الزمر ١٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۹#link246 | آيات ۱۱ - ۲۰ سوره زمر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۹#link246 | آيات ۱۱ - ۲۰ سوره زمر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۰#link247 | بيان جمله امرت لان اكون اول المسلمين و اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله نيز پيشاپيش ديگران مكلف و ماءمور به اسلام وعبادت مخلصانه است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۰#link247 | بيان جمله امرت لان اكون اول المسلمين و اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله نيز پيشاپيش ديگران مكلف و ماءمور به اسلام وعبادت مخلصانه است]]
خط ۳۲: خط ۳۳:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۰#link250 | چند روايت درباره خسران نفس و اهل ، اطاعت جباران ، و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۰#link250 | چند روايت درباره خسران نفس و اهل ، اطاعت جباران ، و...]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۲#link182 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۲#link182 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ «19»
پس آيا كسى را كه حكم عذاب بر او حتمى شده است (مى‌توانى هدايت كنى؟) آيا تو مى‌توانى كسى را كه در آتش است رهايى بخشى؟
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ «19»
بعد از آن تهديد فرمايد:
أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ‌: آيا پس آن كسى كه واجب شد بر او، كَلِمَةُ الْعَذابِ‌:
سخن وعيد كه مشعر است بر عذاب اليم و عقاب عظيم به سبب سوء اختيار خود كفر را بر ايمان (استفهام انكارى)، يعنى مساوى نيست كسى كه سزاوار عقاب و مستوجب نيران باشد با كسى كه مستحق ثواب و سزاوار روضه رضوان باشد.
أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ: آيا پس تو خلاص مى‌كنى و نجات مى‌دهى، مَنْ فِي النَّارِ: كسى را كه گرفتار است به عذاب آتش جهنم، يعنى آيا تو اى پيغمبر مى‌رهانى كسى را كه در آتش است (استفهام انكارى)، يعنى تو قدرت ندارى كه آن را نجات دهى.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ «11» وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ «12» قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «13» قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي «14» فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ «15»
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ «16» وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى‌ فَبَشِّرْ عِبادِ «17» الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18» أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ «19» لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ «20»
----
جلد 4 صفحه 489
ترجمه‌
بگو همانا من مأمور شده‌ام كه بپرستم خدا را با آنكه خالص كننده باشم براى او دين را
و مأمور شده‌ام به اين كه باشم پيش قدم منقادان‌
بگو همانا من ميترسم اگر نافرمانى كنم پروردگارم را از عذاب روزى بزرگ‌
بگو خدا را ميپرستم با آنكه خالص كننده‌ام برايش دينم را
پس بپرستيد آنچه را مى- خواهيد غير از او بگو همانا زيانكاران آنانند كه زيانكار نمودند خودشان و كسانشان را روز قيامت آگاه باش اين است آن زيانكارى آشكار
