاى مرفهان ۱; حتمیت عذاب مرفهان ۲; دشمنى مرفهان پیشین ۱۰; فرار مرفهان ۱، ۳; مرفهان هنگام عذاب ۳; مؤاخذه مرفهان ۱۱; نقش مرفهان ۶
- نعمت: مؤاخذه مشمولان نعمت ۱۱
- هلاکت: زمینه هلاکت ۵
- هواپرستى: آثار هواپرستى ۵