الدخان ٤١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link150 | آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link150 | آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link151 | توضيح اين جمله منكران معاد كه گفتند: ((ان هى الا موتتنا الاولى )) و چند وجه در معناىآن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link151 | توضيح اين جمله منكران معاد كه گفتند: ((ان هى الا موتتنا الاولى )) و چند وجه در معناىآن]] | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link157 | (رواياتى درباره ((تبع ))، شفاعت و...)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link157 | (رواياتى درباره ((تبع ))، شفاعت و...)]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۰#link91 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۰#link91 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «41» | |||
روزى كه هيچ دوستى از دوست خود حمايتى نمىكند و آنان (از هيچ سوى ديگر نيز) يارى نمىشوند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (41) | |||
يَوْمَ لا يُغْنِي: روزى كه بىنياز نكند و دفع ننمايد، مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً: هيچ دوستى از دوست و خويش خود چيزى را از عذاب، وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ: و نباشند دوستان كه يارى كرده شوند از جانب دوستان خود در دفع عذاب. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (41) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (42) إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (43) طَعامُ الْأَثِيمِ (44) كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (45) | |||
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (46) خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحِيمِ (47) ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ (48) ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ (49) إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ (50) | |||
ترجمه | |||
روزى كه كفايت نميكند دوستى از دوستى چيزى را و نه آنها يارى كرده ميشوند | |||
مگر آنرا كه رحمت كرد خدا همانا او ارجمند مهربانست | |||
همانا درخت زقّوم | |||
خوراك كسى است كه بسيار گناهكار است | |||
مانند مس گداخته ميجوشد در شكمها | |||
چون جوشيدن آب داغ | |||
بگيريد او را پس بكشيدش بعنف بميان دوزخ | |||
پس بريزيد بر بالاى سرش از عذاب آب جوشان | |||
بچش همانا تو آن كسى كه ارجمند بزرگوارى | |||
همانا اين آنست كه بوديد بآن شك ميآورديد. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه اوصاف روز قيامت را بيان فرموده كه آن روزى است كه هيچ دوست و يار و ياورى نميتواند بىنياز كند دوست و يار و ياور خود را كه در دنيا داشته بهيچ قدر از بىنيازى و نه آنها از خارج يارى كرده شوند مگر خداوند ترحّم فرمايد بر كسى بعفو از گناه او بدون وسيله يا بوسيله شفاعت شفعاء آنانكه خدا اذن شفاعت بايشان داده مانند انبياء و اولياء و اهل ايمان هر يك بحسب مرتبه قرب و اذنى كه از خدا باو در شفاعت داده شده همانا عزّت مطلقه و رحمت رحيميّه از آن حقّ است و كسيرا در آن مستقلّا راهى نيست و قمّى ره نقل فرموده كه كسانيكه نميتوانند با هم كمك كنند مواليان غير اولياء خدا هستند و كسانيكه مشمول رحمت خدا ميشوند و استثنا شدهاند اولياء آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و در بعضى از روايات مستثنى و مورد رحمت حقّ بائمّه اطهار و شيعيان ايشان تفسير شده كه ميتوانند دستگيرى كنند و درخت زقوم كه در سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناهكار است كه گفتهاند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته شده باشد و قمّى ره آنرا به مس گداخته تفسير فرموده و ميجوشد در شكمها مانند جوشيدن آبيكه به منتهاى حرارت رسيده است و خطاب از مصدر جلال صادر ميشود بملائكه عذاب كه از آنها بزبانيه تعبير ميشود بگيريد او را پس با فشار باطراف و جوانبش بكشيدش بسوى جهنّم و در وسط آن جاى دهيد چنانچه قمّى ره فرموده پس بر كاسه سرش آب | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 629 | |||
