الفتح ١٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۲#link284 | آيات ۱۱ - ۱۷ سوره فتح]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۲#link284 | آيات ۱۱ - ۱۷ سوره فتح]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۳#link285 | عذرى كه تخلف كنندگان از همراهى با پيامبر (ص ) آوردند و گفتند:اشتغال به سرپرستى اموال و خانواده هايمان ما را باز داشت و جواب به آنها كه سببواقعى تخلفشان سوء ظن و ترس از كشته شدن بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۳#link285 | عذرى كه تخلف كنندگان از همراهى با پيامبر (ص ) آوردند و گفتند:اشتغال به سرپرستى اموال و خانواده هايمان ما را باز داشت و جواب به آنها كه سببواقعى تخلفشان سوء ظن و ترس از كشته شدن بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۳#link286 | مقصود از اينكه درباره متخلفانى كه در خواستشان در مورد پيوستن به مجاهدان براىغنيمت گرفتن ردّ شد فرمود: جز اندكى نمى فهمند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۳#link286 | مقصود از اينكه درباره متخلفانى كه در خواستشان در مورد پيوستن به مجاهدان براىغنيمت گرفتن ردّ شد فرمود: جز اندكى نمى فهمند]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۳#link22 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۳#link22 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14»
حكومت آسمان‌ها و زمين براى خداوند است، هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) مى‌بخشد و هر كه را بخواهد (و سزاوار بداند) عذاب مى‌كند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
===نکته ها===
در مواردى كه قرآن مى‌فرمايد: «خداوند هر كس را بخواهد مى‌بخشد و هر كس را بخواهد عذاب مى‌كند»، با توجّه به اين‌كه خداوند هم عادل است و هم حكيم، مراد آن است كه در موارد لطف و بخشش، انسان خود را لايق دريافت بخشش الهى كرده و در موارد قهر و عذاب، انسان خود را از قابليّت انداخته است.
===پیام ها===
1- بخشش حق كسى است كه قدرت مطلقه دارد. لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ‌ ... يَغْفِرُ
2- لطف خداوند بر قهرش غلبه دارد. «يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ»، ( «يَغْفِرُ» قبل از «يُعَذِّبُ» آمده است)
جلد 9 - صفحه 127
3- خوف و رجا و بيم و اميد در كنار هم لازم است. يَغْفِرُ ... يُعَذِّبُ‌
4- راه توبه، براى همه باز است. «كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»
5- خداوند علاوه بر بخشش گذشته، با رحمت خود، آينده انسان را نيز تأمين مى‌كند. يَغْفِرُ ... غَفُوراً رَحِيماً
6- بخشش و آمرزش خداوند، از روى لطف و مهربانى و رحمت است، نه از روى نياز و چشمداشت. «غَفُوراً رَحِيماً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14»
بعد از آن براى تاكيد قول مذكور فرمايد:
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: و مر خداى راست بخاصه پادشاهى آسمانها و زمينها، يعنى تدبير جميع امور علوى و سفلى و زمام ملكى همه آن در قبضه اقتدار او است، يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ: مى‌آمرزد هر كسى را كه بخواهد و شايسته باشد، وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ: و عذاب فرمايد به گناه هر كه را خواهد و مستحق عقوبت است. و مقرر است كه اراده و مشيت او سبحانه تابع حكمت او است، پس مغفرت او نسبت به تائب، و تعذيب او نسبت به مصر، به گناه خواهد بود. و چون به موجب (ان رحمتى سبقت غضبى‌ «1») رحمت او سبحانه اعلى و اشمل است از غضب او، لذا بعد از اين ايثار صفات رحمت فرمايد بر صفت‌
----
«1» اصول الكافى ج 1 ص 368 (ابواب التاريخ) ذيل روايت 13 «معراج» و چنين آمده: سبقت رحمتى غضبى.
جلد 12 - صفحه 154
