الزمر ٢٠
کپی متن آیه |
---|
لٰکِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لاَ يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ |
ترجمه
الزمر ١٩ | آیه ٢٠ | الزمر ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«غُرَفٌ»: منازل برافراشته و خانههای سر به فلک کشیده. بالاخانهها و کاخها (نگا: فرقان / ). «مَبْنِیَّةٌ»: ساخته شده. ذکر این واژه پس از (غُرَف) مراد حقیقت آن است. یعنی جنبه مجازی ندارد و بلکه واقعاً وجود دارد. «وَعْدَ»: مفعول مطلق فعل محذوف است و برای تأکید مضمون جمله پیشین است. یعنی: وَعَدَهُمُ اللهُ بِذلِکَ وَعْداً. «الْمِیعَادَ»: (نگا: آلعمران / انفال / ، رعد / ، سبأ / ).
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ «20»
ولى كسانى كه از پروردگارشان پروا دارند، برايشان غرفههايى (در بهشت) است كه بالاى آن غرفهها، غرفههاى ديگرى بنا شده و از زير آنها نهرها جارى است، (اين،) وعدهى الهى است و خداوند در وعدهاش خلاف نمىكند.
نکته ها
«غُرَفٌ» جمع «غرفة» به معناى آبى است كه از محل خود بالا رود يا بنايى است كه در طبقهى بالا ساخته شود.
پيامبر اسلام براى هدايت افراد لجوج دلسوزى بسيارى داشت، لذا خداوند مىفرمايد: بيش از اين خود را به رنج مينداز زيرا كه سنّت خداوند درباره اين گروه عذاب قطعى است و نجاتشان در اختيار تو نيست.
جلد 8 - صفحه 158
پیام ها
1- برخى انسانها با عناد و لجاجت خود، روزنههاى عفو الهى را مىبندند. «حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ»
2- انحراف، در حقيقت آتش است. «تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ»
3- بيم و اميد بايد در كنار هم باشند. در آيه 16 خوانديم: «لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ» يعنى لايههايى از آتش بالاى سر دوزخيان است و در اين آيه مىخوانيم: «لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ» يعنى براى اهل تقوى غرفههائى است كه بالاى آنها غرفههاى ديگر است.
4- در بشارت و وعدههاى الهى خلافى نيست، ولى در هشدار و وعيدهاى خدا شايد عفو و لطفى پيش آيد و به آنها عمل نشود. «وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ «20»
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ: لكن آنانكه بپرهيزند و بيانديشند پروردگار خود را از مخالفت و نافرمانى بوسيله قبولى ايمان و طاعت، لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها: براى ايشان است در بهشت غرفهها كه بنا كرده از بالاى آن، غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ: غرفههاى بلندتر بنا كرده و مستحكم گردانيده شده بدون قصور و كجى، تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: جارى است از زير آن غرفهها نهرها، وَعْدَ اللَّهِ: اين وعده خداى تعالى است به ايشان، لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ: خلاف نمىكند خدا وعده خود را، پس البته محقق الوقوع باشد و تخلف آن محال است.
جلد 11 - صفحه 233
شيخ كلينى (رحمه اللّه) به سند معتبر روايت نموده كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سؤال نمود از تفسير (لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ) فرمود: يا على، خداوند اين غرفهها را بنا نمود براى دوستان خود از مرواريد و ياقوت و زبر جد، و سقفهاى آن از طلا منقش به نقره، هر غرفه هزار در، و هر درى را ملكى موكل است «1».