جوش بريزيد و بگوئيد بچش عذاب را همانا تو آن كسى هستى كه خود را عزيز كريم ميخواندى چون در جوامع و قمّى ره نقل نموده كه او در مكّه ميگفت منم عزيز كريم و بعدا باو و رفقايش گفته ميشود اين عذابى است كه تا در دنيا بوديد در آن شك و ترديد داشتيد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَومَ لا يُغنِي مَولًي عَن مَولًي شَيئاً وَ لا هُم يُنصَرُونَ (41) إِلاّ مَن رَحِمَ اللّهُ إِنَّهُ هُوَ العَزِيزُ الرَّحِيمُ (42) | |||
روزي که هيچ دوست و رفيقي بينياز نميكند دوست از او رفيق خود هيچ شيئي را و نيستند آنها که بتوانند ياري كنند آنها را مگر كساني که مشمول رحمت الهي شده باشند محققا خداوند او است عزيز مقتدر و رحيم بمؤمنين. | |||
يَومَ لا يُغنِي مَولًي عَن مَولًي شَيئاً روز قيامت روز وانفسا است هر كس بفكر خويش است نه پدر بفكر فرزند نه فرزند بفكر پدر: يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ عبس، آيه 34 الي 37. | |||
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري انعام آيه 164. | |||
وَ لا هُم يُنصَرُونَ احدي آنها را ياري نميكند بلكه با يكديگر عداوت پيدا ميكنند که اگر تو نبودي من باين عذاب گرفتار نميشدم. الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ زخرف، آيه 67. | |||
إِلّا مَن رَحِمَ اللّهُ كساني که مشمول رحمت الهي هستند درجه اول انبياء و ائمه طاهرين که شفاعت ميكنند عصات مؤمنين را، و پس از آنها مؤمنين که برحمت الهي نائل شدند ديگران از مؤمنين را شفاعت ميكنند، و مسأله شفاعت از ضروريات مذهب شيعه است و صريح آيات و اخبار متواتره و اجماع علماء شيعه بر او قائم | |||
جلد 16 - صفحه 96 | |||
است و انكار كننده او از ربقه ايمان خارج است غاية الامر مشروط باذن پروردگار است و خاص اهل ايمان است که دين او مرضي خدا باشد، و ما در مجلد سوم كلم الطيب صفحه 237- 245 مفصلا آيات و اخبار آن را ذكر كردهايم، و شرايط شفيع و مشفع عنه و شفعاء يوم القيامة و دفع اشكالاتي که عامه كردهاند بيان كردهايم مستدعي است مراجعه نمائيد. | |||
إِنَّهُ هُوَ العَزِيزُ قاهر و غالب و قادر بر عذاب اهل النار است، او اشد المعاقبين است في موضع النكال و النقمة، و أعظم المتجبرين است في موضع الكبرياء و العظمة. | |||
الرَّحِيمُ نسبت بمؤمنين و ارحم الراحمين است في موضع العفو و الرحمة که ميفرمايد: وَ رَحمَتِي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ فَسَأَكتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُم بِآياتِنا يُؤمِنُونَ اعراف آيه 155. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 41)- سپس به شرح کوتاهی در باره این روز جدائی پرداخته، میگوید: | |||
«در همان روزی که (هیچ کس به فریاد دیگری نمیرسد و) هیچ دوستی کمترین کمکی به دوستش نمیکند، و از هیچ سو یاری نمیشوند»! (یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ). | |||
آری! آن روز، روز فصل و جدائی است، روزی است که انسان از همه چیز جز عملش جدا میشود، و مولی به هر معنی که باشد- دوست، سرپرست، ولی نعمت، خویشاوند، همسایه، یاور، و مانند آن- توانائی حل کوچکترین مشکلی را از مشکلات قیامت برای کسی ندارد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۹
ترجمه
الدخان ٤٠ | آیه ٤١ | الدخان ٤٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا یُغْنِی»: سودی نمیرساند. بینیاز نمیگرداند (نگا: یونس / ، یوسف / ، مریم / ). «مَوْلیً»: هر کس که با انسان رابطه و پیوند داشته باشد. از قبیل: دوست، خویشاوند، رئیس، همپیمان، و ...
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان
- توضيح اين جمله منكران معاد كه گفتند: ((ان هى الا موتتنا الاولى )) و چند وجه در معناىآن
- خلاصه اشكال و پاسخ آن
- اثبات معاد با بيان اينكه خلقت آسمان ها و زمين به حق بوده
- معنا و وجه اينكه در قيامت اغناء و نصرت نخواهد بود و مقصود از استثناء ((الا من رحم الله...))