غضب كه: وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً: و هست خدا بسيار بسيار آمرزنده توبه‌كنندگان مهربان بر ايشان.
پس از مراجعت حضرت از حديبيه، سال هفتم از هجرت در ماه محرم به غزوه خيبر توجه و به اصحاب وعده فتح و غنيمت داد و فرمود: هر كه در حديبيه حاضر بوده در اين غزوه همراه شوند و ديگران موافقت ننمايند. چون عازم شدند متخلفان به اين قول مبدل و متغير به قصد ردّ امر الهى گفتند بگذاريد ما در اين حرب تابع شويم و با دشمنان محاربه نمائيم؛ حق تعالى از آن اخبار فرمود:
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «11» بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‌ أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً «12» وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً «13» وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14» سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‌ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً «15»
----
جلد 5 صفحه 25
ترجمه‌
زود باشد كه بگويند بتو بجا گذاشتگان از باديه نشينان كه مشغول ساخت ما را مالهاى ما و كسانمان پس طلب آمرزش كن براى ما ميگويند بزبانهاشان آنچه نيست در دلهاشان بگو پس چه كس مالك ميشود براى شما از خدا چيزى را اگر خواست برسد بشما ضررى يا خواست برسد بشما نفعى بلكه باشد خدا بآنچه ميكنيد آگاه‌
بلكه گمان كرديد كه هرگز باز نميگردند پيغمبر و مؤمنان بسوى كسانشان هيچ وقت و آراسته شد اين در دلهاى شما و گمان برديد گمان بد و بوديد گروهى فاسد
و هر كه ايمان نياورد بخدا و پيغمبرش پس همانا ما مهيّا كرديم براى كافران آتش سوزان را
و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين مى آمرزد هر كه را ميخواهد و عذاب ميكند هر كه را ميخواهد و بوده است خدا آمرزنده مهربان‌
زود باشد كه بگويند بجا گذاشتگان چون برويد بسوى غنيمتها كه برگيريد آنها را بگذاريد ما را متابعت كنيم از شما ميخواهند تغيير دهند سخن خدا را بگو هرگز متابعت نخواهيد كرد ما را همچنين در باره شما گفت خدا از پيش پس زود باشد كه بگويند بلكه حسد ميبريد بما بلكه بودند كه نمى‌فهميدند مگر اندكى.
تفسير
در حديث قمّى ره از امام صادق عليه السّلام كه در تفسير آيات اوّل سوره اجمالى از آن نقل شد ذكر شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در راه مكّه از اعراب باديه نشين دعوت فرمود كه كوچ نمايند با او و آنها امتناع نمودند و گفتند محمد و اصحابش طمع دارند كه داخل حرم شوند با آنكه قريش در وسط ديارشان با آنها جنگ كردند و كشتند آنها را همانا محمد و اصحابش هرگز بمدينه مراجعت نخواهند نمود و ظاهرا عذر آنها از تخلّف گرفتارى آنها به اصلاح اموال و نگهدارى از عيال و اولاد بود و گفته بودند ما كسيرا نداشتيم كه از آنها نگهدارى و سرپرستى نمايد و خواهش نموده بودند كه پيغمبر براى آنها از خدا طلب مغفرت نمايد و خدا ميدانست كه طلب مغفرت آنها هم مثل التماس دعاى بعضى از اهل ايمان ظاهرى اين زمان است‌
----
جلد 5 صفحه 26
كه نه بخدا اعتقاد دارند نه بپيغمبر نه بامام نه بنوّاب او و نه باستغفار و نه بدعاى ايشان لذا ميفرمايد ميگويند بزبانشان آنچه نيست در دلشان بگو اى پيغمبر بآنها كه نيامدند از ترس ضرر مالى يا جانى چه كس اختيار جلوگيرى چيزى از ضرر و نفع را دارد اگر خدا بخواهد از شما انتقام بكشد يا نفع برساند پس اگر راست ميگفتيد و طالب جلب نفع يا دفع ضرر بوديد خوب بود با خدا ميساختيد و از كمك پيغمبر مضايقه نمينموديد ولى خدا بأغراض و اعمال شما آگاه است و بر طبق آن پاداش ميدهد شما گمان ميكرديد پيغمبر و اصحاب او در اين سفر كشته ميشوند و شيطان اين گمان بد را در دل شما انداخته و جلوه داده بود و شما قومى فاسد و بد عقيده و بهلاكت رسيده نزد خدا بوديد و كسيكه قلبا اعتقاد بخدا و پيغمبر نداشته باشد كافر است و جزاى كافر آتش سوزان مهيّا شده