از حضرت سيّد سجاد مروى است كه درجات بهشت را حق تعالى به عدد آيات قرآن قرار داده، پس كسى كه قرآن بخواند به او گويند بخوان و بالا برو. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ «11» وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ «12» قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «13» قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي «14» فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ «15»
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ «16» وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى فَبَشِّرْ عِبادِ «17» الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ «18» أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ «19» لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ «20»
جلد 4 صفحه 489
ترجمه
بگو همانا من مأمور شدهام كه بپرستم خدا را با آنكه خالص كننده باشم براى او دين را
و مأمور شدهام به اين كه باشم پيش قدم منقادان
بگو همانا من ميترسم اگر نافرمانى كنم پروردگارم را از عذاب روزى بزرگ
بگو خدا را ميپرستم با آنكه خالص كنندهام برايش دينم را
پس بپرستيد آنچه را مى- خواهيد غير از او بگو همانا زيانكاران آنانند كه زيانكار نمودند خودشان و كسانشان را روز قيامت آگاه باش اين است آن زيانكارى آشكار
براى آنها است از بالاى سرشان خيمههائى از آتش و از پائينشان خيمههائى اينست كه ميترساند خدا بآن بندگانش را اى بندگان من پس بترسيد از من
و آنانكه كناره كردند از هر بسيار سركش كه بپرستند او را و بازگشتند بسوى خدا مرايشان را است مژده پس مژده ده بندگان مرا
آنانكه مىشنوند سخن را پس پيروى ميكنند نيكوتر آن را آن گروه آنانند كه هدايت نمود ايشانرا خداوند و آن گروه ايشانند خردمندان
آيا پس كسى كه واجب شد بر او وعده عذاب دوزخ آيا پس تو نجات ميدهى كسى را كه در آتش است
لكن آنانكه ترسيدند از پروردگارشان براى ايشان است منازل رفيعهاى كه از بالاى آنها منازل رفيعهاى است بنا شده جارى ميشود از زير آنها نهرها اين است وعده خدا تخلّف نميكند خدا وعده خود را.
تفسير
خداوند سبحان به پيغمبر خود دستور داده كه طريقه خود را در خدا پرستى براى كفار مكه بيان فرمايد باين تقريب كه من مأمور شدم از جانب خدا كه عبادت نمايم او را و خالص كنم براى خدا ديانت خود را از شرك بتمام اقسام و انواع آن و نيز مأمور شدم كه اول مطيع و منقاد خدا باشم و مقدّم باشم در اطاعت و انقياد و توابع آن كه فضل و شرف و ثواب است بر تمام بندگان مطيع و منقاد حق در دنيا و آخرت و آنكه من ميترسم اگر معصيت كنم خدا را از عذاب روز قيامت كه روز بسيار بزرگى است و من مأموريت خود را انجام داده و خواهم داد و غير خدا را با او در عبادت خود شريك نمىنمايم تا دين من خالص براى او باشد شما هم هر چه و هر كس را ميخواهيد غير از خدا عبادت كنيد فعلا من بشما كار ندارم بحال خودتان واگذارتان نمودم تا فرمان الهى برسد ولى بدانيد كه شما از افراد حقيقى و كامل زيانكارانيد چون منافع خود و خانواده خود را كه به تبع شما بر كفر باقى ماندند
جلد 4 صفحه 490
از دست داده و خودتان و آنها را متضرّر نموديد در روز قيامت چون منازل بهشتى خودتان را بدل نموديد بمنازل جهنمى و اين خود زيانكارى واضحى است كه جاى ترديد در آن نيست و منازل آنها در جهنم از اين قرار است كه طبقات آتش مانند خيمههائى كه هر يك فوق ديگرى برپا شده باشد بر اهلش احاطه دارد بطوريكه زير پاى اهل هر خيمه آتشينى خيمه آتشين ديگر است كه اهلى دارد تا برسد بدرك اسفل كه آن مخصوص بمنافقين اين امّت و دشمنان آل محمد صلى اللّه عليه و اله است و اين جهنم يا اين عذاب است كه خداوند ميترساند بآن بندگان خود را و ميفرمايد اى بندگان من پس بترسيد از عذاب من و آنانكه اجتناب نمودند از عبادت شيطان و هر طاغى ياغى با خدا