براى آنها است از بالاى سرشان خيمه‌هائى از آتش و از پائينشان خيمه‌هائى اينست كه ميترساند خدا بآن بندگانش را اى بندگان من پس بترسيد از من‌
و آنانكه كناره كردند از هر بسيار سركش كه بپرستند او را و بازگشتند بسوى خدا مرايشان را است مژده پس مژده ده بندگان مرا
آنانكه مى‌شنوند سخن را پس پيروى ميكنند نيكوتر آن را آن گروه آنانند كه هدايت نمود ايشانرا خداوند و آن گروه ايشانند خردمندان‌
آيا پس كسى كه واجب شد بر او وعده عذاب دوزخ آيا پس تو نجات ميدهى كسى را كه در آتش است‌
لكن آنانكه ترسيدند از پروردگارشان براى ايشان است منازل رفيعه‌اى كه از بالاى آنها منازل رفيعه‌اى است بنا شده جارى ميشود از زير آنها نهرها اين است وعده خدا تخلّف نميكند خدا وعده خود را.
تفسير
خداوند سبحان به پيغمبر خود دستور داده كه طريقه خود را در خدا پرستى براى كفار مكه بيان فرمايد باين تقريب كه من مأمور شدم از جانب خدا كه عبادت نمايم او را و خالص كنم براى خدا ديانت خود را از شرك بتمام اقسام و انواع آن و نيز مأمور شدم كه اول مطيع و منقاد خدا باشم و مقدّم باشم در اطاعت و انقياد و توابع آن كه فضل و شرف و ثواب است بر تمام بندگان مطيع و منقاد حق در دنيا و آخرت و آنكه من ميترسم اگر معصيت كنم خدا را از عذاب روز قيامت كه روز بسيار بزرگى است و من مأموريت خود را انجام داده و خواهم داد و غير خدا را با او در عبادت خود شريك نمى‌نمايم تا دين من خالص براى او باشد شما هم هر چه و هر كس را ميخواهيد غير از خدا عبادت كنيد فعلا من بشما كار ندارم بحال خودتان واگذارتان نمودم تا فرمان الهى برسد ولى بدانيد كه شما از افراد حقيقى و كامل زيانكارانيد چون منافع خود و خانواده خود را كه به تبع شما بر كفر باقى ماندند
----
جلد 4 صفحه 490
از دست داده و خودتان و آنها را متضرّر نموديد در روز قيامت چون منازل بهشتى خودتان را بدل نموديد بمنازل جهنمى و اين خود زيانكارى واضحى است كه جاى ترديد در آن نيست و منازل آنها در جهنم از اين قرار است كه طبقات آتش مانند خيمه‌هائى كه هر يك فوق ديگرى برپا شده باشد بر اهلش احاطه دارد بطوريكه زير پاى اهل هر خيمه آتشينى خيمه آتشين ديگر است كه اهلى دارد تا برسد بدرك اسفل كه آن مخصوص بمنافقين اين امّت و دشمنان آل محمد صلى اللّه عليه و اله است و اين جهنم يا اين عذاب است كه خداوند ميترساند بآن بندگان خود را و ميفرمايد اى بندگان من پس بترسيد از عذاب من و آنانكه اجتناب نمودند از عبادت شيطان و هر طاغى ياغى با خدا مانند فرعون و نمرود و شدّاد و گوساله و سامرى اين امّت و توبه نمودند از كفر و خلاف و رجوع نمودند بخدا و اولياء او براى ايشان است بشارت ببهشت كه فوق همه بشارات است پس بشارت بده اى پيغمبر بندگان مرا آنانكه قوّه ادراك و تميزشان بقدرى است كه گوش ميدهند بسخنان حق و باطل پس پيروى ميكنند از حق و در بين سخنان حق اختيار مينمايند بهتر و برتر را اينها هستند كه مهتدى بهدايت الهى شدند و اينها هستند كه داراى عقول سليمه خالى از اوهامند چنانچه در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل شده كه اين بشارت براى اهل عقل و فهم است و از امام صادق عليه السّلام براويان احاديث ائمه اطهار كه كم و زياد در آن نمى‌كنند تفسير شده است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نبايد ملول باشد از آنكه بعضى گوش شنوا ندارند و مواعظ آن حضرت در آنها اثر نمى‌كند چون جاى تعجب است كسى را كه خدا مقدّر نموده در جهنم معذّب باشد كسى بتواند از آتش