ميباشد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن حق است در عالم هر كس را بخواهد ميبخشد و هر كس را بخواهد عذاب ميفرمايد ولى رحمت و مغفرت او بر سخط و غضبش سبقت دارد لذا براى مغفرت بهانه‌جوئى ميكند و در عذاب تعجيل نميفرمايد و آن ذاتى و دأب خدا است و اين بالعرض و جارى در تحت قضاء او است و چون پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از مراجعت از حديبيّه عازم فتح خيبر شد و در آن جنگ وعده غنائم بسيارى بمسلمانان داده بود و اعراب مايل شده بودند كه متابعت نمايند بطمع غنيمت و خداوند آنرا مخصوص برجوع كنندگان از حديبيّه فرموده بود ميفرمايد بعد از اين آنها تقاضاى ملحق شدن بعساكر اسلام را در اين جنگ مينمايند بگو شما پذيرفته نميشويد چون شما ميخواهيد با مسلمانان در غنائم خيبر شريك شويد و خدا قبلا فرموده بود كه مخصوص باصحاب حاضر ركاب در حديبيّه باشد و كلام خدا و وعده حق تبديل و تخلّف پيدا نميكند يا خدا قبلا دستور فرموده بود كه شما پذيرفته نشويد و فرمان خدا تبديل نخواهد شد در هر حال جمله لن تتّبعوا خبريّه در مقام نهى است و در اصول بيان شده كه مستفاد از آن نهى مؤكّد است خصوصا در اينجا كه مصدّر بلن شده و نيز خداوند ميفرمايد كه بعد از اين آنها ميگويند شما مسلمانان از باب بخل و حسد نميخواهيد ما در غنائم شركت نمائيم لذا پيغمبر ما
----
جلد 5 صفحه 27
را نپذيرفته ولى آنها نمى‌فهمند جز اغراض دنيويّه ناقابل كم دوام را جهت نپذيرفتن آنها با آنكه غرضشان از تبعيّت صرف اخذ غنيمت بود نه تقرّب بخدا آنستكه ادب شوند و بعد از اين تخلّف از فرمان پيغمبر نكنند و وعده خدا و پيغمبر خلف نشود نه حسد و بخل مسلمانان كه مدخليّت در حكم خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نداشته و ندارد و محتمل است مراد از قليلا كم فهمى مطلق آنها باشد كه نوعا در مقام تعبير از نفهمى استعمال ميشود چون بنظر حقير مقصود اثبات فهم دنيوى براى آنها نيست بلكه غرض حكم بكم فهمى و نفهمى آنها است و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لِلّه‌ِ مُلك‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ يَغفِرُ لِمَن‌ يَشاءُ وَ يُعَذِّب‌ُ مَن‌ يَشاءُ وَ كان‌َ اللّه‌ُ غَفُوراً رَحِيماً «14»
و مختص‌ بخدا ‌است‌ ملكيت‌ آسمانها و زمين‌ ميآمرزد ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌که‌ مشيتش‌ تعلق‌ گرفته‌ و عذاب‌ ميكند ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌که‌ اراده‌ كند و هست‌ ‌خدا‌ آمرزنده‌ مهربان‌.
وَ لِلّه‌ِ مُلك‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ ملكيت‌ ذاتيه حقه حقيقيه‌ اختصاص‌ باو دارد نسبت‌ بتمام‌ موجودات‌ سماويه‌ و أرضيه‌ و تمام‌ ‌در‌ تحت‌ اختيار ‌او‌ هستند احدي‌ ‌را‌ نميرسد ‌که‌ بتواند ‌در‌ مقابل‌ قدرت‌ ‌او‌ عرض‌ اندام‌ كند و جلوگيري‌ نمايد.
يَغفِرُ لِمَن‌ يَشاءُ و ‌بر‌ حسب‌ وعده ‌او‌ مؤمن‌ مشمول‌ مغفرت‌ ‌او‌ ميشود.
وَ يُعَذِّب‌ُ مَن‌ يَشاءُ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌باشد‌ ‌اگر‌ ‌از‌ روي‌ تقصير ‌باشد‌ نه‌ قصور مورد عذاب‌ ‌او‌ ميشود.
وَ كان‌َ اللّه‌ُ غَفُوراً رَحِيماً لكن‌ قابليت‌ شرط ‌است‌ ‌که‌ قابل‌ رحمت‌ و مغفرت‌ ‌باشد‌ ‌از‌ طرف‌ فاعل‌ نقصي‌ نيست‌ ‌هر‌ چه‌ هست‌ ‌از‌ طرف‌ قابل‌ ‌است‌.
‌هر‌ چه‌ هست‌ ‌از‌ قامت‌ ناساز بي‌ اندام‌ ماست‌ ||  ور نه‌ تشريف‌ تو ‌بر‌ بالاي‌ كس‌ كوتاه‌ نيست‌
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 14)- و سر انجام برای اثبات قدرت خداوند بر مجازات کافران و منافقان می‌فرماید: «مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خداست، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد و هر کس را بخواهد مجازات می‌کند، و خداوند آمرزنده و رحیم است» (وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۰