مانند فرعون و نمرود و شدّاد و گوساله و سامرى اين امّت و توبه نمودند از كفر و خلاف و رجوع نمودند بخدا و اولياء او براى ايشان است بشارت ببهشت كه فوق همه بشارات است پس بشارت بده اى پيغمبر بندگان مرا آنانكه قوّه ادراك و تميزشان بقدرى است كه گوش ميدهند بسخنان حق و باطل پس پيروى ميكنند از حق و در بين سخنان حق اختيار مينمايند بهتر و برتر را اينها هستند كه مهتدى بهدايت الهى شدند و اينها هستند كه داراى عقول سليمه خالى از اوهامند چنانچه در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل شده كه اين بشارت براى اهل عقل و فهم است و از امام صادق عليه السّلام براويان احاديث ائمه اطهار كه كم و زياد در آن نمىكنند تفسير شده است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نبايد ملول باشد از آنكه بعضى گوش شنوا ندارند و مواعظ آن حضرت در آنها اثر نمىكند چون جاى تعجب است كسى را كه خدا مقدّر نموده در جهنم معذّب باشد كسى بتواند از آتش نجات دهد و تكرار استفهام براى تأكيد و ضمير مفعول در تنقذ براى تصريح بنوع عذاب تبديل بمن فى النّار شده و اصل كلام افمن حقّ عليه كلمة العذاب انت تنقذه است و كسانيكه تقوى و پرهيزكارى را شعار خود نمودند براى ايشان است در بهشت قصور رفيعه و منازل فوقانى چند طبقه بعضى فوق بعضى ساخته شده باعمال خودشان در دنيا كه در آنها سكونت نموده از مناظر بهشتى بيشتر ملتذّ شوند و از زير اين قصور عاليه و منازل رفيعه نهرهائى از آب شيرين گوارا جارى است و اين منازل بهشتى كه در مقابل آن منازل جهنمى است براى اهل جهنم مبدّل بمنازل سابق
جلد 4 صفحه 491
الذكر شده حال بايد ملاحظه كرد چه قدر ضرر نموده و زيانكار شدهاند وعده داده است خدا وعده دادنى و خداوند از وعده خود تخلف نخواهد فرمود و آن غرفهها از قرارى كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله براى امير المؤمنين عليه السّلام بيان فرموده بروايت كافى از امام باقر عليه السّلام براى اولياء خدا از درّ و ياقوت و زبر جد بنا شده و سقفها مركّب از طلا و نقره است و فرشها از حرير و ديباى متعدّد رنگارنگ روى هم افتاده ولاى آنها مشك و عنبر پاشيده شده و هر غرفهاى هزار در طلا دارد و ساير تشريفات هم لابد بدين منوال است رزقنا اللّه تعالى انشاء اللّه.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوا رَبَّهُم لَهُم غُرَفٌ مِن فَوقِها غُرَفٌ مَبنِيَّةٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ وَعدَ اللّهِ لا يُخلِفُ اللّهُ المِيعادَ «20»
لكن كساني که تقواي الهي پيدا كردند و از مخالفت پرهيز نمودند براي آنها غرفههائيست که از فوق آنها غرفههاي ديگر
جلد 15 - صفحه 299
بناء شده و جاريست از زير آن غرفهها نهرهايي وعده الهيست و خداوند خلف وعده نميكند.
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوا رَبَّهُم مراتب تقوي را مكرر بيان كردهايم درجه اول تقواي از عقائد فاسده و مذاهب باطله و طرق ضاله است که مرادف با ايمان است و ايمان هم مراتب زيادي دارد از علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين و پس از آن تقواي از معاصي و محرمات الهيه و آنها هم بسيار است معاصي تركيه ترك واجبات مثل صلوة و صوم و زكاة و خمس و امر بمعروف و نهي از منكر و حج و جهاد و تولّي مواليان و تبرّي از اعداء و أداء حقوق واجبه و وفاء بعهد و نذر و يمين و ساير واجبات الهيه و معاصي فعليه جوارحيه معاصي زبان از كذب و غيبت و سعايت و نمامي و فحش و غير اينها که گفتند زبان 25 معصيت دارد معاصي چشم نظر بنامحرم و نظر بعورت غير و نظر سوء بمؤمن که خائنة- الاعين گفتند معاصي گوش استماع غيبت و ساز و آواز و كلمات محرمه و معاصي يد ظلم و تعدي و ايذاء و قتل و ضرب و غير اينها معاصي رجلين رفتن در بسياري از مجالس و مراكز سوء و غير اينها و مؤمنين در ترك اينکه معاصي اختلاف زيادي دارند.