نجات دهد و تكرار استفهام براى تأكيد و ضمير مفعول در تنقذ براى تصريح بنوع عذاب تبديل بمن فى النّار شده و اصل كلام افمن حقّ عليه كلمة العذاب انت تنقذه است و كسانيكه تقوى و پرهيزكارى را شعار خود نمودند براى ايشان است در بهشت قصور رفيعه و منازل فوقانى چند طبقه بعضى فوق بعضى ساخته شده باعمال خودشان در دنيا كه در آنها سكونت نموده از مناظر بهشتى بيشتر ملتذّ شوند و از زير اين قصور عاليه و منازل رفيعه نهرهائى از آب شيرين گوارا جارى است و اين منازل بهشتى كه در مقابل آن منازل جهنمى است براى اهل جهنم مبدّل بمنازل سابق‌
----
جلد 4 صفحه 491
الذكر شده حال بايد ملاحظه كرد چه قدر ضرر نموده و زيانكار شده‌اند وعده داده است خدا وعده دادنى و خداوند از وعده خود تخلف نخواهد فرمود و آن غرفه‌ها از قرارى كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله براى امير المؤمنين عليه السّلام بيان فرموده بروايت كافى از امام باقر عليه السّلام براى اولياء خدا از درّ و ياقوت و زبر جد بنا شده و سقفها مركّب از طلا و نقره است و فرش‌ها از حرير و ديباى متعدّد رنگارنگ روى هم افتاده ولاى آنها مشك و عنبر پاشيده شده و هر غرفه‌اى هزار در طلا دارد و ساير تشريفات هم لابد بدين منوال است رزقنا اللّه تعالى انشاء اللّه.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ فَمَن‌ حَق‌َّ عَلَيه‌ِ كَلِمَةُ العَذاب‌ِ أَ فَأَنت‌َ تُنقِذُ مَن‌ فِي‌ النّارِ «19»
آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ افتاده‌اند و ‌بر‌ ‌آنها‌ ثابت‌ و محقق‌ و واجب‌ شد كلمه عذاب‌ ‌که‌ ديگر نخورد ندارد آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌شما‌ پيغمبر ‌هر‌ چه‌ زحمت‌ كشي‌ و دعوت‌ كني‌ ميتواني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ هدايت‌ كني‌ و ‌از‌ آتش‌ نجات‌ دهي‌!
أَ فَمَن‌ حَق‌َّ عَلَيه‌ِ كَلِمَةُ العَذاب‌ِ مكرر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ هيچ‌ امري‌ ‌در‌ عالم‌ واقع‌ نميشود و هيچ‌ فعلي‌ تحقق‌ پيدا نميكند مگر اينكه‌ فاعل‌ بايد تام‌ الفاعلية ‌باشد‌ و قابل‌ تام‌ القابلية و ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ و ضالين‌ و مضلين‌ ‌از‌ قابليت‌ افتاده‌ و ‌لو‌ حضرت‌ رسالت‌ كمال‌ كوشش‌ و جديت‌ ‌در‌ هدايت‌ ‌آنها‌ داشته‌ ‌باشد‌ اينها محققا اهل‌ عذاب‌ هستند.
أَ فَأَنت‌َ تُنقِذُ مَن‌ فِي‌ النّارِ ديگر زحمت‌ بخود مده‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رها كن‌ نميتواني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نجات‌ دهي‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 19)- و از آنجا که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به هدایت گمراهان و مشرکان سخت علاقه داشت، و از انحراف آنها که گوش شنوا در برابر حقایق نداشتند رنج می‌برد این آیه به او از طریق بیان این حقیقت که این عالم، عالم آزادی و امتحان است، و گروهی سر انجام مستوجب آتشند دلداری داده، می‌گوید: «آیا تو می‌توانی کسی را که فرمان عذاب الهی در باره او قطعی شده رهایی بخشی، آیا تو می‌توانی کسی را که در درون آتش است برگیری و نجات دهی؟ (أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ).
بدیهی است قطعی شدن فرمان عذاب در باره این گروه جنبه اجباری نداشته، بلکه به خاطر اعمالی است که مرتکب شده‌اند.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۲