ترجمه

مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست؛ هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد، و هر کس را بخواهد مجازات می‌کند؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است.

|و فرمانروايى آسمان‌ها و زمين از آن خداست. هر كه را بخواهد مى‌بخشايد و هر كه را بخواهد عذاب مى‌كند، و خدا آمرزنده‌ى مهربان است
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست: هر كه را بخواهد مى‌بخشايد و هر كه را بخواهد عذاب مى‌كند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
و ملک آسمانها و زمین همه خاصّ خداست، او هر که را بخواهد می‌بخشد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
و مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره خداست، هر کس را بخواهد می آمرزد و هر کس را بخواهد عذاب می کند؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
از آنِ خداست فرمانروايى آسمانها و زمين. هر كه را بخواهد مى‌آمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مى‌كند، و خدا آمرزنده و مهربان است.
و فرمانروایی آسمانها و زمین خداوند راست، که هر کس را بخواهد می‌آمرزد و هر کس را بخواهد عذاب می‌کند، و خداوند آمرزگار مهربان است‌
و خداى راست پادشاهى آسمانها و زمين هر كه را خواهد- شايسته بيند- بيامرزد و هر كه را خواهد- سزاوار بيند- عذاب كند. و خدا آمرزگار و مهربان است.
مملکت و شاهی آسمانها و زمین از آن خدا است. هر که را بخواهد می‌بخشد و هر که را که بخواهد عذاب می‌دهد. خداوند دارای مغفرت عظیم و صاحب مهر فراخ است.
و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین تنها از خداست. برای هر که بخواهد می‌پوشد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند و خدا بی‌گمان بسی پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان است.
خدای را است پادشاهی آسمانها و زمین بیامرزد برای هر که خواهد و عذاب کند هر که را خواهد و خدا است آمرزنده مهربان‌


الفتح ١٣ آیه ١٤ الفتح ١٥
سوره : سوره الفتح
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ِللهِ مُلْکُ ...»: (نگا: آل‌عمران / مائده / و و .


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14»

حكومت آسمان‌ها و زمين براى خداوند است، هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) مى‌بخشد و هر كه را بخواهد (و سزاوار بداند) عذاب مى‌كند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

نکته ها

در مواردى كه قرآن مى‌فرمايد: «خداوند هر كس را بخواهد مى‌بخشد و هر كس را بخواهد عذاب مى‌كند»، با توجّه به اين‌كه خداوند هم عادل است و هم حكيم، مراد آن است كه در موارد لطف و بخشش، انسان خود را لايق دريافت بخشش الهى كرده و در موارد قهر و عذاب، انسان خود را از قابليّت انداخته است.