لَهُم غُرَفٌ مِن فَوقِها غُرَفٌ مَبنِيَّةٌ که درجات بسيار دارد هر چه ايمان و تقوي بالا رود درجات بالا ميرود تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ از پاي قصرها و غرفهها که ميفرمايد فِيها أَنهارٌ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ وَ أَنهارٌ مِن لَبَنٍ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ وَ أَنهارٌ مِن خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ وَ أَنهارٌ مِن عَسَلٍ مُصَفًّي محمّد آيه 17.
وَعدَ اللّهِ وعده الهيست براي اهل تقوي.
لا يُخلِفُ اللّهُ المِيعادَ چون خلف وعد قبيح است و فعل قبيح محال است از خداوند متعال صادر شود بلي خلف وعيد که وعده عذاب باشد بسا حسن پيدا ميكند اگر مورد قابليت عفو و مغفرت داشته باشد.
مسئله: وعدههايي که خداوند در قرآن و در لسان اخبار باهل معاصي
جلد 15 - صفحه 300
داده سه قسم است يك قسم اگر بطور اخبار باشد تخلفپذير نيست زيرا در تخلفش كذب لازم ميايد و كذب قبيح است و محال است از خدا صادر شود و يك قسم بنحو وعد است ولي محل قابليت ندارد مثل شرك و كفر و ضلالت و ظلم و عناد و امثال اينها آنهم تخلف پذير نيست زيرا احسان در محل غير قابل هم قبيح است قسم ثالث اينكه بنحو وعيد است و محل قابليت عفو دارد تخلفش از باب تفضل نه استحقاق مانعي ندارد.
مسئله: وعدههايي که بندگان بيكديگر ميدهند آنهم اقسامي دارد اگر در باب معاصيست تخلفش واجب است و اگر در قسمت عبادات است و احسان تخلفش قبيح است و اگر وعيد است اگر بدون حق است واجب است تخلف و اگر از روي حق است بسا حسن پيدا ميكند و بسا قبح موارد مختلف است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 20)- اما برای شادی قلب پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و امیدواری مؤمنان، در این آیه چنین میگوید: «ولی آنها که تقوای الهی پیشه کردند غرفههایی در بهشت دارند که
ج4، ص219
بر فراز آنها غرفههای دیگری بنا شده» (لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِیَّةٌ).
اگر دوزخیان در میان پردههای آتش قرار دارند، بهشتیان غرفههایی دارند بر فراز غرفهها، و قصرهایی بر فراز قصرها، چرا که دیدن منظره گلها و آبها و نهرها و باغها از فراز غرفهها لذت بخش و دلپذیرتر است.
این غرفههای زیبای بهشتی با نهرهائی که از زیر آن جاری میشود تزیین شده لذا در دنباله آیه میفرماید: «و از زیر آنها نهرها جاری است» (تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
آری «این وعده الهی است، و خداوند در وعده خود تخلّف نمیکند» (وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعادَ).
نکات آیه
۱ - عبادت خالصانه خدا، اجتناب از عبادت طاغوت، توبه، پیروى از بهترین سخن و خردورزى، از اوصاف تقواپیشگان (و الذین اجتنبوا الطغوت أن یعبدوها و أنابوا إلى اللّه ... الذین یستمعون القول ... لکن الذین اتّقوا ربّهم) «الذین اتّقوا ربّهم» بیان تفصیلى براى آن دسته از افراد مؤمنى است که در آیات قبل توصیف شده اند; یعنى، «الذین اجتنبوا الطاغوت... الذین یستمعون القول...».
۲ - بناهاى مرتفع و چند طبقه (کاخ ها) در بهشت، پاداش اختصاصى تقواپیشگان (لکن الذین اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف مبنیّة) «غرفه» (مفرد «غرف») به معناى بناهاى مرتفع و خانه اى بالاى خانه اى دیگر (چند طبقه چون کاخ) است. گفتنى است لام در «لهم» براى اختصاص است.