ترجمه

آیا تو می‌توانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟! آیا تو میتوانی کسی را که در درون آتش است برگیری و نجات دهی؟!

|پس آيا كسى كه حكم عذاب بر او قطعى شده [رهايى خواهد يافت؟] آيا تو كسى را كه در آتش است رها توانى كرد
پس آيا كسى كه فرمان عذاب بر او واجب آمده [كجا روى رهايى دارد]؟ آيا تو كسى را كه در آتش است مى‌رهانى؟
آیا کسی که وعده عذاب خدا بر او محقّق و حتمی (و به دوزخ قهر و شقاوت معذّب) است تو (به پند و نصیحت) می‌توانی از آن آتش قهرش برهانی؟!
آیا کسی که فرمان عذاب بر او محقق و ثابت شده [راه گریزی از آن دارد؟] آیا کسی را که در آتش است، تو نجات می دهی؟
آيا كسى را كه حكم عذاب بر او محقق شده، تو مى‌توانى او را كه در آتش است برهانى؟
آیا کسی که حکم عذاب بر او تحقق یافته [و دوزخی‌] است، آیا تو کسی را که در دوزخ است می‌رهانی؟
پس آيا كسى كه سخن- وعده- عذاب بر او سزا گشته [مى‌تواند از آن رهايى يابد]؟ آيا تو آن را كه در آتش دوزخ است توانى رهانيد؟!
آیا کسی که (به خاطر ارتکاب معاصی و اصرار بر ظلم و فساد، روح ایمان و تشخیص برای همیشه در او مرده است و وجودش یکپارچه وجود جهنّمی شده است، و لذا) فرمان عذاب درباره‌ی او قطعی و محقّق گشته است (تو می‌توانی وی را از عذاب برهانی؟) آیا تو می‌توانی کسی را نجات دهی که در آتش دوزخ قرار گرفته است؟
آیا پس کسی که فرمان عذاب بر او به حق و ثابت آمده (کجا روی رهایی دارد)؟ آیا تو کسی را که در آتش است می‌رهانی‌؟
آیا آنکه استوار شد بر او سخن عذاب آیا تو می‌رهانی آن را که در آتش است‌


الزمر ١٨ آیه ١٩ الزمر ٢٠
سوره : سوره الزمر
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَقَّ»: ثابت و واجب شده است. (نگا: اعراف / ، حجّ / ، ص / ). «کَلِمَةُ الْعَذَابِ»: فرمان عذاب (نگا: یونس / و ، نحل / ). «أَفَمَنْ ... أَفَأَنتَ ...»: تکرار استفهام برای تأکید انکار و نفی است. یعنی اصلاً نمی‌توانی. «تُنقِذُ»: نجات می‌دهی و می‌رهانی.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ «19»

پس آيا كسى را كه حكم عذاب بر او حتمى شده است (مى‌توانى هدايت كنى؟) آيا تو مى‌توانى كسى را كه در آتش است رهايى بخشى؟

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ «19»

بعد از آن تهديد فرمايد:

أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ‌: آيا پس آن كسى كه واجب شد بر او، كَلِمَةُ الْعَذابِ‌:

سخن وعيد كه مشعر است بر عذاب اليم و عقاب عظيم به سبب سوء اختيار خود كفر را بر ايمان (استفهام انكارى)، يعنى مساوى نيست كسى كه سزاوار عقاب و مستوجب نيران باشد با كسى كه مستحق ثواب و سزاوار روضه رضوان باشد.

أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ: آيا پس تو خلاص مى‌كنى و نجات مى‌دهى، مَنْ فِي النَّارِ: كسى را كه گرفتار است به عذاب آتش جهنم، يعنى آيا تو اى پيغمبر مى‌رهانى كسى را كه در آتش است (استفهام انكارى)، يعنى تو قدرت ندارى كه آن را نجات دهى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ «11» وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ «12» قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «13» قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي «14» فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ «15»

لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ «16» وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى‌ فَبَشِّرْ عِبادِ «17» الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18» أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ «19» لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ «20»


جلد 4 صفحه 489

ترجمه‌

بگو همانا من مأمور شده‌ام كه بپرستم خدا را با آنكه خالص كننده باشم براى او دين را