پیام ها

1- بخشش حق كسى است كه قدرت مطلقه دارد. لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ‌ ... يَغْفِرُ

2- لطف خداوند بر قهرش غلبه دارد. «يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ»، ( «يَغْفِرُ» قبل از «يُعَذِّبُ» آمده است)

جلد 9 - صفحه 127

3- خوف و رجا و بيم و اميد در كنار هم لازم است. يَغْفِرُ ... يُعَذِّبُ‌

4- راه توبه، براى همه باز است. «كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»

5- خداوند علاوه بر بخشش گذشته، با رحمت خود، آينده انسان را نيز تأمين مى‌كند. يَغْفِرُ ... غَفُوراً رَحِيماً

6- بخشش و آمرزش خداوند، از روى لطف و مهربانى و رحمت است، نه از روى نياز و چشمداشت. «غَفُوراً رَحِيماً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14»

بعد از آن براى تاكيد قول مذكور فرمايد:

وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: و مر خداى راست بخاصه پادشاهى آسمانها و زمينها، يعنى تدبير جميع امور علوى و سفلى و زمام ملكى همه آن در قبضه اقتدار او است، يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ: مى‌آمرزد هر كسى را كه بخواهد و شايسته باشد، وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ: و عذاب فرمايد به گناه هر كه را خواهد و مستحق عقوبت است. و مقرر است كه اراده و مشيت او سبحانه تابع حكمت او است، پس مغفرت او نسبت به تائب، و تعذيب او نسبت به مصر، به گناه خواهد بود. و چون به موجب (ان رحمتى سبقت غضبى‌ «1») رحمت او سبحانه اعلى و اشمل است از غضب او، لذا بعد از اين ايثار صفات رحمت فرمايد بر صفت‌


«1» اصول الكافى ج 1 ص 368 (ابواب التاريخ) ذيل روايت 13 «معراج» و چنين آمده: سبقت رحمتى غضبى.

جلد 12 - صفحه 154

غضب كه: وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً: و هست خدا بسيار بسيار آمرزنده توبه‌كنندگان مهربان بر ايشان.

پس از مراجعت حضرت از حديبيه، سال هفتم از هجرت در ماه محرم به غزوه خيبر توجه و به اصحاب وعده فتح و غنيمت داد و فرمود: هر كه در حديبيه حاضر بوده در اين غزوه همراه شوند و ديگران موافقت ننمايند. چون عازم شدند متخلفان به اين قول مبدل و متغير به قصد ردّ امر الهى گفتند بگذاريد ما در اين حرب تابع شويم و با دشمنان محاربه نمائيم؛ حق تعالى از آن اخبار فرمود:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «11» بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‌ أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً «12» وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً «13» وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14» سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‌ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً «15»


جلد 5 صفحه 25

ترجمه‌

زود باشد كه بگويند بتو بجا گذاشتگان از باديه نشينان كه مشغول ساخت ما را مالهاى ما و كسانمان پس طلب آمرزش كن براى ما ميگويند بزبانهاشان آنچه نيست در دلهاشان بگو پس چه كس مالك ميشود براى شما از خدا چيزى را اگر خواست برسد بشما ضررى يا خواست برسد بشما نفعى بلكه باشد خدا بآنچه ميكنيد آگاه‌

بلكه گمان كرديد كه هرگز باز نميگردند پيغمبر و مؤمنان بسوى كسانشان هيچ وقت و آراسته شد اين در دلهاى شما و گمان برديد گمان بد و بوديد گروهى فاسد

و هر كه ايمان نياورد بخدا و پيغمبرش پس همانا ما مهيّا كرديم براى كافران آتش سوزان را

و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين مى آمرزد هر كه را ميخواهد و عذاب ميكند هر كه را ميخواهد و بوده است خدا آمرزنده مهربان‌

زود باشد كه بگويند بجا گذاشتگان چون برويد بسوى غنيمتها كه برگيريد آنها را بگذاريد ما را متابعت كنيم از شما ميخواهند تغيير دهند سخن خدا را بگو هرگز متابعت نخواهيد كرد ما را همچنين در باره شما گفت خدا از پيش پس زود باشد كه بگويند بلكه حسد ميبريد بما بلكه بودند كه نمى‌فهميدند مگر اندكى.