۳ - ربوبیت الهى، مقتضى تقواپیشگى و پرهیزکارى است. (لکن الذین اتّقوا ربّهم)
۴ - تقواپیشگان، از منظره هاى چشم نواز و لذت بخش بهشت بهره مند خواهند شد. (لهم غرف من فوقها غرف مبنیّة) مرتفع و چند طبقه بودن بناهاى بهشت به همراه جریان نهرها در پایین آنها، مى تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.
۵ - تقوا، عامل اصلى ورود به بهشت و برخوردارى از مواهب آن است. لکن الذین اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف مبنیّة اختصاص یافتن بهشت به کسانى که داراى صفت تقوا هستند - در حالى که بهشتیان باید از اوصاف دیگرى نیز برخوردار باشند - مى تواند گویاى برداشت بالا باشد.
۶ - اعطاى پاداش به تقواپیشگان، جلوه اى از ربوبیت الهى (لکن الذین اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف)
۷ - مشرکان و کافران، محروم از بهشت و موهبت هاى آن (لکن الذین اتّقوا ربّهم لهم غرف) لام اختصاص در «لهم» بیانگر این حقیقت است: کافران و مشرکان - که در قطب مقابل مؤمنان قرار دارند - از نعمت هاى بهشتى محروم اند.
۸ - کاخ ها و بناهاى تقواپیشگان در بهشت، داراى نهرهایى است جارى در پایین آنها. (غرف مبنیّة تجرى من تحتها الأنهر)
۹ - معاد، جسمانى است. (لهم غرف ... تجرى من تحتها الأنهر)
۱۰ - اعطاى کاخ ها و بناهاى رفیع به همراه نهرهاى جارى، وعده تخلف ناپذیر خداوند به تقواپیشگان (لکن الذین اتّقوا ربّهم لهم غرف ... وعد اللّه لایخلف اللّه المیعاد)
۱۱ - وعده هاى خداوند تخلف ناپذیر است. (لایخلف اللّه المیعاد)
۱۲ - خلف وعده و قرارشکنى، عملى زشت و غیرخدا پسندانه (لایخلف اللّه المیعاد)
۱۳ - «بیم و امید»، «بشارت و انذار» و «تهدید و تشویق»، از روش هاى تربیتى قرآن (إنّ الخسرین ... لهم من فوقهم ظلل من النار ... لکن الذین اتّقوا ربّهم لهم غرف ... لایخلف اللّه المیعاد)
موضوعات مرتبط
- بهشت: پاداش بهشت ۲; کاخهاى بهشت ۲، ۱۰; محرومان از بهشت ۷; محرومان از نعمتهاى بهشت ۷; منظره هاى بهشت ۴; موجبات بهشت ۵; نعمتهاى بهشت ۵; وعده بهشت ۱۰; ویژگیهاى کاخهاى بهشت ۸
- تربیت: امیدوارى در تربیت ۱۳; بشارت در تربیت ۱۳; ترس در تربیت ۱۳; تشویق در تربیت ۱۳; تهدید در تربیت ۱۳; روش تربیت ۱۳
- تقوا: آثار تقوا ۵; زمینه تقوا ۳
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۳; حتمیت وعده هاى خدا ۱۰، ۱۱; نشانه هاى ربوبیت خدا ۶
- سخن: انتخاب بهترین سخن ۱
- طاغوت: اجتناب از طاغوت ۱
- عمل: عمل ناپسند ۱۲
- کافران: محرومیت اخروى کافران ۷
- متقین: اخلاص متقین ۱; پاداش اخروى متقین ۲، ۴، ۸; پاداش متقین ۶; تعقل متقین ۱; توبه متقین ۱; صفات متقین ۱; لذایذ اخروى متقین ۴; متقین در بهشت ۴، ۸; وعده به متقین ۱۰
- مشرکان: محرومیت اخروى مشرکان ۷
- معاد: معاد جسمانى ۹
- وعده: ناپسندى خلف وعده ۱۲
منابع