و مأمور شده‌ام به اين كه باشم پيش قدم منقادان‌

بگو همانا من ميترسم اگر نافرمانى كنم پروردگارم را از عذاب روزى بزرگ‌

بگو خدا را ميپرستم با آنكه خالص كننده‌ام برايش دينم را

پس بپرستيد آنچه را مى- خواهيد غير از او بگو همانا زيانكاران آنانند كه زيانكار نمودند خودشان و كسانشان را روز قيامت آگاه باش اين است آن زيانكارى آشكار

براى آنها است از بالاى سرشان خيمه‌هائى از آتش و از پائينشان خيمه‌هائى اينست كه ميترساند خدا بآن بندگانش را اى بندگان من پس بترسيد از من‌

و آنانكه كناره كردند از هر بسيار سركش كه بپرستند او را و بازگشتند بسوى خدا مرايشان را است مژده پس مژده ده بندگان مرا

آنانكه مى‌شنوند سخن را پس پيروى ميكنند نيكوتر آن را آن گروه آنانند كه هدايت نمود ايشانرا خداوند و آن گروه ايشانند خردمندان‌

آيا پس كسى كه واجب شد بر او وعده عذاب دوزخ آيا پس تو نجات ميدهى كسى را كه در آتش است‌

لكن آنانكه ترسيدند از پروردگارشان براى ايشان است منازل رفيعه‌اى كه از بالاى آنها منازل رفيعه‌اى است بنا شده جارى ميشود از زير آنها نهرها اين است وعده خدا تخلّف نميكند خدا وعده خود را.

تفسير

خداوند سبحان به پيغمبر خود دستور داده كه طريقه خود را در خدا پرستى براى كفار مكه بيان فرمايد باين تقريب كه من مأمور شدم از جانب خدا كه عبادت نمايم او را و خالص كنم براى خدا ديانت خود را از شرك بتمام اقسام و انواع آن و نيز مأمور شدم كه اول مطيع و منقاد خدا باشم و مقدّم باشم در اطاعت و انقياد و توابع آن كه فضل و شرف و ثواب است بر تمام بندگان مطيع و منقاد حق در دنيا و آخرت و آنكه من ميترسم اگر معصيت كنم خدا را از عذاب روز قيامت كه روز بسيار بزرگى است و من مأموريت خود را انجام داده و خواهم داد و غير خدا را با او در عبادت خود شريك نمى‌نمايم تا دين من خالص براى او باشد شما هم هر چه و هر كس را ميخواهيد غير از خدا عبادت كنيد فعلا من بشما كار ندارم بحال خودتان واگذارتان نمودم تا فرمان الهى برسد ولى بدانيد كه شما از افراد حقيقى و كامل زيانكارانيد چون منافع خود و خانواده خود را كه به تبع شما بر كفر باقى ماندند