تفسير

در حديث قمّى ره از امام صادق عليه السّلام كه در تفسير آيات اوّل سوره اجمالى از آن نقل شد ذكر شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در راه مكّه از اعراب باديه نشين دعوت فرمود كه كوچ نمايند با او و آنها امتناع نمودند و گفتند محمد و اصحابش طمع دارند كه داخل حرم شوند با آنكه قريش در وسط ديارشان با آنها جنگ كردند و كشتند آنها را همانا محمد و اصحابش هرگز بمدينه مراجعت نخواهند نمود و ظاهرا عذر آنها از تخلّف گرفتارى آنها به اصلاح اموال و نگهدارى از عيال و اولاد بود و گفته بودند ما كسيرا نداشتيم كه از آنها نگهدارى و سرپرستى نمايد و خواهش نموده بودند كه پيغمبر براى آنها از خدا طلب مغفرت نمايد و خدا ميدانست كه طلب مغفرت آنها هم مثل التماس دعاى بعضى از اهل ايمان ظاهرى اين زمان است‌


جلد 5 صفحه 26

كه نه بخدا اعتقاد دارند نه بپيغمبر نه بامام نه بنوّاب او و نه باستغفار و نه بدعاى ايشان لذا ميفرمايد ميگويند بزبانشان آنچه نيست در دلشان بگو اى پيغمبر بآنها كه نيامدند از ترس ضرر مالى يا جانى چه كس اختيار جلوگيرى چيزى از ضرر و نفع را دارد اگر خدا بخواهد از شما انتقام بكشد يا نفع برساند پس اگر راست ميگفتيد و طالب جلب نفع يا دفع ضرر بوديد خوب بود با خدا ميساختيد و از كمك پيغمبر مضايقه نمينموديد ولى خدا بأغراض و اعمال شما آگاه است و بر طبق آن پاداش ميدهد شما گمان ميكرديد پيغمبر و اصحاب او در اين سفر كشته ميشوند و شيطان اين گمان بد را در دل شما انداخته و جلوه داده بود و شما قومى فاسد و بد عقيده و بهلاكت رسيده نزد خدا بوديد و كسيكه قلبا اعتقاد بخدا و پيغمبر نداشته باشد كافر است و جزاى كافر آتش سوزان مهيّا شده ميباشد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن حق است در عالم هر كس را بخواهد ميبخشد و هر كس را بخواهد عذاب ميفرمايد ولى رحمت و مغفرت او بر سخط و غضبش سبقت دارد لذا براى مغفرت بهانه‌جوئى ميكند و در عذاب تعجيل نميفرمايد و آن ذاتى و دأب خدا است و اين بالعرض و جارى در تحت قضاء او است و چون پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از مراجعت از حديبيّه عازم فتح خيبر شد و در آن جنگ وعده غنائم بسيارى بمسلمانان داده بود و اعراب مايل شده بودند كه متابعت نمايند بطمع غنيمت و خداوند آنرا مخصوص برجوع كنندگان از حديبيّه فرموده بود ميفرمايد بعد از اين آنها تقاضاى ملحق شدن بعساكر اسلام را در اين جنگ مينمايند بگو شما پذيرفته نميشويد چون شما ميخواهيد با مسلمانان در غنائم خيبر شريك شويد و خدا قبلا فرموده بود كه مخصوص باصحاب حاضر ركاب در حديبيّه باشد و كلام خدا و وعده حق تبديل و تخلّف پيدا نميكند يا خدا قبلا دستور فرموده بود كه شما پذيرفته نشويد و فرمان خدا تبديل نخواهد شد در هر حال جمله لن تتّبعوا خبريّه در مقام نهى است و در اصول بيان شده كه مستفاد از آن نهى مؤكّد است خصوصا در اينجا كه مصدّر بلن شده و نيز خداوند ميفرمايد كه بعد از اين آنها ميگويند شما مسلمانان از باب بخل و حسد نميخواهيد ما در غنائم شركت نمائيم لذا پيغمبر ما


جلد 5 صفحه 27

را نپذيرفته ولى آنها نمى‌فهمند جز اغراض دنيويّه ناقابل كم دوام را جهت نپذيرفتن آنها با آنكه غرضشان از تبعيّت صرف اخذ غنيمت بود نه تقرّب بخدا آنستكه ادب شوند و بعد از اين تخلّف از فرمان پيغمبر نكنند و وعده خدا و پيغمبر خلف نشود نه حسد و بخل مسلمانان كه مدخليّت در حكم خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نداشته و ندارد و محتمل است مراد از قليلا كم فهمى مطلق آنها باشد كه نوعا در مقام تعبير از نفهمى استعمال ميشود چون بنظر حقير مقصود اثبات فهم دنيوى براى آنها نيست بلكه غرض حكم بكم فهمى و نفهمى آنها است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لِلّه‌ِ مُلك‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ يَغفِرُ لِمَن‌ يَشاءُ وَ يُعَذِّب‌ُ مَن‌ يَشاءُ وَ كان‌َ اللّه‌ُ غَفُوراً رَحِيماً «14»