- توضيح مراد از اينكه فرمود اهل بهشت جز مرگ نخستين مرگى نمى چشند و جواب ازاشكالى درباره استثناء ((الا الموته الاولى ))
- پاسخ از اشكال دوم
- (رواياتى درباره ((تبع ))، شفاعت و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «41»
روزى كه هيچ دوستى از دوست خود حمايتى نمىكند و آنان (از هيچ سوى ديگر نيز) يارى نمىشوند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (41)
يَوْمَ لا يُغْنِي: روزى كه بىنياز نكند و دفع ننمايد، مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً: هيچ دوستى از دوست و خويش خود چيزى را از عذاب، وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ: و نباشند دوستان كه يارى كرده شوند از جانب دوستان خود در دفع عذاب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (41) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (42) إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (43) طَعامُ الْأَثِيمِ (44) كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (45)
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (46) خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحِيمِ (47) ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ (48) ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ (49) إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ (50)
ترجمه
روزى كه كفايت نميكند دوستى از دوستى چيزى را و نه آنها يارى كرده ميشوند
مگر آنرا كه رحمت كرد خدا همانا او ارجمند مهربانست
همانا درخت زقّوم
خوراك كسى است كه بسيار گناهكار است
مانند مس گداخته ميجوشد در شكمها
چون جوشيدن آب داغ
بگيريد او را پس بكشيدش بعنف بميان دوزخ
پس بريزيد بر بالاى سرش از عذاب آب جوشان
بچش همانا تو آن كسى كه ارجمند بزرگوارى
همانا اين آنست كه بوديد بآن شك ميآورديد.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه اوصاف روز قيامت را بيان فرموده كه آن روزى است كه هيچ دوست و يار و ياورى نميتواند بىنياز كند دوست و يار و ياور خود را كه در دنيا داشته بهيچ قدر از بىنيازى و نه آنها از خارج يارى كرده شوند مگر خداوند ترحّم فرمايد بر كسى بعفو از گناه او بدون وسيله يا بوسيله شفاعت شفعاء آنانكه خدا اذن شفاعت بايشان داده مانند انبياء و اولياء و اهل ايمان هر يك بحسب مرتبه قرب و اذنى كه از خدا باو در شفاعت داده شده همانا عزّت مطلقه و رحمت رحيميّه از آن حقّ است و كسيرا در آن مستقلّا راهى نيست و قمّى ره نقل فرموده كه كسانيكه نميتوانند با هم كمك كنند مواليان غير اولياء خدا هستند و كسانيكه مشمول رحمت خدا ميشوند و استثنا شدهاند اولياء آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و در بعضى از روايات مستثنى و مورد رحمت حقّ بائمّه اطهار و شيعيان ايشان تفسير شده كه ميتوانند دستگيرى كنند و درخت زقوم كه در سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناهكار است كه گفتهاند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته شده باشد و قمّى ره آنرا به مس گداخته تفسير فرموده و ميجوشد در شكمها مانند جوشيدن آبيكه به منتهاى حرارت رسيده است و خطاب از مصدر جلال صادر ميشود بملائكه عذاب كه از آنها بزبانيه تعبير ميشود بگيريد او را پس با فشار باطراف و جوانبش بكشيدش بسوى جهنّم و در وسط آن جاى دهيد چنانچه قمّى ره فرموده پس بر كاسه سرش آب
جلد 4 صفحه 629
جوش بريزيد و بگوئيد بچش عذاب را همانا تو آن كسى هستى كه خود را عزيز كريم ميخواندى چون در جوامع و قمّى ره نقل نموده كه او در مكّه ميگفت منم عزيز كريم و بعدا باو و رفقايش گفته ميشود اين عذابى است كه تا در دنيا بوديد در آن شك و ترديد داشتيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ لا يُغنِي مَولًي عَن مَولًي شَيئاً وَ لا هُم يُنصَرُونَ (41) إِلاّ مَن رَحِمَ اللّهُ إِنَّهُ هُوَ العَزِيزُ الرَّحِيمُ (42)
روزي که هيچ دوست و رفيقي بينياز نميكند دوست از او رفيق خود هيچ شيئي را و نيستند آنها که بتوانند ياري كنند آنها را مگر كساني که مشمول رحمت الهي شده باشند محققا خداوند او است عزيز مقتدر و رحيم بمؤمنين.
يَومَ لا يُغنِي مَولًي عَن مَولًي شَيئاً روز قيامت روز وانفسا است هر كس بفكر خويش است نه پدر بفكر فرزند نه فرزند بفكر پدر: يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ عبس، آيه 34 الي 37.
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري انعام آيه 164.