جلد 4 صفحه 490

از دست داده و خودتان و آنها را متضرّر نموديد در روز قيامت چون منازل بهشتى خودتان را بدل نموديد بمنازل جهنمى و اين خود زيانكارى واضحى است كه جاى ترديد در آن نيست و منازل آنها در جهنم از اين قرار است كه طبقات آتش مانند خيمه‌هائى كه هر يك فوق ديگرى برپا شده باشد بر اهلش احاطه دارد بطوريكه زير پاى اهل هر خيمه آتشينى خيمه آتشين ديگر است كه اهلى دارد تا برسد بدرك اسفل كه آن مخصوص بمنافقين اين امّت و دشمنان آل محمد صلى اللّه عليه و اله است و اين جهنم يا اين عذاب است كه خداوند ميترساند بآن بندگان خود را و ميفرمايد اى بندگان من پس بترسيد از عذاب من و آنانكه اجتناب نمودند از عبادت شيطان و هر طاغى ياغى با خدا مانند فرعون و نمرود و شدّاد و گوساله و سامرى اين امّت و توبه نمودند از كفر و خلاف و رجوع نمودند بخدا و اولياء او براى ايشان است بشارت ببهشت كه فوق همه بشارات است پس بشارت بده اى پيغمبر بندگان مرا آنانكه قوّه ادراك و تميزشان بقدرى است كه گوش ميدهند بسخنان حق و باطل پس پيروى ميكنند از حق و در بين سخنان حق اختيار مينمايند بهتر و برتر را اينها هستند كه مهتدى بهدايت الهى شدند و اينها هستند كه داراى عقول سليمه خالى از اوهامند چنانچه در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل شده كه اين بشارت براى اهل عقل و فهم است و از امام صادق عليه السّلام براويان احاديث ائمه اطهار كه كم و زياد در آن نمى‌كنند تفسير شده است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نبايد ملول باشد از آنكه بعضى گوش شنوا ندارند و مواعظ آن حضرت در آنها اثر نمى‌كند چون جاى تعجب است كسى را كه خدا مقدّر نموده در جهنم معذّب باشد كسى بتواند از آتش نجات دهد و تكرار استفهام براى تأكيد و ضمير مفعول در تنقذ براى تصريح بنوع عذاب تبديل بمن فى النّار شده و اصل كلام افمن حقّ عليه كلمة العذاب انت تنقذه است و كسانيكه تقوى و پرهيزكارى را شعار خود نمودند براى ايشان است در بهشت قصور رفيعه و منازل فوقانى چند طبقه بعضى فوق بعضى ساخته شده باعمال خودشان در دنيا كه در آنها سكونت نموده از مناظر بهشتى بيشتر ملتذّ شوند و از زير اين قصور عاليه و منازل رفيعه نهرهائى از آب شيرين گوارا جارى است و اين منازل بهشتى كه در مقابل آن منازل جهنمى است براى اهل جهنم مبدّل بمنازل سابق‌


جلد 4 صفحه 491

الذكر شده حال بايد ملاحظه كرد چه قدر ضرر نموده و زيانكار شده‌اند وعده داده است خدا وعده دادنى و خداوند از وعده خود تخلف نخواهد فرمود و آن غرفه‌ها از قرارى كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله براى امير المؤمنين عليه السّلام بيان فرموده بروايت كافى از امام باقر عليه السّلام براى اولياء خدا از درّ و ياقوت و زبر جد بنا شده و سقفها مركّب از طلا و نقره است و فرش‌ها از حرير و ديباى متعدّد رنگارنگ روى هم افتاده ولاى آنها مشك و عنبر پاشيده شده و هر غرفه‌اى هزار در طلا دارد و ساير تشريفات هم لابد بدين منوال است رزقنا اللّه تعالى انشاء اللّه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ فَمَن‌ حَق‌َّ عَلَيه‌ِ كَلِمَةُ العَذاب‌ِ أَ فَأَنت‌َ تُنقِذُ مَن‌ فِي‌ النّارِ «19»

آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ افتاده‌اند و ‌بر‌ ‌آنها‌ ثابت‌ و محقق‌ و واجب‌ شد كلمه عذاب‌ ‌که‌ ديگر نخورد ندارد آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌شما‌ پيغمبر ‌هر‌ چه‌ زحمت‌ كشي‌ و دعوت‌ كني‌ ميتواني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ هدايت‌ كني‌ و ‌از‌ آتش‌ نجات‌ دهي‌!

أَ فَمَن‌ حَق‌َّ عَلَيه‌ِ كَلِمَةُ العَذاب‌ِ مكرر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ هيچ‌ امري‌ ‌در‌ عالم‌ واقع‌ نميشود و هيچ‌ فعلي‌ تحقق‌ پيدا نميكند مگر اينكه‌ فاعل‌ بايد تام‌ الفاعلية ‌باشد‌ و قابل‌ تام‌ القابلية و ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ و ضالين‌ و مضلين‌ ‌از‌ قابليت‌ افتاده‌ و ‌لو‌ حضرت‌ رسالت‌ كمال‌ كوشش‌ و جديت‌ ‌در‌ هدايت‌ ‌آنها‌ داشته‌ ‌باشد‌ اينها محققا اهل‌ عذاب‌ هستند.