و مختص‌ بخدا ‌است‌ ملكيت‌ آسمانها و زمين‌ ميآمرزد ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌که‌ مشيتش‌ تعلق‌ گرفته‌ و عذاب‌ ميكند ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌که‌ اراده‌ كند و هست‌ ‌خدا‌ آمرزنده‌ مهربان‌.

وَ لِلّه‌ِ مُلك‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ ملكيت‌ ذاتيه حقه حقيقيه‌ اختصاص‌ باو دارد نسبت‌ بتمام‌ موجودات‌ سماويه‌ و أرضيه‌ و تمام‌ ‌در‌ تحت‌ اختيار ‌او‌ هستند احدي‌ ‌را‌ نميرسد ‌که‌ بتواند ‌در‌ مقابل‌ قدرت‌ ‌او‌ عرض‌ اندام‌ كند و جلوگيري‌ نمايد.

يَغفِرُ لِمَن‌ يَشاءُ و ‌بر‌ حسب‌ وعده ‌او‌ مؤمن‌ مشمول‌ مغفرت‌ ‌او‌ ميشود.

وَ يُعَذِّب‌ُ مَن‌ يَشاءُ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌باشد‌ ‌اگر‌ ‌از‌ روي‌ تقصير ‌باشد‌ نه‌ قصور مورد عذاب‌ ‌او‌ ميشود.

وَ كان‌َ اللّه‌ُ غَفُوراً رَحِيماً لكن‌ قابليت‌ شرط ‌است‌ ‌که‌ قابل‌ رحمت‌ و مغفرت‌ ‌باشد‌ ‌از‌ طرف‌ فاعل‌ نقصي‌ نيست‌ ‌هر‌ چه‌ هست‌ ‌از‌ طرف‌ قابل‌ ‌است‌.

‌هر‌ چه‌ هست‌ ‌از‌ قامت‌ ناساز بي‌ اندام‌ ماست‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- و سر انجام برای اثبات قدرت خداوند بر مجازات کافران و منافقان می‌فرماید: «مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خداست، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد و هر کس را بخواهد مجازات می‌کند، و خداوند آمرزنده و رحیم است» (وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).

نکات آیه

۱ - خداوند، تنها مالک و فرمانرواى آسمان ها و زمین (و للّه ملک السموت و الأرض ) «ملک» به معناى پادشاهى و فرمانروایى و ملازم با مالکیت است.

۲ - حاکمیت مطلق خداوند بر هستى، پشتوانه تحقق اراده او بر کیفر کافران (فإنّا أعتدنا للکفرین سعیرًا . و للّه ملک السموت و الأرض ) تذکر به حاکمیت مطلق خداوند بر هستى - در پى تهدید کافران به عذاب - بیانگر مطلب بالا است.

۳ - مشیت خداوند، تعیین کننده سرنوشت نهایى انسان (یغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء) فاعل «یشاء» همان فاعل «یغفر» و «یعذّب» است و ضمیر فاعل به خداوند بازمى گردد.

۴ - خواست و اراده خود انسان، تعیین کننده سرنوشت او است. (یغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء) ضمیر فاعلى مستتر در «یشاء» در یک احتمال به «من» بازمى گردد.

۵ -اراده و مشیت خداوند، در غفران یا کیفر کافران بى هیچ گونه معارضى، تحقق مى پذیرد. (و للّه ملک السموت و الأرض یغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء) از ارتباط «للّه ملک...» با «یغفر لمن...» استفاده مى شود که مشیّت الهى معارض ندارد.

۶ - خداوند، «غفور» (بسیار آمرزنده) و «رحیم» (مهربان) است. (و کان اللّه غفورًا رحیمًا)

۷ - غفران و بخشایش خداوند، امرى اصیل و مقدم بر کیفر و عذاب او (یغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء و کان اللّه غفورًا رحیمًا) تقدم لفظى «یغفر» بر «یعذّب»، حکایت از تقدم معنوى و اصالت غفران دارد و ذیل آیه شریفه، این معنا را تقویت مى کند.