وَ لا هُم يُنصَرُونَ احدي آنها را ياري نميكند بلكه با يكديگر عداوت پيدا ميكنند که اگر تو نبودي من باين عذاب گرفتار نميشدم. الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ زخرف، آيه 67.
إِلّا مَن رَحِمَ اللّهُ كساني که مشمول رحمت الهي هستند درجه اول انبياء و ائمه طاهرين که شفاعت ميكنند عصات مؤمنين را، و پس از آنها مؤمنين که برحمت الهي نائل شدند ديگران از مؤمنين را شفاعت ميكنند، و مسأله شفاعت از ضروريات مذهب شيعه است و صريح آيات و اخبار متواتره و اجماع علماء شيعه بر او قائم
جلد 16 - صفحه 96
است و انكار كننده او از ربقه ايمان خارج است غاية الامر مشروط باذن پروردگار است و خاص اهل ايمان است که دين او مرضي خدا باشد، و ما در مجلد سوم كلم الطيب صفحه 237- 245 مفصلا آيات و اخبار آن را ذكر كردهايم، و شرايط شفيع و مشفع عنه و شفعاء يوم القيامة و دفع اشكالاتي که عامه كردهاند بيان كردهايم مستدعي است مراجعه نمائيد.
إِنَّهُ هُوَ العَزِيزُ قاهر و غالب و قادر بر عذاب اهل النار است، او اشد المعاقبين است في موضع النكال و النقمة، و أعظم المتجبرين است في موضع الكبرياء و العظمة.
الرَّحِيمُ نسبت بمؤمنين و ارحم الراحمين است في موضع العفو و الرحمة که ميفرمايد: وَ رَحمَتِي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ فَسَأَكتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُم بِآياتِنا يُؤمِنُونَ اعراف آيه 155.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 41)- سپس به شرح کوتاهی در باره این روز جدائی پرداخته، میگوید:
«در همان روزی که (هیچ کس به فریاد دیگری نمیرسد و) هیچ دوستی کمترین کمکی به دوستش نمیکند، و از هیچ سو یاری نمیشوند»! (یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ).
آری! آن روز، روز فصل و جدائی است، روزی است که انسان از همه چیز جز عملش جدا میشود، و مولی به هر معنی که باشد- دوست، سرپرست، ولی نعمت، خویشاوند، همسایه، یاور، و مانند آن- توانائی حل کوچکترین مشکلی را از مشکلات قیامت برای کسی ندارد.
نکات آیه
۱- قیامت صحنه گسستگى و بى تأثیرى دوستى ها، پیوندها، حمایت ها و دیگر روابط دنیایى (یوم لایغنى مولًى عن مولًى شیًا و لا هم ینصرون) «مولى» در لغت، از ماده «ولاء» به معناى ارتباط و پیوند دو چیز با یکدیگر است و در مصادیق مختلفى; همچون دوست، سرور، خدمت گزار، بنده، مالک و... به کار مى رود.
۲- سرنوشت انسان در قیامت، تنها در گرو عملکرد خود او است. (یوم لایغنى)
۳- محرومیت انسان در قیامت، از حمایت و شفاعت دیگران (یوم لایغنى ... و هم لاینصرون)
۴- تنهایى انسان در قیامت و جدایى او از یاران خویش، نمودى از «یوم الفصل» بودن قیامت* (إنّ یوم الفصل ... یوم لایغنى مولًى عن مولًى شیًا)
۵- انسان ها، در اوج ازدحام و تجمع در قیامت، تنها و بى یاور خواهند بود. * (میقتهم أجمعین ... یوم لایغنى مولًى عن مولًى شیًا) از ارتباط «لایغنى...» - که تنهایى را مى رساند - با «میقاتهم أجمعین» - که تجمع را مى فهماند - مطلب یاد شده قابل استفاده است.
موضوعات مرتبط
- انسان: محرومیت اخروى انسان ها ۳
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى ۲
- شفاعت: محرومیت از شفاعت ۳
- عمل: آثار اخروى عمل ۲
- قیامت: بى یاورى در قیامت ۳، ۴، ۵; تجمع در قیامت ۵; تنهایى در قیامت ۴، ۵; دوستى در قیامت ۱; قطع روابط در قیامت ۱; ویژگیهاى قیامت ۱، ۳، ۴، ۵
- یوم الفصل :۴