أَ فَأَنت‌َ تُنقِذُ مَن‌ فِي‌ النّارِ ديگر زحمت‌ بخود مده‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رها كن‌ نميتواني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نجات‌ دهي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- و از آنجا که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به هدایت گمراهان و مشرکان سخت علاقه داشت، و از انحراف آنها که گوش شنوا در برابر حقایق نداشتند رنج می‌برد این آیه به او از طریق بیان این حقیقت که این عالم، عالم آزادی و امتحان است، و گروهی سر انجام مستوجب آتشند دلداری داده، می‌گوید: «آیا تو می‌توانی کسی را که فرمان عذاب الهی در باره او قطعی شده رهایی بخشی، آیا تو می‌توانی کسی را که در درون آتش است برگیری و نجات دهی؟ (أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ).

بدیهی است قطعی شدن فرمان عذاب در باره این گروه جنبه اجباری نداشته، بلکه به خاطر اعمالی است که مرتکب شده‌اند.

نکات آیه

۱ - نجات محکومان به عذاب قطعى الهى، در توان هیچ کس - حتى پیامبر(ص) - نیست. (أفمن حقّ علیه کلمة العذاب أفأنت تنقذ من فى النار) و «حقّ»; یعنى، «ثَبَتَ» و «وَجَبَ» (ثابت و واجب شد) و «کلمة» در آیه شریفه به معناى وعده و یا فرمان است و همزه در «أفأنت...» استفهام انکارى مى باشد. بر این اساس پیام آیه چنین مى شود: آیا کسى که وعده و فرمان عذاب بر آنان قطعى شده است، تو مى توانى نجاتش بخشى؟ هرگز!

۲ - عذاب مردم حق ناپذیر و لجوج، امرى قطعى و سنت تغییرناپذیر الهى (أفمن حقّ علیه کلمة العذاب أفأنت تنقذ من فى النار)

۳ - محکومان به عذاب قطعى الهى، هیچ راه گریز و رهایى از آن ندارند. (أفمن حقّ علیه کلمة العذاب أفأنت تنقذ من فى النار)

۴ - علاقه شدید و کوشش فراوان پیامبر به هدایت و نجات مردمان گمراه از عذاب و بدبختى (أفأنت تنقذ من فى النار) از آهنگ آیه شریفه، استفاده مى شود که پیامبر(ص) تلاشى فراوان براى هدایت مردم کافر و لجوج مکه داشتند. این آیه درصدد بیان این حقیقت به آن حضرت است که این کافران مردمى حق گریزاند و بیش از این خود را به رنج و سختى مینداز.

۵ - برخى از مردم، چنان هدایت ناپذیر و حق گریزاند که حتى سخنان پیامبران نیز در آنان کارساز نیست. (أفأنت تنقذ من فى النار) تردیدى نیست بر کسانى عذاب الهى قطعى خواهد شد که هیچ امیدى به هدایت آنان نباشد. بنابراین مى توان استفاده کرد که هدایت این گروه امکان پذیر نخواهد بود، حتى اگر هادى شخصیتى چون رسول اللّه باشد.

موضوعات مرتبط

  • حق: حتمیت عذاب حق ناپذیران ۲; لجاجت حق ناپذیران ۵
  • خدا: حتمیت عذابهاى خدا ۳; سنتهاى خدا ۲
  • عذاب: بى یاورى اهل عذاب ۱، ۳
  • گمراهان: هدایت گمراهان ۴
  • محمد(ص): تلاش محمد(ص) ۴; علایق محمد(ص) ۴; محدوده قدرت محمد(ص) ۱; هدایتگرى محمد(ص) ۴
  • هدایت ناپذیران: ۵

منابع