۸ - سنت اصیل و ازلى خداوند، غفران و رحمتى گسترده و فراگیر (و کان اللّه غفورًا رحیمًا)

۹ - بخشایش و رحمت، اساس و محور مشیت الهى است. (یغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء و کان اللّه غفورًا رحیمًا) خداوند، گر چه متعلق مشیت را هم غفران و هم مجازات دانسته; ولى در نهایت بر مغفرت و رحمت ازلى خود تأکید ورزیده است. البته این برداشت، منوط به این است که فاعل «یشاء» همان فاعل «یغفر» و «یعذّب» باشد و ضمیر فاعل به خداوند باز گردد.

۱۰ - نوید خداوند به باز بودن راه توبه و بازگشت براى انسان ها، حتى کافران (فإنّا أعتدنا للکفرین سعیرًا ... و کان اللّه غفورًا رحیمًا) بیان غفران و رحمت الهى - در پى تهدید شدن کافران به شعله هاى برافروخته - مى رساند که خداوند، راه توبه را به آنان نشان داده و ایشان را به بازگشت تشویق کرده است.

۱۱ - حاکمیت یگانه خداوند بر هستى، آمیخته با رحمت گسترده و ازلى او (و للّه ملک السموت و الأرض ... و کان اللّه غفورًا رحیمًا) از ارتباط صدر و ذیل آیه شریفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

۱۲ - غفران الهى، از رحمت گسترده او نشأت یافته است; نه نیاز و چشمداشت (و للّه ملک ... و کان اللّه غفورًا رحیمًا) برداشت یاد شده بنابر این نکته است که «رحیماً» صفت «غفوراً» باشد; یعنى، خدا بخشاینده اى است که از سر رحمت مى بخشاید; ونه مانند آدمیان که اگر مى بخشند، در مقابل چشمداشتى از خلق یا خالق دارند.

۱۳ - نقش مهم آمیختگى خوف و رجا، در هدایت انسان ها (فإنّا أعتدنا للکفرین سعیرًا ... یغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء و کان اللّه غفورًا رحیمًا) خداوند، با این که کافران را به شدت تهدید کرده است، در عین حال راه توبه را بر آنان گشوده و امید به نجات را در آنان زنده ساخته است.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: حاکم آسمان ها ۱; مالک آسمان ها ۱
  • آفرینش: حاکم آفرینش ۲، ۱۱
  • اراده: آثار اراده ۴
  • اسماء و صفات: رحیم ۶; غفور ۶
  • امیدوارى: آثار امیدوارى ۱۳
  • انسان: اراده انسان ۴; منشأ سرنوشت انسان ۳
  • ترس: آثار ترس ۱۳
  • توبه: زمینه توبه ۱۰
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱
  • خدا: آثار مشیت خدا ۳; آمرزشهاى خدا ۵; اختصاصات خدا ۱; اهمیت آمرزش خدا ۹; اهمیت رحمت خدا ۹; بشارتهاى خدا ۱۰; تقدم آمرزشهاى خدا ۷; حاکمیت خدا ۱; حتمیت اراده خدا ۵; حتمیت مشیت خدا ۵; خدا و نیاز ۱۲; زمینه تحقق اراده خدا ۲; سنتهاى خدا ۸; عذابهاى خدا ۷; کیفرهاى خدا ۵، ۷; مالکیت خدا ۱; مشیت خدا ۹; منشأ آمرزش خدا ۱۲; وسعت حاکمیت خدا ۲; وسعت رحمت خدا ۸، ۱۱، ۱۲; ویژگیهاى حاکمیت خدا ۱۱
  • زمین: حاکم زمین ۱; مالک زمین ۱
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۴
  • سنتهاى خدا: سنت آمرزش ۸
  • کافران: توبه کافران ۱۰; کیفر کافران ۲; منشأ آمرزش کافران ۵; منشأ کیفر کافران ۵
  • هدایت: زمینه هدایت ۱۳

منابع